اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ تیر ۶, چهارشنبه

نامه ابراهیم نبوی به محمد جواد لاریجانی

حضور انور جواد آقا لاريجاني

من را مي شناسيد، من هم شما را مي شناسم. شما پشت صحنه مسائل کشور را مي دانيد، من هم از آن بي اطلاع نيستم. ممکن است فکر کنيد چرا براي شما نامه مي نويسم، يک دليل بيشتر ندارم، اين که مدتي پيش شما گفتيد که مسوولان مملکت به جاي اينکه اين همه کار کنند، کمي هم فکر کنند. هم به اين دليل و هم به دليل اينکه شما را مي شناسم، احتمال مي دهم ممکن است جزو معدود کساني باشيد که به اين موضوع فکر کنيد. ضمنا فرض کنيم که فقط خودمان در يک اتاق نشستيم و من با شما حرف مي زنم، نه لازم است شعار بدهيم و نه چيزي را براي ديگران اثبات کنيم. به همين دليل سريع مي روم سر اصل قضيه. علت اينکه نامه را روي اينترنت منتشر کردم اين است که آدرس تان را ندارم و اينطور مطمئنم که آن را مي خوانيد. نمي دانم پيش نويس قطعنامه سوم را که انگليسي ها تهيه اش کرده اند، خوانديد يا نه؟ حتما خوانده ايد، من از وقتي آن را خواندم حالم بدجوري خراب است و احساس مي کنم از بغل گوشم خمپاره اي رد شده است. جواد آقا جان بچه هايت به اين چيزهايي که مي گويم فکر کنيد.

اول : اين پيش نويس قطعنامه خيلي خطرناک است. و من فکر مي کنم اگر 20 درصد احتمال بدهيم که همين پيش نويس برود به شوراي امنيت و ما هم که به جزهمين يک پوتين پاره جرخورده بي وفا در ميان همه اعضاي شوراي امنيت کسي را نداريم. تازه فرض کن دو تا هم داشته باشيم، وتو که نمي کنند، گيريم با يک اکثريت پائين تصويب شد و قرار شد اجرا شود، مي دانيد معني آن يعني چه؟ فکر نمي کنيد معني اش اين است که مملکت سوت مي شود و مي رود هوا؟

دوم: شما که فکر نمي کنيد تا شش ماه ديگر نهضت جهاني اسلام اتفاق بيفتد و با اين همه رهبران اسلام آمريکايي و آن شواليه بن لادن که مثل سيف الله رشدي چند سال است جرات حضور در مقابل ديگران را ندارد، جنگ را شروع مي کنند؟ ملکه اليزابت که اين همه به او اميد بسته بوديم که توي کاخش نمازخانه دائر کرده بود، آخرش شد رفيق سلمان رشدي، اين مرکل و بلر و پوتين که مار نخورده افعي اند و ما هم که به جان عزيزتان اگر يک واقعه اي خداي ناکرده رخ بدهد، اصلا شوخي است که فکر کنيم که برادران سپاه و رزمندگان سابق بتوانند آمريکا را زمينگير کنند. طرف که مغز خر نخورده وارد خاک ايران بشود. از راه دور همسايه ها را جلوي چشم مان مي آورد.

سوم: پارسال که 70 ميليارد دلار پول بي زبان دست آدم زبان دراز بود، همه اش دود شد رفت آسمان، حالا با اين تحريم ها پول از کجا بياوريم که رئيس جمهورمان کمک کند به صندوق سرخ براي نجات آفريقا و آمريکاي لاتين؟ اگر تصويب کنند که ديگر هواپيما و کشتي حرکت نکند و مسوولان مملکتي ممنوع الورود به جهان بشوند، بکلي بيچاره مي شويم. ملت گرسنه را کي مي خواهد جمع کند؟ به نظر شما اگر اوضاع همينطوري پيش برود و ملت زير فشار اقتصادي قرار بگيرند، فکر مي کنيد مردم پشت سر دولت مي ايستند؟ فکر مي کنيد اين تاوان زيادي براي حضور آقاي احمدي نژاد و يک مشت شعار نامربوط و بي حاصل، مانند مديريت کردن جهان و توليد انرژي هسته اي و صدور انقلاب و رسيدن به قله هاي علمي و حذف اسرائيل از روي نقشه اتاق آقاي احمدي نژاد، که نه به بار است نه به دار است و نه قرار است اجرا شود، نيست؟ جواد آقا امروز دومين سال روي کار آمدن احمدي نژاد است، وقتي روي کار آمد، فکر مي کردي آدمي به آن لاغري بتواند در اين حجم وسيع مملکت را گلکاري کند؟

چهارم: در تمام دنيا اين همه کشورها اورانيوم غني شده و ضعيف شده دارند و بيست سال مي گذرد و کسي روحش خبردار نمي شود که چنين چيزي وجود دارد، بايد کلي جاسوس بفرستند تا چنين اطلاعاتي را بدزدند و تازه بايد کلي زحمت بکشند تا اثبات کنند که اين موضوع واقعيت دارد. آن وقت وزير کشور مملکت، آقاي پورمحمدي عقلش را مي بندد و دهانش را باز مي کند و چون در دهلاويه است، فرض را بر اين مي گذارد که کسي نيست و مي توان براي يک عده مردم بي خبر لاف زد و شعار خريد و مانند رييسش که گفت دختر سيزده چارده ساله در حوض خانه شان انرژي اتمي درست کرده، فکر کرد اين هم خربزه است و گفت صد کيلو داريم آن هم اورانيومي که هنوز خود شوراي امنيت ملي نمي داند چند درصد غني شده است. خلاصه زرتي خبرش را اعلام مي کند. خبر هم هنوز از دهان آقا درنيامده مي شود تيتر يک رسانه هاي دنيا. حالا اگر چنين چيزي را علاء بروجردي گفته بود، آدم مي گفت طرف دهن لق است و همينطوري يک چيزي صادر مي کند، يا اگر زريبافان گفته بود، مي گفتي نمي فهمد، بالاخره همه که نابغه نمي شوند. گفتن اين حرف توسط آدمي مثل پورمحمدي که از وقتي ريشش درآمده مسوول اطلاعاتي مملکت بوده، چه معني دارد؟ و تکذيب آن توسط وزارت کشور به چه معني است؟ من کاري ندارم که اصلا انرژي هسته اي حق مسلم ماست يا حق مسلم بقيه است، اصلا مهم نيست. ولي وقتي يک وکيل مثل آقاي عبدالفتاح سلطاني را 290 روز زنداني مي کنند به اتهام لو دادن اسرار اتمي و مجاهدين خلق که انشاء الله به زمين گرم بخورند، کارشان مي شود اثبات اين که ايران مشغول غني سازي است، گفتن اين حرف توسط کسي که کارش سالها اطلاعات خارجي بوده يعني چي؟ يعني اين اخوي حضرتعالي نمي تواند در آن شوراي امنيت ملي اعلام کند که آقايان زيپ دهان شان را بکشند؟ چطوري بايد مسوولان مملکت حرف وزير کشور را که مسوول امنيت کشور است، تکذيب کنند؟ چه کسي بايد تکذيب کند؟

پنجم: يک سال است که داريم مي گوئيم مواظب باشيد، اين دنبکي که داريد مي زنيد اگر صدايش دربيايد گوش فلک را کر مي کند، رئيس جمهور که عسس مرا بگير، را جهاني کرده و دنيا را به تجاوز دعوت مي کند و اميدش هم اين است که قبل از حمله اسرائيل يا امريکائي ها امام زمان تشريف بياورند و اوضاع را درست کنند. رئيس جمهور سابق که با چهار تا خانوم در مملکت غريب دست داده، حالا مي خواهند لخت مادرزاد ولش کنند وسط زباله داني تاريخ. هاشمي رفسنجاني که يک فاطمه اره جلوي در خانه شان چادر به کمر بسته و جرات نمي کند از خانه اش بيرون بيايد و از ديوار شکسته و سگ هار و خانم رجبي پرهيز مي کند. علي آقاي شما هم که يک سال است دارد با سولانا شام مي خورد و هي عکس مي گيرند، اين شام تمامي ندارد؟ شما که بزرگترش هستي بزن توي سرش، جلوي دهان اينها را بگيرد، جواد آقا مملکت به باد مي رود ها گفته باشم. وقتي ملکه اليزابت سر هشتاد سالگي از سلمان رشدي حمايت مي کند، يعني انگليس دارد شمشير را از رو مي بندد. خودت را جاي استکبار جهاني بگذار، ببين اگر يکي از کله سحر تا بوق سگ دائم دادار دودور کند که الدرم و بلدرم و مي زنم و مي کشم، بالاخره طرف هم مجبور است جلوي در و همسايه خودش آبروداري کند. البته من شنيدم که مرحوم سيد قطب گفته است که آمريکا نابود مي شود، ولي اگر قبل از نابود شدن زد دهان ما را سرويس کرد چکار کنيم؟ آدمي که دارد نابود مي شود عقل ندارد ها گفته باشم.

ششم: ترسيدن شرط عقل است، آدمي که چيزي براي از دست دادن دارد و جانش را دوست دارد و به آينده اش فکر مي کند بايد بترسد. بايد از اين وضعيت بترسيم. جواد آقا! مملکت به يک باد بند است، شما هم بلانسبت سادگي نکني فکر کني اين شير شدن ذوالقدر و رحيم صفوي پشيزي مي ارزد، فردا روز يک تحريم سوم را که بگذارند توي کاسه جمهوري اسلامي، ملت ايران اصلا ملتي که سختي بکشد و تحمل کند نيست، از اين اوضاع بترسيد. تمام اين بساط حزب الله بازي و عمليات استشهادي و اين حرف ها مزخرف است، اگر در سال 1359 ملت ايران در دوره آقاي خميني مقاومتي در مقابل عراق کرد و ملت هم گاهي از خودشان رشادتي نشان دادند، که چندان هم چيز عجيبي نبود و تازه کلي اش داستان است و به قول حاج آقا معزي اين دروغ ها را خودمان درآورديم که برادران مان روي مين مي رفتند، حالا به خورد خودمان مي دهيد؟ اصلا روي سپاه پاسداران و بسيج حساب نکنيد که از صدر تا ذيل آن ها( البته ذيلش را مطمئن نيستم) شکمشان گنده شده است. ممکن است براي کتک زدن زن و بچه مردم در تهران شير باشند، ولي براي جنگ آن هم جنگ نظامي سنگين اصلا روي اين موجودات حساب نکنيد. ممکن است فکر کنيد که براي چي من دارم خودم را جر مي دهم که حکومت از بين نرود، راستش را بخواهيد من هم مثل شما از اين علماي اعلام خوشم نمي آيد، ولي فکر کنم تغيير يک حکومت هزينه اش براي ايران خيلي سنگين تر است تا اصلاح آن . اين چيزها را که گفتم برويد و ببينيد اگر کسي عقلش هنوز کار مي کند، به آقايان بگوئيد.

مخلص شما سيد ابراهيم نبوي سوم تير 1386

هیچ نظری موجود نیست: