اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ فروردین ۱۴, سه‌شنبه

Pelosi, Warmly Greeted in Syria, Is Criticized by White House


Hussein Malla/Associated Press

By HASSAN M. FATTAH
Published: April 4, 2007

DAMASCUS, Syria, April 3 — House Speaker Nancy Pelosi arrived in Syria on Tuesday for a visit that is seen as part of an attempt to sway Bush administration policy on Iraq and the rest of the Middle East.

Ms. Pelosi, the third-ranking elected official in the United States, behind the president and the vice president, is the most senior American politician to visit Syria since relations between the countries faltered in 2003.

She was greeted Tuesday afternoon at the airport in Damascus, the capital, by Walid al-Moallem, Syria’s foreign minister, and was taken on a tour of the old part of the city. She was to meet with President Bashar al-Assad and other senior officials on Wednesday.

At the White House, President Bush criticized Ms. Pelosi’s visit, saying it sent mixed signals to the Middle East and to President Bashar’s government.

“Sending delegations hasn’t worked,” Mr. Bush told reporters. “It’s just simply been counterproductive.”

The United States, which has accused the Syrian government of providing militants with safe passage into Iraq and of meddling in Lebanon’s politics after its army was forced to leave there in 2005, has sought to isolate Syria economically and politically. Damascus denies the charges.

On Tuesday, Ms. Pelosi, who is leading a high-level delegation of lawmakers, was expected to have dinner with opposition members and members of Parliament at the American ambassador’s house.

The house has been unoccupied since the ambassador was recalled in 2005 after allegations that the Syrian government might have had a hand in the assassination of Rafik Hariri, the former Lebanese prime minister.

On a tour of the city, she visited the centuries-old Ommayad Mosque, interacting with Syrians at the mosque and at a market. She did not make any public comment.

Her delegation includes Representatives Henry A. Waxman and Tom Lantos of California, Louise M. Slaughter of New York, Nick J. Rahall II of West Virginia and Keith Ellison of Minnesota, all Democrats, as well as David L. Hobson, Republican of Ohio.

Arab and Western leaders, as well as many Democratic and some Republican lawmakers, have increasingly called for the Bush administration to engage Syria in dialogue as a means to stabilizing Iraq and settling some of the region’s growing political crises.

In Damascus, many welcomed Ms. Pelosi’s arrival as a breakthrough.

“There is a feeling now that change is going on in American policy— even if it’s being led by the opposition,” said Ziad Haider, Damascus bureau chief for Al Safir, a leftist Lebanese daily. Syrian officials are increasingly betting on improved relations with American Democrats, whom they expect to lead the United States in coming years, Mr. Haider said. “Pelosi’s approach represents a more practical policy; the administration’s policy over the last few years has been based on demands and ideology,” he said.

In Damascus’s old section where Ms. Pelosi’s name had become a household word, many spoke optimistically of an impending change in relations.

“Ms. Pelosi is going to be very happy in Syria,” said Izzat Abdoulkarim, who runs an optical shop in downtown Damascus. “George Bush says we are bad, but she will see this is not true.”

He added, emphatically: “She views the world through a different perspective than Bush. She’s more open-minded.”

The Secret War againest Iran


The Secret War against Iran (ABC News)

Ebrahim Nabavi 1385 Part 8


دانشمند ایرانی بر قله های علمی جهان در کنار یک دانشمند رقیب اسرائیلی.

در این قسمت وقایع ماه آبان سال 85 را مرور می کنیم و به این وقایع می پردازیم، رقابت های انتخاباتی آغاز شد، تحریمی ها در سکوت، تندروها متفرق و میانه روها به صف. ده نمکی وارد می شود. چرا احمدی نژاد از همه خواست بچه دار شوند؟ فاطمه رجبی و عشقی ناکام، اگر برای این تحفه الهی بمیرم هم کم است. پیروزی دموکرات ها در آمریکا خودبخود پیروزی ما هم هست. امتحان خبرگان برگزار شد. محمود به صدا و سیما رفت و همه از او عکس گرفتند. پروین احمدی نژاد با یک دماغ وارد شد. تظاهرات حزب الله برای سقوط سینیور سینیوره. و داستان کشته شدن دانشجوی سبزواری و کتک خوردن دانشجوی ایرانی در لس آنجلس....

ابن سینا نداریم، در عوض ادیسون داریم
در نیمه دوم سال 85 داستان پیشرفت های علمی و انجام امور محیرالعقول بسیار مورد توجه قرار گرفت. به نظر می رسید دولت چون نمی تواند کار معقول خودش را براحتی انجام دهد، علاقه دارد که کارهای عجیب و غریب بکند، اساتید دانشگاه اخراج شدند و دانشمندان زیر 25 سال جای آنها را گرفتند، دائما مخترعینی کشف می شدند که با یک چیزهای عجیبی مثل پریز برق و آرمیچر و لوله آفتابه و بدنه آبگرمکن، موشک و انرژی هسته ای و هواپیما درست می کردند. در حالی که دولت نمی توانست بطور طبیعی خودش را اداره کند، تصمیم می گرفت آفریقا و اروپا و آمریکای لاتین را اداره کند. در اواحر مهرماه سال 85 بنا به گزارش خبرگزاری انتخاب، رضا کهولی مخترع برگزيده ايران در سال 2005 ميلادي گفت: « اولين وسيله نقليه مسافت كوتاه جهان را به عنوان دومين اختراع خود در زمينه هوافضا بزودي در جشنواره لندن ارايه مي كند.» رضا کهولی، ادیسون امت حزب الله اضافه كرد: « اين وسيله 20 متر طول و يك هزار كيلومتر سرعت دارد و قادر به حمل حداقل 20 نفر مسافر و حداكثر 200 نفر را دارد، ضمن آن كه وزن آن در حالت خالي 2300 كيلوگرم بوده و قادر به حمل 4220 كيلوگرم است.» رضا کهولی گفت: « وسيله نقليه هوايي اختراع شده وي، فروردين ماه سال آينده در تبريز به پرواز در مي آيد.»( تا این لحظه که 15 فروردین است اختراع مذکور در تبریز به پرواز درنیامده است، از آقای کهولی خواهش می کنیم زودتر پروازشان را انجام داده و یک ملت را از نگرانی دربیاورند.) كهولي که با وجود جوانی نشان داد که دندان مسوولان را دقیق شمرده است، گفت: « در يك كشور اسلامي با سلاح تقوي و صرف فعل خواستن و با الهام از فرمايشات مقام معظم رهبري هر كار غيرممكني را ممكن مي كنيم.» وي با وجود دريافت پيشنهادهاي تحصيل در برترين دانشگاههاي جهان ترجيح داد كه در دانشگاه تبريز در رشته مكانيك ادامه تحصيل دهد. وب سایت انتخاب نوشت: « این مخترع در حال حاضر 18 سال سن دارد در طول دوران تحصيلي خود از زمان نوجواني توانسته است نزديك به 16 اختراع ارايه كند.»آگاهان توضیح دادند که رضا کهولی در سال 2005 مخترع برتر جهان نشد، بلکه یکی از چهل و هشت نفری بود که در یک نمایشگاه اروپایی یک جایزه گرفت.

استارت انتخابات شوراها زده شد
با فرارسیدن ماه آبان فضای انتخابات شوراها علیرغم سردی هوا داغ شد. سردار طلایی، فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران بزرگ که هفنه اول آبان استعفا داده بود و اعلام کرده بود که علت استعفای او شرکت در انتخابات شورای شهر نیست، برای شرکت در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرد. در مدت ده روز 117 هزار نفر دیگر برای انتخابات شورای شهر نامزد شدند. سه نفر از اعضای کابینه خاتمی، یعنی احمد مسجد جامعی( یخ ترین وزیر خاتمی)، محمد علی نجفی( خوش تیپ ترین وزیر خاتمی) و اسحاق جهانگیری( زیباترین وزیر خاتمی) در انتخابات شوراها ثبت نام کردند. همچنین هر دوازده عضو سابق شورای شهر که برای آنها مقام دنیوی و جیفه دنیا پشیزی ارزش نداشت، برای انتخابات بعدی داوطلب شدند تا اثبات کنند که مقام دولتی و دنیوی برای آنان از عطسه بز هم ارزش کمتری دارد. در همین راستا زریبافان، جوان بیکار و در جستجوی سرنوشت نیز برای شرکت در شورای شهر ثبت نام کرد. معصومه ابتکار و اشرف بروجردی و تعداد دیگری از آدمهایی که اسم شان حداقل یک بار و حداکثر دو سه بار شنیده شده است، نیز در انتخابات نامزد شدند. رمضان زاده، سخنگوی تر و تمیز و نسبتا خوش تیپ دولت خاتمی گفت: « باید کشورداری را روی ریل قبلی برگردانیم.» یک هفته پس از ماه آبان فهرست اصلی اصلاح طلبان در تهران بوسیله شورای نگهبان تائید شد. اصلاح طلبان تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند و به کسی که کمتر مزخرف است، رای دهند. آرمین گفت: « مهم ترین، مفیدترین و تنها راهبرد پیش رو رویکرد اصلاح طلبانه است.» آگاهان توضیح دادند که وقتی یک راه تنها راه است، دیگر چه اهمیتی دارد که مهم ترین و مفیدترین راه هم باشد؟

احمق با حافظه خوب و احمق با حافظه ضعیف
آلبرتو فرناندز، یکی از مقامات آمریکایی اعلام کرد: « در عراق احمقانه عمل کردیم.» آگاهان ضمن تائید این اظهارات آقای فرناندز، اعلام کردند که فرق احمق خوب و احمق بد این است که احمق خوب دو سال بعد از اینکه فهمید حماقتی انجام داده است، به این حماقت اقرار می کند و تلاش می کند حماقتش را اصلاح کند، اما احمقی که واقعا احمق است، حتی پس از گذشت بیست سال، وقتی نامه آیت الله خمینی در مورد اشتباه در جنگ ایران و عراق منتشر شد، از اینکه چنین نامه ای پخش شده ابراز ناراحتی می کنند و اصرار عجیبی دارند که حماقت انجام شده، به صورت یک پیروزی بزرگ نشان داده شود.

آزاد باید گردد، نابود باید گردد
و بالاخره بعد از شش ماه تنها مردی که در ماجرای روز زن دستگیر شده بود، یعنی موسوی خوئینی نماینده سابق مجلس و یکی از نیروهای اصلاح طلب با یک وثیقه 150 میلیونی آزاد شد. در حالی که وزیر علوم داشت دائما از دبیرستان ها برای دانشگاهها استاد کشف می کرد، نیروهای اصلاح طلب از دانشگاه اخراج شدند. روز نهم آبان، برای پیشرفت بیشتر کشور در زمینه های علمی و فرهنگی و آموزشی، آقایان حجاریان و کدیور از دانشگاه اخراج شدند. اما مشکل فقط در اینجا نبود، تعدادی امام زمان نیز دستگیر شدند. نیروی انتظامی اعلام کرد که در سال 85 رکورد دستگیری امام زمان های مختلف شکسته است. یکی از ائمه زمان اعلام کرده بود باید به طرف مسجد جمکران نماز بخوانید.

رادیکال های متفرق، میانه روهای متحد
تقریبا در هر دو جبهه یک بازی پیروز بود، میانه روهای راست و چپ متحد بودند، اما تندروهای هر دو گروه دچار بحران شدند. محافظه کاران امیدوار بودند تا رادیکال ها انتخابات را تحریم کنند، اما نیروهای میانه روی اصلاح طلب کار را در دست شان گرفتند، در داخل و خارج کشور، نیروهای تندرو که استدلال های شان در تحریم انتخابات بی نتیجه مانده بود، در لاک سکوت رفتند. شورای نگهبان در شهرستانها رد صلاحیت گسترده کرد، اما در تهران رد صلاحیت ها به گستردگی شهرستانها نبود، و در شهرستانها رد صلاحیت گسترده موجب اعتراض نیروهای اصلاح طلب و از جمله مجاهدین انقلاب شد. تقریبا تا اواخر آبان، از طرفی محافظه کاران و دولتی ها نتوانستند به فهرست مشخص برای انتخابات شوراها برسند. چمران از نرسیدن اصولگرایان به فهرست واحد ابراز تاسف کرد. تاج زاده گفت: « در انتخابات شوراها در حقیقت انتخاب اصلی بین دولت 9 روز یک بحران، با دولت 9 روز یک گاف است.» وی همچنین گفت: « منتظرم ببینم آقای سعید عسگر کی رئیس دانشگاه می شود.»

این سیاستمداران متجاوز و خشن!
در اسرائیل، رئیس جمهور ایرانی تبار این کشور دچار بحران اخلاقی شد، وی ابتدا به یک مورد تجاوز به عنف، بعدا به چهار مورد و سپس به نه مورد تجاوز به عنف متهم شد. کم کم قضیه داشت به دختر یاسر عرفات و نیکول کیدمن و مریم رجوی می رسید که موشه کاتساو را به دادگاه کشاندند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور و رئیس مافیای روسیه در گفتگو با با ایهود اولمرت رئیس کابینه اسرائیل، گفت: « به رئیس جمهوری خود سلام برسان، عجب آدم خشنی! تجاوز به دهها زن؟ از کاتساو انتظار نمی رفت. همه ما متعجب شدیم. همه ما به او حسودی می کنیم.»

اخراجی ها به سینما می آیند
در سال 85 اتفاقات فرهنگی نسبت به چند سال قبل از آن کمرنگ شد. مخملباف و بهمن قبادی تقریبا از فیلمسازی در داخل ایران صرف نظر کردند. جذابیت های بصری احمدی نژاد نیز خودش دلیلی بود روشن که مردم دنیا به جای شکل داستانی واقعیت ایران، شکل مستند آن را در این هاله نور ببینند. شاید برجسته ترین چهره سال سینمای 85 مسعود ده نمکی بود. وی که قبل از این از مرز احمدی نژادی بودن رد شده و توسط فلسفه و علم سیاست و هنر و سینما الحمد الله فاسد شده بود، پس از روی کار آمدن احمدی نژاد نامه بامزه ای به او نوشت، وی دو مستند ضعیف در کارنامه اش داشت، اما با یک گروه حرفه ای مشغول ساخت فیلم اخراجی ها شد. در ماه شهریور در یک مصاحبه به طعنه به جناحین سیاسی گفته بود که « دعوا نکنید، با هم بخورید.»، ده نمکی در ماه آبان در پاسخ به این سووال که فکر نمی کند سرنوشتی مانند مخملباف داشته باشد، بدون اینکه به استعداد خودش نگاه کند، گفت: « من مخملباف نمی شوم» البته فیلم « اخراجی ها» به مهم ترین فیلم پوپولیستی سال تبدیل شد و رکورد فروش را هم شکست و مسعود ده نمکی در دوران احمدی نژاد، چهره سینمای ایران شد. اما اتفاقات در ادبیات نیز جریان داشت، وزارت ارشاد تولید کتاب را با مشکل مواجه کرد، مجوز کتابها لغو شد، رمان هیلدا پیرزاد بعد از بارها چاپ، برای مدت چند روز مجوز نگرفت تا تحت فشار افکار عمومی دوباره زیر چاپ رفت. در روز هشتم آذر 85 سیروس شاملو در مورد پدرش نوشت: « این که شاملو هرگز به سانسور تاسی نکرد و همواره به بی عدالتی نه گفت، مفت ترین دروغ جهان معاصر است... شاملو انسانی دوشخصیتی و مالیخولیایی بود... او آدمی به شدت ترسو و وحشت زده و چاپلوس بود.» به نظر می رسید جمله سیروس شاملو انتقام جوانی باشد که سالها پس از مرگ پدر هنوز هم مجبور است زیر مجسمه او زندگی کند.

اول فکر کنید بعد بگوئید چند تا بچه کافی است؟
معمولا در سه مورد آدمها به فکر بچه دار شدن می افتند، وقتی که امید به آینده پیدا می کنند، وقتی حس می کنند عشق تمام وجودشان را احاطه کرده است و وقتی که احساس مسوولیت می کنند. به نظر می رسد که نزدییک شدن احمدی نژاد به اولین روزهای یک پدربزرگ، و اینکه او امیدوار بود همه مردم ایران امیدوار باشند که آینده بهتر از گذشته است و عشقی که او نسبت به خودش داشت، باعث شد که در اوایل آبان نظریه وحشتناکی از سوی احمدی نژاد ابراز شود که فقط می توانست در شرایط مصرف بالای تکیلا یا کنیاک یا خوردن اکس به آدم دست بدهد، محمود احمدی نژاد رسما اعلام کرد: « نه تنها دو تا بچه کافی نیست، بلکه بسیار کم است.» البته من نمی دانم این جمله حسین شریعتمداری که در اولین روز آبان نوشت: « بسیجی بی ترمز است.» تا چه حد به جلوگیری نکردن از چیز و بچه دار شدن مربوط باشد، ولی موضوع افزایش جمعیت از سوی احمدی نژاد بحرانی جدی در کشور ایجاد کرد. کسانی که احمدی نژاد را می شناسند، می دانند که این جمله فقط می تواند ناشی از یک حس لحظه ای وی باشد، ولی متاسفانه این حس لحظه ای یک رئیس جمهور بود. احمدی نژاد در ماه آبان به این نتیجه رسیده بود که ایران باید یک ابرقدرت بزرگ شود و هرچه فکر می کرد بهترین راه برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت بزرگ، تبدیل ایران به یک کشور 150 میلیونی بود. در همین راستا بود که مریم بهروزی اعلام کرد: « روزی را خدا می دهد، بچه دار شوید.» منیره نوبخت نیز گفت: « خانواده های ایرانی دوست دارند تا با برخورداری از تعداد بیشتری فرزند، خانواده ای گرم تر و صمیمی تر داشته باشند.» اما فاطمه رهبر گفت: « افزایش جمعیت شوخی رئیس جمهور بود.» در همین زمان احمدی نژاد گفت: « ایران به قدرت بلامنازع جهان تبدیل می شود.» وی در شهر پاکدشت، اعلام کرد: « خاورمیانه در حال فوران و توفان خشم ملت هاست.» احمدی نژاد گفت: « امروز دولت انگلیس بسیار ضعیف است.»

داستان عشق فاطی و شمس ارادونی
پس از انتشار کتاب« احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» و نامه های عربده کش فاطی رجبی، وی مدت یک ماهی منتظر ماند تا ببیند اتفاق خاصی می افتد یا نه، بعد با شدت بیشتری به کارش ادامه داد. او که در زندگی گذشته، حال و آینده اش جز اینکه مورد الهام شوهرش بود و فرزندی نیز از این موضوع ناشی شده است، دل به احمدی نژاد بست. وی در سخنرانی خود در یکی از شهرهای استان یزد، در مورد احمدی نژاد گفت: « اگر جان بدهم برای این تحفه الهی کم است.» وی گفت: « خوردن، راه رفتن و خفتن او از جنس مردم است.» فاطی گفت: « شاید این حرف از منظر سیاسی خنده دار باشد، ولی احمدی نژاد اسم امام زمان را احیا کرد.» فاطی رجبی گفت: « بدون وابستگی زبانم دراز و قلمم تیز است.» شاید همین گفته ها باعث می شد که احمدی نژاد بگوید: « مردم دنیا در انتظار تلفن ما هستند.» در روز پنجم آبان یک روانکاو با مطالعه رفتار و گفتار احمدی نژاد گفت که وی روزبروز از نظر روانی مشکلات بیشتری پیدا می کند. روز بیستم آبان 85 یکی دیگر از معجزات احمدی نژاد آشکار شد. وی به معجزه ای که در آمریکا در هنگام سخنرانی اش اتفاق افتاد اشاره کرده و گفت: « وقتی در آمریکا سخنرانی می کردم، مردم آنجا از صندلی های خود بلند می شدند و احساسات خود را نشان می دادند.» در پی اعلام این موضوع پزشکان بسیار شگفت زده شدند. چون چنین چیزی در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده و تا قبل از احمدی نژاد آمریکایی ها معمولا یا به سخنران حمله کرده و شدیدا او را گاز می گرفتند. یا به جای گوش دادن به سخنرانی، باباکرم و سالسا می رقصیدند، یا در هنگام سخنرانی با پاره آجر به سخنران حمله می کردند و یا اینکه بعد از سخنرانی به جای اینکه احساسات شان را نشان دهند، آنرا توی دست شان می گرفتند و احساسات شان را قایم می کردند.

مسابقات هولوکاست برگزار شد
در روز 12 آبان نتیجه مسابقات کاریکاتور هولوکاست اعلام شد. بنا به اعلام صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برنده اول این مسابقه ضمن تشکر اعلام کرد که چون جانش در خطر است، نام او را اعلام نکنند و جایزه را برایش نفرستند. برنده دوم این مسابقه هم که یک فرانسوی بسیار معروف است، از دریافت جایزه خودداری کرد و از ترس سکته کرد. برنده سوم نیز که از مسلمانان شجاع خاورمیانه است، اعلام کرد که قصد دریافت جایزه و اعلام نامش را ندارد. بنا به گفته آگاهان این اولین مسابقه بین المللی است که هیچ یک از برندگانش حاضر به پیروزی در آن نشدند.تعدادی از کاریکاتوریست های طرفدار فلسطین و مخالف اسرائیل نیز اعلام کردند که حاضرند برای نابودی اسرائیل بمیرند، اما می ترسند که کاریکاتورشان چاپ شود.

کشتی اشکانی با چهل خمره
وسط این هیر و ویر که از یک طرف به دلیل سد سیوند پاسارگاد داشت زیر آب می رفت و از طرف دیگر خشتک مشائی مدیرعامل میراث فرهنگی برسر ماجرای شبی در سالن رقص، در دست سعید ابوطالب بادبان شده بود، در روز 12 آبان یک کشتی اشکانی که در آن چهل خمره بزرگ قرار دارد، در خلیج فارس کشف شد. معلوم نبود در آن خمره ها چه چیزی بوده، اما معلوم بود که ترشی هفت بیجار نبود.

دموکرات ببرد، جمهوریخواه بمرد
روز 22 آبان 85 انتخابات آمریکا به خوشی و میمنت برگزار شد و دموکرات ها در انتخابات برنده شدند. بلافاصله بعد از پیروزی دموکرات ها جرج بوش به رئیس جدید مجلس نمایندگان زنگ زد و پیروزی را به او تبریک گفت و چند ساعت بعد هم دانلد رامسفیلد استعفا داد و کنار رفت تا اگر قرار است بوش یک آدم متعادل را می شناسد به جایش بگذارد. یک روز بعد علاء الدین بروجردی نابغه سیاست خارجی ایران گفت: « نتیجه انتخابات آمریکا یک پیروزی برای ایران است.» یک هفته پس از این موضوع بود که معاون رئیس جمهور اعلام کرد: « هفده دعوا میان ایران و آمریکا حل نشده است.»

باز هم حرف زد
سفرهای استانی در آبان ماه نیز جریان داشت. این بار کاک محمود در کردستان حضور یافته و در حالی که لباس کردی پوشیده بود، اعلام کرد: « تمام قدرت های عالم امروز در پرونده هسته ای در مقابل ملت ما زانو زده اند.» احمدی نژاد که قصد داشت همه چیز را در ایران عملیاتی کند، گفت: « همه استعدادهای کردستان باید عملیاتی شوند.» احمدی نژاد که یادش رفته بود که خودش هم در خور این کشور نیست،گفت: « آمار کنونی کشته شدگان کشورمان در خور این کشور نیست.»، وی گفت: « مردم به قوانین احترام بگذارند.» وی توضیح اضافه داد که منظورش فقط قوانین داخلی و آن هم در زمان ریاست جمهوری خود اوست. احمدی نژاد گفت: « باید ترافیک را با مدل خودمان مدیریت کنیم.» به نظر می رسید که فقط مشکل ترافیک نیست. احمدی نژاد، خودش و بدون اینکه خجالت بکشد، گفت: « دنیا به سرعت در حال احمدی نژادی شدن است.» وی گفت: « من به تمام قاره های جهان جز یک قاره سفر کرده ام و می دانم در آنجا چه خبر است.» در همین راستا کارشناسان توضیح دادند که رئیس جمهور برای درک عمیق آمریکا به مدت چهار روز در این قاره بوده و این قاره را بخوبی می شناسد.

حامیان انگلیسی های هلندی آمریکایی کثیف
تا قبل از اینکه تکلیف این حسین با آن حسین روشن شود و این یکی کاملا درخشان شود، معلوم نبود چرا همزمان با انتخابات شوراها، سایت روزآنلاین تعطیل شده است. کیهان ابتدا درباره وابستگی روزآنلاین با اسرائیل نوشت و سپس وابستگی اسرائیل به آمریکا از طریق فریدام هاوس به عنوان یکی از بخش های روزآنلاین را اعلام کرد و آنگاه نوشت که مشارکت و روزآنلاین و گویا و رادیو زمانه و پنتاگون و موساد، همگی زیر نظر پارلمان هلند و این پارلمان زیر نظر عوامل اطلاعاتی انگلیس است. روز 18 آبان روزنامه کیهان طی مقاله ای که در مورد وب سایت روز اعلام کرد که این وب سایت به دلیل اینکه حامیان مالی اطلاعاتی انگلیسی از آن ناراضی بودند، تعطیل شده است. واقعیت این بود که حسین درخشان به دلیل اخاذی سایت روزآنلاین را تعطیل کرده بود.

معجزه 106
سفر به شهرستانها به عنوان سیاست رسمی دولت توسط کلیه عوامل دولت دنبال می شد. داوودی معاون رئیس جمهور گفت: « انصافا در خراسان جنوبی معجزه شده است.» آگاهان پیشنهاد کردند که از این پس به جای اینکه خودشان از خودشان تعریف کنند، از خبرنگاران بخواهند که آنها از دولت تعریف کنند و به آنها پول بدهند. برای اثبات پیشرفت های دولت، سازمان شفاف سازی جهانی اعلام کرد که دولت ایران از سال 2004 که در رتبه 88 فساد اداری بود، در سال 2005 به رتبه 92 و در سال 2006 به رتبه 106 سقوط کرد. به عبارت دیگر در اثر تلاش های بی وقفه احمدی نژاد برای جلوگیری از مافیای قدرت، در طول دوسال فساد اداری در کشور افزایش یافته است. آگاهان می گفتند اگرچه دولت از نظر فساد اداری فاسدتر شده است، اما از نظر اخلاقی اصلاح شده است. در پی جداسازی اتاق کارکنان زن و مرد در سازمان تامین اجتماعی که از سوی یکی از هواداران ناموس و احمدی نژاد صورت گرفت، رئیس نهاد رهبری در دانشگاهها خواستار کنترل پوشش و آرایش در دانشگاهها شد. این دو مقام اعلام کردند که علت این امور، تلاش برای پیشرفت های علمی کشور و رسیدن ایران به استقلال علمی است و هیچ منافاتی با شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور که گفته بود ما وقتی روی کار آمدیم به پوشش و جداسازی کاری نداریم، ندارد.

آخرین مقام سابق و اولین مقام بعدی
برخی جمله ها از بعضی آدمها در سال گذشته جاودانه شد. داریوش همایون، یکی از آخرین مقامات رژیم سابق که امیدوار است یکی از اولین مقامات رژیم بعدی باشد، در تاریخ 18 آبان 85 گفت: « تا سیاسی کاران ایرانی پاسداری گذشته های خود را نخستین تکلیف خویش می شمارند از آنان به عنوان نیروهای سیاسی نمی توان نام برد.»

امتحان خبرگان برگزار شد
از میان صد و چهل داوطلب شرکت در انتخابات مجلس خبرگان که در امتحان کتبی این مجلس شرکت کرده بودند، فقط حدود ده درصد آنها در امتحان قبول شدند. آیت الله صانعی اعلام کرد: « از رد صلاحیت افراد شناخته شده، متدین و انقلابی متاسفم.» ظاهرا در این امتحان که در مورد قرآن و احادیث و احکام الهی برگزار شد، خداوند متعال و آقا امام زمان نیز به صورت مخفیانه حضور پیدا کرده بودند که هر دو پس از خواندن سووالات چون جواب ها را نمی دانستند، امتحان را بی سر و صدا ترک کردند. خداوند متعال در مصاحبه با خبرنگاران بدون حد و مرز گفت: « این آیاتی که از قرآن پرسیده بودند و این احکامی که خودم سالها قبل صادر کردم، یادم نبود.»

صدا و سیمای محمود
شب بود، ماه در آسمان بود، اواخر آبان بود. همزمان با نزدیک شدن انتخابات لازم بود که صدا و سیما استقلال خودش را حفظ کند، به همین دلیل احمدی نژاد از صدا و سیما بازدید کرد و گفت: « اطلاع رسانی درست و به موقع از ضروریات جامعه است.» احمدی نژاد به کارکنان رادیو گفت: « خود را برای تبدیل شدن به رسانه ای بی بدیل در جهان آماده کنید.» وی از ضرغامی خواست که به وضع کارکنان رده پائین خود برسد. در پاسخ به رئیس جمهور، آقای ضرغامی مدیر عامل صدا و سیما نه گذاشت و نه برداشت و گفت: « رسانه ملی، خانه رئیس جمهور است و حتما روی این رسانه در جایگاهی تاثیرگذار، حساب جدی باز کند.» وی که متوجه بود چه حرفی می زند، در دیدار از صدا و سیما گفت: « قصد داریم 60 هزار سانتریفیوژ ایجاد کنیم.» وی در دیدار با کارکنان انرژی اتمی گفت: ما بزودی قصد داریم سه شبکه تلویزیونی ایجاد کنیم.

ستاره پروین در حجاب تاریک شب
با آغاز ماه آذر داستان تحریم انتخابات نیز مورد توجه قرار گرفت. روشن بود که محافظه کاران وضع شان خراب است و اصلاح طلبان هیچ کاندیدایی ندارند که به او رای بدهند. غفوری فرد گفت: « هیچ وقت در لیست اصولگرایان اینقدر پراکندگی نبوده است.» بادامچیان نیز گفت: « هرکس حاضر به ائتلاف نباشد گرفتار گرگ بیابان می شود.» متعاقب این اوضاع عسگر اولادی گفت: « احمدی نژاد باید همکارانی را انتخاب کند که با او ارتفاع کمتری داشته باشند.» آگاهان توضیح دادند که اگر همکاران احمدی نژاد از او هم ارتفاع کمتری داشته باشند، دیگر نمی شود آنها را دید و باید با ذره بین دنبال شان گشت. اصلاح طلبان انتخابات را دو قطبی کردند. تحریمی ها در لاک سکوت رفتند. مهم این نبود که ائتلاف اصلاح طلبان بتواند در هر دو انتخابات و در همه شهرها پیروز شود، مهم این است که پیروز شود. در تهران بنا به گفته مرتضی حاجی رئیس ستاد اصلاح طلبان، شش نفر در لیست اصلاح طلبان قطعی شدند. قرار شد شهرفردا به سردبیری محمد قوچانی ارگان اصلاح طلبان در انتخابات باشد. این بهترین انتخاب در چنین شرایطی بود. از طرف دیگر کروبی و حزب مورد اعتمادش، به یک لیست شصت نفره برای انتخابات رسیدند. هاشمی وارد صحنه انتخابات شد. وی دقیقا برخلاف احمدی نژاد اعلام کرد: « خلق ثروت یک ارزش است.» وی گفت: « افتخار حکومت ها برقراری دموکراسی است.» هاشمی در اصفهان گفت: « مردم انتخابات آتی را جدی بگیرند.» محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت گفت: « منطقی ترین راه ائتلاف است.» در جبهه مقابل به نظر می رسید که همه ترسیده اند. بادامچیان پس از دیدن یک فیلم وحشتناک گفت: « هر کس در انتخابات ائتلاف نکند، گرفتار گرگ بیابان می شود.» گرگ مذکور روز بعد سراغ باهنر رفت. باهنر گفت: « خطر تکه پاره شدن اصولگرایان در انتخابات وجود دارد.» از طرف دیگر عسگراولادی اعلام کرد که « اصولگرایان باید زودتر اجماع کنند.» اما مهم ترین موضوع اینکه احمدی نژاد گفت: « اگر شورای شهر تهران را از دست بدهیم انتخابات آینده ریاست جمهوری را هم از دست می دهیم.» احمدی نژاد برای بردن انتخابات از خواهرش نیز استفاده کرد. پروین احمدی نژاد که در طول انتخابات از وی یک دماغ عظیم و مقدار زیادی پارچه سیاه دیده شد، فوق لیسانس داشت و مدیر مدرسه بود و طبیعتا کسی که مدیر یک مدرسه باشد، چهره سیاسی و مطلع در جریان اوضاع است. مهرداد بذرپاش مشاور احمدی نژاد و یکی از مهم ترین نامزدهای مورد تائید وی برای شورای شهرگفت: « عالم و آدم و جن و انس منتظرند تا نتیجه انتخابات شوراها مخالف تفکر حامیان احمدی نژاد باشد، البته در این زمینه دستاویزی وجود ندارد، چرا که رئیس جمهور بیش از بیست میلیون رای را همراه خود دارد.»

هشتاد درصد حرفش را باور نمی کنند
در اوایل آذر آمار مهمی اعلام شد. براساس اعلام ایرانیوز « به نقل از اسکای تی جی 24 فرانسوی، مردم اروپا و بخصوص فرانسه اعلام شده است که از هر ده نفر هشت نفر اظهارات احمدی نژاد را باور نمی کنند.» معنی این حرف این بود که توهم احمدی نژاد در دنیا در حال برطرف شدن است.

نصرالله، ماشاء الله، مبارک
حسن نصرالله، اعلام کرد که دولت سینیوره آمریکایی است و باید برود. روز دوم آذر حسن نصرالله گفت: « ما هرگز نیروی تحت قیمومیت ایران و سوریه نبودیم.» دو روز بعد از اینکه حسن نصرالله اعلام کرد که کابینه فواد سینیوره آمریکایی است و حزب الله با آن مبارزه می کند، پیر جمیل، وزیر صنایع کابینه لبنان با 24 گلوله کشته شد. نماینده جنبش امل هم بدون اینکه توضیح بدهد که این ترور کار چه کسی بود، اعلام کرد: « جریان فکری طرفدار آمریکا و اسرائیل از ترور جمیل سود می برد.» از طرف دیگر حسنی مبارک رئیس جمهور مادام العمر مصر که فکر می کند هنوز هجده ساله است و احتمالا امیدوار است مثل فراعنه مصر اگر مومیایی شود هزارسال دیگر زنده باشد، گفت: « تا زنده ام رئیس جمهور مصر می مانم.» شیمون پرز گفت: « احمدی نژاد نسخه فارسی هیتلر است.»

و در میان آن همه خبرهای بد
در میان آن همه خبرهای بد، این یک خبر خوب بود. پیروزی دو بر صفر ایران بر کره جنوبی باعث خوشحالی کلی از مردم شد. بعد از یک سقوط سنگین در جدول فیفا، در اوایل آذر تیم ایران که پس از بازدید احمدی نژاد از این تیم در عرض سه ماه از مقام 22 در جدول فیفا به مقام 47 جدول سقوط کرده بود، در رده بندی دیروز فیفا اولین تیم آسیا شد و در جدول رده بندی فیفا پنج ردیف بالاتر رفت.

دانشجو در سبزوار کشته شد
در پی کشته شدن یک دانشجوی تربیت معلم سبزوار که در حال گفتگو با همسرش بود، توسط یک دانشجوی بسیجی با ضرب چاقو، دانشجویان شهر سبزوار به این اقدام اعتراض کردند. وزارت علوم نیز بلافاصله اقدام به طلاق همسر مقتول نامبرده کرد و اعلام داشت: « دانشجوی مقتول مزاحم ناموس مردم و دانشجوی قاتل به این مزاحمت معترض بوده است.» در همین روز مسوولان دانشگاه یو سی ال ا در ساعت 11 شب از یک دانشجوی ایرانی درخواست می کنند که کارت شناسایی خودش را نشان دهد. این دانشجو کارت شناسایی اش را نشان نمی دهد. پلیس هم بعدا می آید و از همین دانشجو می خواهد کارت شناسایی اش را نشان دهد. وی این کار را نمی کند. در نتیجه با پلیس درگیر می شود و پلیس او را کتک می زند. دانشجویان آمریکایی فردا در دفاع از این دانشجو واکنش نشان می دهند. چند روز بعد، در اوایل آذرماه انجمن اسلامی دانشجویان علامه اعلام کرد که یکی از دانشجویان این دانشگاه به نام سید شفیع رضایتی در اثر سهل انگاری مسوولان دانشگاه درگذشته است. وی که در مراسم تحصن برای قتل دانشجوی سبزواری که هفته قبل با چاقو توسط یک دانشجوی بسیجی کشته شده بود، شرکت کرده بود، در این مراسم دچار ناراحتی قلبی شد.... جسد وی در حالی که هنوز زنده بود به مدت پانزده دقیقه کف کلاس افتاده بود، اما هیچ امکان درمانی برای امدادرسانی وجود نداشت. پس از 45 دقیقه که هیچ کمکی سر نرسید وی فوت کرد. پزشک دیر رسید، آمبولانس نیز 22 دقیقه بعد از خبر دادن آمد. و در جعبه کمکهای اولیه دانشگاه هم هیچ وسیله امدادرسانی نبود. وزیر بهداشت اعلام کرد: ما آماده کمک رسانی به مردم آفریقا هستیم. همزمان با این اتفاقات در تهران، به دلیل اینکه تعداد دانشجویان بسیجی به اندازه کافی نبود و تعداد چاقو نیز در محل وجود نداشت، « 43 دختر و پسر شرکت کننده در یک مجلس پارتی فقط دستگیر شدند.»

ٍٍEbrahim Nabavi 1385 Part 7


فاطمه رجبی پس از سفر خاتمی به آمریکا اصرار زیادی روی خلع لباس او داشت.

با توجه به اینکه تصمیم دارم تا دو شماره دیگر مرور وقایع سال 85 را تمام کنم، در این قسمت مهم ترین وقایع نیمه دوم شهریور و مهر را شامل حوادث زیر می خوانید، چگونه سید حسن نصرالله از جنگ لبنان پشیمان شد؟ احمدی نژاد به سفر آمریکا، آفریقا و آمریکای لاتین رفت تا آلبوم صدعکس با رهبران جهان را کامل کند. در سقوط هواپیمای روسی در مشهد 29 نفر کشته و یک عالمه مجروح شدند. انتخابات شوراها، آب سردی که توی صورت اصلاح طلبان پاشید، اوی بیدار شوید. افزایش قیمت کالاها، همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان. وزیر رفاه سابق کنار رفت و مردی با کیف مصری وزیر رفاه شد. چه کسی فتوای پرورش تمساح را داد؟ وقتی انوشه انصاری به آسمان رفت و ماه در نیامد در اول رمضان. انتشار کتاب « احمدی نژاد معجزه هزاره سوم» یا پدیده فاطی رجبی وارد گود می شود. سفر خاتمی به آمریکا و اعتراض فاطی برای استریپ تیز. چرا همزمان با انتخابات شرق و نامه توقیف شدند، هما تعطیل شد و روز توسط آن مرد اسرائیلی تعطیل شد؟ توهین پاپ به پیامبر اسلام و چند ماه عذرخواهی بیفایده و مسلمانان همدیگر را به این دلیل هم کشتند. دعوت احمدی نژاد از بوش برای مناظره، برو بینیم بابا، حال نداری! داستان دستگیری کاظمینی بروجردی مردی که بدون مجوز با آقا امام زمان ملاقات کرده بود. افشای نامه آیت الله خمینی در مورد پایان جنگ توسط هاشمی رفسنجانی و شلوغ شدن شهر. چگونه پارک اسلامی کشف شد؟ هاشمی و مصباح وارد جنگ های ستاره ای شدند. در ملاقات شجریان و صفار هرندی پشت آن درهای بسته چه گذشت؟ و چرا حماس مسلمان کشی میان فلسطینی ها را آغاز کرد؟ سازمان مدیریت الکی الکی برای چند ماه زرتی تعطیل شد و احمدی نژاد گفت: ای مسلمانان ایران، ای شیعیان! زودتر بچه دار شوید.


اسلام متمدن، اسلام تندرو
مشکل این است که اصلا حدس نمی زنیم چنان بشود که می شود. چرا که همیشه قرار است اوضاع بهتر از آن چیزی بشود که واقعا می شود. سید حسن نصرالله گفت: « اگر می دانستیم که گروگانگیری دو سرباز اسرائیلی عملیات زنجیره ای و خشونت بار اسرائیل را در پی دارد، هرگز به این کار دامن نمی زدیم.» البته لوس بازی های مصری ادامه داشت. خرما فروش های مصر، نام بهترین و بدترین خرمای مصر را به ترتیب نصرالله و بوش نامگذاری کردند. در حقیقت تکلیف دو نوع اسلام بعد از جنگ لبنان دارد مشخص می شود، یک اسلام رادیکال تروریست و دیوانه و یک اسلام متمدن و اخلاقی و عارفانه و پاک، یک طرف احمدی نژاد و بن لادن و زرقاوی است و یک طرف یوسف اسلام و خاتمی. یوسف اسلام، کت استیونس سابق و خواننده دنیای وحشی و مای لیدی دانبارویل، که آلبوم هایش در سال 85 در ایران با مجوز رسمی منتشر شد، هفته اول مهر 85 بعد از سی سال که بخاطر اسلام از دنیای موسیقی رفته بود، به دنیای موسیقی تجاری بازگشت. وی هفته قبل کنسرت خصوصی اش را در حضور بیل کلینتون اجرا کرد. یوسف اسلام از همان اول هم با اسلام بنیادگرا مشکل داشت و با آیت الله خمینی هم مخالف بود. من فکر می کنم تمام آدم حسابی های مسلمان دنیا به شدت در مقابل تندروی های نصرالله موضع داشتند. جمال دبوزه بازیگر مراکشی الاصل فرانسوی که در حال حاضر جزو سه چهار بازیگر اول محبوب فرانسه است، هفته گذشته در مصاحبه با نوول ابسرواتوار توضیح داد که چرا فرانسه را دوست دارد. جمال در هفته گذشته اولین فروشگاه کتاب فرانسه زبان را در مراکش افتتاح کرد.

از ونزوئلا تا گامبیا به دنبال یک عکس
تقریبا از ماه مرداد بود که توهم احمدی نژاد ابتدا از داخل کشور و سپس در خارج از ایران شروع به برطرف شدن کرد، کسانی که هاله نور دیده بودند، چشم شان را مالیدند و به پروژکتورها دقیق تر نگاه کردند، کسانی که رفتارهای الفنون به نظرشان شگفت می آمد، فهمیدند که نامعقول را با شگفت عوضی گرفته اند، با این وجود پیرمردها همچنان مشکل داشتند، بخصوص پیرمردهایی که مدتها بود کسی مثل احمدی نژاد دست و پای شان را نبوسیده بود. آیت الله مشکینی رابط امام زمان و بشریت اعلام کرد:« جمهوری اسلامی به الله وصل است.» در روز دهم شهریور محسن رضایی گفت: « احمدی نژاد هم مثل خاتمی یک پدیده است.» آگاهان توضیح دادند: طبیعی نیست، نه اینکه پدیده است. اما خبر فاجعه بار را استاندار تهران داد. وی گفت: « رفتار احمدی نژاد مصنوعی نیست.» آیت الله خزعلی در مراسم دست یوسی احمدی نژاد وی را به شکلی وحشتناک ماچ کرد و نزدیک بود کاملا ببلعد، وی که حس بویایی اش بعد از 123 سال فعال شده بود، روز نوزدهم شهریور گفت: « بوی پیراهن یوسف می آید و من از مسلمین می خواهم این بو را استشمام کنند.» مسلمین دماغ شان را گذاشتند روی زمین و هی بو کردند، این واقعه در تمام سال 85 ادامه داشت. در همین ماه احمدی نژاد در آستانه سفرش به نیویورک بوش را به مناظره دعوت کرد، بوش جوابی نداد، در عوض، مسیح علی نژاد خبرنگار اصلاح طلب و کتک خورده، پیشنهاد یک مصاحبه بدون سانسور را به احمدی نژاد کرد. احمدی نژاد تلاش کرد تا در کلیه پنج قاره خودش را به شکلی نشان دهد، وی برای اجلاس سران آمریکای لاتین به ونزوئلا رفت، برای اجلاس سران آفریقا به گامبیا رفت و در اجلاس سران کشورهای اسلامی شرکت کرد. وی می خواست در اجلاس گروه هشت با عنوان « گروه نه» شرکت کند که نگهبانان مانع شدند. یکی از مسائل سال 85 این بود که معلوم نبود که ایران جزو کشورهای آفریقاست یا آمریکای لاتین یا دنیای اسلام؟ احمدی نژاد در ملاقات با وزیر امور خارجه گامبیا گفت: « آینده از آن آفریقاست.» وی در ملاقات با چاوز گفت: دنیای آینده از آن آمریکای لاتین است، چاوز گفت: کاسترو یا من؟ احمدی نژاد گفت: تو، فقط تو! در ماه شهریور در پی انتشار این خبر که آیت الله سیستانی اعلام کرده است که مسوولان عراقی باید از احمدی نژاد الگو بگیرند، آیت الله سیستانی طی اطلاعیه ای انتشار این خبر را تکذیب کرد.

نه به اون راه درازت، نه به اون دهان بازت
مشکل راهها و تصادف همچنان ادامه داشت. ششمین سانحه هوایی به طور اعم و سومین سانحه بزرگ هوایی منجر به تلفات سنگین دوران احمدی نژاد در مشهد اتفاق افتاد، 29 نفر در این سانحه کشته و تعدادی مجروح شدند. علت سانحه استفاده از لاستیک فرسوده بود. تنها چهار نماینده مجلس خواستار توضیح وزیر راه در خصوص سانحه هواپیما شدند. در حالی که بیش از 200 نماینده مجلس برای کشته شدن مردم لبنان اطلاعیه صادر کردند. انتشار خبر سقوط هواپیما در مشهد که ابتدا توسط سی ان ان و بی بی سی و همه خبرگزاری ها اعلام شد و آنگاه توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی اعلام شد. روز 12 شهریوراحمد خرم، وزیر سابق راه و ترابری گفت: « زمانی حقوق کارکنان وزارت راه و ترابری اینقدر کم بود که به آنجا گداجا می گفتند.» با این حال، اقدامات نمایشی یا حداقل حرف زدن در مورد آنها ادامه داشت. گفته شد که « قرار است زیباترین خیابان جهان در قم ساخته شود.» در کره شمالی کیم جونگ ایل یک کار بامزه کرد. وی رسما اعلام کرد تمام راههای ارتباط زمینی این کشور به دلیل تعمیرات تا اطلاع ثانوی بسته است. نه یک راه، نه دو راه، تمام راهها.

رای دادن به مردگان
با پایان تابستان و دو ماه مانده به روزهای انتخابات، فضای داخل کشور کمی تغییر کرد. اصولگرایان نه چندان که دیدنی باشد، حمایت شان را از احمدی نژاد کم کردند، اصلاح طلبان به هم نزدیک شدند و سروصدای شان درآمد، اگرچه آنها چهار رسانه یعنی شرق، نامه، تلویزیون هما را از دست داده بودند و یک بمب نیز جلوی اعتماد ملی منفجر شده بود. اصولگرایان می دانستند که انتخابات را نمی توان با توهم « همه چیز در دست ماست» پیش برد. اما دوست داشتند بتوانند مثل بادامچیان که در سال 85 معلوم شد هم شاعری نوپرداز و هم رمان نویسی نازه کار است، بگویند: « اصلاح طلبان مرده اند و مردم به مرده رای نمی‌دهند.» همان اتفاقی که باید می افتاد روز دوم مهر افتاد، علی جنتی میانه رو ترین مرد وزارت کشور که نقش بدل نفوذی خاتمی را بازی می کرد از سرپرستی ستاد انتخابات کشور، کنار رفت و مجتبی هاشمی ثمره، تندروترین معاون وزیر کشور و خواهرزاده باهنر، که به عنوان تئوریسین یا تروریسین احمدی نژاد شناخته می شد، معاون سیاسی وزارت کشور و طبیعتا سرپرست ستاد انتخابات کشور شد. تاج زاده گفت: « کسانی که می گویند نظام نیازمند پشتوانه مردمی است، انتخابات را سالم برگزار کنند.» به نظر می رسید برخلاف تصور شاعرنوپرداز اسدالله بادامچیان اصلاح طلبان نمرده اند. در روز دهم مهر نیروهای میانه رو و اصلاح طلب و عصبانی( کروبی و دوستانش) تا حد امکان در انتخابات ائتلاف کردند. محسن آرمین گفت: « برگزاری انتخابات آزاد را به اقتدارگرایان تحمیل می کنیم.» اقتدارگرایان گفتند: « چشم، تحمیل می شویم.» قرار شد مصباح یزدی که مطمئن بود از قم رای نمی آورد، از تهران کاندیدا شود. همه اخبار انتخاباتی خوب بود، فقط یک خبر بد وجود داشت، اسم آیت الله حسنی در لیست خبرگان نبود. از طرف دیگر نیروهای میانه روی اصولگرا که انگ دولتی بر پیشانی نداشتند وارد صحنه شدند. سردار طلایی فرمانده نیروی انتظامی روز 16 مهر استعفا داد. ظاهرا ایشان به دلیل محبوبیت زیاد قصد شرکت در انتخابات شوراها را داشت و امیدوار بود که در جریان پیروزی در انتخابات خانم های کتک خورده در میدان هفت تیر و رانندگان سرکوب شده اتوبوسرانی به او رای دهند و هیچ کدام از نیروهای انتظامی به نفع او وارد دعوا نشوند و خونسردی شان را حفظ کنند. در جریان انتخابات عجیب ترین جمله سال توسط الهام گفته شد: « راه ندادن خبرنگاران به ستاد انتخابات برای تضمین سلامت انتخابات است.» روز 24 مهر، براساس دستورات رهبری مبنی بر عدم دخالت احمدی نژاد و سایر مقامات اجرایی در انتخابات، مسوول واحد تشریفات رئیس جمهور برای شرکت در انتخابات شورای شهر استعفا داد. برای احترام خیلی بیشتر به اظهارات رهبری ستادهای تبلیغاتی حامیان احمدی نژاد تشکیل شد.

هیولای گرانی و مرد کوتاه قد
ماه رمضان رسید و در کنار همه چیز گرانی هم آغاز شد. روز 17 مهر وزیر جهاد کشاورزی توضیح دقیق و قانع کننده ای در مورد گرانی روزافزون کالاهای کشاورزی داد و در پاسخ به این سووال که چرا گرانی کالاها افزایش یافته است؟ گفت: « به شما هیچ ربطی ندارد.»، دو هفته قبل از بیان این جمله گهربار، حداد عادل گفته بود: « احساس مسوولیت مسوولان ایرانی در دنیا بی نظیر است.» از طرف دیگر ضرغامی، مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در پاسخ به احمدی نژاد گفت: « وقتی گوشت شش هزار تومان است، نمی توانیم بگوئیم 3900 تومان بخرید.» در مقابل احمد توکلی رسما اعلام کرد: « قیمت سبزی 500 تومان نیست، بلکه دیشب در محله ما 160 تومان بود.» در پی اعلام نظر احمد توکلی، اورژانس تهران اعلام کرد که احمد توکلی توسط سبزی فروش محل شان کتک خورده است. احمدی نژاد مجددا گفت: « با اخبار دروغ به گرانی ها دامن می زنند.» شیخ قدرت علیخانی گفت: «احمدی نژاد هر وقت کم می آورد به مطبوعات و رسانه ها حمله می کند.» دولت احمدی نژاد اعلام کرده بود که قصد دارد با اجرای طرح « ضیافت» در ماه رمضان قیمت ها را کاهش دهد، آگاهان به احمدی نژاد گفتند: شما قیافت رو درست کن، نمی خواد ضیافت راه بندازی! مطابق معمول سرپرست پلیس راه کشور اعلام کرد که روزانه 18 نفر در تصادفات رانندگی ایران کشته می شوند. بنا به گزارش طوبی اقتداری از خبرگزاری ایلنا،« در اولین روز ماه رمضان قیمت کالاهای اساسی از 200 تا 300 تومان افزایش یافت.» روز دوم مهرناصر نصیری نماینده استان اردبیل گفت: « اگر رئیس جمهور به یک استان سفر نکند، اعتبارات آن استان توزیع نمی شود.» وی گفت: « در جریان سفر رئیس جمهور ایشان به نمین که یک بخش کوچک است، یک میلیارد و 200 میلیون تومان بودجه داد، اما از بودجه گرمی که 2 میلیارد بود، فقط 26 میلیون تومان اختصاص داد.» در 25 شهریور و در پی سیاست گودزیلا سالاری بزرگترین نامه اداری جوانان در ابعاد 50 در 70 سانتی متر به احمدی نژاد برای رفع مشکل بیکاری صادر شد. ظاهرا طول این نامه 3.5 متر است. آگاهان گزارش دادند که علت اصلی نوشتن این نامه این است که جوانان نویسنده بیکار بودند. در توجیه همه این مشکلات احمدی نژاد یک توضیح قانع کننده داد. وی گفت: « ملت ایران توزیع فقر را به توزیع ثروت در بین نورچشمی ها ترجیح می دهد.» اما در 24 مهر ماه بالاخره آقا هم به داستان گرانی گیر داد. هیات دولت قبل از افطار با رهبری دیدار کردند. آیت الله خامنه ای گفت: « دولت باید در جهت برطرف کردن گرانی تلاش کند.» احمدی نژاد تصمیم گرفت برای خدمت به مردم از هفته آینده یک سفر یک ماهه به آفریقا و آمریکای لاتین آغاز کند و سپس برای دویستمین بار به خراسان رفته و نتیجه تحقیقات هلوکاست را منتشر کند تا حسابی به مردم خدمت کند.

وزیر رفاه رفت بالای درخت
در ماه شهریور به دنبال برکناری وزیر رفاه، علی یوسف پور سردبیر سیاست روز که سیاست روز را از چند سال قبل بخوبی می شناخت، به عنوان سرپرست این وزارتخانه انتخاب شد و مصری( که هیچ ربطی به ناصر و سادات و مبارک نداشت) و نماینده مجلس بود، برای گرفتن رای اعتماد از سوی رئیس جمهور به مجلس معرفی شد. ظاهرا علت انتخاب مصری به عنوان وزیر رفاه این بود که وی از یک سالگی تا آن زمان هرگز از رفاه برخوردار نبوده و قرار است از این پس از رفاه برخوردار شود.

زیدان کثیف و بی اخلاق پلید مسلمان نما
اصولا جامعه ایران در کنار همه چیزهای تلخی که ممکن است داشته باشد که دارد، چیزهای خنده دار و عجیبی هم دارد که زندگی را قابل تحمل می کند. درست دو ماه بعد از اینکه امت حزب الله ایران، زین الدین زیدان را بخاطر کله زنی معروف و بی نتیجه اش به عنوان قهرمان دنیای اسلام شناختند، و بروجردی برای او نامه تقدیر رسمی نوشت، حسن عباسی، دیپلمه بیکار و اولین احمدی نژاد دهه اخیر، گفت: « زیدان کثیف و بی اخلاق پلید مسلمان نما، مثل گاو به سینه بازیکن مقابل رفت.» وی همچنین گفت: « علی دائی استراحتگاهش در بیت شیطان است.» در روز به یادماندنی ششم شهریورمشکل نیک آهنگ کوثر و استاد مصباح حل شد و یکی از علمای اعلام فتوا داد که: « پرورش تمساح در ایران بلامانع است.» ایشان در مورد پرورش مارمولک چیزی نگفت. در لیبی نیز همه چیز به خوبی پیش رفت، معمر القذافی اعلام کرد که: « مخالفان مستحق مرگ هستند.» در بولیوی، اوو مورالس گفت: « کارمندان دولت باید زبان سرخپوستی یاد بگیرند.» وی گفت: « من سیگار نمی کشم، به ندرت مشروب می‌خورم، خوب می رقصم و قبلا ترومپت می نواختم.» در عربستان سعودی آثاری از جمهوری اسلامی مشاهده شد و « پس از مدتها که نگه داشتن سگ ها در عربستان به صورت یک تفریح مردم درآمده، دولت این کشور اعلام کرد که نگهداری و خرید و فروش حیوانات اهلی در این کشور غیرقانونی است.» انوشه انصاری اولین زن فضانورد که ایرانی هم بود به فضا رفت. و بدون اینکه چیزی در مورد شورای نگهبان گفته شود، یک فسیل سه میلیون ساله انسان کشف شد.

جملات قصار مرد دانشمند
اگر چه بعد از جنگ لبنان چهره دوگانه احمدی نژاد در داخل و خارج آشکارتر شده بود، اما از ماه شهریور انتقادات بیشتری از دولت شروع شد. از سوی دیگر احمدی نژاد اعلام کرد با خدا رابطه دارد و کتاب فاطمه رجبی نیز که احمدی نژاد را نه معجزه سال، نه معجزه دهه، نه معجزه قرن، نه معجزه تاریخ ایران که معجزه هزاره سوم می خواند، با کمک دفتر ریاست جمهوری منتشر شد. احمدی نژاد به کاریکاتور معروفی از گورباچف مانند شد، در خارج مردی بزرگ در میان انبوه آدمهای کوچک، در داخل مردی کوچک در میان انبوه آدمهای بزرگ. معلوم شد این دو با هم تفاوت های مهمی دارند. وقتی احمدی نژاد در داخل کشور است، باید گرانی را کنترل کند، کشور را اداره کند، انتخابات برگزار کند، جواب حقوق های شش ماه دریافت نشده را بدهد، با مسائل فرهنگی و اجتماعی درگیر شود و محدودیت برای اهل فکر و فرهنگ و دانش ایجاد کند، جلوی مخالفت های سیاسی با حکومت را بگیرد. وقتی احمدی نژاد در خارج از کشور است، می شود کسی که می خواهد مشکلات جهان را حل کند، با آمریکا مخالف است، با اسرائیل مخالف است، با دیکتاتوری و محدودیت مخالف است، می خواهد با محدودیت برای اهل فکر و فرهنگ و دانش مبارزه کند. با مخالفان سیاسی حکومت ها همراهی می کند. مصاحبه می کند و با حرف زدن همه مسائل را حل می کند. صدور جملات قصار از سوی این هاله نور ادامه داشت. وی در جمع دانشگاهیان بدون هیچ دلیلی گفت: « ریاضیدانان رقیق القلب هستند.» وی در مورد صدور مجوز روزنامه گفت: « فلان آقایی که نمی تواند آب بینی خود را جمع کند، با انتشار چند روزنامه می خواهد مدعی فرهنگ سازی باشد.» از سوی دیگر احمدی نژاد دست از سوژه هولوکاست برداشت و تصمیم گرفت یا چیزی مثل تولید انرژی هسته ای را ملی کند یا یک موفقیت علمی را به ملت اعلام کند. در هفته دوم شهریور وزیر بهداشت و درمان اعلام کرد که خبر خوشی را در حضور رئیس جمهور اعلام خواهد کرد. این خبر خوش کشف داروی بیماری ایدز بود که گروه کاشف آن از پنج سال قبل از دولت احمدی نژاد کارشان را شروع کرده بودند، و چند روز قبل از اعلام نتیجه آن در سطح جهانی ثبت شده است. سرلشگر صالحی یکی از مقامات نظامی کشور نیز گفت: « در مرحله ساخت هواپیمای جنگی به خودکفایی رسیده ایم.» در 15 شهریورنیز احمدی نژاد گفت: « بچه های ما توانسته اند ضایعات نخاعی را ترمیم کنند و این تا به حال در دنیا سابقه نداشته است.» وی بدون هیچ دلیلی گفت: « امروز بیش از دو میلیون نفر از جوانان دانشگاهی داوطلبانه در روستاها مشغول کارند.» این خبرها در سال 85 هر ماه یک بار به عنوان خبرجدید و مهم اعلام می شد. اما از سوی دیگر اعلام شد که معاون ریاست جمهور که به دلیل خودشیرینی از جیب بیت المال برای محافظان احمدی نژاد عینک دویست دلاری خریده است، جریمه شد.

خاتمی استریپ تیز می شود
اگرچه بسیاری از ایرانیان دوست داشتند خاتمی به نیویورک برود تا حداقل یک چهره نسبتا محترم از ایران جلوی چهره ملت آمریکا گذاشته شود و تصویر احمدی نژاد کمی کمرنگ تر شود، اما همه چیز به آن خوبی که خیلی ها فکر می کردند، پیش نرفت. خاتمی در جلسات بسیار پرجمعیت برای ایرانیان و آمریکایی ها صحبت کرد. وی در آنجا گفت: « آنهایی که مردم را می کشند و مرتکب اعمال تروریستی می شوند، اگر خود را مسلمان معرفی کنند، دروغ می گویند.» جرج بوش در مورد ویزای خاتمی اعلام کرد که شخصا دستور صدور ویزا را داده است، چون علاقه داشت که بداند او چه حرف هایی برای گفتن دارد. احمدی نژاد نیز بلافاصله نیم ساعت بعد، درخواست ویزای آمریکا کرد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که ویزای احمدی نژاد در دست بررسی است. خاتمی در آمریکا گفت: « طرفین ایرانی و آمریکایی باید بکوشند زمینه مناسبات مشترک سیاسی را بین خود بیابند تا فضای مناسب جهت شروع مذاکراتی که بر اساس احترام متقابل است، فراهم شود.» آگاهان با شنیدن این جمله تصویر کلینتون را جلوی توالت و منتظر خاتمی تصور کردند. اما از کلینتون گذشته، بوش در مورد خاتمی گفت: « خاتمی مرد باوقار و بسیار محترمی است.» آگاهان توضیح دادند که بوش یک هفته تمرین می کرد تا بتواند کلمه « باوقار» را درست بگوید. در همین راستا خاتمی گفت که « سفرم به آمریکا موفقیت آمیز بود.» در پی سفر خاتمی به آمریکا فاطمه رجبی طی نامه ای درخواست خلع لباس خاتمی را کرد.

بابا! هر الاغی که رئیس جمهور نیست!
همزمان با سفر موفقیت آمیز خاتمی به آمریکا، قوه قضائیه یک روزنامه اصلاح طلب و یک ماهنامه اصلاح طلب را توقیف و نیروهای حزب الله به دفنر یک روزنامه دیگر اصلاح طلب بمب صوتی پرتاب کردند. در شهریور 85 روزنامه شرق که تبدیل به مهم ترین و معتبرترین روزنامه کشور شده و تحت سردبیری محمد قوچانی نابغه جوان روزنامه نگاری کشور اداره می شد، توقیف شد. ماهنامه ملی مذهبی « نامه» هم رفت توی بایگانی. علت توقیف روزنامه شرق کاریکاتوری صفحه اعلام شد که به جای اسب، یک الاغ محترم نورانی را در صفحه شطرنج کشیده بود و طبیعی است که چنین تصور شود که کاریکاتور هر الاغی به معنی رئیس جمهور محترم است. تاج زاده گفت: « تجربه ثابت کرده است که نمی شود خاتمی سفر موفقیت آمیزی را به انجام رساند و اصلاح طلبان هزینه آن را نپردازند.» حالا بدبختی این است که نمی دانم چرا همشهریان ما هم به این کاریکاتور اعتراض کردند؟ حالا الاغ را یک جوری می شود به احمدی نژاد ربط داد، ولی هموطنان ما چرا بی آبرویی کردند. در همین راستای حمایت از مطبوعات یک بمب صوتی جلوی دفتر روزنامه اعتماد ملی منفجر شد.

موسیقی گل محمدی و مردی که از آلمان آمد
وقتی پاپ مهربان سابق مرحوم شد و پاپ حزب اللهی آلمانی سرکار آمد، آیت الله مکارم در زیر زمین فیضیه جشن گرفت، چرا که فکر می کردند یک پاپ اصولگرا به نفع دنیای اسلام است تا یک پاپ لیبرال، در حالی که در طول تاریخ دشمن هرچه بی غیرت تر باشد، برای انسان بهتر است و کسی که به مسیحیان به عنوان دشمن نگاه می کند، نباید فکر کند، پاپ بندیکت شانزدهم ممکن است بهتر از پاپ مهربان قبلی باشد. و در همین راستای اصولگرایی بود که در ماه شهریور سال 85 پاپ، در سخنان خودش به نقل از یکی از پادشاهان از یکی از متون، به حضرت محمد(ص) اهانت کرد. علامه فضل الله در لبنان در یک موضع گیری عاقلانه از پاپ خواست «شخصا از مسلمانان عذرخواهی کند.» رجب اردوغان، نخست وزیر ترکیه هم که این پاپ آلمانی مخالف ورود کشورش به اروپاست، گفت: «پاپ باید از جهان اسلام و مسلمانان عذرخواهی کند.» آیت الله وحید خراسانی زد زیر میز و عصبی شد و گفت: « به او توصیه می کنم در این اواخر عمر، دست از انحراف و توطئه برداشته....» آیت الله مکارم به شکلی نسبتا منطقی گفت: « چرا باید یک رهبر مسیحی فریب سیاستمداران خودکامه و ظالم را بخورد؟» سید محمد خاتمی بطوری منطقی گفت: « سخنان پاپ در حد انسان های کم اطلاع و متعصب است.» اما فقط مسلمانان به پاپ اعتراض نکردند، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: « پاپ باید عذرخواهی کند.» رئیس حزب سبز آلمان هم گفت: « پاپ در سخنان خود باید به وحشیگری کلیسا در طول تاریخ نیز اشاره می کرد.» همین خانم سبز اضافه کرد: « واتیکان باید در مورد اظهارات پاپ توضیح دهد.». هجوم پاسخ ها باعث شد که سخنگوی واتیکان اعلام کرد که « پاپ قصد اهانت به مسلمانان را نداشته.» ساعتی بعد خود پاپ اعلام کرد که « از اینکه بخش هایی از سخنرانی او توهین به احساسات دینی و اعتقادات تلقی شده است، بسیار متاسف است.» اما آنگلا مرکل که متوجه قضیه نشده بود، اظهارات وی را تائید کرد و آنرا در راستای گفتگوی ادیان خواند. حوزه های علمیه اعلام کردند که در اعتراض به اظهارات پس گرفته شده پاپ، حوزه های علمیه مدتی تعطیل خواهد شد. مدتی قبل جنتی گفته بود: « غیرمسلمانان حیواناتی هستند که روی زمین می چرند.» تقریبا به مدت سه ماه پاپ از اظهارات خود ابراز تاسف و عذرخواهی کرد. واتیکان عذرخواهی پاپ را بی سابقه خواند. عربستان و پوتین هم به پاپ اعتراض کردند. علیرغم همه این مسائل، واتیکان اعلام کرد سفر پاپ به ترکیه لغو نمی شود. اما معلوم شد مشکل مسلمین با معذرت خواهی پاپ حل نمی شود. حتما یک خین و خین ریزی راه خواهد افتاد. در نیجریه که مسلمانانش اصلا اهل شوخی نیستند و یک دفعه اگر عصبانی بشوند، خواهر و مادر غیرمسلمانان را تبدیل به یک موجود واحد می کنند، مسلمانان به یازده کلیسا حمله کردند. در جریان این حمله هفت نفر زخمی شدند و صدها مسیحی از خانه شان فراری شدند. مسلمانان به خانه یک اسقف هم حمله کردند. پاپ با سفرای کشورهای اسلامی در واتیکان دیدار کرد و در مورد اظهاراتش توضیحاتی داد. در این میان یوسف اسلام( کت استیونس سابق) خواننده پاپ سی سال قبل مسلمان شده نیز شدیدا به پاپ اعتراض کرد. در ایران، در روز اول مهر 85 فعلا شورای فرهنگ خصوصی اعلام کرده است که با توجه به اظهارات اهانت آمیز پاپ از این پس نام « پاپ کورن» به چس فیل، واژه «موسیقی پاپ» به « موسیقی گل محمدی» و واژه «سوپاپ» نیز به «سوراخ گل محمدی» تغییر یافت.

احمدی نژاد به سوی قله ها می رود
بحث بر سر غنی سازی ادامه داشت، در اواخر سال احمدی نژاد اعلام کرد که علت تمام رفتارهای دولت، وقت کشی برای ادامه غنی سازی بود، وی در مورد اینکه این وقت کشی آیا منجر به جنگ می شود یا نه چیزی نگفت. در ماه شهریور، ملاقات سولانا، البرادعی و لاریجانی صورت گرفت. لاریجانی در دیدار با سولانا گفت: « برخی سوء تفاهمات رفع شد.» پوتین به ایران گفت: « ایران غنی سازی را متوقف کند.» آصفی گفت: « مذاکره را بر شورای امنیت ترجیح می دهیم.» همین آصفی گفت: « حکومت ایران هیچ پیش شرطی را نمی پذیرد.» از طرفی احمدی نژاد تصمیم گرفت حتما به آمریکا برود تا آبروی جمع شده کاتارینابلوم را از دست بدهد. وی که از بوش دعوت به مناظره کرده بود، بقچه اش را بست، تخم مرغ هایش را آب پز کرد و با 150 محافظ و دویست عینک دویست دلاری به سوی آمریکا رفت. بوش گفت: « قرار نیست با احمدی نژاد ملاقات کنم.» جرج بوش در پیامی به مردم ایران گفت: « می دانم که شما ملتی پر از غرور ملی هستید.» وی حق دستیابی مردم ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای را پذیرفت و اعلام کرد: « به مردم ایران می گویم که هیچ تمایلی به درگیری نداریم.» وی گفت: « ما دنبال جنگ نیستیم.» از طرف دیگر اعلام شد که دولت آمریکا به پورمحمدی ویزای آمریکا نمی دهد. احمدی نژاد اوایل مهر 85 به آمریکا رفت. وی در یک مصاحبه حرفه ای و از موضع مرد مهربان و منطقی با آمریکایی ها حرف زد، وی در این مصاحبه گفت: «همه می توانند همدیگر را دوست بدارند.» در مورد برقراری رابطه با آمریکا گفت: « دولت آمریکا باید رفتار خود را عوض کند تا همه چیز حل شود.» احمدی نژاد گفت:«می توانیم جهان را از طریق منطق اداره کنیم.» وی گفت: « ما به منطق نیاز داریم، به حمله نیاز نداریم.» در همین مصاحبه احمدی نژاد شوخی شوخی حرف هایش را در مورد هولوکاست پس گرفت. داستان ایران و آمریکا همچنان موضوع جدی بحث و بررسی است. گفته شد که حضور احمدی نژاد در شورای روابط خارجی آمریکا باعث خشم دولت اسرائیل شده است. احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی در آمریکا گفت: « دو درصد مردم آمریکا زندانی هستند، در حالی که در ایران 0.2 درصد مردم زندانی هستند.» البته آمار ارائه شده توسط رئیس جمهور در آمریکا یک اشکال جزئی داشت. در آمریکا از هر 1000 نفر 20 نفر زندانی نبود، بلکه 7 نفر زندانی بود، و در ایران هم از هر 1000 نفر 2 نفر زندانی نیست، بلکه 2.5 نفر زندانی است.

هاوانا، سیگار برگ و چلوکباب کوبیده
فتنه های چکمه پوش در هاوانا جمع شدند. احمدی نژاد با کیم جونگ ایل رئیس جمهور کره شمالی عکس گرفت. وی با پرویز مشرف و ولیعهد قطر و رئیس جمهور کلمبیا ملاقات کرد. در این اجلاس که با حضور بخش اعظم دیکتاتورهای جهان برگزار شد، مجسمه فیدل کاسترو به ریاست اجلاس انتخاب شد و برادرش رائول که هنوز قدرت تکان خوردن داشت، به جای عضو بدون حرکت حکومت کوبا، اجلاس را اداره کرد. احمدی نژاد در سخنرانی اش گفت: « با حضور بریتانیا و آمریکا شورای امنیت نمی تواند پاسدار صلح جهان باشد.» احمدی نژاد در بیمارستان با کاسترو هم ملاقات کرد، کاسترو در این دیدار سرش را یکی دو بار تکان داد. بعد از دیدار با کاسترو به ونزوئلا رفت و با چاوز ملاقات کرد. در این دیدار دو رئیس جمهور برادر همدیگر شده اند. چاوز در این دیدار گفت: « ائتلاف ما با ایران ضدآمریکایی نیست.» وی گفت: « اگر آمریکا به کوبا حمله کند، خون به راه خواهد افتاد.» احمدی نژاد به سفر آفریقایی هم رفت، اما همسر رئیس جمهور سنگال از حضور در مراسم استقبال از احمدی نژاد و همسرش که در یک چادر سیاه و یک عینک دودی خلاصه شده بود، خودداری کرد. همسر رئیس جمهور سنگال نمی خواست تحقیر شود.

علائق مشترک دیوانه بزرگ و مشنگ کوچک
در روز هشتم مهر 85 یک حقیقت مهم توسط احمدی نژاد اعلام شد. وی در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: « من و بوش علایق مشترکی برای ایجاد صلح جهانی داریم.» تعداد زیادی از کارشناسان اجتماع کرده و طی یک تلاش مذبوحانه موفق شدند، علائق مشترک بوش و احمدی نژاد را به صلح جهانی کشف کنند. این علائق عبارت بودند از: موشک، خاورمیانه جدید، حقوق بشر، هواپیمای جنگی، علائق خانوادگی، مساله اروپا، انتخابات، دموکراسی، عراق و افغانستان و لبنان، فیزیک هسته ای.

اوریانا فالاچی، جنگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی معروف ترین ایتالیایی بعد از لاندوبوزانکا و آل بانو در گذشت. فالاچی با وجود اینکه تقریبا بخش اعظم عمرش را در آمریکا گذرانده بود، بالاخره به شهرش فلورانس برگشت و در همان جا مرد. پنه لوپه ای که به جنگ رفته بود، تا بگوید که زندگی جنگ است و دیگر هیچ، با وجود شیدائی ایتالیایی اش در مقابل « یک مرد» ماچوی قدرتمند، هرگز نپذیرفت که جزو «جنس ضعیف» است. اگر چه می دانست که پاسخ دیکتاتورها به تاریخ همیشه دروغ بوده، اما توانست زیر پوشش زنانگی نه چندان زنانه اش، زیر زبان دیکتاتورها را بکشد. نامه اش « به کودکی که هرگز زاده نشد» هرگز به دست آن کودک نرسید. و می شود مطمئن بود که آخرین روزهاش در بیمارستان فلورانس به او نشان داد که اگرچه خورشید برای او خواهد مرد، اما پس از او همچنان زندگی، جنگ و همه چیز به راه خود ادامه می دهد.

قطعنامه هایی در راه جنگ
به نظر می رسید که زمانی که احمدی نژاد در حال یارگیری جهانی است، آمریکایی ها دارند مقدمه یک فشار سنگین، یک انزوای حساب شده و یک جنگ را می چینند. این ها در روزهایی صورت می گرفت که احمدی نژاد داشت تعداد عکس هایش را با رهبران جهان در آلبومی که از مشهد خریده بود، به 100 عکس می رساند. در همین روزها کوندالیزا رایس برای دیدار با متکی اعلام آمادگی کرد. وی شرط تعلیق را برای مذاکره تکرار کرد. جرج بوش گفت: « آمریکا بدنبال راه حل صلح آمیز برای حل مساله هسته ای ایران است... آمریکا با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران مخالفتی ندارد.» جرج بوش گفت: « آمریکا به مردم، فرهنگ و تاریخ ایرانی ها احترام می گذارد.» بوش مردم ایران را به دوستی دعوت کرد گفت: « بزرگترین مانع در مسیر آینده شما حکمرانانتان هستند.» البته بوش چند ساعتی قبل از این اظهارات گفته بود که: « ایران یا سریع گفتگو را آغاز کند یا تحریم می کنیم.»

احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم
نوشتن کتاب « احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» زمانی آغاز شد که توهم احمدی نژاد جدی بود، اما انتشار آن در اوایل مهرماه، علیرغم اینکه به دلیل کمبود طنز، ملت استقبال وسیعی از این کتاب کردند، زمانی صورت گرفت که احمدی نژاد هر روز کوچک تر و کوچک تر می شد. گفته شد که کتاب مذکور با کمک دفتر ریاست جمهوری و به نویسندگی فاطی رجبی منتشر شده است. به دنبال این کتاب، کتاب مستطاب « راهکارهای عملی دیدار با امام زمان» توسط حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی( معلم اخلاق هیات دولت) منتشر شد. در پی انتشار کتاب « احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» حجت الاسلام دعاگو اعلام کرد که: « انتظار معجزه از دولت صحیح نیست.» آگاهان توضیح دادند که ما انتظار معجزه نداریم، فقط از دولت انتظار داریم هفته ای یک بار تشکیل جلسه بدهند و رئیس جمهور و وزرا گاهی برای امضای نامه های اداری و بخصوص ارسال بودجه و پرداخت حقوق کارمندان به تهران بیایند و نامه های شان را امضا کنند. از طرف دیگر با انتشار این کتاب معجزات احمدی نژاد معجزات احمدی نژاد معلوم شد: او صوت داوودی دارد، معجزه قوم لوط برای او دائما اتفاق می افتد، یعنی به هرجا پا می گذارد یا طوفان می آید یا وبا می آید یا مثل اندونزی آتشفشان می شود. مثل حضرت یوسف زیبایی اش چشم همه را کور می کند، مثل حضرت سلیمان با هر موجودی اعم از ترک و عرب و فارس و لر به زبان خودش حرف می زند، مثل حضرت عیسی در چشم پیروانش هاله ای از نور دارد.

یا برفه یا بورانه یا ماه رمضانه
ماه رمضان همزمان با آغاز مدارس در مهر فرارسید. دولت عربستان سعودی اعلام کرد کسانی که تظاهر به روزه خواری کنند، از کشور اخراج می کند. در ایران همه چیز آرام بود. براساس اخبار منتشره « جوانی مادرش را با چاقو کشت.» همچنین « یک دختر جواهرات خانواده را دزدید» اما همه خبرها بد و تلخ نبودند، در شهر اراک یک زن و شوهر، مردی را که عامل جدایی آنها شده بود کشتند. از مرد قاتل که در اراک زندگی می کرد، دو قبضه کلت کمری کشف شد. سردار طلایی هم که اول ماه رمضان اعلام کرده بود در این ماه جرائم کاهش می یابد، برای کاهش بیشتر جرم و جنایت شدیدا اعلام کرد که « شهروندان از تظاهر به روزه خواری در معابر تهران خودداری کنند.» آگاهان خاطر نشان کردند که اگر این اتفاق بیفتد، تمام جرایم و جنایات از بین می رود و کشور ما مثل کوبا کاملا اسلامی می شود. همزمان با ماه رمضان یکی از هموطنان که داشت نوار مداحی آقا رضا هلالی را گوش می داد، نوار را گذاشت روی دور تند. دوستش پرسید چرا نوار را روی دور تند گذاشتی؟ گفت: می خوام ببینم آخرش نذری می دن یا نه؟ همچنین در همین ماه معیارهای ازدواج کاملا به هم خورد، چنانکه یکی از طرفداران غنی سازی در پاسخ به این سووال که معیارت برای انتخاب همسر چیست؟ اظهار داشت: عفاف فاطمه، صداقت خدیجه، صبر زینب، فداکاری سمیه، هیکل جنیفر لوپز! از طرف دیگر در ماه رمضان شورای شهر تهران تصویب کرد که دیگر صدا و سیما و شهرداری از این به بعد باید به همان کارهای سابق خود ادامه دهند و در کار همدیگر دخالت نکنند، یعنی شهرداری موظف است آشغالها را جمع کند و صدا و سیما موظف است آشغالها را پخش کند.

انوشه، پیر، امید
اسامی میلیاردرهای آمریکایی اعلام شد. در میان صد میلیاردر آمریکایی نام دو نفر ایرانی تبار به چشم می خورد، پیرامیدیار که با راه انداختن ای بی توانست در مدت کوتاهی جزو ثروتمندترین و موفق ترین تاجرهای آمریکایی شود و امید کردستانی که از مدیران ارشد گوگل است و او هم از طریق اینترنت میلیاردر شد. در ضمن انوشه انصاری هم که به عنوان اولین زن فضاگرد به آسمان رفت. وی از همانجا اعلام کرد که «زمین از اینجا زیبا، آرام و صلح آمیز بود.» آگاهان تذکر دادند همیشه از دور همینطور است، مشکل وقتی شروع می شود که نزدیک می شوید. از سوی دیگر وب سایت های خبری نوشتند که انوشه انصاری همراه خودش یک جلد قرآن هم به آسمان برد. دلیل این کار خیلی روشن نیست، چون قرآن خودش از آسمان آمده است، برای چی آن را دوباره به آسمان برد؟ همزمان با همین قضایا روز اول مهر شهلا لاهیجی بانوی ناشر ایرانی یک جایزه بین المللی نشر گرفت. و در همین ماه مهر کامیلا باتمانقلیچ، یک زن ایرانی الاصل برنده جایزه زن سال 2006 انگلیس شد. وی که تمام اموال پدری اش توسط جمهوری اسلامی مصادره شده و به همین دلیل هویت ایرانی وی نقش مهمی در فعالیت هایش داشته است، همزمان با پیروزی انقلاب خانواده اش در معرض خطر مرگ قرار گرفت و به همین دلیل زیاد به فکر تغییر یا اصلاح اوضاع ایران نبود و لذا وقت داشت که خدمتی به بشر و بخصوص بچه های فقیر دنیا بکند. در همین راستا بود که مطابق معمول فیلم « کافه ترانزیت» نامزد بهترین فیلم اسکار خارجی شد و طبیعتا این جایزه را نگرفت.

هاشمی شاهرودی: حقوق بشر مهم است
معلوم نبود چرا ایشان این حرف را زد، در حالی که هیچ اجباری در کار نبود. هاشمی شاهرودی گفت: « درباره حقوق بشر، حرف های بسیاری برای گفتن داریم.» همزمان با اظهارات هاشمی شاهرودی، نیروی انتظامی 30 نفر از کسانی را که برای اعتراض به اعدام کبری رحمانپور جلوی سازمان ملل اجتماع کرده بودند، دستگیر کردند و طبیعتا به زندان بردند. از سوی دیگر برای احترام بیشتر به حقوق بشر آیت الله کاظمینی بروجردی فرزند آیت الله بروجردی که ادعا کرده بود با امام زمان رابطه داشته است، به جای اینکه مثل آقای مشکینی و احمدی نژاد و غیره به او جایزه بدهند، اول احضار و بعدا دستگیر شد. ظاهرا علت احضار و دستگیری این بود که وی بدون دریافت مجوز وزارت اطلاعات و هماهنگی با آیت الله مشکینی، اقدام به ارتباط با آقا کرده بود.

رضا زاده فقط غذا خورد، دوپینگ نکرد
روز سوم مهرماه ورزش ایران در بحران جدی قرار گرفت. براساس اعلام نتایج آزمایش دوپینگ تیم وزنه برداری کشور، محض رضای خدا فقط دو نفر از تیم یازده نفری دوپینگ نکرده بودند، به همین دلیل تیم ایران از شرکت در مسابقات محروم شد. از سوی دیگر فیفا هم تا 26 آبان به فدراسیون فرصت داد تا دادکان را در موقعیت سابق ابقا کند. وگرنه فوتبال ایران هم با بن بست جدی و محرومیت از بازی های جهانی مواجه می شد.

هاشمی هاشمی افشا نکن، افشا نکن
همزمان با انتخابات و برای زدن یک ضدحال انتخاباتی به رقبای مذکور، نامه آیت الله خمینی در مورد پایان جنگ توسط هاشمی رفسنجانی منتشر شد. به دنبال انتشار این نامه، برادرانی که سالها نان جنگ را می خوردند، به دست و پا افتادند که چرا چنین نامه ای منتشر شده است؟ مهدی کوچک زاده نماینده تهران و عضو کمیسیون اعصاب و روان مجلس و بورسیه جنگی در هلند، انتشار این نامه را بر اساس مصالح شخصی دانست. کاظم انبارلوئی سردبیر رسالت از انتشار این نامه انتقاد کرد. محسن طلایی نیک، اعلام کرد که نامه محسن رضایی بنا به درخواست هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. ظاهرا کلیه این افراد از اینکه جنگ در سال 1368 تمام شده بود، ناراحت بودند و معتقد بودند که اگر در آن سال جنگ تمام نشده بود، ما به جای اینکه حالا مجبور باشیم یک جنگ جدید راه بیندازیم، همان جنگ قبلی را ادامه می دادیم و تا به حال نیویورک را هم گرفته بودیم. بدنبال انتشار نامه آیت الله خمینی، دیروز حسین شریعتمداری اعلام کرد: « رفسنجانی حق ندارد از نامه امام در زدوخوردهای شخصی خود استفاده کند.» حسین مرعشی هشدار داد: « انتشار نامه امام هشدار به کسانی است که می خواهند کشور را در معرض تهدید قرار دهند.» در پی تمام این مخالفت ها، روز هشتم مهر ماه بالاخره هاشمی رفسنجانی با کاندیداتوری برای مجلس خبرگان موافقت کرد.

نظریه ولایت فقیه در طول تاریخ
در روز هشتم مهر 85 مصباح یزدی، مسوول حوزه علمیه کانادا و لندن و غیره، در یک اظهار نظر شگفت انگیز اعلام کرد که « اگر از صدر اسلام تا کنون فقیهی پیدا کنید که گفته باشد مشروعیت ولی فقیه از رای مردم است من تمام دارائی ام را به او می بخشم.» آگاهان بلافاصله اعلام کردند اینکه چیزی نیست، در صورتی که هر کسی توانست یک فقیه از صدر اسلام تا قبل از سال 1345 هجری شمسی پیدا کند که نظریه ولایت فقیه را قبول داشته باشد یا از آن اسم برده باشد، ما هم حاضریم تمام دارائی های آقای هاشمی رفسنجانی را به او ببخشم.

پارک در حانه و ما گرد جهان می گردیم؟
در سال 85 و با توجه به بودجه بسیاری که در اختیار دولت احمدی نژاد بود، همه سعی می کردند یک چیز اسلامی جدید کشف یا اختراع کنند، روز نهم مهر ماه منابع خبری اعلام کردند که از سوی شهردار تهران پارک بعثت قرار است به پارک اسلامی تبدیل شود. لذا قرار شد از آن پس مردم علاوه بر اینکه محل برگزاری مهمانی، خوشگذرانی، بازی، دیدار، بگو و بخند و مشروب خوری را در خانه شخصی شان باید ایجاد کنند، از این پس باید به فکر یک پارک هم در خانه شان باشد. مهندس چمران هم که قبلا سعی کرده بود در ماه مرداد مترو را اسلامی کند، در روز هشتم مهر گفت: « بسیاری با ریاکاری خودشان را طرفدار این دولت نشان می دهند، در حالی که با آن مخالفند.» آگاهان ضمن تائید این نکته اعلام کردند که این موضوع طبیعی است و اصولا آدم نمی تواند طرفدار این دولت باشد، مگر اینکه واقعا ریاکار باشد. از طرف دیگر در روز 19 مهر سردار قالیباف، که به نظر می رسید قصد دارد شوخی شوخی از حالا خودش را برای ریاست جمهوری دوره بعد از افتتاح بزرگراه شهید احمدی نژاد آماده کند، اعلام کرد که « فرهنگسراها باید به شیوه مساجد اداره شود.» وی گفت مساجد باید به شیوه بسیج و بسیج به شیوه احزاب و احزاب باید به زیر نظر دولت و دولت باید به شیوه هیات های عزاداری و هیات های عزاداری برای جذب جوانان باید شبیه گروههای موسیقی رپ و پاپ و گروههای موسیقی پاپ باید شبیه به گروههای توریستی و گروههای توریستی ایرانی باید شبیه نمایندگان فرهنگی جمهوری اسلامی و نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی باید شبیه موسسات نمایشی و موسسات نمایشی باید شبیه مدارس و مدارس کشور باید مثل ارتش و ارتش و سپاه باید مثل وزارتخارجه و وزارتخارجه باید مثل وزارت پست و تلگراف و تلفن اداره شود که در آن وزیر و سفرا کارشان رساندن پاکت ها و پیام های رئیس جمهور به دیگران است.

هنرمندان در حال توهین و توافق
اصولا رفتارهای صفار هرندی که آخرین کار فرهنگی خانواده و خودش حضور یکی از اعضای خانواده در ترور حسنعلی منصور بود، برای همه کارگردانان بحران ایجاد کرد. مجید مجیدی گفت: « در هیچ دوره ای در تاریخ مملکت، چه قبل و چه بعد از انقلاب، تا این اندازه توسط یک نهاد قانونگذار به هنر و هنرمند توهین نشده است.» در ادامه همین اهانت ها روز نهم مهر شجریان و صفار هرندی پشت درهای بسته با هم مذاکره کردند. ظاهرا پس از این دیدار صفار هرندی به این نتیجه رسید که چیزی به اسم موسیقی سنتی ایرانی وجود دارد که از نظر فرهنگی مهم است و شجریان هم به این نتیجه رسید که چیزی به اسم مسوولان فرهنگی وجود دارند که باید برای آنها توضیح داد که فرق شجریان با جلال همتی چیست.

گریه کنید مسلمونا ثوابه، طرف حالش خرابه
بحران در اداره فلسطین با حضور حماس پس از انتخابات جدی تر شد، درگیری میان فتح و حماس مانند دیگر مسلمانان دیگر کشورها بالا گرفت. اصولا از ماه مرداد مسلمان کشی توسط مسلمانان به یک رویه جدی تبدیل شد. روز دهم مهر کارکنان دولت فلسطین که شش ماه بود به دلیل قطع کمک های خارجی حقوق نگرفته بودند، برای اعتراض به حماس به عنوان قدرت اصلی دولت فلسطین اجتماع کردند. نیروهای شبه نظامی حماس هم برای اینکه مشکلات مالی آنها را حل کنند، به سوی آنان شلیک کردند و هشت نفر از آنان را کشتند. آگاهان اعلام کردند که معمولا برای کشتن هشت نفر فلسطینی حداقل ده بمب باید توسط اسرائیل شلیک شود تا این مادرمرده ها کشته شوند. حماس مشکل فلسطین را حل کرد؛ در گذشته که قدرت دست نیروهای سازشکار بود، فلسطینی ها به دست اسرائیلی ها کشته می شدند، اما حضور نیروهای ضداسرائیلی باعث شد که فلسطینی ها به دست هموطنان خودشان کشته می شوند.

حسین کوچیکه و حسین بزرگه
از روز 22 مهرماه با فشار روزنامه کیهان و همزمان با اعلام وابستگی شیرین عبادی، رامین جهانبگلو، نیک آهنگ کوثر، هادی خرسندی، روزبه امیر ابراهیمی، اکبر گنجی، کلیه فمینیست های کشور، وب سایت روزآنلاین و ایرانیانی که در اسرائیل زندگی نمی کردند، به نئوکان ها توسط حسین های درخشان وشریعتمداری، در راستای مقابله با استکبار جهانی، وب سایت روزآنلاین توسط آقای حسین درخشان که مدتی مدیر فنی این وب سایت بود و به خاطر این کار، 3500 یورو دستمزد گرفته بود، همزمان با آغاز انتخابات تعطیل شد. در جریان توقیف سایت روز 20 هزار آدرس مشترکان و کل آرشیو این نشریه روزانه نیز دچار غیبت کبری شد. حسین درخشان پی از مدتی جهانگردی متوجه شد که علت مواضع سیاسی اخیرش دیدگاه های پست کلنیالش بوده، نه مشکلات مالی و اقامتی و امنیتی.

ای روح مو! مو مودونم تو به یگ جایی وصل شدی!
24 روز از ماه مهر گذشته بود. نه هوا چنان گرم بود که بشود مشکلات را ناشی از گرمای هوا دانست و نه چنان سرد که بگوئیم ناشی از آنفلوآنزای چچنی است. محمود احمدی نژاد گفت: « خيلي وقت‌ها در موضوع هسته‌اي من به دوستان مي‌گويم نگران نباشيد، اينها فقط هارت و پورت مي‌كنند، اما دوستان باور نمي‌كنند و مي‌گويند تو به جايي وصل هستي! من مدام مي‌گويم الان غرب در برابر ما خلع سلاح شده و نمي‌داند چگونه موضوع را جمع كند. اما دوستان مي‌پرسند تو حرف‌هاي آسماني مي‌زني! بعد ما را مسخره مي‌كنند! باور كنيد ما از لحاظ حقوقي و از ديد افكار عمومي امروز كاملاً موفق بوده‌ايم. من اينها را از روي اطلاع مي‌گويم. يكي از من پرسيد: فلاني! مي‌گويند تو ارتباط داري. گفتم بله دارم. پرسيد واقعاً ارتباط داري؟ با چه كسي؟ و من گفتم: با خدا ارتباط دارم .... همين دوستان مي‌نشينند و مي‌گويند احمدي‌نژاد حرف‌هاي عجيب و غريب مي‌زند. خداوند! اگر ما مومن باشيم، اين پيروزي و اين معجزه را نشان مي‌دهند. مگر حتماً بايد در اين قرن چهارده از دل كوه شتر بيرون بيايد تا دوستان قبول كنند معجزه را.» همزمان با همین اظهارات مسیح علی نژاد یکی از خبرنگاران به احمدی نژاد گفته بود: « آقای احمدی نژاد! به رئیس جمهور ایران احترام بگذارید.» احمدی نژاد نیز در پاسخ، پرسید: « احترام چی هست؟»

مدیریت در بحران، بحران در مدیریت
در دومین هفته ماه مهر احمدی نژاد دو تصمیم را اعلام کرد، وی ابتدا فاتحه ای خواند و سپس سازمان مدیریت و برنامه ریزی را تعطیل کرد. در همین راستا، دستور الحاق سازمان های مدیریت و برنامه ریزی استانها به استانداریها داده شده است. فرهاد رهبر به تصمیم دولت اعتراض کرد. همچنین چهل نفر از کارشناسان برنامه و بودجه استعفا دادند. احمد توکلی گفت: « الحاق سازمان مدیریت استانها به استانداریها منطقی، قابل دفاع و سازگار با اصل 26 قانون اساسی نیست.» از سوی دیگر احمدی نژاد اعلام کرد که دولت ایران تا 150 میلیون جمعیت را می تواند اداره کند و از مردم خواست تا می توانند بچه دار شوند.

Ebrahim Nabavi 1385 Part 6


خامنه ای : تنها راه نجات بشریت این است که در جهان حکومت اسلامی بشود


در این قسمت مرور می کنیم بر بسته ای که از اروپا آمد و بی پاسخ ماند، احمدی نژاد برفراز قله های جهان چشم ها را خیره می کند، برق در تهران قطع شد و آب در مشهد جیره بندی شد، اما ایران همچنان مدینه فاضله ماند، رئیس جمهور نظراتش را درباره هولوکاست پس گرفت، رضا عابدینی برنده جایزه بنیاد پرنس کلاوس شد، داستان پخش جهانی فیلم رضا هلالی و همسرش در پشت آن دودها و بازیگران نرگس و زرین دهن، تبلیغات دولتی در هفته دولت و آزاد شدن جهانبگلو از زندان، درست یک هفته پس از اینکه معلوم شد پرونده اش پیچیده است

بسته بندی با اعمال شاقه
ماجرای بسته پیشنهادی غرب در ماه شهریور همچنان مورد توجه بود. پاسخ این بسته تهیه و ارسال شد. کوفی عنان خواهان پاسخ مثبت ایران به پیشنهادهای غرب شد، لاریجانی هم گفت: « چشم، ایران با نگاه مثبت، پاسخ بسته پیشنهادی را تهیه کرد.» اما آیت الله خامنه ای گفت: « غنی سازی ادامه خواهد یافت.» جرج بوش در کمال یاس و نومیدی گفت: « سخنان رهبر ایران حرف رسمی و قطعی تلقی نمی شود.» متکی گفت: « به اصل مذاکره برای حل مسائل هسته ای ایرانی پای بند هستیم.» اما آصفی جواب داد: « تعلیق در دستور جمهوری اسلامی نیست.» ایران پاسخ بسته پیشنهادی را به صورت مکتوب داد، اما متن جوابیه به یکی از زبانهای مرده دنیا نوشته شده بود که فقط سه نفر در دنیا آن را می توانستند بخوانند، لاریجانی هم علیرغم اصرار غربی ها مبنی براینکه حالا چی نوشتید؟ گفت: من چه می دونم، خودتون بخونید. در همین حال مسوولان اتمی ایران مژده دادند که ایران به تولید آب سنگین نزدیک شدند. همین مسوولان به شکلی کاملا دلسوزانه اعلام کردند که « آب سنگین برای درمان سرطان بسیار مفید است.» در اواسط ماه هم لاریجانی و هم سولانا اعلام کردند که مذاکرات دارد به نتیجه می رسد. رویترز اعلام کرد که لاریجانی پیشنهاد تعلیق دو ماهه سولانا را پذیرفته است، اما علی اصغر سلطانیه که از لو رفتن خبر ناراحت شده بود، موضوع را تکذیب کرد و گفت اصلا تعلیقی در کار نبود. لاریجانی هم در مورد پاسخ بسته پیشنهادی گفت: « شرمنده، پاسخ ما تا حدودی مبهم و غیرشفاف بوده است.»

بالا، بالا، بالاتر، احمدی نژاد بر فراز آشیانه باخته
احمدی نژاد در ماه شهریور در بالاترین موقعیت خودش قرار گرفت. وی گفت: « از زمانی که آمریکایی ها به عراق آمده اند، مساله شیعه و سنی درست شده است.» وی به آمریکا گفت: « شما صدام را علم کرده بودید و او را بردید، خب دیگر عراق را ترک کنید.» احمدی نژاد اعلام کرد: « 114 کشور عضو سازمان ملل، 57 عضو سازمان کنفرانس اسلامی، 11 کشور عضو اکو و هشت کشور گروه جی هشت بر حق ملت ایران تائید کردند.» محمود احمدی نژاد که تا 48 ساعت دیگر باید منتظر رای شورای امنیت باشد، جرج بوش را به یک مناظره بدون سانسور دعوت کرد. لاریجانی هم اعلام کرد: « ایران آماده است بر مبنای ان پی تی مذاکره کند.» فرانسه پاسخ داد که: « مذاکره می کنیم، اما بعد از تعلیق.» احمدی نژاد گفت: « دولت نهم بدون اتکا به احزاب و متکی به ملت و با نذر و نیاز و دعا سر کار آمد.

خدای انرژی، برق قطع شد
برق تهران به شکلی گسترده و در زمانی طولانی قطع شد. همزمان اعلام شد که صادرات برق ایران به عراق 20 برابر می شود. از سوی دیگر بحران آب در مشهد بوجود آمد و مردم این استان با بی آبی مواجه شدند. سوولان وزارت نفت اعلام کردند که مصرف بنزین در ده سال گذشته دو برابر شده است. و در عوض مسوولان عراقی اعلام کردند که « ایران روزانه یک هزار تن گاز مایع به عراق صادر می کند.»

هولوکاست فعلا بی هولوکاست
به دلیل اجلاس گروه پنج بعلاوه یک رئیس جمهور گفت: « ما برای هیچ کشوری حتی اسرائیل خطری محسوب نمی شویم.» کوفی عنان قصد دارد به ایران سفر کند. آصفی گفت: « حاضریم صحبت های اروپایی ها را در خصوص تعلیق غنی سازی بشنویم.» اروپایی ها گفتند: « پاسخ ایران فاقد چیزی است که شورای امنیت به دنبال آن است.» آصفی گفت: « اروپا پاسخ ایران را با حضور قلب بنگرد» وی تاکید کرد: « اروپا به دور از کج خلقی پای میز مذاکره بیاید.» کوفی عنان دومین روز سفرش را به تهران گذراند. وی با هاشمی رفسنجانی، متکی، لاریجانی، احمدی نژاد ملاقات کرد. کوفی عنان پس از دیدارش با احمدی نژاد گفت که ایران قبول نمی کند که غنی سازی را قبل از مذاکرات تعلیق کند. سولانا گفت: « اروپا به ایران دو هفته فرصت می دهد تا موضع نهایی خود را در مورد تعلیق اعلام کند.»

رضا عابدینی بر فرش قرمز ملکه هلندی
روز اول شهریور 85 اعلام شد که رضا عابدینی، گرافیست صاحب سبک ایرانی برنده برترین هنرمند سال 2006 آسیا، آفریقا، اقیانوسیه، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب شد. جایزه به مبلغ 100 هزار یورو به او اهدا شد. این جایزه در سال گذشته به یک کاریکاتوریست از آفریقای جنوبی اهدا شده بود. و سال پیش از آن نیز محمود درویش شاعر فلسطینی این جایزه را گرفته بود. تا کنون رخشان بنی اعتماد، سید ابراهیم نبوی و موسسه آشیانه کتاب از ایران جزو برندگان دوم ایرانی این جایزه بودند.

مدینه فاضله آسفالت باید گردد
سال 85 سال وقایعی باورنکردنی بود، وقایعی که وقوع هرکدام از آنها در یک کشور به تنهایی می توانست آن کشور را مورد توجه همه مردم جهان قرار دهد. در اوایل شهریور، « زهرا» نامادری 16 ساله، « رومینا» دختر همسر سایق شوهرش را با چاقو کشت. پدر رومینا گفت: « با یک دختر 16 ساله ازدواج کردم. فکر کردم چون کم سن و سال است می تواند بخوبی با رومینا ارتباط برقرار کند. رومینا تنها دارائی من بود.» یک قاتل 28 ساله خون آشام در انزلی شش قربانی اش را پس از تجاوز با زدن ضربه دست و از طریق خفه کردن کشت. در تاریخ 22 شهریور بر اثر انفجار توالت شهرداري آستارا، 9 نفر مجروح و روانه بيمارستان شدند. كرامت گل گشتي یکی از حاضرین در صحنه گفت: « در اين حادثه ديوار ضلع غربي اين سرويس بهداشتي و قسمتي از سقف با تمام توالت‌هاي آن تخريب شد و شدت انفجار به حدي بود كه كارگر مذكور شهرداري به طرف رودخانه مرداب كه چندين متر با اين سرويس بهداشتي فاصله داشت پرتاب شد.» در 30 شهریور در جریان فوتبال در شهرری در اعتراض به رفتار داور، میان طرفداران دو تیم درگیری با چاقو رخ داد و یک نفر به قتل رسید. در همین روز در همدان، یک گروگانگیر همدانی بعد از نه ساعت گروگانگیری با دخالت نیروی انتظامی گروگانهایش را آزاد کرد. وی به جای اینکه دیگران را گروگان بگیرد، زن، مادر زن و چند نفر از اقوام خودش را گروگان گرفته بود. اورژانس کشور در هفته دوم شهریور اعلام کرد: « در هفته گذشته 172 نفر در حوادث شهری و جاده ای جان باختند.» در روز 26 شهریور، در جریان درگیری میان زن و شوهری که می خواستند از هم طلاق بگیرند، در دفترخانه طلاق، مرد به جای اینکه زنش را طلاق بدهد چاقو کشید و زن مجروح و به بیمارستان منتقل شد. یک هفته بعد در تهران در جریان خرید میان یک فروشنده گران فروش و یک خریدار عدالتجوی خشن، درگیری رخ داد و خریدار با چاقو فروشنده را زخمی کرد و به بیمارستان فرستاد. سه روز بعد در تهران دختری برای حفظ شرافتش از بالای طبقه چهارم پائین پرید و به قتل رسید. و در شهر اراک، پدری که مطمئنا پدر بوده است، نوزاد 25 روزه خود را بر اثر ضرب و شتم کشت. در مشهد نیز در نزاعی که در مقابل دادگستری رخ داد، مردی گوش یکی از کسانی را که با او اختلاف داشت برید و سه نفر با میله آهنی کشته شدند. اما خشونت های حقیقی نشانه همه مشکلات ایران نبود، در عرصه مجازی، براساس آمارهای ارائه شده توسط گوگل، ایرانیان در جستجو به دنبال کلمه سکس که در جهان اسلام اهمیت ویژه ای یافتند و به مقام چهارم رسیدند، در میان ده کشور اول، هفت کشور یعنی پاکستان، مصر، ایران، مراکش، عربستان، ترکیه، مسلمان بودند. اما همه واقعیات تلخ نبود، در 8 شهریور، به مناسبت هفته دولت، « از چاق ترین، لاغرترین، کوتاه ترین و بلندترین مدیر وزارت ارتباطات تقدیر شد.» همچنین برای هزارمین بار معاون وزارت بهداشت وعده داد که :« واکسن ضد اعتیاد در ایران ساخته می شود.» البته دولت با تمام نیرو برای کاهش بحران های اجتماعی تلاش کرد. در هفته آخر شهریور در مشهد 30 هزار بسته آب رایگان توزیع شد. علت توزیع آب رایگان این بود که شهر مشهد با بحران بی آبی روبروبود. اما شاهنامه وقایع شهریور 85 آخرش خوش بود. « سینا که در جریان خرید حشیش در تهران با سیروس درگیر شده بود، برای حل اختلافش با وی او را کشت و قرار بود 30 شهریوراعدام شود. وی پای چوبه دار از قاضی خواست که برای آخرین بار نی بزند، قاضی هم رضایت داد. قاتل مذکور چنان نی محزونی نواخت که خانواده شاکی به گریه افتادند و رضایت دادند و این قاتل از مرگ نجات یافت. آیت الله خامنه ای هفته اول شهریور گفت: « تنها راه نجات بشریت این است که در جهان حکومت اسلامی بشود.»

اگر آنها یوتیوب دارند، ما هم سی دی داریم
سال گذشته سال یوتیوب در جهان و به دلیل سرعت اینترنت در ایران سال سی دی های ممنوع بود. سی دی شرکت مشائی در مراسم رقص در آنکارا، سی دی سخنرانی احمدی نژاد در مورد هاله نور و دختر شانزده ساله، سی دی های حسن عباسی در همه جا پخش شد، اما دو سی دی سرنوشتی دیگر داشتند، سی دی بازیگر سریال پر بیننده نرگس که در حقیقت یک سی دی پورنو بود، به گفته مسوولان قضایی و انتظامی چرخه مالی چند ده میلیارد تومانی داشت و احتمالا اگر همه چیز قانونی بود، بازیگرانش می توانستند مثل آنانیکول اسمیت مرحوم که در سال گذشته کشته یا خودکشی شد، میلیونر شوند، اما یکی شان گریه کرد و دیگری به اعدام محکوم شد. سی دی دوم مربوط به رضا هلالی، امینم حزب الله بود که در آن مهم ترین مداح کشور همراه با یک خانم لی پوش در حال تریاک کشیدن بودند. این سی دی توسط رقبای مداح پرطرفدار پخش شد. یکی از سایت های اینترنتی با دو نفر از طرفداران « هلالی» مصاحبه کرد. یکی از آنان گفت: « فیلم ساختگی است، البته خود حاج رضا در فیلم واقعی است، اما آن خانم قطعا به فیلم اضافه شده است.» یکی دیگر از طرفداران حاج رضا گفت: « تقصیر خود حاج رضاست، وقتی از سبک های شاد در مداحی استفاده می کند باید منتظر این مسائل هم باشند.» البته در ایران همه چیز به شوخی می گذرد، بر اثر پخش این سی دی طرفداران هلالی زیاد شدند، اما ماجرای فساد اخلاقی در مورد یکی از سناتورهای جمهوریخواه و یک کشیش اوانجلیست باعث شد تا آن دو برکنار شوند. اگرچه در جامعه ایران اخلاق بشدت حاکم است، اما بی اخلاقی تا وقتی دلیل سیاسی نداشته باشد، چندان هم محکوم نیست. در تاریخ اول شهریورالهام سخنگوی دولت اعلام کرد: « دولت در جمع آوری آنتن ها نقشی ندارد.»

خوشبختانه تعطیل شد
اگرچه خودش آدم خوش تیپ و تمیزی است، و لباس پوشیدنش شبیه وزرای هلندی می ماند، اما عقایدش کمابیش شبیه مورالس است، این مشکل را فریبرز رئیس دانا که در سال گذشته گروهی را مجبور کرد که در گیشا کتکش بزنند، نیز دیده می شود، ابراهیم اصغرزاده رهبر حزب همبستگی برای شرکت در یک مبارزه همه جانبه انتخاباتی درست همان کاری را که همه می کنند، نکرد، وی دو ماه قبل از آغاز انتخابات در روز 5 شهریور اعلام کرد: « حزب و روزنامه همبستگی تعطیل شد.» نکته مهم این بود که تعطیل این حزب مثل فعالیتش هیچ اثری بر هیچ چیزی نگذاشت.

دولت از همه بهتر است
همزمان با رسیدن هفته دولت، تبلیغات دولتی شدیدا آغاز شد. در حقیقت تبلیغاتچی ها به جای تبلیغ برای دولت، تبلیغ احمدی نژاد را می کردند. در دومین روز شهریور اعلام شد که نمایشگاه عکس دولت بزودی برگزار می شود. گروه زیادی از کسانی که موفق به دیدن این عکس ها شده بودند دچار سکته شدند و از ترس درگذشتند. یکی از نزدیکان رئیس جمهورعلت مشکلات روحی رئیس جمهور را اعلام کرد و گفت: « رئیس جمهور روزانه سه ساعت می خوابد و غذا بسیار کم می خورد.» احمدی نژاد گفت: « من تا کنون با 100 رئیس جمهور ملاقات کرده ام و قریب به اتفاق آنها در طول مذاکرات شان یکی از خواسته های شان این بوده که ما به آنها در سازماندهی اقتصاد، آموزش و فرهنگ شان کمک کنیم. آنها ما را به عنوان یک الگو انتخاب کرده اند.» غلامحسین الهام گفت: « احمدی نژاد شخصا به 11000 نامه پاسخ گفته است.» احمدی نژاد اعلام کرده است که با 100 رئیس جمهور در این 400 روز ملاقات کرده است، همچنین در هفده سفر استانی نیز حداقل 51 روز از وقت او گذشته است. به عبارت دیگر 324 روز از 400 روز دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به برقراری ارتباط با دیگران گذشته است. یعنی 80 درصد از وقت رئیس جمهور صرف ارتباط شده است. در 20 درصد وقت دیگر 2600 مصوبه تصویب شده و کارهای دیگر انجام گرفته است. معلوم شد رئیس جمهور مملکت در 80 درصد وقتش با دیگران ملاقات می کند و 20 درصد از وقتش را برای اداره کشور می گذارد. علت مشکلات کشور تا حدی معلوم شد. وزیر صنایع اعلام کرد: « صادرات محصولات صنعتی 99 درصد رشد داشته است.» همچنین دیروز سد طالقان که 25 سال است در حال ساخت بود، توسط احمدی نژاد افتتاح شد.

یک مصاحبه، صد میکروفون
قرار بود احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری هر دو هفته یک مصاحبه مطبوعاتی برگزار کند، سومین مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهور پس از یک سال با حضور صدها میکروفون برگزار شد. وی در پاسخ به اینکه چرا اجاره مسکن افزایش یافته است؟ گفت: « بهای مسکن افزایش نیافته است. البته در شهرهای بزرگ قیمت مسکن افزایش داشته است و ما از این موضوع خوشحال نیستیم.» وی گفت: « این دولت کوچکترین تعرضی به هیچ کس نمی کند، حتی به کسانی که از مرز انتقاد منصفانه از توهین و تحقیر وارد می شوند.» احمدی نژاد گفت: « اکنون دولت از همه مطبوعات حمایت می کند، اما ظاهرا این کافی نیست. برای اینکه مطبوعات بتوانند از چهره های عالم تر و دانشمند تر و صاحب نظر تری استفاده کنند. به همین دلیل دولت حمایت های خود را به طریق مناسبی افزایش خواهد داد و اجازه می دهیم شرکت ها آگهی را به مطبوعات بدهند.» وی گفت: « فضای باز دولت نهم، در 15 سال اخیر سابقه نداشته است.» رامین جهانبگلو در زندان بود، اکبر محمدی در زندان کشته شد و منوچهر محمدی از ایران خارج شد. نیروی انتظامی اعلام کرد که همه ماهواره ها باید جمع آوری شود، همین نیرو اعلام کرد که 48806 ریسیور ماهواره جمع آوری شده و به 64 هزار زن بدحجاب اخطار داده شده است.

پرونده پیچیده جهانبگلو
پرونده رامین جهانبگلو فیلسوفی که به دلیل بازگشت به ایران زندانی شده و متهم شده بود که با مرحوم پرویز شاپور و چند نقاش و مجسمه ساز قصد انقلاب نارنجی داشتند و اصولا شخصیت سیاسی نبود، دست قاضی مرتضوی افتاد. مرتضوی روز هفتم شهریور گفت: « پرونده جهانبگلو پرونده ای پیچیده است.» درست یک روز بعد از اینکه قاضی مرتضوی اعلام کرد که در مورد جهانبگلو نمی تواند نظری بدهد، چون پرونده اش پیچیده است، رامین جهانبگلو بعد از چهار ماه آزاد شد. یک هفته بعد، یعنی در روز 14 شهریور رامین جهانبگلو پس از آزادی، شخصا در ایسنا حضور یافت و گفت: به این دلیل با ایسنا مصاحبه می کنم که قبلا ديده بودم در مطالبي كه منتشر مي‌كرديد صادقانه عمل مي‌كرديد. اصولا شخصيتي مثل اكبر گنجي يك جور آدمي است، آدمي مثل من هم آدم ديگري است. محسن كديور هم ممكن است آدم ديگري باشد. من هيچ وقت آدم سياسي نبودم. البته هيچ برخورد خشني نكردند...و به من هيچ فشار جسمي و روحي وارد نشد و از همان ابتدا بازجويي‌ها مودبانه بود. من نه راهزن هستم، نه تبهكار و نه قاچاقچي؛ اما حدس مي‌زدم كه به دليل ارتباطم با خارجي‌ها است، چون كنفرانس زياد مي‌رفتم. اتهامي كه به بنده تفهيم شد اقدام عليه امنيت ملي و ارتباط با بيگانگان است. اتهام جاسوسي به بنده تفهيم نشده است. طبيعتا تجربه سخت و تلخي است؛ اما صادقانه عنوان مي‌كنم كه تحت هيچ فشار روحي و جسمي نبودم. من اعلام کردم که وکیل نمی خواهم و فكر كردم اگر خودم كار را دنبال كنم بهتر است. علت اینکه وزنم کم شده به خاطر اين است كه تجربه‌ي زندان نداشتم. غذايم عوض شده بود و همچنيني به اين دليل كه دور از خانواده بودم. البته وضع غذا خوب بود. علت دستگيري من با فروپاشي نرم يا از درون ارتباط پيدا ‌مي‌كرد . من ديگر در زمينه‌اي كه تحقيق مي‌كردم كار نخواهم كرد، نه به خاطر اينكه چون زندان رفتم اين احساس را مي‌كنم. فكر مي‌كنم از آن كاري هميشه دوست داشتم بكنم،انحراف و لغزشي صورت گرفته است. انگيزه انجام اين كار از طرف من شايد به دليل جاه‌طلبي روشنفكري بود، و يا اينكه روشنفكري بايد جهاني باشد. من دلم مي‌خواست جهاني باشم .

شمسی از حج بازمی گردد
شمسی پهلوون از سفر حج رسیده و نرسیده، چادرش به کمر بست و جوراب حسین شریعتمداری را کشید سرش. وی چنین شلیک کرد: « هجمه بی سابقه وکلای مجلس که به دروغ پردازی و فحاشی و تهمت زنی پرداختند.»، کیهان « دروغ پردازی کرده و تخریب نموده...»، « زیر چکمه های شریعتمداری قرار گرفته ام»، « مانور لگدمال کردن تفکر و عقیده اینجانب...»، «قیم مآبی همیشگی کیهان»، « لگدهای شریعتمداری بر اندیشه من»، وی« داوطلب شلیک تیر خلاص به اینجانب گردید.»، « تخریب هولناک من»... وی که مانند احمدی نژاد دچار احساس « خود امام زمان بینی» شده است گفت: « کیهان بر آن شد تا فروپاشی خانواده کوچک و سالم مرا شاهد و ناظر باشد. بی تردید می گویم از این فتنه که از علائم آخرالزمان است.» علی دوانی، پدر همسر سخنگوی دولت، از دخترش شدیدا انتقاد کرد و ضمن اعلام این نکته که دخترش ناراحتی روانی دارد و عصبی و تندخو است، اعلام کرد که: « اگر این کارها تکرار شود رابطه پدری و فرزندی ما قطع می شود.» وی اعلام کرد که « دکتر الهام هم از این کار همسرش ناراضی است.» چند روز بعد صادق الهام در پاسخ به دائی اش نوشت: « دهان مادر من با پول بسته نمی شود.» صادق الهام نوشت: « من به عنوان یک دانشجو که در فضای سیاسی بزرگ شده ام، امروزه از سوی دانشجویان بسیاری به جهت این حرکت سخیف مورد انتقاد می باشم.»

Ebrahim Nabavi 1385 Part 5

hizbollah1.jpg

در این نوشته ها وقایع سال 85 را مرور می کنیم. در ماه مرداد سال 85 جنگ لبنان علیرغم ناراحتی متکی از پایان جنگ تمام شد، اکبر گنجی که از اروپا به آمریکا رفته بود از ملاقات با جرج بوش خودداری کرد و در عوض به دیدار نوام چامسکی روشنفکر مخالف بوش، شان پن روشنفکر بازیگر و سپس بازیگران روشنفکر هالیوود رفت. تق مشکلات اقتصادی دولت درآمد و نشانه های بحران اقتصادی بتدریج آشکار شد. اصلاح طلبان وارد فعالیت انتخاباتی شدند و یواش یواش از زیر پرده بیرون خزیدند. چاوز برای هزارمین بار از ایران دیدار کرد. شورای امنیت ایران را به تعلیق محکوم و تا ماه آگوست به ایران مهلت داد. اکبر محمدی در زندان رژیم گرفت و در اثر رژیم گرفتگی کشته شد. روزنامه جمهوری اسلامی نام مرحوم پرویز شاپور را جزو انقلابیون مخملی همکار جهانبگلو اعلام کرد. شبکه تلویزیونی هما تعطیل و شبکه رادیویی زمانه راه افتاد. فوتبال ایران از رده 19 به رده 45 سقوط کرد....

نامه هایی ننوشتیم و شد ایامی چند
سال 85 سال نامه نویسی بود، شدیدترین نامه ها از سوی احمدی نژاد و فاطمه رجبی ارسال شد. احمدی نژاد در نامه هایش رهبران جهان را به اسلام دعوت کرد و فاطی رجبی تلاش کرد تا مسلمانان ایرانی را از دین متنفر کند. آنگلا مرکل، دومین کسی که نامه الفنون به سوی او شلیک شده بود، اعلام کرد « این نامه ارزش پاسخگوئی ندارد.» اما بالاخره مشکل رئیس جمهور حل شد و وی در روز 26 مردادماه موفق شد، دو رئیس جمهور پیدا کند که برای آنها نامه بنویسد و منتظر بماند تا شاید آنان احتمالا به نامه هایش جواب دهند. دو نامه احمدی نژاد به بشاراسد و رئیس جمهور سودان منتشر شد.

شیر تو کاسه می جوشد، نصرالله می خروشد
جنگ سی و چند روزه میان اسرائیل و حزب الله دست هر دو گروه را رو کرد. معلوم شد اسرائیل با وجود داشتن سلاح اتمی و ارتشی بسیار قوی که بارها بر اعراب پیروز شده است، نمی تواند در جنگی این چنین غلبه کند، از طرف دیگر حزب الله نیز ثابت کرد با وجود صدها موشکی که به شهرهای اسرائیل شلیک کرد، نتوانست ضربه مهمی به این کشور بزند. تا روز سی ام تیرماه 300 لبنانی کشته و 100 پل از جمله بزرگترین پل خاورمیانه تخریب شد. تقریبا در مقابل هر ده موشک حزب الله، یک اسرائیلی مجروح شد، در روز هفتم تیر ماه 90 موشک حزب الله که به شهرهای اسرائیل شلیک شده بود، ده تن را مجروح کرد. در جریان شلیک 67 کاتیوشا 4 نفر اسرائیلی زخمی شدند. در طول این مدت 51 اسرائیلی از جمله 18 غیرنظامی کشته شدند. روز یازدهم مردادماه خبر حمله به روستای قانا و کشتار گروهی غیرنظامی توسط اسرائیل در تمام دنیا انعکاس یافت. در اثر این حمله تعدادی کودک نیز کشته و مجروح شدند. در همین روز در انفجار یک مسجد در افغانستان هشت نفر از جمله سه کودک کشته و چهار کودک مجروح شدند. این عملیات توسط طالبان صورت گرفت. حسن نصرالله، از دولت لبنان خواست که مذاکرات برای تبادل اسرا را انجام دهد. نکته این که انگار دولت لبنان در این جنگ بیطرف بود. تونی بلر، ایران و سوریه را تهدید کرد که اگر جلوی حزب الله را نگیرند با این دو کشور برخورد می کنند. در روز سیزده مرداد آیت الله خامنه ای در سخنرانی شدیداللحنی گفت: « دنیای اسلام تا کی باید وجود سراپا فتنه و شر رژیم صهیونیستی را تحمل کند؟» در لبنان جنگ توسط اسرائیل گسترده تر شد. اسرائیل از دستگیری شماری از اعضای حزب الله خبر داد. حزب الله هم در عوض اعلام کرد که «عملیات اسرائیل در بعلبک شکست خورده است.» اروپا و خاتمی اعلام کردند که « حزب الله تروریست نیست.» احمدی نژاد هم گفت: « جنایات اسرائیل حتی از چنگیز و مغول هم سر نزده است.» کار به جایی رسید که مل گیبسون هم گفت: « یهودیان مسوول تمامی جنگهای جهان هستند.» سید حسن خمینی پس از تجاوز اسرائیل به بیروت گفت: « عروس خاورمیانه» به « مادر مقاومت» تبدیل شده است.

مشتی بی غیرت بر اعراب حاکم اند
در حقیقت جنگ لبنان باعث شد تا شکاف میان ایران و دنیای عرب باز شود. حزب الله که سالها با خوشنامی در لبنان زندگی کرده بود، متهم به وابستگی به جمهوری اسلامی شد. در همان روزهای اول جنگ احمدی نژاد گفت: « مشتی بی غیرت در برخی کشورهای اطراف حاکمند.» روز یازدهم مرداد مقتدی صدر گفت: « اعراب، فقط حرف بی فایده می زنند.» در روز27 در پی ادعای سخنگوی وزارت خارجه مبنی بر اینکه ایران به حزب الله کمک تسلیحاتی و مالی نمی کند و صرفا حمایت معنوی می کند، دولت ترکیه یک هواپیمای کمک های معنوی ایران به لبنان را بازرسی و از حمل آن به لبنان جلوگیری کرد. کمک های معنوی ایران هشت کانتینر موشک نور از نوع C802 و سه سکوی پرتاب این موشک ها بود. همچنین وزیر اطلاعات کشور نیز گفت: « سربازان حزب الله نمونه ای از تربیت شدگان اسلام ناب محمدی و آموزه های امام و رهبر انقلاب هستند.» پیش از این در روز یازدهم مرداد سپاه محمد( لشگر عظیم استشهادیون) برای نابودی اسرائیل از تهران به سوی بیروت حرکت کرد. این سپاه وقتی به مرز رسید، به دلیل مخالفت وزارت خارجه تعدادشان رسید به چهل نفر. احمدی نژاد هم با رفتن مسلمانان ایران به لبنان مخالفت کرد و تعداد این سپاه عظیم به شش نفر رسید. دولت ترکیه اعلام کرد باید پرچم های حزب الله را کنار بگذارند. در همین حال که اسرائیل در حال بمباران شدید بود و لبنانی ها کشته می شدند، در هفتمین روز مرداد، وزیر اطلاعات گفت: « در اوج اقتدار خارجی هستیم.»

و جنگ بالاخره تمام شد
در تهران اوضاع دیگری برقرار بود، دانشجویان معترض ایرانی به جای اینکه خودشان به کمک مسلمین بروند، اتومبیل سفیر عربستان را برای دقایقی متوقف کردند. آنها به سفیر عربستان گفتند: شما چرا به عنوان یک کشور اسلامی به لبنان نمی روید تا با اسرائیل بجنگید؟ در روز دهم مرداد اسرائیل آتش بس 48 ساعته را اعلام کرد، اما بلافاصله خودش آتش بس را شکست. رئیس شورای سیاسی حزب الله لبنان هم گفت: « حزب الله در این جنگ پیروز شده است.» در این جنگ هر کسی نتیجه خودش را گرفت. خاویر سولانا گفت: « حزب الله بین ایران و لبنان، یکی را انتخاب کند.»، رهبران ایران گفتند: « حزب الله اسرائیل را شکست داد.»، جرج بوش گفت: « اسرائیل حزب الله را شکست داد.» سرانجام در روز 22 مرداد 85 بالاخره شورای امنیت سازمان ملل از طرفین درگیر در لبنان خواست که آتش بس کنند، حزب الله هم این موضوع را پذیرفت، ظاهرا اسرائیل هم این موضوع را پذیرفت، فقط متکی با این پیشنهاد شورای امنیت مخالفت کرد. از 25 مرداد به فاصله چند روز پس از آتش بس میان حزب الله و اسرائیل، حزب الله با میلیونها دلار پول ایرانی بازسازی لبنان را آغاز کرد. حاصل جنگ اسرائیل و حزب الله این بود: حسن نصرالله تبدیل به قهرمان دنیای عرب و سپس متهم به پیروی از ایران شد، توجه جهان از پرونده غنی سازی ایران برای مدتی معطوف به لبنان شد و اسرائیل فهمید که دیگر توانایی نظامی مشکل این کشور را حل نمی کند. اسرائیل نیاز به کسی داشت که بتواند افکار عمومی جهان را با دولت و کشور اسرائیل همراه کند، احمدی نژاد این کار را کرد.

کابوی نصفه شب
اصولا رفتن به هالیوود آرزوی بسیاری از جوانان است. اکبر گنجی توانست بالاخره به هالیوود برود. در مرداد ماه هوا بس ناجوانمردانه گرم بود، به دلیل جنگ لبنان احساسات ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی نیز در اوج خودش بسرمی برد. پس از اعلام نافرمانی مدنی توسط گنجی در خارج از کشور، موج گسترده ای علیه او در ایران آغاز به کار کرد. بسیاری که نمی دانستند جمله مقاله شان را با فحش دادن به چه کسی آغاز کنند، اکبر گنجی را دوباره کشف کردند. برخی نیز تلافی تمام این سالهای حمایت بدون انتقاد را درآوردند. در سی ام تیرماه عباس عبدی گفت: «اکبر گنجی شاید بتواند یک کوچه بن بست در تهران را تصرف کند.» مسعود بهنود پرسید: « آیا اکبر گنجی باید با بوش ملاقات کند؟» یک هفته بعد، گنجی که به آمریکا رفته بود، دعوت کاخ سفید را نپذیرفت. وی اعلام کرد: « سیاستهای کنونی آمریکا به ارتقای دموکراسی در ایران کمک نمی کند.» وی گفت: « ما حاضر نیستیم به دریوزگی به درگاه آقایان برویم.» وی گفت: « بوش و بلر اعتراف کردند که در سالهای گذشته در مسائل ما نقش داشته اند.» البته نیاز به دلیل خاصی نبود، ولی فریبرز رئیس دانا نیز به عنوان یکی از بقایای چه گوارا در گیشا، علیه گنجی موضع گرفت و رفتن وی را به آمریکا نوعی راستگرایی دانست. شاید همین برخوردها بود که راه گنجی را به سوی تپه های هالیوود باز کرد. در پی ملاقات اکبر گنجی با نوام چامسکی و رورتی زبانشناس و فیلسوف، در روز پانزده مرداد گنجی با شان پن و یک هفته بعد با گروهی از بازیگران و کارگردانان چپ آمریکایی در هالیوود ملاقات کرد. این ملاقات مهمی بود، چرا که بسیاری در آمریکا برای ضدیت با بوش فورا سراغ احمدی نژاد می رفتند، و در هر حال ما که شیرین عبادی نیستیم، ما می دانیم که بوش و احمدی نژاد فرق دارند. سفرهای دور و دراز اکبر که در فرنگ تبدیل به کامی شده بود، با حامی اش، باعث شد در 26 مرداد اسدالله بادامچیان در یک اظهار نظر شدیداللحن علیه مشارکت بگوید: « تئوریسین اندیشه مشارکت اکبر گنجی است که در آمریکا فعلا به دنبال توطئه است.» مشارکت نیز در یک پاسخ شدیداللحن تر گفت: « کسی که فرق مشارکت و گنجی را نداند یا جاهل است یا مغرض.» آگاهان گفتند: یا بادامچیان. ظاهرا در روز هفتم مرداد 85 حبهه مشارکت اسلامی یک کارگاه یک روزه آموزش مفاهیم جنسیتی برگزار کرد تا کسانی که تفاوت احمدی نژاد و خاتمی را نمی دانند در این دوره شرکت کنند.

دولت مشکلات اقتصادی را حل می کند
از ماه مرداد صدای دنبکی که احمدی نژاد از سال قبل زده بود، درآمد. اقتصاددانان هشدار دادند که تا پایان سال بر میزان تورم و گرانی ها بسیار افزوده خواهد شد، دولت ضمن آن که می گفت بسیار می گوید و بسیار می خندد، ادعا می کرد که هنرمند نیز هست. در سی تیر 85 الهام گفت: « سیاستهای اقتصادی دولت مثبت بوده و موجب رفاه مردم می شود». سعیدلو، مردی که به تدریج از آغاز سال تا پایان آن فید اوت شد و رو به تاریکی رفت و محو شد، اعلام کرد: « نمره دولت احمدی نژاد بیست است.»، در پانزدهم مردادماه آیت الله خزعلی که آخرین جورابش را در دوره ناصرالدین شاه خریده بود، گفت: « عملکرد دولت احمدی نژاد عملکردی بوده که چشم ها را به هم دوخته است.» خزعلی گفت: « احمدی نژاد باید از تخت بیمارستان بترسد.» آقای خزعلی در مورد احمدی نژاد اضافه کرد: « ايشان جوش مردم را دارد و به فكر مردم است.» یک هفته بعد، رئیس جمهوری که جوش مردم را داشت و چشم ها را به هم دوخته بود، در 23 مرداد گفت: « نرخ تورم در تیر ماه امسال 10 درصد بود که این میزان طی چهل سال اخیر بی سابقه است.» وی اعلام کرد: « دولت طی 11 ماه گذشته نرخ تورم را از 14.5 درصد به 10 درصد رسانده است.» رئیس مجلس نیز به عنوان نماینده دولت در ملت گفت: « نظر ما در مورد نرخ تورم همان نظر رئیس جمهوری است.» قرار شد هرکس اعلام کند که آمار تورم کشور 16 درصد است، دشمن اسلام و جاسوس اسرائیل است. در راستای اظهارات مرکز آمار ایران مبنی بر اینکه « در سال گذشته بیکاری کاهش یافته است»، وزیر کار و امور اجتماعی مشت محکمی به دهان مرکز آمار ایران زد و اعلام کرد: « پارسال 320 هزار نفر در کشور از کار اخراج شدند.» حداد عادل گفت: « برخی گرانی ها نه دست دولت است، نه دست مجلس.» از طرف دیگر خط فقر در اثر یک زلزله دویست ریشتری تکان خورد و در 11 مرداد 85 آقای مجید یارمند، از سوی سازمان مدیریت کشور گفت: « هیچ شاغلی در ایران زیر خط فقر نیست.» وی اعلام کرد که خط فقر 200000 تومان است.

دخترک سیگار فروش
اتفاقات جالب در کشور همچنان در حال وقوع بود. روز سی تیر منیژه حکمت که مجوز فیلمش را نگرفت، تصمیم گرفت روبروی وزارت ارشاد سیگارفروشی کند. در روز 19 مرداد حجت الاسلام راشد یزدی گفت: « زن پاکنویس خلقت است.» ظاهرا منیژه حکمت برخلاف نظر راشد یزدی نه تنها پاکنویس خلقت نبود، بلکه نسخه قابل مطالعه ای هم نبود. واقعیات نشان می داد که فروش سیگار شاید شغل مناسبی برای یک کارگردان نباشد، چون دست زیاد شده بود، در 18 مرداد باند خفاش سیاه کرج دستگیر شد. این باند داروی مسکن و مخدر و مرفین می فروختند. یک روز بعد اعلام شد فعالیت گشت های موتورسوار ارشاد در تهران بزودی آغاز می شود. و از 22 مرداد نیروی انتظامی پس از جمع کردن دیش های ماهواره در یکی دو استان، اعلام کرد که دیش های ماهواره را در کل شهرها جمع می کند. در همان روز نوزادی با چهار دست، چهار پا و چهار گوش در ارومیه به دنیا آمد. اما این عجیب ترین واقعه ارومیه در مرداد 85 نبود، چرا که ده روز قبل از آن آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه گفت: « من می گویم جلوی این قرتی ها و مانتوهای بالای زانو را بگیرید... چطور شما این افرادی را که مثل سگهای ولگرد جامعه را به شهوت می کشاند نمی بینید، در حالی که من پیرمرد هفتاد و شش ساله آنها را می بینم.» آگاهان بسیار دقت کردند تا موفق شدند که مانتوهای بالای زانو و خود زانو و جاهای دیگر مربوط به زانو را ببینند، اما موضوع سگهای ولگرد، حل نشده باقی ماند.

چهره های تازه، حرف های کهنه
همزمان با نزدیک شدن انتخابات، ماجرای حذف و عدم تائید صلاحیت نامزدهای اصلاح طلبان آغاز شد. روز سی تیر جمیله کدیور گفت: « اصلاح طلبان سراغ چهره های جدید بروند.» در پی این فرمان مهم، بسیاری از اصلاح طلبان سبیل شان را زدند، بسیاری ریش گذاشتند، بسیاری که منتقد سلمان رشدی بودند، به نوشتن رمان و آموزش زبان عبری پرداختند و عده ای نیز چهره های ناشناخته ای مانند کروبی و خاتمی و تاج زاده را وارد میدان کردند. امیرعباس فخرآور، چهره ای که به زور اعلام کرده بود زندانی سیاسی و رهبر مخالفان کشور است و همه سیاستمداران ایرانی و آمریکایی را با اسم کوچک نام می برد، به آمریکا رفت و گفت: « باید رژیم چنج بشود، همانطور که به مایکل لدین گفتم.»، سعید حجاریان، اعلام کرد: « اصلاح طلبان در شرایط فعلی به سمت همگرایی حرکت می کنند.» بهزاد نبوی هم گفت: « منفعت اصلاح طلبان در گرو ائتلاف است.» در 30 مرداد 85 عزت الله سحابی گفت: « اگر امروز مصدق بود، اولویت را به دموکراسی می داد.» و در 16 مرداد اسدالله بادامچیان جمله ای را که شش ماه بود، حفظ شده بود، تکرار کرد که: « موضع اصلاح طلبان موضع ذلت بود.» اما اولین پیروزی اصلاح طلبان، پس از سوم تیر 84 در 16 مرداد در انجمن صنفی روزنامه نگاران اتفاق افتاد و روزنامه نگاران اصلاح طلب در انتخابات انجمن صنفی دوباره رای آوردند.

کاپشن های ایرانی، تی شرت های آفریقایی
ممکن است من عاشق گل روی احمدی نژاد نباشم، که هستم. ممکن است من معتقد نباشم که این مردک لیاقت ندارد که مرد سال 2006 یا 1385 باشد که معتقد هستم که اگر فقط یک مرد سال باشد، احتمالا همین آدم است، ممکن است من معتقد باشم که احمدی نژاد یک سوء تفاهم است، ولی واقعا معتقدم که این سوء تفاهم خودش یک پدیده انقلابی است، مثل خیلی پدیده های انقلابی دیگر. در سال 85 احمدی نژاد تبدیل به خبرسازترین چهاره جهانی شد، در تایستان و با گرم شدن هوا و بخصوص جنگ لبنان و اوج گیری حرکت هایی در خاورمیانه و بخصوص تا قبل از اعدام صدام این اتفاق موجود بود، اما کم کم فهمیده شد که این پدیده مثل بسیاری از پدیده های دیگر به قول فلان نوازنده به کیشی می آیند و به فیشی می روند. در 16 مرداد در تظاهرات ضد اسرائیلی مسلمانان تانزانیا، برخی از مردم این کشور تی شرت هایی با عکس احمدی نژاد را پوشیدند. احمدی نژاد همزمان تلاش کرد هم تروتسکی صادرکننده انقلاب شود و هم استالینی که کمربندها را سفت می بندد. در سفر استانی اردبیل در ماه مرداد، احمدی نژاد گفت: « کمربندها را برای ساخت ایران ببندیم.»، وی از موضع زورو افزود: « نباید تسهیلات بانکی در اختیار عده ای خاص قرار بگیرد.» اما کمی بعد در موضع « کی بود کی بود من نبودم» قرار گرفت. وی که یک هفته قبل از انتخابات اعلام کرده بود که درآمد نفت را سر سفره مردم می برم، و در خرداد 85 اعلام کرد من چنین چیزی نگفتم. در 22 مرداد در مقابل این سووال یکی از خبرنگاران که «فکر می کنید به چند درصد از شعارهای تان درباره عدم استفاده از ماشین ضد گلوله پای بندید؟» گفت: « من کی این حرف ها را زدم؟» شاید در همین راستا بود که در روز 27 مرداد خوش چهره طی نامه ای از الهام پرسید: « شعار « انتقاد کنید، جایزه بگیرید» احمدی نژاد نمایشی بود؟»

پنجمین سفر سندباد
عشق و عاشقی این دوبرادر دلخسته همچنان ادامه داشت، این بار در ماه مرداد هوگو چاوز، به ایران سفر کرد. وی مورد استقبال احمدی نژاد قرار گرفت. احمدی نژاد گفت: « چاوز برادر و انشاء الله همرزم من است.» رهبری نیز در دیدار با چاوز گفت: « دوران آمریکا در جهان به پایان رسیده است.» چاوز در مورد همکاری های عمیق ایران و ونزوئلا گفت: « ایران و ونزوئلا تا به حال 400 تراکتور مشترک تولید کرده اند.» شاید در اثر دیدن باجناق بازی و اخوی بازی های ایرانی بود که پس از رفت و آمدهای مکرر هوگو چاوز به ایران، وی برادرش « ادن» را به عنوان معاون خود منصوب کرد. در کوبا نیز « رائول» برادر کاسترو در یک جانشینی سلطنتی به جای برادر بیمارش حکومت را در دست گرفت. تاثیرات بین المللی احمدی نژاد فراوان بود. در هفتم مرداد 85 صفرمراد نیازاف با پیراهن آستین کوتاه از احمدی نژاد استقبال کرد.

شمسی پهلوون وارد می شود
انتظار نمی رفت که مهم ترین حامی احمدی نژاد، حتی در روزهایی که بازی او مشخص شده بود، فاطمه رجبی یا فاطمه دوانی یا فاطمه الهام یا فاطی زجبی یا فاطی رجوی یا شمسی پهلوون باشد، اما او نیز چنانکه دیده شد از دنده چپ احمدی نژاد برخاسته بود. وی برای دفاع از احمدی نژاد، سیاست حمله به خانواده هاشمی( اعم از پسر و دختر و عمه و خاله) و خاتمی را آغاز کرد. مسیح علی نژاد، خبرنگاری که در دوران احمدی نژاد جزو کتک خوردگان مطبوعاتی قرار گرفته بود، در تاریخ هفتم مرداد نوشت: « همسر الهام از کجا الهام می گیرد؟» آگاهان در حالی که قر می دادند، گفتند: همین جا، همین جا.... اما برادر الهام در پی انتشار نامه دو هفته قبل همسر الهام برادر زن الهام از رفسنجانی و خاتمی و کروبی عذرخواهی کرد و گفت: « نوشته های خواهرم، پرخاشگرانه و خارج از نزاکت است.» فاطمه رجبی نوک نیز قلمش را به سوی ضرغامی گرفت و نوشت: «ضرغامی از قطب زاده بدتر است.» بی مناسبت نیست که وقتی در مورد فاطی رجبی معروف به فاطمه اره حرف می زنیم، به یاد بیاوریم که در 28 مرداد سال 85، شعبان جعفری که همیشه نامش در چنین روزی بر سر زبانها می آمد، در آمریکا درگذشت.

شورای امنیت محکوم کرد
و سرانجام بازی « من بدو آهو بدو» ی احمدی نژاد منجر به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت شد و شورای امنیت هم روز ششم مرداد 85 ایکی ثانیه با اجماع ایران را محکوم کرد و برای توقف غنی سازی تا پایان ماه اوت فرصت دادند. بعد از این ضربه تا مدتها مسوولان سیاست خارجی کشور گیج بودند، در حقیقت تازه بعد از افتادن کار به دست شورای امنیت بود که ایران ماجرا را جدی گرفت. البته روز 26 مرداد متکی گفت: « برای قطعنامه شورای امنیت ارزشی قائل نیستیم.» ولی بعد در دیدار با وزیر خارجه مالی گفت: «ایران برای مذاکره با غرب حتی در خصوص تعلیق غنی سازی اورانیوم نیز آمادگی دارد.» علی لاریجانی هم گفت: « قطعنامه در سیاست های اتمی ما تاثیری ندارد.» اما رئیس جمهور در اردبیل اعلام کرد: « به هیچ وجه در سیاست اتمی تجدید نظر نمی کنیم.» ولی معلوم نبود که منوچهر متکی چرا گفت: « آماده مذاکره جدی هستیم.»؟ و معلوم نبود این نوع متکی با چه کسی و به چه دلیلی و کجا می خواهد مذاکره کند. پس از رفتن پرونده ایران به شورای امنیت علی لاریجانی در سیاست خارجی فعال تر شد، اما جدال گروههای قدرت در میان اصولگرایان بر سر کشاندن پرونده به جنگ یا ورود به معامله سیاسی ادامه داشت.

اکبر محمدی در زندان مرده شد
تقریبا بخش اعظم عمر دو برادر دانشجویی که در واقعه هجده تیر و پس از آن، نام شان دائما بر سر زبان ها بود، یعنی اکبر و منوچهر محمدی در زندان گذشت. منوچهر مدتها قبل از رفتن به زندانی طولانی، به عنوان رهبر خودخوانده دانشجویان ایرانی چندی به آمریکا رفت و تقریبا با هر کسی که دعوتش کرده بود ملاقات کرد، اما ظاهرا اکبر مظلوم تر بود. در روز یازدهم مرداد 85 اکبر محمدی، شوخی شوخی بعد از نه روز اعتصاب غذا در زندان اوین درگذشت. وزیر دادگستری گفت: « آقای محمدی در مدت بازداشت قریب 595 روز غیبت و مرخصی داشت.» وی گفت: « ایشان حالش خوب بود، یک دفعه افت فشار شدید پیدا کرد و قبل از انتقال به بیمارستان درگذشت. » به دنبال درگذشت اکبر محمدی که انعکاسی نه چندان گسترده داشت، منوچهر محمدی نیز به آمریکا رفت و در گرداب تلویزیونها و جریانهای بی شمار شرق آمریکا غرق شد و ماند و ماند. دو روز یعد و هنوز ماجرای اکبر محمدی تمام نشده، احمد باطبی که چهار روز قبل زندانی شده است، اعتصاب غذایش را شروع کرد. احمد باطبی که در مرخصی بود، در هنگام مرخصی دستگیر شد و به زندان رفت.

لشگر کلاه مخملی های رامین جیم
شوخی جهانبگلو در ماه مرداد هم ادامه داشت. گروهی که او را دستگیر کرده بودند، امیدوار بودند در جریان دستگیری او بتوانند مجموعه فعالیت های نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی را که بسیاری از آنها با اطلاع دولت به سازمانهای خیریه و فرهنگی جهان رابطه داشتند، به صورت یک شبکه سیاسی نشان دهند و بعد آن را به نیروهای سیاسی و منتقد داخلی وصل کنند، کاری که پیش از این با سیامک پورزند نیز کرده بودند. به همین دلیل بود که کیهان روز 12 مرداد نوشت: « جهانبگلو می خواست شبکه ای به نام « وب» راه بیندازد.... و فعالان را به هم وصل کند.» این شوخی با فهرست نیروهایی که قرار بود توسط جهانبگلو سازماندهی شود و نام آنها در روزنامه جمهوری اسلامی 21 مرداد چاپ شده بود، کامل شد. این روزنامه لشگر مخملی ها را بدین شرح اعلام کرد: « سید حسین نصر، رامین جهانبگلو، لوریس چکناواریان، آیدین آغداشلو، پرویز تناولی، کامبیز درم بخش، نادر مشایخی و پرویز شاپور...» اکثر کسانی که در این لیست بودند در ایران یا آمریکا مشغول کار هنری بودند و پرویز شاپور سالها بود که مرده بود. با این وجود مرتضوی و محسنی اژه ای بازی جهانبگلو را تا مدتی بعد ادامه دادند.

تمیزها بروند
سیاست زدودن نیروهای عاقل و منطقی و تمیز و مجرب ادامه داشت، شاید آصفی یکی از آخرین کسانی بود که بیشترین طاقت را برای حضور به عنوان سخنگوی وزارتخارجه احمدی نژاد آورد. آصفی که سالها در دوران خاتمی سخنگوی وزارت خارجه بود، از 15 مرداد رفت و حسینی به جای او سخنگوی این وزارتخانه شد. البته خودمانیم حسینی هم به چشم برادری بدچیزی نبود. یکی از آخرین حرف های بامزه ای که آصفی گفت این بود: « بوش باید به این سووال که چگونه با تقلب رئیس جمهور شد، پاسخ دهد.» احمدی نژاد گفت: بله، ما که معلومه چطور رای آوردیم، شما باید جواب بدی.

هما پرواز کرد
یکی از مهم ترین پدیده های سال 85 شکل گیری و گسترش فعالیت رسانه های خبری و سیاسی اصلاح طلب در خارج از ایران بود. تقریبا بسیاری از رسانه های وابسته به دولت های اروپایی مانند رادیو بی بی سی و آلمان و فرانسه و رادیو فردا، نیروهای روزنامه نگاری که در اثر فشارهای داخلی به فرنگ مهاجرت کرده بودند، جذب کردند. دولت آمریکا با اعطای یک وام 75 میلیون دلاری به صدای آمریکا بر مدت پخش و تنوع برنامه های این شبکه افزود. از سوی دیگر یک تلویزیون اصلاح طلب که بیشتر از مواضع محافظه کاران میانه رو دفاع می کرد، اما اصلاح طلبان را هم وارد بازی رسانه ای کرده بود و اثر خوبی هم بر افکار عمومی مردم ایران داشت، از هجدهم مرداد به نام شبکه « هما» بطور ناخواسته تعطیل شد. داریوش سجادی در این شبکه موفق به فعالیتی زنده و پویا، اگر نه حرفه ای شده بود. از 22 مرداد یعنی چهار روز پس از مرگ هما، رادیو زمانه توسط مهدی جامی، از کارکنان سابق شبکه بی بی سی فارسی و با همکاری نیک آهنگ کوثر و کار فنی حسین درخشان در هلند راه افتاد. البته در کنار این گروه شوخی هایی نیز جدی گرفته نشده، وب سایتی به نام شهرزاد نیوز به همان بازی های قدیمی سی سال گذشته رسانه ای چپ ها ادامه داد و گذار که نام فریدام هاوس( خانه آزادی) را بر پیشانی داشت، به خانه ارواح تبدیل شد. حسین درخشان که تقریبا در این مدت تلاش کرده بود به یکی از این موسسات نزدیک شود، از یک سو و حسین شریعتمداری از سویی دیگر تلاش کردند چنان بنمایند که این رسانه ها همگی از وزارت خارجه آمریکا پول می گیرند و قصد براندازی حکومت را دارند.

اصلاح طلبان به پیش می روند، اما یواش
با نزدیک شدن انتخابات شورای شهر، وسوسه دانستن اینکه در این انتخابات میزان محبوبیت دولت تازه احمدی نژاد سنجیده می شود، نیروهای سیاسی را به فعال شدن در انتخابات کشاند. تقریبا می شود گفت که آنچه قرار بود یک هفته پس از اعلام نتایج معلوم شود، بیشتر اهمیت داشت تا اتفاقی که در اثر انتخاب افراد رخ می داد. وزارت کشور بحث تعویق انتخابات را مطرح کرد. در روز 22 مرداد، موسی پور از طرف وزارت کشور ضمن اعلام به تعویق افتادن انتخابات گفت: « با شورای نگهبان توافق کردیم.» اما کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد: «مشکل قانونی وجود دارد.» علی جنتی هم گفت: « هنوز زمان تغییر نکرده است.» محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت شد. ضمنا دکتر مصطفی معین گفت: «غیر مذهبی ها هم می توانند به جبهه دموکراسی و حقوق بشر بپیوندند.» روز 19 مرداد موسوی لاری گفته بود: « قصد داریم شخصیت هایی مردد را برای حضور در انتخابات خبرگان قانع کنیم.» کروبی گفت: « اگر اصلاح طلبان مواضع خود را شفاف بیان نکنند، نیروها پراکنده می شوند.»

از رده 19 به رده 45
اولین نشانه های رفتن برانکو در بازیهای تیم ملی فوتبال کشور که با دلسردی از آلمان بازگشته بود، دیده شد. در 26 مرداد در اولین بازی پس از برانکو، محمود فکری در کمال خونسردی گفت: «سوریه در حد ایران نیست، با اختلاف سه گل سوریه را شکست می دهیم.» لذا در یک بازی خسته کننده، پر از اشتباه و کسالت آور، تیم ملی ایران که مزین به 9 بازیکن استقلالی بود، به عنوان قوی ترین تیم آسیایی در ده سال گذشته، با سوریه ضعیف ترین تیم آسیایی مساوی کرد. تیم فوتبال ایران از رده 19 به رده 45 فوتبال جهان سقوط کرد. آثار احمدی نژادی شدن در همه جا دیده می شد.

همه چیز رو به راه است
یکی از مشخصه های دولت جدید این بود که هر مسوول و مقام و وزیری در مورد همه چیز حرف می زد، جز چیزهایی که به خودش مربوط بود. وزیر علوم به جای وزیر جهاد کشاورزی گفت: «حجم و سرعت عملیات عمرانی دولت جدید در سطح روستاها و شهرها در کشور نسبت به گذشته شتاب و رشد چشمگیری داشته است.» هاشمی رفسنجانی به جای مسوولین انرژی هسته ای اعلام کرد: « تحقیقات صلح آمیز هسته ای ایران ادامه خواهد یافت.» علی لاریجانی به جای وزیر نیرو گفت: «در آینده به 20 هزار مگاوات برق اتمی نیاز داریم.» حداد عادل به جای وزیرخارجه گفت: « نگاه سیاست خارجی ایران به سوی آفریقاست.» آقای شاهرودی به جای وزیر اقتصاد و دارایی گفت: « باید در اقتصاد از سیستم های مدیریتی و نظارتی برنامه ریزی شده کشورهای توسعه یافته الگوبرداری کنیم.» وزیر آموزش و پرورش به جای دبیر جامعه روحانیت اعلام کرد: « دولت نهم صد درصد در خط ولایت فقیه است.» آقای مصباح یزدی اعلام کرد: « به هر سیدی احترام نگذاریم، جعفر کذاب هم سید بود.» وزیر بهداشت در 31 مرداد اعلام کرد: « بیشترین آرای رئیس جمهور متعلق به دانشجویان است.» وی در همان سخنرانی گفت: « تشکل های دانشجویی بازیچه گروههای سیاسی شده اند.»