اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۳۰, یکشنبه

استقبال مطبوعات غربي از فيلم ضد ايراني «پرسپوليس»

فيلم ضد ايراني «پرسپوليس» كه قرار است در بخش رقابتي شصتمين جشنواره فيلم كن به نمايش در بيايد نظر مطبوعات غربي را به خود جلب كرده است.

به نوشته تهران امروز، در حالي كه فيلم‌هاي متعارف و واقع بينانه درباره ايران چندان مورد توجه رسانه‌هاي خارجي قرار نمي‌گيرند، فيلم ضدايراني «پرسپوليس» نظر رسانه‌هاي خارجي بالاخص مطبوعات آمريكايي را به خود جلب كرد، آنچنانكه روزنامه آمريكايي لس‌آنجلس تايمز مي‌نويسد: «پرسپوليس» يكي از زيباترين و بكرترين روايات تاريخي است كه در عصر حاضر وجود دارد.
اين فيلم كه براساس دو كتاب مصور از «مرجان ساتراپي»، توسط خود او و با همكاري «ونسان پارونو»، فيلمساز فرانسوي ساخته شده است، تصويرگر خاطرات دختر چهارده ساله سركشي است كه به ادعاي سازنده فيلم، پس از انقلاب اسلامي، ناگهان خود را در تهراني كاملا سنتي و مذهبي مي‌يابد و او كه نمي‌تواند با وضع موجود خود را تطبيق دهد توسط والدينش به وين فرستاده مي‌شود و تازه پس از استقرار خود در كشوري ديگر و رويارويي با فرهنگي جديد درمي‌يابد كه در كشورش چه دروغ بزرگي به اسم حقيقت در حال وقوع است!
لس‌آنجلس تايمز ضمن تعريف و تمجيد از استعداد «ساتراپي» در كتاب‌هاي كميك استريپ، وي را همپاي «آرت اشپيگلمن» و «ليندا باري»، كاريكاتوريست‌هاي مشهور آمريكايي معرفي مي‌نمايد و مي‌نويسد: جلد دوم اين كتاب به مراتب بهتر از جلد نخست آن است و ساتراپي به خوبي توانسته از زبان كودكانه براي روايتي واقعي و جذاب استفاده نمايد. نشريه آمريكايي «پاپليشرز ويكلي» نيز ضمن تمجيد فيلم «ساتراپي»، درباره دومين جلد كتاب وي كه در باره وقايع پس از جنگ و خروج «مرجان» از ايران است، مي‌نويسد: اگرچه در دومين جلد اين كتاب از زهر كلام «ساتراپي» و تلخي اتفاقات روايت شده كاسته مي‌شود، ولي «ساتراپي» در اين قسمت نيز بسيار ماهرانه و زيركانه عمل نموده و در بعضي جاها از اين جلد بيش از جلد اول مي‌توان به استعداد و انگيزه او پي برد.
همچنين روزنامه نيويورك تايمز در اين باره مي‌نويسد: داستان ساتراپي فوق‌العاده پيچيده است و بيشتر به يك مستند مي‌ماند اگرچه در قالبي گرافيكي روايت شده است... اين داستان بسيار پوياست و به خوبي مي‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار نمايد.
اين روزنامه در پايان مي‌نويسد: داستان «پرسپوليس» فوق‌العاده و جذاب است!
روزنامه يواس‌اي‌تودي نيز در ستايش «ساتراپي» با وي ترتيب يك مصاحبه رو در رو را داد و با او درباره انگيزه‌اش از نوشتن و پس از آن ساخت «پرسپوليس» به گفت‌وگو نشست.
ساتراپي در گفت‌وگو با اين روزنامه بدون اشاره به حمايت اكثريت ملت ايران از انقلاب اسلامي گفت: در كتاب اولم من خود از نزديك با انقلاب و پس از آن جنگ ايران و عراق از نزديك روبه‌رو شدم، همه زندگي‌ من و ديگر هم ميهنانم به خاطر آنچه به وقوع پيوسته بود
به شدت زير و زبر شده بود كه واقعا براي همه به خصوص يك نوجوان چهارده ساله بسيار سخت بود.
او در اين مصاحبه خود را تبعيدي ناميده و مدعي شده كتاب دومش درباره زماني است كه به تبعيد رفته است!
فيلم كارتوني «پرسپوليس» كه امسال قرار است در شصتمين جشنواره فيلم كن به نمايش درآيد، اگرچه به گفته «مرجان ساتراپي» فيلمي كاملا بيطرفانه است، در قالبي سياه و سفيد آشكارا سعي كرده تا انقلاب اسلامي را رويدادي تلخ و سياه معرفي كند كه مردم ايران را به مردمي افسرده و دل شكسته تبديل كرده است.

انتشار ‌نامه اعتراض‌آميز بنياد فارابي به نمايش «پرسپوليس» در كن
خبرگزاري فارس: بنياد سينمايي فارابي ‌نامه اعتراض‌آميز سينماي ايران را درباره نمايش «پرسپوليس» در جشنواره كن منتشر كرد.

به گزارش روابط عمومي بنياد سينمايي فارابي، مدير امور بين الملل بنياد سينمايي فارابي درباره نمايش فيلم پرسپوليس در جشنواره كن اعلام كرد كه اعتراض بنياد سينمايي فارابي به نمايندگي از سينماي ايران نسبت به اين فيلم به رايزن فرهنگي فرانسه در ايران ارايه شده است.
امير اسفندياري ادامه داد: فيلم پرسپوليس هنوز در جشنواره كن به نمايش در نيامده اما از يك ماه پيش و پس از اعلام حضور اين فيلم در جشنواره كن با توجه به آگاهي‌هايي كه ما از توليد اين فيلم داشتيم و اطلاع از اينكه بر اساس كتابي ساخته شده كه رويكرد آن كتاب با ارزش هاي انقلاب اسلامي ايران مغايرت دارد بنياد سينمايي فارابي بلافاصله پس از اعلام حضور اين فيلم در جشنواره طي نامه‌اي مراتب اعتراض خود نسبت به اين رفتار جشنواره كن را به امضاي مديرعامل بنياد به رايزن فرهني فرانسه در ايران منعكس نمود.
وي ادامه داد : در همان نامه اعلام كرديم كه با حضور موثر در بازار كن تلاش مي‌كنيم واقعيات جمهوري اسلامي ايران را از طريق سينماي نجيب سالم و انساني ايران با نمايندگان حاضر در بازار به جهانيان معرفي كنيم .
اسفندياري همچنين با در اختيار قرار دادن متن نامه مدير عامل بنياد سينمايي فارابي به رسانه ها اعلام كرد از آن تاريخ تا كنون هنوز هيچ پاسخ رسمي اي از سوي رايزن فرهنگي فرانسه در ايران صورت نگرفته است.
مدير امور بين الملل بنياد سينمايي فارابي تصريح كرد : در هر صورت ما نيز منتظر نمايش فيلم پرسپوليس در چشنواره كن خواهيم بود و قطعا قبل و بعد از نمايش فيلم در جشنواره از سوي چتر سينماي ايران در بازار مجددا نسبت به اين نمايش اعتراض خود را به دبيرخانه كن ارايه مي نمائيم .
وي اعلام كرد كه واكنش ما نسبت به چنين برداشت هاي انحرافي از مولفه ها و مباني جمهوري اسلامي واكنشي منطقي است و از طريق اطلاع رساني در فيلم‌هاي سينمايي ، مستند و كوتاه در بازار توجه جهانيان را به سينماي نوين ايران كه نشات گرفته از انقلاب اسلامي است معطوف خواهيم كرد.
متن نامه عليرضا رضاداد مدير عامل بنياد سينمايي فارابي به رايزن فرهنگي فرانسه در ايران به شرح ذيل است:

جناب آقاي ونسان گريمو
رايزن فرهنگي محترم فرانسه در ايران
با احترام،
جاي بسي تعجب است كه جشنواره كن كه داراي قدمتي طولاني است در سالهاي اخير علي‌رغم ارائه فيلم‌هاي ايراني زياد به بخشهاي مختلف آن جشنواره، نگاهي شايسته و در شأن سينماي ايران نداشته است. محروم كردن علاقمندان به فيلم‌هاي ايراني اگرچه اين فرصت را از علاقمندان مي‌گيرد اما از سويي براي سينماگران ايراني خالي از فايده نيست زيرا آنان را جهت ساخت فيلم‌هاي برتر تشويق مي‌كند و در نتيجه سينماي ملي ايران را به هدف رشد و تعالي آن نزديكتر مي‌كند.
اما امسال جشنواره فيلم كن در اقدامي غيرمتعارف و نامتناسب فيلمي را درباره ايران انتخاب نموده است كه در بخشي از آن چهره‌اي غيرواقعي از دستاوردها و نتايج انقلاب شكوهمند اسلامي ارائه نموده است و خود را در معرض اين اتهام قرار داده است كه از يك سو با انتخاب نكردن فيلم‌هاي ارزشمند سينماي ايران و از سوي ديگر با انتخاب چنين فيلمي به جاي نگرش هنرمندانه اقدامي در جهت سياستهاي جانبدارانه سلطه‌گران قدرت نموده است و برخلاف شعار آزادنگري و آزادانديشي رويه جانبداري از زورمندان جهاني را اتخاذ كرده است.
آيا انتخاب چنين فيلمي در كنار انتخاب نشدن فيلم‌هاي ارزشمند ايراني اقدامي قابل گذشت است و آيا چنين رفتاري واجد هيچ معناي سياسي و غيرفرهنگي و حتي ضد فرهنگي از سوي آن جشنواره به حساب نمي‌آيد؟
آيا سينماي ايران و سينماگران ايراني بار ديگر بايد از چنين اقدامي نيز چشم‌پوشي كنند و دوباره فرض كنند كه قصد و غرضي نبوده و پاسخ‌هاي تكراري‌اي نظير:"هيئت انتخاب و سازمان جشنواره كن مستقل است و فيلم‌هاي مستقل را انتخاب مي‌كند" روبرو شود و به روي خود نياورد؟
آيا معناي فيلم‌هاي مستقل و استقلال در ادبيات جشنواره كن توهين به ارزشها، آرمانها و مقدسات مردم كشوري ديگر است.
مردمي كه با گذشتن از خون خود و فرزندان خود و با تلاش و كوشش فراوان توانستند بساط ستمشاهي را در ايران برچينند و آرمانهاي ديني خود را با رأي اكثريت جامعه در جامعه خويش مستقر نمايند.
اگرچه سينماي ايران در اين سالهاي اخير توانسته است با صرف هزينه و حضور جدي در بازار كن به جاي جشنواره كن وجوهي از ارزشهاي سينماي ايران را به مخاطبين و علاقمندان سينماي ايران معرفي نمايد و بي‌ترديد امسال نيز همين كار را خواهد كرد اما اينجانب به عنوان يكي از مسئولين حمايت از سينماي ارزشمند ايران و به نمايندگي از جامعه سينمايي كشور مجدانه از جنابعالي و مسئولين محترم سياست خارجي، كه نقش جدي آنها در برگزاري و سياست‌گذاري در جشنواره كن پوشيده نيست انتظار دارم با اقدامي جدي و شايسته به جبران لطماتي كه با چنين انتخابي به حيثيت اين جشنواره وارد مي‌نمايند اقدام نمايند.

اميدواريم جشنواره كن با تجديد نظر در رويه متخذه و با انتخاب فيلم هاي ارزشمند سينماي جهان و سينماي ايران كه به سينماي نجيب، انساني و سالم در جهان شناخته و معرفي شده است بارديگر بتواند جايگاه واقعي خويش را در ميان جامعه سينمايي ايران پيدا كند و بتواند نقش متعهدانه و مسئولانه خويش را در پيوند فرهنگهاي ملي به يكديگر ايفا نمايد.

(هشدار كتبي به جاي گفت و گو (يادداشت روز


آيا آنگونه كه عده اي تصور مي كنند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره عراق را مجاز دانسته اند؟ پاسخ اين سؤال با توجه به شواهد و قرائن و مستنداتي كه در پي خواهد آمد «منفي» است و ايشان كمافي السابق، هرگونه مذاكره با آمريكا درباره هر موضوعي را به طور مطلق نفي مي كنند و براي اين ديدگاه خويش دلايل محكم، تحليل كارشناسانه و اسناد غيرقابل ترديدي داشته و بارها -از جمله در بيانات اخيرشان- بر آن تاكيد فرموده اند و در اين باره اشاره به نكاتي ضروري است و مي تواند تصور غلط -بخوانيد توهم- پديدآمده در ذهن برخي از دولتمردان و افراد و گروههاي سياسي را اصلاح كند.
1- كساني كه معتقدند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره امنيت عراق را مجاز دانسته اند به بخشي از بيانات اخير ايشان در مشهد استناد مي كنند كه بايد گفت؛
رهبر معظم انقلاب در بيانات اخير خويش تاكيد فرمودند «آنها كه خيال مي كنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم، منطقي و صددرصد قابل دفاع خود در نفي مذاكره با آمريكا را عوض كرده است اشتباه مي كنند».
همانگونه كه ملاحظه مي شود ايشان مذاكره با آمريكا را به طور مطلق و بدون هيچگونه استثنايي نفي كرده اند و اظهارات رهبر معظم انقلاب درباره عراق نيز به وضوح از همين نكته حكايت مي كند. ايشان در اين باره مي فرمايند «آمريكايي ها مي گويند به غير از موضوع عراق در مورد مسئله ديگري مذاكره نخواهد شد. اما، ما به آنها مي گوييم حتي موضوع عراق هم به شما ربطي ندارد و گفت وگو فقط در مورد وظيفه اشغالگران در قبال امنيت عراق است.» رهبر معظم انقلاب در اين بخش از سخنان خود نيز در پاسخ به آمريكا تاكيد مي كنند كه «موضوع عراق هم به شما ربطي ندارد» بنابراين مسئله اي كه به قول ايشان «ربطي به آمريكا ندارد» چگونه مي تواند موضوع مذاكره ايران و آمريكا باشد؟!
2- از برخي دولتمردان و رجال سياسي تعجب آور است كه تعريف مذاكره در عرف سياسي و فرهنگ روابط بين الملل را ندانند و هر گفت وگويي را مذاكره تلقي كنند! چرا كه مذاكره به معناي بحث درباره اختلافات فيمابين دو كشور است و طرفين مذاكره در يك حد وسطي با يكديگر اتفاق نظر دارند -كف مذاكرات- و سپس براي رسيدن به توافق با هم به چانه زني و بده بستان مي نشينند تا در مواضع خود به يك نقطه يا نقاط مشترك برسند كه لازمه طبيعي و منطقي آن دست كشيدن از مواضع قبلي است و يا كوتاه آمدن در بخشي از مواضع.
گفتني است كه پيش از اين -اسفندماه 1380- رهبر معظم انقلاب طي سخناني به اين نكته اشاره دقيقي داشته و درباره مذاكره با آمريكا گفته بودند «...مذاكره با كه؟ و بر سر چه؟ مذاكره براي رسيدن به يك قدر مشترك است. دو طرف بايد همديگر را قبول داشته باشند، يك حد وسطي هم وجود داشته باشد و مذاكره كنند تا به اين حد وسط برسند. آن طرفي كه اصلا شما را قبول ندارد، با اصل وجود شما به عنوان جمهوري اسلامي طرف است. با او چه مذاكره اي مي توانيد داشته باشيد؟ او صريحا مي گويد كه با نظام ديني مخالف است، با نظام جمهوري اسلامي بخصوص مخالف است، چون منشأ حركت بيداري مسلمانان در دنيا شده است...»
3- با توجه به نكته فوق و تعريف مذاكره در فرهنگ رايج سياسي و روابط بين الملل، آنچه رهبر معظم انقلاب درباره عراق فرموده اند جواز «مذاكره» نيست، بلكه همانگونه كه خود ايشان تاكيد داشته اند «به دليل آن كه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نمي كند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريست ها نيز حمايت مي كند، وزارت خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند.»
بنابراين سخن از هشدار دادن و اتمام حجت كردن است نه مذاكره كه لازمه آن بده بستان و چانه زني براي رسيدن به يك حد وسط مورد توافق باشد. قرار است مسئولان وزارت خارجه به آمريكايي ها بگويند كه مسئوليت ناامني عراق برعهده آمريكاست و براي آنها دليل بياورند و سند ارائه دهند كه عامل اصلي عمليات تروريستي در عراق آمريكايي ها هستند و اينكه، ايران اسلامي دست از حمايت مردم مظلوم عراق نمي كشد و مسلمانان مظلوم آن كشور را در چنگال خونريز آمريكا رها نمي كند و...
بديهي است نام اين برخورد، مذاكره نيست كه بعضي ها ذوق زده شده اند! و آب از لب و لوچه شان سرازير شده است! و مخصوصا برخي از دولتمردان نيز كماكان از «مذاكره با آمريكا»! در تاريخ 7خردادماه خبر مي دهند!
گفتني است وقتي كيهان تيتر «مذاكره با آمريكا هرگز، حتي در مورد عراق» را براي انعكاس بيانات رهبر معظم انقلاب برگزيد، برخي با انگيزه توضيح خواهي درباره آن پرسش كردند و برخي نيز -از جمله يكي از سايت ها كه با توجه به مسئول اصلي آن انتظار مي رفت روحيه انقلابي زمان جنگ را حفظ كرده باشد ولي مدتي است دچار استحاله خطرناكي شده است- به كيهان اعتراض كرده بود كه چرا سخنان رهبر معظم انقلاب را تحريف! كرده است و اين اعتراض يادآور داستان مردي است كه هنگام قرائت قرآن به آيه شريفه «شغلتنا انفسنا... نفس هايمان را به خود مشغول داشته» رسيد و با عصبانيت روي كلمه «شغلتنا» خط كشيده و درحالي كه مي گفت قرآن غلط ندارد به جاي آن نوشت «شدرسنا» و تا اين اندازه درك نداشت كه غلط با «ط» است و شغلت با «ت» معناي ديگري دارد!
4- اكنون با توجه به نكات فوق در جملات زير كه برخاسته از نگاهي تيزبين، كارشناسانه و دقيق است دقت بفرماييد.
- «كساني كه دم از مذاكره با آمريكا مي زنند، يا از الفباي سياست چيزي نمي دانند، يا الفباي غيرت را بلد نيستند، يكي از اين دوتاست» 1/3/83
- «درباره هيچيك از مسائل مورد اختلاف ايران و آمريكا -بخوانيد از جمله عراق- با آمريكايي ها مذاكره نخواهيم كرد چرا كه در منطق آنها مذاكره معنا و مفهوم حقيقي ندارد و فقط ابزاري براي تحميل خواسته هاي خود بر طرف مقابل به شمار مي آيد» 1/1/85
- «اين كه بعضي طبق ميل دل كارشناسان «سيا»ي آمريكا دم از نزديكي و مذاكره و ارتباط بزنند و فضا را عادي سازي كنند، اين بزرگترين توهين و خيانت به اين مردم است» 6/1/79
- «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند؛ فلان فلان شده، چرا اين قدر ظلم مي كني؟، مذاكره يعني اين، و الا مذاكره دوستانه كه بروند و بگويند و بخندند و او چيزي بگويد و اين چيزي بگويد و بعد چانه بزنند و اين كه گفته شود «ديگر با غاصب اين حرفها را نداريم»، چه معني دارد؟!» 12/8/72
- «رابطه و مذاكره براي ملت ايران و براي نهضت جهاني مضر است، اولين ضرر اين است كه آمريكايي ها با ورود در اين ميدان، اين طور تفهيم خواهند كرد كه جمهوري اسلامي از همه حرفهاي دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدس و دوران انقلاب صرفنظر كرده و گذشته است، اينها آبروي انقلاب را در دنيا و در پيش مستضعفان خواهد برد.» 26/10/76
- آمريكايي ها بعد از مذاكره به نهضت هاي اسلامي در دنيا خواهند گفت؛ «شما براي چه تلاش مي كنيد؟ شما كه مثل ايران نخواهيد شد، به پاي ايران نخواهيد رسيد، آنها هم بالاخره مجبور شدند اين جا پاي ميز مذاكره آمدند، شما ديگر چه مي گوييد؟!» 26/10/76
مطالب فوق و دهها نمونه ديگر، مستقيما و بي كم وكاست برگرفته از بيانات رهبر معظم انقلاب در نفي مذاكره است كه با نگاهي دقيق و كارشناسانه بيان شده است. آيا با توجه به بيانات يادشده از رهبر معظم انقلاب مي توان در اين واقعيت كمترين ترديدي داشت كه ايشان مذاكره با آمريكا را به طور مطلق و در همه ابعاد آن نفي مي كنند؟ بنابراين ادعاي كساني كه مي گويند از نگاه آقا مذاكره با آمريكا درباره عراق مجاز است چگونه قابل قبول خواهد بود؟!
و اما، اكنون وقت آن است كه جان مايه اين يادداشت قلمي شود.
5- مجموعه آنچه در بندهاي فوق به آن اشاره شد كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه رهبر معظم انقلاب براساس يك نظر كارشناسانه و نگاه حكيمانه هرگونه مذاكره اي با آمريكا را مردود مي دانند و حاضر نيستند كه مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند. در اين كلام آقا دقت كنيد «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند فلان فلان شده چرا اينقدر ظلم مي كني» 12/8/72 و حالا به اين جمله نيز توجه فرماييد «شما وقتي با كسي قهريد وقتي با كسي حرف نمي زنيد، رودربايستي با هم نداريد. در ]طرف[ مقابل هم هيچ حالت توقعي وجود ندارد، اما وقتي با كسي مذاكره شروع شد، پشت يك ميز نشستيد، يك قهوه با هم خورديد، يك گپ دوستانه هم در كنارش با هم زديد، در فلان محفل بين المللي نشستيد و با همديگر يك خرده درد دل كرديد، بعد رودربايستي به وجود مي آيد. آن وقت اول شروع تحميلات است. بدبختي انقلاب هاي دنيا و تسلط و نفوذ آمريكا از همين جا شروع شد.» 9/8/75
اين بيانات و دهها بيان مشابه ديگر نشان مي دهد كه آقا بر پايه يك استدلال منطقي و نگاه اعلام شده، راضي نيستند مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند و اما از سوي ديگر وزارت خارجه كشورمان تصميم دارد براي اعلام هشدار و ابلاغ اتمام حجت ايران به آمريكا با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشيند! و با آنان پشت يك ميز نشستن همان نتيجه اي را خواهد داشت كه از قول آقا نقل شد. بنابراين آيا شايسته تر آن نيست هشدار و اتمام حجت ايران به آمريكا به طور كتبي و از طريق سفارت سوئيس كه حافظ منافع آمريكاست به دولت آمريكا ابلاغ شود؟ مگر نه اينكه قرار است فقط هشدار بدهيم و اتمام حجت كنيم؟ پس چه نياز و ضرورتي دارد كه با آنها پشت يك ميز بنشينيم؟!
رهبر معظم انقلاب در بيانات اخيرشان تاكيد مي كنند كه «وزارت امور خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند». بنابراين درخواست از جانب دولت عراق مطرح گرديده و تصميم از سوي وزارت امور خارجه كشورمان آغاز شده است و اين ابلاغ وظيفه و اتمام حجت به دلايلي كه اشاره شد، مي تواند بدون نشستن پشت يك ميز هم صورت پذيرد. يعني با ارسال نامه رسمي از طريق سفارت سوئيس. چرا چنين نشود؟! و چه نيازي به ابلاغ اين ديدگاه از طريق گفت وگوي مستقيم است؟ هرچند كه اين گفت وگو در عرف سياسي به معناي «مذاكره» نباشد.

از دولت نهم انتظار مي رود منويات اصلي آقا را به درستي دريابد و به عرصه اي كه سمت و سوي فريب و رنگ و بوي سوءاستفاده آمريكايي ها از آن به مشام مي رسد پاي نگذارد. ممكن است آقا اجازه داده باشند ولي بايد حضرت ايشان از ژرفاي قلب مبارك خويش راضي هم باشند. آيا راضي هستند؟! بعيد به نظر مي رسد و البته اگر راضي باشند، «هرچه آن خسرو كند شيرين بود».
به عنوان شاهد مثال توجه دولتمردان را به خاطره اي از رهبر معظم انقلاب جلب مي كنيم؛ ايشان در دوران رياست جمهوري عازم يك مسافرت رسمي خارجي بودند. خدمت امام(ره) رسيدند و حضرت امام(ره) توصيه هاي لازم را ارائه كرده و براي موفقيت آقا دعا هم فرمودند. وقتي آقا از خدمت حضرت امام(ره) خارج شده و به مقر رياست جمهوري بازمي گردند، با خود مي گويند، چرا از حضرت امام(ره) نپرسيدم كه آيا راضي به اين سفر هستند يا نه؟ و حال آن كه ظاهراً و از نگاه افراد معمولي نظير من و شما اين ترديد جايي نداشته است و توصيه و دعاي سفر حضرت امام(ره) نشانه رضايت ايشان تلقي مي شده. اما داستان اولياء خدا داستان ديگري است و آقا به منظور پرسش درباره رضايت حضرت امام(ره) دوباره در همان روز خدمت ايشان مي رسند و از حضرتش مي پرسند آيا حضرتعالي راضي به اين سفر هستيد؟ و امام(ره) مي فرمايند «نه»... و آقا علي رغم آمادگي همه مقدمات از سفر خودداري مي فرمايند... فاعتبروا يا اولي الابصار.
و بالاخره تجربه اخير درباره مصر را كه يك دولت دست نشانده آمريكاست به خاطر آوريد. آقاي رئيس جمهور اعلام مي كنند كه اگر دولت مصر موافق باشد همين امروز سفارت ايران در قاهره را برپا مي كنيم و وزير خارجه مصر به جاي قدرداني از رئيس جمهور كشورمان با كمال وقاحت مي گويد اگر ايران خواهان برقراري رابطه كامل با مصر است بايد ابتدا نام و تصوير خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند تا بعد درباره رابطه با هم به گفت وگو بنشينيم! يعني شرط رابطه با مصر آن است كه ايران به معاهده ننگين كمپ ديويد -كه انورسادات به خاطر آن معدوم شد- احترام بگذارد و نام و تصوير شهيد خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند و در همان حال انتظار دارند ايران اسلامي، هشدار حضرت امام(ره) درباره خيانت انور سادات و حسني مبارك را ناديده بگيرد! آيا اين تجربه عبرت آموز نيست؟!

حسين شريعتمداري

http://www.kayhannews.ir/860230/2.htm#other200

كيهان: ژرفاي قلب رهبر انقلاب از مذاكره با آمريكا درباره عراق ناراضي است

آيا آنگونه كه عده اي تصور مي كنند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره عراق را مجاز دانسته اند؟ پاسخ اين سؤال با توجه به شواهد و قرائن و مستنداتي كه در پي خواهد آمد «منفي» است و ايشان كمافي السابق، هرگونه مذاكره با آمريكا درباره هر موضوعي را به طور مطلق نفي مي كنند و براي اين ديدگاه خويش دلايل محكم، تحليل كارشناسانه و اسناد غيرقابل ترديدي داشته و بارها -از جمله در بيانات اخيرشان- بر آن تاكيد فرموده اند و در اين باره اشاره به نكاتي ضروري است و مي تواند تصور غلط -بخوانيد توهم- پديدآمده در ذهن برخي از دولتمردان و افراد و گروههاي سياسي را اصلاح كند.

1- كساني كه معتقدند رهبر معظم انقلاب مذاكره با آمريكا درباره امنيت عراق را مجاز دانسته اند به بخشي از بيانات اخير ايشان در مشهد استناد مي كنند كه بايد گفت؛
رهبر معظم انقلاب در بيانات اخير خويش تاكيد فرمودند «آنها كه خيال مي كنند جمهوري اسلامي ايران سياست مستحكم، منطقي و صددرصد قابل دفاع خود در نفي مذاكره با آمريكا را عوض كرده است اشتباه مي كنند».
همانگونه كه ملاحظه مي شود ايشان مذاكره با آمريكا را به طور مطلق و بدون هيچگونه استثنايي نفي كرده اند و اظهارات رهبر معظم انقلاب درباره عراق نيز به وضوح از همين نكته حكايت مي كند. ايشان در اين باره مي فرمايند «آمريكايي ها مي گويند به غير از موضوع عراق در مورد مسئله ديگري مذاكره نخواهد شد. اما، ما به آنها مي گوييم حتي موضوع عراق هم به شما ربطي ندارد و گفت وگو فقط در مورد وظيفه اشغالگران در قبال امنيت عراق است.» رهبر معظم انقلاب در اين بخش از سخنان خود نيز در پاسخ به آمريكا تاكيد مي كنند كه «موضوع عراق هم به شما ربطي ندارد» بنابراين مسئله اي كه به قول ايشان «ربطي به آمريكا ندارد» چگونه مي تواند موضوع مذاكره ايران و آمريكا باشد؟!

2- از برخي دولتمردان و رجال سياسي تعجب آور است كه تعريف مذاكره در عرف سياسي و فرهنگ روابط بين الملل را ندانند و هر گفت وگويي را مذاكره تلقي كنند! چرا كه مذاكره به معناي بحث درباره اختلافات فيمابين دو كشور است و طرفين مذاكره در يك حد وسطي با يكديگر اتفاق نظر دارند -كف مذاكرات- و سپس براي رسيدن به توافق با هم به چانه زني و بده بستان مي نشينند تا در مواضع خود به يك نقطه يا نقاط مشترك برسند كه لازمه طبيعي و منطقي آن دست كشيدن از مواضع قبلي است و يا كوتاه آمدن در بخشي از مواضع.
گفتني است كه پيش از اين -اسفندماه 1380- رهبر معظم انقلاب طي سخناني به اين نكته اشاره دقيقي داشته و درباره مذاكره با آمريكا گفته بودند «...مذاكره با كه؟ و بر سر چه؟ مذاكره براي رسيدن به يك قدر مشترك است. دو طرف بايد همديگر را قبول داشته باشند، يك حد وسطي هم وجود داشته باشد و مذاكره كنند تا به اين حد وسط برسند. آن طرفي كه اصلا شما را قبول ندارد، با اصل وجود شما به عنوان جمهوري اسلامي طرف است. با او چه مذاكره اي مي توانيد داشته باشيد؟ او صريحا مي گويد كه با نظام ديني مخالف است، با نظام جمهوري اسلامي بخصوص مخالف است، چون منشأ حركت بيداري مسلمانان در دنيا شده است...»
3- با توجه به نكته فوق و تعريف مذاكره در فرهنگ رايج سياسي و روابط بين الملل، آنچه رهبر معظم انقلاب درباره عراق فرموده اند جواز «مذاكره» نيست، بلكه همانگونه كه خود ايشان تاكيد داشته اند «به دليل آن كه آمريكا به عنوان دولت اشغالگر به وظايف خود در برقراري امنيت در عراق عمل نمي كند و دست دولت اين كشور را بسته و براي سرنگوني آن تلاش و از تروريست ها نيز حمايت مي كند، وزارت خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند.»
بنابراين سخن از هشدار دادن و اتمام حجت كردن است نه مذاكره كه لازمه آن بده بستان و چانه زني براي رسيدن به يك حد وسط مورد توافق باشد. قرار است مسئولان وزارت خارجه به آمريكايي ها بگويند كه مسئوليت ناامني عراق برعهده آمريكاست و براي آنها دليل بياورند و سند ارائه دهند كه عامل اصلي عمليات تروريستي در عراق آمريكايي ها هستند و اينكه، ايران اسلامي دست از حمايت مردم مظلوم عراق نمي كشد و مسلمانان مظلوم آن كشور را در چنگال خونريز آمريكا رها نمي كند و...
بديهي است نام اين برخورد، مذاكره نيست كه بعضي ها ذوق زده شده اند! و آب از لب و لوچه شان سرازير شده است! و مخصوصا برخي از دولتمردان نيز كماكان از «مذاكره با آمريكا»! در تاريخ 7خردادماه خبر مي دهند!
گفتني است وقتي كيهان تيتر «مذاكره با آمريكا هرگز، حتي در مورد عراق» را براي انعكاس بيانات رهبر معظم انقلاب برگزيد، برخي با انگيزه توضيح خواهي درباره آن پرسش كردند و برخي نيز -از جمله يكي از سايت ها كه با توجه به مسئول اصلي آن انتظار مي رفت روحيه انقلابي زمان جنگ را حفظ كرده باشد ولي مدتي است دچار استحاله خطرناكي شده است- به كيهان اعتراض كرده بود كه چرا سخنان رهبر معظم انقلاب را تحريف! كرده است و اين اعتراض يادآور داستان مردي است كه هنگام قرائت قرآن به آيه شريفه «شغلتنا انفسنا... نفس هايمان را به خود مشغول داشته» رسيد و با عصبانيت روي كلمه «شغلتنا» خط كشيده و درحالي كه مي گفت قرآن غلط ندارد به جاي آن نوشت «شدرسنا» و تا اين اندازه درك نداشت كه غلط با «ط» است و شغلت با «ت» معناي ديگري دارد!

4- اكنون با توجه به نكات فوق در جملات زير كه برخاسته از نگاهي تيزبين، كارشناسانه و دقيق است دقت بفرماييد.
- «كساني كه دم از مذاكره با آمريكا مي زنند، يا از الفباي سياست چيزي نمي دانند، يا الفباي غيرت را بلد نيستند، يكي از اين دوتاست» 1/3/83
- «درباره هيچيك از مسائل مورد اختلاف ايران و آمريكا -بخوانيد از جمله عراق- با آمريكايي ها مذاكره نخواهيم كرد چرا كه در منطق آنها مذاكره معنا و مفهوم حقيقي ندارد و فقط ابزاري براي تحميل خواسته هاي خود بر طرف مقابل به شمار مي آيد» 1/1/85
- «اين كه بعضي طبق ميل دل كارشناسان «سيا»ي آمريكا دم از نزديكي و مذاكره و ارتباط بزنند و فضا را عادي سازي كنند، اين بزرگترين توهين و خيانت به اين مردم است» 6/1/79
- «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند؛ فلان فلان شده، چرا اين قدر ظلم مي كني؟، مذاكره يعني اين، و الا مذاكره دوستانه كه بروند و بگويند و بخندند و او چيزي بگويد و اين چيزي بگويد و بعد چانه بزنند و اين كه گفته شود «ديگر با غاصب اين حرفها را نداريم»، چه معني دارد؟!» 12/8/72
- «رابطه و مذاكره براي ملت ايران و براي نهضت جهاني مضر است، اولين ضرر اين است كه آمريكايي ها با ورود در اين ميدان، اين طور تفهيم خواهند كرد كه جمهوري اسلامي از همه حرفهاي دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدس و دوران انقلاب صرفنظر كرده و گذشته است، اينها آبروي انقلاب را در دنيا و در پيش مستضعفان خواهد برد.» 26/10/76
- آمريكايي ها بعد از مذاكره به نهضت هاي اسلامي در دنيا خواهند گفت؛ «شما براي چه تلاش مي كنيد؟ شما كه مثل ايران نخواهيد شد، به پاي ايران نخواهيد رسيد، آنها هم بالاخره مجبور شدند اين جا پاي ميز مذاكره آمدند، شما ديگر چه مي گوييد؟!» 26/10/76
مطالب فوق و دهها نمونه ديگر، مستقيما و بي كم وكاست برگرفته از بيانات رهبر معظم انقلاب در نفي مذاكره است كه با نگاهي دقيق و كارشناسانه بيان شده است. آيا با توجه به بيانات يادشده از رهبر معظم انقلاب مي توان در اين واقعيت كمترين ترديدي داشت كه ايشان مذاكره با آمريكا را به طور مطلق و در همه ابعاد آن نفي مي كنند؟ بنابراين ادعاي كساني كه مي گويند از نگاه آقا مذاكره با آمريكا درباره عراق مجاز است چگونه قابل قبول خواهد بود؟!
و اما، اكنون وقت آن است كه جان مايه اين يادداشت قلمي شود.

5- مجموعه آنچه در بندهاي فوق به آن اشاره شد كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه رهبر معظم انقلاب براساس يك نظر كارشناسانه و نگاه حكيمانه هرگونه مذاكره اي با آمريكا را مردود مي دانند و حاضر نيستند كه مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند. در اين كلام آقا دقت كنيد «مذاكره با ظالم اين است كه بگويند فلان فلان شده چرا اينقدر ظلم مي كني» 12/8/72 و حالا به اين جمله نيز توجه فرماييد «شما وقتي با كسي قهريد وقتي با كسي حرف نمي زنيد، رودربايستي با هم نداريد. در ]طرف[ مقابل هم هيچ حالت توقعي وجود ندارد، اما وقتي با كسي مذاكره شروع شد، پشت يك ميز نشستيد، يك قهوه با هم خورديد، يك گپ دوستانه هم در كنارش با هم زديد، در فلان محفل بين المللي نشستيد و با همديگر يك خرده درد دل كرديد، بعد رودربايستي به وجود مي آيد. آن وقت اول شروع تحميلات است. بدبختي انقلاب هاي دنيا و تسلط و نفوذ آمريكا از همين جا شروع شد.» 9/8/75
اين بيانات و دهها بيان مشابه ديگر نشان مي دهد كه آقا بر پايه يك استدلال منطقي و نگاه اعلام شده، راضي نيستند مسئولان ايراني با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشينند و اما از سوي ديگر وزارت خارجه كشورمان تصميم دارد براي اعلام هشدار و ابلاغ اتمام حجت ايران به آمريكا با مسئولان آمريكايي پشت يك ميز بنشيند! و با آنان پشت يك ميز نشستن همان نتيجه اي را خواهد داشت كه از قول آقا نقل شد. بنابراين آيا شايسته تر آن نيست هشدار و اتمام حجت ايران به آمريكا به طور كتبي و از طريق سفارت سوئيس كه حافظ منافع آمريكاست به دولت آمريكا ابلاغ شود؟ مگر نه اينكه قرار است فقط هشدار بدهيم و اتمام حجت كنيم؟ پس چه نياز و ضرورتي دارد كه با آنها پشت يك ميز بنشينيم؟!

رهبر معظم انقلاب در بيانات اخيرشان تاكيد مي كنند كه «وزارت امور خارجه به درخواست دولت عراق تصميم گرفت در يك گفت وگوي رودررو با آمريكايي ها مسئوليت و وظايف آنان را در قبال امنيت عراق يادآوري و با آنها اتمام حجت كند». بنابراين درخواست از جانب دولت عراق مطرح گرديده و تصميم از سوي وزارت امور خارجه كشورمان آغاز شده است و اين ابلاغ وظيفه و اتمام حجت به دلايلي كه اشاره شد، مي تواند بدون نشستن پشت يك ميز هم صورت پذيرد. يعني با ارسال نامه رسمي از طريق سفارت سوئيس. چرا چنين نشود؟! و چه نيازي به ابلاغ اين ديدگاه از طريق گفت وگوي مستقيم است؟ هرچند كه اين گفت وگو در عرف سياسي به معناي «مذاكره» نباشد.

از دولت نهم انتظار مي رود منويات اصلي آقا را به درستي دريابد و به عرصه اي كه سمت و سوي فريب و رنگ و بوي سوءاستفاده آمريكايي ها از آن به مشام مي رسد پاي نگذارد. ممكن است آقا اجازه داده باشند ولي بايد حضرت ايشان از ژرفاي قلب مبارك خويش راضي هم باشند. آيا راضي هستند؟! بعيد به نظر مي رسد و البته اگر راضي باشند، «هرچه آن خسرو كند شيرين بود».
به عنوان شاهد مثال توجه دولتمردان را به خاطره اي از رهبر معظم انقلاب جلب مي كنيم؛ ايشان در دوران رياست جمهوري عازم يك مسافرت رسمي خارجي بودند. خدمت امام(ره) رسيدند و حضرت امام(ره) توصيه هاي لازم را ارائه كرده و براي موفقيت آقا دعا هم فرمودند. وقتي آقا از خدمت حضرت امام(ره) خارج شده و به مقر رياست جمهوري بازمي گردند، با خود مي گويند، چرا از حضرت امام(ره) نپرسيدم كه آيا راضي به اين سفر هستند يا نه؟ و حال آن كه ظاهراً و از نگاه افراد معمولي نظير من و شما اين ترديد جايي نداشته است و توصيه و دعاي سفر حضرت امام(ره) نشانه رضايت ايشان تلقي مي شده. اما داستان اولياء خدا داستان ديگري است و آقا به منظور پرسش درباره رضايت حضرت امام(ره) دوباره در همان روز خدمت ايشان مي رسند و از حضرتش مي پرسند آيا حضرتعالي راضي به اين سفر هستيد؟ و امام(ره) مي فرمايند «نه»... و آقا علي رغم آمادگي همه مقدمات از سفر خودداري مي فرمايند... فاعتبروا يا اولي الابصار.

و بالاخره تجربه اخير درباره مصر را كه يك دولت دست نشانده آمريكاست به خاطر آوريد. آقاي رئيس جمهور اعلام مي كنند كه اگر دولت مصر موافق باشد همين امروز سفارت ايران در قاهره را برپا مي كنيم و وزير خارجه مصر به جاي قدرداني از رئيس جمهور كشورمان با كمال وقاحت مي گويد اگر ايران خواهان برقراري رابطه كامل با مصر است بايد ابتدا نام و تصوير خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند تا بعد درباره رابطه با هم به گفت وگو بنشينيم! يعني شرط رابطه با مصر آن است كه ايران به معاهده ننگين كمپ ديويد -كه انورسادات به خاطر آن معدوم شد- احترام بگذارد و نام و تصوير شهيد خالد اسلامبولي را از خيابان هاي تهران حذف كند و در همان حال انتظار دارند ايران اسلامي، هشدار حضرت امام(ره) درباره خيانت انور سادات و حسني مبارك را ناديده بگيرد! آيا اين تجربه عبرت آموز نيست؟!

حسين شريعتمداري - كيهان

Too much praise too young is not a good thing, say experts

Hong Kong - You tell them they are beautiful, talented and special - and they believe it. But in the long term, compliments and encouragements could be damaging your children.

Researchers in the United States claim telling children they are special too often is creating a 'self-centred' generation, who are more likely to grow up into narcissistic people who suffer failed relationships, lack emotional warmth, react violently to criticism, lack empathy and commit infidelities.

The findings are by a group of American psychologists, led by Professor Jean Twenge of San Diego State University, who examined the responses of more 16,000 college students over the last 24 years using a survey called the Narcissistic Personality Inventory.

The inventory, used to assess narcissistic tendencies, asks them to respond to statements such as: 'I think I am a special person' and 'If I ruled the world, it would be a better place.'

Students today emerged higher on the narcissistic scale with 30 per cent more scoring above average than those in 1982, they found.

Children nowadays were more self-centred than previous generations and blamed it on the rise of the 'self-esteem movement' in the 1980s when its importance was championed by parents and child-carers, the researchers said.

They pointed to MySpace and YouTube saying such websites, which encouraged 'attention-seeking', showed the trend for narcissisms and in fact fuelled it.

Professor Twenge, author of the book, Generation Me: Why Today's Young Americans Are More Confident, Assertive, Entitled - And More Miserable Than Ever Before, said it was time to stop telling kids 'they're special' or that they can do or be anything and instead help them set more realistic goals in life.

But the consequences of the other extreme - not enough praise, appreciation and encouragement - can be equally, if not more, damaging. Research says people with low self-esteem are more at risk of destructive behaviour including alcohol and drug abuse, violence and crime.

According to Hong Kong mother and author Shirley Yuen, children with low self-esteem will lack the self-confidence they need to succeed in life.

'They will either turn out to be timid and fearful because they think that they are not good enough to survive in this world, or they will be self-centred and arrogant because they want to cover their fear by barking around,'she said.

Yuen, the author of The Three Virtues of Effective Parenting, believes that a narcissistic generation as outlined by the US researchers is not something Asians particularly Hong Kong Chinese have to worry about. Instead, she says in general the opposite is true with many parents suppressing a child's self-esteem development.

'They do this for three reasons,' said Yuen. 'First, they are afraid that if they allow themselves to build the self-esteem of their children, their children will have 'a mind of their own', which will intimidate their authority as parents.

'Second, they are afraid that once a child has high self-esteem, he or she will not be 'humble,' which according to Chinese culture is an important virtue. Thirdly, Chinese parents tend to focus much more on the 'negative' side of their children than their 'positive' side.'

Leung Li Chi-mei, principal coordinator of Hong Kong Christian Service Family Networks, agrees, pointing to a recent study by the network which found that 30 per cent of 845 pupils aged eight to 11 interviewed had felt hurt and upset by 'negative' comments by parents.

They included 'you're useless,' 'stupid' and very harsh threats such as 'I'll beat you' and 'go away and die' - all the type of comments to encourage low self-esteem.

Where does this leave parents? Praise too much and they risk raising self-centred narcissistic children. Praise too little and their children could develop low self-esteem and become more at risk of drug addiction, abuse and other social ills.

At the end of the day, it's all about striking the right balance. Parents need to be praise more, says Leung but quality not quantity which counts.

'I think the real meaning of having a healthy self-esteem is that we can look at ourselves in a more appropriate and reasonable way. It is a process of self-evaluation, a very balanced self-evaluation in which we can recognise our strengths, limitation and weaknesses,' said Leung.

'If we over-appreciate, overcompliment children, we risk making them becoming self-centred. Instead, we should be helping them see and accept their limitation and find some ways to improve themselves and set realistic goals. Self-esteem is okay, but push it the wrong way and it can be harmful.'

Shirley Yuen says the key is teaching children benevolence and to see the world from other perspectives. Professor Twenge agrees, saying building 'empty self-esteem and narcissism' lacking in empathy is the problem.

'Although it's great for kids to aim high, parents and teachers should make sure that kids set realistic goals,'says Twenge on the San Diego State University website.

'Help them develop the talents they do have, while gently helping them realize that most people do not become famous or rich. It's possible to encourage kids without telling them that they can do or be anything.'

US, Iran exchange accusations ahead of meeting

By Pakinam Amer May 20, 2007,

Dead Sea, Jordan - Accusations flew between officials from the United States and Iran on Sunday as US officials reiterated their claim that Tehran is destabilizing Iraq by funding the insurgency there and providing weapons for extremists.

The exchange took place during discussion at a meeting of the Jordan-based World Economic Forum (WEF) being held on the shores of the Dead Sea resort and come ahead of a planned US-Iran meeting in Baghdad on May 28.

'We have evidence that Iran is participating in destabilizing Iraq,' US Senator Orrin G Hatch said. However, his claims were vehemently denied by the leadership of Iran during a discussion at the forum gathering.

Hatch asked Iran for 'some indication of respect, some indication of willingness' to abide by the rule to law.

Mohammed Larijani, Iranian deputy minister of foreign affairs, said it is in Iran's national interest to have a unified, peaceful Iraq.

But he also noted that Iran had not been getting any signs of respect from the US ahead of the Baghdad meeting. '(Senator Hatch) talks about respect. We have been labelled as part of the axis of evil. And we are threatened every other day that (our) government should be changed,' he said.

'They say our meeting should be only at ambassadorial level. Are these good signs of respect? Definitely not,' Larijani said.

Concerning the raging violence in Iraq, Larijani said Bush should not have expected a 'red carpet' to be rolled out when the US invaded Iraq in 2003. 'Nobody likes occupation.'

Larijani said the upcoming meeting - even with Iran's cooperation - 'will not solve all the problems in the world' but 'it will open a path.'

A day earlier, Iran's foreign minister also levelled blame at the US, saying that it did many wrong things in Iraq, and that in the next meeting Iran would show the US where it went wrong and how to correct the wrongs.

They also expected an 'offer of withdrawal' of US troops from Iraq.

Senator Hatch said on Sunday that the US government realized that errors were made during the war on Iraq.

'There's no question that we made mistakes in the war, but the intention was good.' He added that the US needs to do more and so does Iran which should 'start running their own affairs' instead of running Iraq's.

'We don't enjoy having our men and women killed. We don't enjoy terror,' said the senator, who was joined by US Senator Gordon H Smith in confirming that US troops would not leave Iraq until Iraqi forces are capable of handling the security situation.

'We will not leave a vacuum that they can fill,' said Smith, adding that there is 'no question from the evidence' that Iranians and Syrians are meddling in Iraqi affairs and settling disputes on the territory of Iraq.

Iraqi officials at the session which brought Iranian, Iraqi and US figures together joined the rhetoric, saying that foreign powers not only engage in sectarian conflicts, but also encourage the Iraqis to take sides - sometimes through direct financing.

On the sidelines, Iraqi Vice President Tariq al-Hashimi said that if US troops withdrew, they would 'leave a security vacuum and so (the country) could slide into chaos.'

Multinational forces in Iraq have lately been reporting more and more findings of Iranian-marked bombs and weapons - some of which earlier official reports traced back to Quds, a group affiliated with right-wing members of the Iranian government.

Iran, however, continues to deny this. Larijani told Deutsche Presse-Agentur dpa that for a country that 'has more than 150,000 troops allowed, bombarding houses and people everyday, it's shameful to accuse us of infiltrating arms to Iraq.'

The Iranian-marked weapons, he said, could be passing through the border from any of Iraq's neighbours: 'We're selling arms to other countries, officially. They could be smuggled into Iraq illegally, so could American weapons and German weapons.'

During the session, Larijani told US and Iraqi officials that militants in Iraq 'don't need arms from Iran. Iraq is full of arms, the borders are open. They could come from anywhere.'

Meanwhile, al-Hashimi told

Israel Fires Rocket on Gaza, Says it Plans More Strikes




20 May 2007


Officials say an Israeli air force fired a missile at a house in Gaza City, killing eight people and wounding at least 12 others. Robert Berger reports from VOA's Jerusalem bureau Israel says it plans to take tougher military action against Palestinian militants in the Gaza Strip.

A Palestinian youth wounded in Israeli missile attack in Gaza, 20 May 2007
A Palestinian youth wounded in Israeli missile attack in Gaza, 20 May 2007
Israel's Cabinet has decided to intensify air strikes on Palestinian militants in Gaza, in response to rocket attacks. Prime Minister Ehud Olmert said Israel would strike at the terrorist infrastructure and those responsible for firing rockets across the border.

Mr. Olmert said the military leaders of Hamas and the Islamic Jihad would be targeted.

The decision came after six days of air strikes on Gaza, in which Israel has targeted militants in their vehicles and suspected rocket factories. However, ministers ruled out a ground offensive in Gaza, saying they wanted to avoid a major escalation.

The government has been under growing pressure from angry residents of the Israeli border town of Sderot, which has been hit by dozens of rockets since Wednesday.

"This government has done nothing!" shouted one resident. "This country should be ashamed! They are caving in to terror!"

The Cabinet's decision came as Hamas and the rival Palestinian Fatah faction agreed to end all hostilities, strengthening a ceasefire reached on Saturday. Gun battles on the streets of Gaza have left some 50 Palestinians dead over the past 10 days.

Palestinian Information Minister Moustafa Barghouti said the agreement is bittersweet.

"I never felt so shameful in my life like when we had to use the word 'cease-fire' between Palestinians," said Moustafa Barghouti.

With Israel stepping up air strikes on Gaza, the Palestinians have put aside their differences, for now.