اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه

برخي گراني‌ها حاصل ائتلاف مافيايي در بازار با برخي سياستمداران است


خبرگزاري فارس: رئيس‌جمهور با ابراز تعجب از اينكه برخي مدعي‌اند احمدي‌نژاد گراني‌ها را محصول مديريت امام زمان(عج) مي‌داند، تاكيد كرد: ‏برخي گرانيها، اتفاقاً محصول مديريت پنهان و ائتلاف مافيائي در بازار با برخي سياستمداراني است كه رأي مردم را فصل‌الخطاب نمي‌دانند.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در جديدترين يادداشت وبلاگ شخصي خود (ahmadinejad.ir) كه سحرگاه امروز (4:20 دقيقه) بر روي خروجي وبلاگ خود منتشر كرده، نوشت: در عصر امام خميني (ره)، لياقت آن را يافتيم كه به چشم خود، دو فرهنگ سياسي متفاوت را به موازات يكديگر، تجربه و ‏مقايسه كنيم. در يكسو، "سياستمداراني" بوده و خواهند بود كه تنها بر مدار سياست و قدرت و چرتكه اندازيهاي عادي و ‏مادي، تحليل مي كنند و تصميم مي گيرند.
آنان هيچ وقت و هيچ كجا، دست خدا و مديريت الهي را نمي بينند و هرگز، ‏حتي هاله‌اي از نور عنايت خدا را كه در عصر خميني عزيز بر اين ملت باريدن گرفت، مشاهده نمي كنند. اصطلاحا ‏مذهبي اند اما نه اهداف و نه طرز محاسبات سياسيشان، با اهداف و با طرز محاسبات ماديون عالم، تفاوتي ندارد. منكر ‏تدبير الهي و دست غيب خدا در عرصه انقلابند و درست مثل ماترياليستهاي عالم، حضور خدا و حجت خدا را در ‏تحولات عالم و سير تاريخ بشر انكار مي كنند و اي كاش فقط انكار مي كردند، به سخره مي گيرند و نيشخند مي زنند.‏
اما خط دوم، خط خميني است كه نه "سياستمدار"، بلكه "حقيقتمدار" بود. او سياست را هم از منظر معنوي مي ديد، ‏دست خدا را بالاتر از همه دستها به وضوح مي ديد، در هيچ مرحله اي از مراحل مبارزه، ماده را مستقل از معني نديد و ‏هرگز تن به محاسبات صرفاً مادي نداد و هرچه مي شد و مي كرد به خدا و عالم بالا نسبت مي داد. انقلاب را كار خدا ‏مي خواند، جمله هاي او با خدا آغاز مي شد، مي گفت قلب مردم را خدا منقلب كرد، خرمشهر را خدا آزاد كرد، ‏ابرقدرتها به اذن خدا نابود خواهند شد، فتوحات رزمندگان را فتح الهي مي خواند زيرا فتح بدست اوست " و ما رميت اذ ‏رميت و لكن الله رمي".
در معجزه طبس كه طوفان شن، جنگنده هاي مهاجم آمريكايي را نابود كرد و دقيقا آنگاه كه ‏دوست و دشمن، مشغول تفسيرهاي صرفا سياسي و نظامي از ماجرا بودند او صريحاً اعلام كرد كه آن شن ها مأمور خدا ‏بودند. او تحول ملت ايران را تحولي الهي مي دانست و مي گفت "اين يك امر غير عادي است كه حاصل شده" و "از ‏اول انقلاب و پس از پيروزي تاكنون هرچه ديديم معجزات بوده است". او مي گفت "جنود غيبي همانطور كه در صدر ‏اسلام بود همان تاييدات غيبي ملائكه الهي امروز هم با ماست" و "بدون توجه خاص حضرت بقيه الله (عج) كاري نمي ‏توانيم بكنيم". او همه جا جنود خداوند را مي ديد و از همه چيز، تفسيري الهي و ماوراء مادي داشت بي آنكه سلسله ‏عوامل ظاهري و طبيعي را انكار كند. ‏
همه جا نام مبارك ولي خدا، حضرت صاحب الامر (عج) را به عنوان صاحب اصلي انقلاب و آنكه اين انقلاب را بايد ‏تحويل او بدهيم برزبان مي آورد، پيروزي هاي جبهه را به نام آن حضرت، به ثبت مي رساند و پيشرفت انقلاب و اقبال ‏دلها به اين نهضت را محصول عنايت ناجي بشريت و برپا كننده عدل جهاني مي ناميد و انقلاب خود را مقدمه انقلاب ‏جهاني ايشان مي دانست.‏
او همه چيز را تحت عنايت الهي و نظارت حجت خدا مي ديد و همانگونه كه آن روز، برخي گروههاي سياسي، اين ‏طرزتعبير را مصداق ارتجاع و خرافه مي ناميدند امروز نيز كساني، ديگر حتي هاله اي از نور هم نمي بينند، خداوند را از ‏محاسبات سياسي خود، كنار گذاشته اند و مي خواهند خود صاحب و مالك انقلاب باشند، حال آنكه در منطق خميني ‏بزرگ، صاحب اصلي انقلاب، حجت خدا و توده هاي مردم بودند.‏
اينان، همان سياستمداران و قدرتمداراني هستند كه اگر مذهبي هم باشند، جهانبيني مذهبي ندارند و تنها از ادبيات ‏مذهبي، استفاده مي كنند، و الا اگر همچون خميني كبير، توحيد افعالي را پذيرفته بودند، ولايت تكويني حضرت ولي ‏عصر (عج) به اذن خدا را مورد تمسخر، قرار نمي دادند و هاله هاي نور را نه فقط در گوشه اي از عالم انكار نمي كردند، ‏بلكه عالم را سراسر غرق در نور عنايت و تدبير خداوند مي ديدند.
امام عارفان به ما آموخت كه سياست را و همه چيز را ‏از چنين چشم اندازي بنگريم و همه جا و در همه چيز و در همه پيروزي ها، دست خدا و عنايت حجت خدا را ببينيم و ‏هيچ حسنه اي را به خود، و هيچ سيئه اي را به خدا نسبت ندهيم و پيروزي ها را اتفاقي ندانيم و نگوييم فلان حادثه، اتفاق ‏افتاد و هيچ پيروزي را نيز مغرورانه به خود نسبت ندهيم.
در منطق امام خميني، نبايد از محاسبات مادي ذره اي غافل ‏شويم، اما هرگز نبايد در محاسبات مادي نيز غرق شد. او حتي در فرو ريختن چهارده كنگره كاخ كسري هنگام تولد ‏پيامبر اعظم (ص) علامتي معنوي بر وقوع انقلاب اسلامي ايران در قرن چهاردهم هجري مي ديد، در هر حادثه ظاهرا ‏طبيعي، يك زمينه ماوراءطبيعي و دست خدا را مي ديد و همه پيشرفت ها و پيروزي هايي را كه نابينايان خودبين به خود ‏منتسب مي كردند، او كه نايب مهدي (عج) بود به مهدي (عج ) متعلق مي دانست و همه را از بركت او مي ديد.‏
من امروز نيز فقط و فقط، تحليل هاي سياسي از نوع امام (ره) را موفق مي دانم و حال كه تبديل جنبش ظاهراً كوچك پانزده ‏خرداد به يك نهضت عظيم و بين المللي از شرق آسيا تا قلب اروپا و از آسياي ميانه تا عمق آفريقا را مي بينيم، مي توانيم ‏آزمون موفق اين چشم انداز را حتي با چشم مادي هم ببينيم و هرچه هم قسي القلب باشيم، نمي توانيم هاله هاي نور خدا ‏را منكر شويم. هركس نمي بيند به كوري خود اعتراف كرده است.‏
وقتي به چشم ديديم كه "پيشرفت هاي عظيم علمي و اقتصادي" دهه سوم انقلاب، چگونه نتيجه عملي تحريم ها و ‏محاصره اقتصادي دهه اول و دوم است، در حالي كه نتيجه عادي و طبيعي تحريم ها بايد به ضعيف شدن ما منجر مي شد ‏ولي برعكس صد بار قويترمان كرده است، چگونه مي توانيم هاله ها و امواج نور الهي را نبينيم؟! اگر شن هاي طبس ‏مامور خدا بودند و اگر صاحب اصلي انقلاب دلواپس اين انقلاب است، پس چگونه است كه كساني از دعوي مديريت ‏الهي عالم، تعجب كرده و آن را مورد تمسخر قرار مي دهند؟!‏
وقتي محاصره نظامي و حضور اشغالگران در شرق و غرب و شمال و جنوب كه طبق محاسبات مادي، بايد به ترس و ‏ضعف و تسليم يا حتي فروپاشي جمهوري اسلامي مي انجاميد، پس از 5 سال، كاملاً نتيجه عكس داده و جمهوري ‏اسلامي، قدرت اول منطقه و يكي از چند قدرت تأثيرگذار در سطح جهان شده است، آيا اين چيزي جز مديريت الهي ‏است؟ و آيا مصداق بارز عنايت حجت خدا كه متولي همه امور از طرف خدا و واسطه فيض و هدايت اوست، نيست؟
‏آيا اين همان دست غيبي و ولايت باطني حضرت صاحب الامر (عج) نيست كه امام بارها مي گفت كه در حوادث ‏مختلف، مي بينيم كه گره هاي فروبسته چگونه به طرز غير طبيعي و ماوراء طبيعي، گشوده مي شود در حاليكه هيچ كاري از ما بر نمي آمده و گاه ما حتي از اصل خطري كه ما را تهديد مي كرده است، بي اطلاع بوده ايم و مقام معظم ‏رهبري نيز چندين بار اين مضمون را از امام عزيز نقل كرده اند.‏
اگر عده اي فريبكارانه تلاش مي كنند اين حقيقت را به طرز فكر باطل حجتيه نسبت دهند، تحريف بي ثمري است. ‏تفكر حجتيه اي، از مفهوم "مهدويت و انتظار"، فرهنگ تسليم و سازش و تفكيك دين از سياست را نتيجه مي گرفت و ‏به "نفي تكليف" مي رسيد. حال آنكه امام كه همواره خود و نهضت را زير سايه حضرت مي ديد، فرهنگ انتظار و ‏مهدويت را پشتوانه مبارزه و جهاد و سياست معنوي و انقلاب الهي خود مي خواند و به "اثبات تكليف" مي رسيد و اين ‏تفاوت بسيار مهمي است.‏
امام كه از ولايت تكويني "انسان كامل" و "ولي خدا" و از مديريت و هدايت حضرت همچون خورشيدي كه از پس ‏ابر، همچنان نور و انرژي مي بخشد سخن مي گفت و هرگز نه تعيين وقت براي ظهور كرد و نه مشكلات و كمبودها را ‏به پاي حضرت نوشت، آيا او ادعاي الوهيت يا ربوبيت براي حضرت و يا براي خود كرد؟ آيا اگر صاحب اصلي انقلاب ‏را حضرت ولي عصر (عج) مي دانست، قصد خرافه پردازي يا عوام فريبي و سلب تكليف از خود را داشت؟!‏
براي من جالب و در عين حال مايه تأسف بود كه چگونه يادآوري همين عقايد واضح شيعي و ديدگاه صريح امام (ره) با ‏وسعتي عجيب و تحريف‌هايي ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفت!
نوشتند كه احمدي نژاد در هيئت ‏دولت موقع نهار، يك ظرف غذا هم براي حضرت روي ميز مي چيند! احمدي نژاد در دوره شهرداري، مسير حركت ‏كاروان حضرت از مكه به تهران را پيشاپيش آسفالت كرده است! احمدي نژاد مدعي ارتباط با حضرت شده و گران ‏شدن برنج را، محصول مديريت حضرت و تصميم ايشان دانسته است! و اين در حالي بود كه من چند بار گفته ام كه ‏برخي گرانيها، و نه همه آنها، اتفاقاً محصول مديريت پنهان و ائتلاف مافيائي در بازار با برخي سياستمداران از همان نوعي ‏كه گفتم و كار كساني است كه پس از سه سال، هنوز هم رأي مردم را فصل الخطاب ندانسته و به اراده مردم در ‏انتخابات رياست جمهوري نهم، تسليم نشده اند و از مردم و دولت، يكجا انتقام مي گيرند.
متأسفانه آنانكه مسئول ‏رسيدگي و اجراي عدالت اند نيز اصل وجود مفسدين اقتصادي را منكر مي شوند و گويا پيام هشت ماده اي رهبري را ‏هم شعاري و عوام فريبي مي دانند! مشاهده نور خدا در عالم سياست و در فتوحاتي كه پياپي در لبنان فلسطين تا عراق و ‏ايران و حتي در نيويورك، به نفع ارزشهاي انقلابي و اسلامي واقع مي شود، براي آنان كه در دامان فرهنگ توحيدي ‏امام خميني پرورش يافته اند و براي نسل انقلاب چيز عجيبي نيست بلكه نديدن اين هاله هاي نور است كه عجيب وعيب ‏است.
آري، حجت خدا، زنده و حاضر است و ادامه حيات در روي زمين، به اذن خدا، پيوسته به حضور حجت الهي در ‏زمين است و حضرت، اين انقلاب را و شيعه و مسلمين را و بلكه مستضعفين عالم را به حال خود، رها نكرده و نخواهد ‏كرد. آري هرگز خداوند خود را كنار نكشيده و امور عالم و آدم را به كسي جز خود واگذار و تفويض نكرده و اين ‏تفكر غاليان است اما خداوند از طريق ولي و حجت خود، عالم را مديريت و تدبير مي كند و مفهوم ولايت تكويني ‏اولياي الهي، همين است.
ما مفتخريم كه سياستمدار به آن معني كه در ابتدا گفته شد نيستيم و ان شاء الله هرگز هم ‏نخواهيم شد. ما بايد همچون امام خميني (ره) باشيم كه خود را در محضر خدا و عامل اجرايي دين خدا و در خدمت ‏حجت خدا مي ديد و نه براي خود، استقلال و منيتي قائل بود و نه براي دشمنان و ابرقدرتها، كمترين حيثيت و قدرتي ‏مي ديد. و لذا نه مي ترسيد، نه مأيوس مي شد و نه هرگز دچار غرور مي گشت.‏
سالگرد 14 و 15 خرداد، فرصتي براي بازگشت به جهانبيني توحيدي و هاله معنوي خميني بزرگ است و ملت ما هم ‏انتظار فرج از نيمه خرداد مي كشد.‏
اين دولت در سه سال گذشته كوشيده است با جهان بيني امام راحلمان، به صحنه بنگرد و تفكر معنوي آن مجاهد عارف ‏را خرافه نمي داند. سراسر زيارت جامعه كبيره كه امام آن را ترك نمي كرد حاوي همين جهان بيني توحيدي و شيعي ‏است و در عين حال اين دولت هرگز ضعف ها و خطاهاي احتمالي خود را در عرصه سياست يا اقتصاد به پاي امام و ‏والاتر از او حضرت وليعصر (عج) ننوشته و امروز كه با افتخار و كمال قدرت، سال چهارم خود را نيز از مبدأ 15 خرداد ‏با نشاطي همچون سال اول و روز اول به قصد تحولات بزرگ در عرصه هاي مهم مديريت و اقتصاد كشور آغاز مي ‏كند، شجاعانه مسئوليت آن را مي پذيرد و صادقانه، بر وجود موانع ساختاري و سياسي و مافيايي نيز تأكيد مي كند.
اما ‏به دور از هر نوع بهانه جويي و عافيت طلبي، اعلام مي كند كه تا آخرين ساعت و دقيقه اين دولت، به وظيفه خود در ‏برابر خدا و مردم، عمل مي كنيم و با استفاده از نخبگان همفكر، موانع را به لطف خدا كنار مي زنيم زيرا چنانچه پيشتر ‏نيز گفته ام، بدون اصلاح بزرگ در سامانه اقتصادي كه اركان آن عبارتند از "نظام مالياتي"، "گمرك و واردات و ‏صادرات"، "نظام تأمين اجتماعي"، "نظام پولي و بانكي"، "نظام يارانه ها"، و "سيستم توزيع كالا و تجارت داخلي"، نه ‏توسعه مداران به توسعه خواهند رسيد و نه عدالتخواهان به عدالت، نزديك خواهند شد و اين دولت كه در پي "توسعه ‏عدالت محور" است با همه قدرت و پشتيباني ملت و حمايت رهبري و همكاري مجلس به فضل خدا در اين يكسال، ‏كليد تحولات بزرگ علمي و حساب شده در اين عرصه ها را خواهد زد.‏
اگر دهه چهارم انقلاب، دهه "پيشرفت و عدالت" است، بدون تغييرات بزرگ در اين چند عرصه، هيچ كاري نمي توان ‏كرد. هنر بزرگ، آن است كه به خداوند، اعتماد كنيم و "مردم" را باور كنيم، هاله هاي نور را ببينيم و به عنايت حضرت ‏‏(عج)، دلگرم باشيم، و راه خميني عزيز را نه با زبان، كه با ذهن و قلب و دست، ادامه دهيم، نسخه هاي ترجمه اي را ‏تبديل به متن مقدس نكنيم و به عقل و تجربه و انديشه ايراني و جوانان دانشگاهي خود نيز احترام بگذاريم زيرا چنانكه ‏امام عاشقان و مقتداي عاقلان گفت: "ما مي توانيم". ملت ما توانست و به فضل الهي بيش از اين ها نيز خواهد توانست.


__________________________________________________

هاله نامه

__________________________________________________




هیچ نظری موجود نیست: