Sailors’ Release Intended as Overture to the West روشهای متفاوت ایران برای ارسال پیام های تاثیرگذار به غرب
توصیف لحظه ای که محمود احمدی نژاد رییس جمهوری ایران آزادی 15 ملوان و تفنگداران انگلیسی را در کنفرانس مطبوعاتی طولانی خود در تهران اعلام کرد بسیار دشوار است.این رخداد تک تک افرادی که داستان ملوانهای دستگیرشده را دنبال می کردند شوکه کرد اما مهم تر از آن و یر خلاف همه انتظارها این واقعه تمامی تحلیل گران و کارشناسان سیاست خارجی را به شدت متعجب ساخت.
هر چند که این رخداد و پس لرزه ها یش ممکن است هم اکنون تمام شده تلقی شود اما هنوز پرسشهای بی پاسخ بسیاری وجود دارند. آیا این بار نیز ملوانان و تفنگداران دستگیر شده مانند آنچه در ماه ژوئن سال 2004 رخ داد وارد آبهای ایران شده بودند یا اینکه بر اساس ادعاهای انگلستان آنها به زور به سمت آبهای ایران هدایت شده بودند؟ آیا همانطور که 15 ملوان بازداشت شده در تلویزیون ایران اذعان داشتند با آنها خوب برخورد شده بود یا بر اساس آنچه بعدها در خاک انگلستان ادعا کردند با آنها برخورد نا مناسبی شده بود؟ چرا دولت ایران به ناگهان تغییر مسیر داد و آیا در پشت صحنه داد و ستدی انجام شده است؟ ما هنوز جوابهای حقیقی به این سوالها را نمیدانیم.
همچنین هیچ شکی نیست که اگر چیزی برای بدست آوردن و بردن در این ماجرا وجود داشته باشد، این ایران است که به صورت آشکارا برنده این بازی و انگلستان بازنده آن است.این نظریه ایست که بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران در انگلستان و البته در ایران به آن معتقدند. اما جدا از آنکه ایران به چه خوبی با برگ های خود بازی کرده و انگلستان به چه بدی نسبت به آن واکنش نشان داده است یک مساله باقی می ماند و آن این است که ایران بصورت غیر مستقیم از این رخداد به عنوان ابزار ارتباطی بهره برداری کرده و از این طریق پیام محکمی به جهان و به ویژه غرب داد.
دستگیری ملوانان و تفنگداران انگلیسی تنها یک روز پیش از دیدار اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمانیکه این شورا قرار بود دومین قطعنامه سازمان ملل بر ضد برنامه هسته ای ایران را به رای بگذارد به هیچ وجه به موقعیت ایران نمیتوانست کمکی بکند. بنابراین چرا ایران تصمیم به نگهداری نظامیان بازداشت شده انگلیسی و انتقال آنها به تهران گرفت؟
هر چند که برخی در ایران معتقدند که با توجه به تجربه ماه ژوئن سال 2004 که در پی آن 8 ملوان و تفنگدار انگلیسی به دلیل ورود غیر قانونی به آبهای مرزی ایران دستگیر شده بودند، انگلستان به عمد اجازه ورود به آبهای ایران را به نظامیان خود داده در حالیکه به خوبی میدانست که نیروهای گارد ساحلی ایران هیچگونه تعرضی به آبهایشان را تحمل نخواهند کرد. این امر به آنها کمک میکرد تا با ایجاد یک سناریو بتوانند حمایت تعدادی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل را که نشانه هایی از مقاومت در برابر صدور قطعنامه دوم از خود نشان می دادند را جلب کنند و در این صورت از رای غیر همه جانبه علیه ایران جلوگیری می شد.
برخلاف برخی نظرها که ایران با برنامه ای از پیش تعیین شده و با هدف اعمال فشار بر انگلستان و آمریکا نظامیان انگلیسی را به دام انداخته بود نشانه هایی وجود دارد که تهران خود نیز از تعرض و دستگیری این نظامیان غافلگیر شده بود. مسوولان در تهران به خوبی میدانستند که در فضای سیاسی کنونی نگه داشتن این نظامیان برای مدت طولانی به نفع آنان نخواهد بود تا اینکه لحن و واکنش تند بریتانیا به این دستگیری ماجرا را وارد مرحله ای تازه ساخت.
پس از آن ایران تصمیم به شروع یک بازی گرفت در حالیکه به پیروز در آمدن از این بازی اصرار داشت. این بازی بسیار هوشمندانه توسط ایران شروع و خاتمه یافت و در این بازی ایران از همان رسانه های غربی که در حال بد جلوه نشان دادن ایران به مخاطبان خود بودند به عنوان تریبون و ابزار ارتباطی خود استفاده کرده و همان مخاطبان غربی را هدف گرفت.
به رغم عفو ملوانان انگلیسی توسط رییس جمهور ایران این بسیار واضح است که گردانندگان و هدایت کنندگان این ماجرا نه شخص رییس جمهور و نه هیچ یک از نهادهای دولتی و دیپلماتیک ایران بوده است.
به نظر می رسد این رخداد توسط یک تیم متصل به شخص رهبری که بالاترین مقام تصمیم گیرنده ایران می باشد، اداره می شده است. این تیم میتواند متشکل از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که دارای ارتباطات نزدیکی با دفتر مقام معظم رهبری هستند بوده یا بخشی از دفتر مقام معظم رهبری که از نزدیک فعالیت سپاه را زیر نظر دارد. در هر دو حالت، این تیم تصمیم گرفت از دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که چهره شناخته شده در عرصه بین المللی به عنوان بالاترین مقام مذاکره کننده ایران با غرب در مناقشه هسته ای می باشد، به عنوان سخنگوی خود بهره بگیرد. همان تیم تصمیم گرفت تا محمود احمدی نژاد را به عنوان اعلام کننده و عفو کننده ملوانان انگلیسی انتخاب کند. بنابراین این رخداد به ما درک بهتری از این مساله که چی کسی یا کسانی در شرایط مرگ و زندگی کنترل ایران را به دست دارند، می دهد.
به رغم همه فوایدی که ایران از این ماجرا در سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی به دست آورده است که یکی از آنها نیز افزایش حمایت توده های مسلمان و عرب در منطقه و سراسر جهان می باشد، ایران این ماجرا را با این امید خاتمه داد که توانسته دو پیام مهم را به انگلستان و نزدیکترین متحد آن آمریکا داده باشد.
اولین پیام آن بود که ایران ارائه دهنده یک کانال ارتباطی جدید در سطح بالا به بریتانیا می باشد که از طریق آن مسایل دوجانبه و بین المللی به شکل بهتری می توانند بین دو کشور بررسی شوند؛ کشوری که بر خلاف آمریکا، ایران با آن روابط دیپلماتیک در سطح قابل قبولی دارد. برخی معتقدند که ایران در صورت لزوم تمایل به افزایش روابط دیپلماتیک خود با انگلستان در بالاترین سطوح را داشته تا از این طریق از بریتانیا به عنوان پلی بین خود و آمریکا تا زمانیکه روابط دیپلمانیک ایران و آمریکا قطع می باشد استفاده کند. این کانال جدید ارتباطی خود می تواند یکی از نتایج این سیاست ایران باشد.
دومین پیام پررنگ کردن نقش دکتر علی لاریجانی به عنوان عنصری بسیار نزدیک به صاحبان قدرت و تصمیم گیرندگان نهایی در ایران بود که احتمالا آقای لاریجانی شخص عملگرایی خواهد بود که در این سوی کانال جدید ارتباطی بین ایران و بریتانیا ایفای نقش خواهد کرد. دکتر لاریجانی بالاترین مقام مذاکره کننده در مساله هسته ای ایران می باشد و وارد کردن وی به این مساله نسبتا کم اهمیت هیچ دلیلی نداشت جز ارسال این پیام به بریتانیا و جهان غرب که اگر آنها وارد مذاکرات مستقیم از جایگاه برایر شوند (همانطور که بریتانیا نهایتا در قبال ملوانان خود عمل کرد) ایران پتانسیل و تمایل به همکاری با غرب برای حل مسایل بین المللی مانند مناقشه هسته ای و مسایل منطقه ای مانند عراق را دارد.
تونی بلر در پاسخ به پرسشی درباره ایران در کنفرانس مطبوعاتی ماهیانه خود در 17 آوریل سال جاری میلادی به خبرنگاران گفت: "فکر می کنم که بسیار مایه شرمساری باشد اگر نتوانیم گفتگوی بهتر و عقلایی تری با دولت ایران داشته باشیم و اگر آنها بخواهند ما برای داشتن این گفتگو آماده ایستاده ایم".
این بیانیه رسمی نخست وزیر بریتانیا تنها دو هفته بعد از آزادی ملوانان و تفنگداران انگلیسی و به رغم اعلام خبر احمدی نژاد در 9 آوریل مبنی بر توانایی ایران برای تولید سوخت هسته ای در مقیاس صنعتی بود.
به نظر می رسد که خوشبختانه در حال حاضر دست کم بریتانا پیام ایران را دریافت کرده است (حتی اگر هنوز آمریکا آن را درک نکرده باشد) که امید می رود به کاهش تشدید بحران هسته ای ایران در ماه های آتی بیانجامد.
حسین انصاریان (*)کارشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی در تهران
هر چند که این رخداد و پس لرزه ها یش ممکن است هم اکنون تمام شده تلقی شود اما هنوز پرسشهای بی پاسخ بسیاری وجود دارند. آیا این بار نیز ملوانان و تفنگداران دستگیر شده مانند آنچه در ماه ژوئن سال 2004 رخ داد وارد آبهای ایران شده بودند یا اینکه بر اساس ادعاهای انگلستان آنها به زور به سمت آبهای ایران هدایت شده بودند؟ آیا همانطور که 15 ملوان بازداشت شده در تلویزیون ایران اذعان داشتند با آنها خوب برخورد شده بود یا بر اساس آنچه بعدها در خاک انگلستان ادعا کردند با آنها برخورد نا مناسبی شده بود؟ چرا دولت ایران به ناگهان تغییر مسیر داد و آیا در پشت صحنه داد و ستدی انجام شده است؟ ما هنوز جوابهای حقیقی به این سوالها را نمیدانیم.
همچنین هیچ شکی نیست که اگر چیزی برای بدست آوردن و بردن در این ماجرا وجود داشته باشد، این ایران است که به صورت آشکارا برنده این بازی و انگلستان بازنده آن است.این نظریه ایست که بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران در انگلستان و البته در ایران به آن معتقدند. اما جدا از آنکه ایران به چه خوبی با برگ های خود بازی کرده و انگلستان به چه بدی نسبت به آن واکنش نشان داده است یک مساله باقی می ماند و آن این است که ایران بصورت غیر مستقیم از این رخداد به عنوان ابزار ارتباطی بهره برداری کرده و از این طریق پیام محکمی به جهان و به ویژه غرب داد.
دستگیری ملوانان و تفنگداران انگلیسی تنها یک روز پیش از دیدار اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمانیکه این شورا قرار بود دومین قطعنامه سازمان ملل بر ضد برنامه هسته ای ایران را به رای بگذارد به هیچ وجه به موقعیت ایران نمیتوانست کمکی بکند. بنابراین چرا ایران تصمیم به نگهداری نظامیان بازداشت شده انگلیسی و انتقال آنها به تهران گرفت؟
هر چند که برخی در ایران معتقدند که با توجه به تجربه ماه ژوئن سال 2004 که در پی آن 8 ملوان و تفنگدار انگلیسی به دلیل ورود غیر قانونی به آبهای مرزی ایران دستگیر شده بودند، انگلستان به عمد اجازه ورود به آبهای ایران را به نظامیان خود داده در حالیکه به خوبی میدانست که نیروهای گارد ساحلی ایران هیچگونه تعرضی به آبهایشان را تحمل نخواهند کرد. این امر به آنها کمک میکرد تا با ایجاد یک سناریو بتوانند حمایت تعدادی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل را که نشانه هایی از مقاومت در برابر صدور قطعنامه دوم از خود نشان می دادند را جلب کنند و در این صورت از رای غیر همه جانبه علیه ایران جلوگیری می شد.
برخلاف برخی نظرها که ایران با برنامه ای از پیش تعیین شده و با هدف اعمال فشار بر انگلستان و آمریکا نظامیان انگلیسی را به دام انداخته بود نشانه هایی وجود دارد که تهران خود نیز از تعرض و دستگیری این نظامیان غافلگیر شده بود. مسوولان در تهران به خوبی میدانستند که در فضای سیاسی کنونی نگه داشتن این نظامیان برای مدت طولانی به نفع آنان نخواهد بود تا اینکه لحن و واکنش تند بریتانیا به این دستگیری ماجرا را وارد مرحله ای تازه ساخت.
پس از آن ایران تصمیم به شروع یک بازی گرفت در حالیکه به پیروز در آمدن از این بازی اصرار داشت. این بازی بسیار هوشمندانه توسط ایران شروع و خاتمه یافت و در این بازی ایران از همان رسانه های غربی که در حال بد جلوه نشان دادن ایران به مخاطبان خود بودند به عنوان تریبون و ابزار ارتباطی خود استفاده کرده و همان مخاطبان غربی را هدف گرفت.
به رغم عفو ملوانان انگلیسی توسط رییس جمهور ایران این بسیار واضح است که گردانندگان و هدایت کنندگان این ماجرا نه شخص رییس جمهور و نه هیچ یک از نهادهای دولتی و دیپلماتیک ایران بوده است.
به نظر می رسد این رخداد توسط یک تیم متصل به شخص رهبری که بالاترین مقام تصمیم گیرنده ایران می باشد، اداره می شده است. این تیم میتواند متشکل از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که دارای ارتباطات نزدیکی با دفتر مقام معظم رهبری هستند بوده یا بخشی از دفتر مقام معظم رهبری که از نزدیک فعالیت سپاه را زیر نظر دارد. در هر دو حالت، این تیم تصمیم گرفت از دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که چهره شناخته شده در عرصه بین المللی به عنوان بالاترین مقام مذاکره کننده ایران با غرب در مناقشه هسته ای می باشد، به عنوان سخنگوی خود بهره بگیرد. همان تیم تصمیم گرفت تا محمود احمدی نژاد را به عنوان اعلام کننده و عفو کننده ملوانان انگلیسی انتخاب کند. بنابراین این رخداد به ما درک بهتری از این مساله که چی کسی یا کسانی در شرایط مرگ و زندگی کنترل ایران را به دست دارند، می دهد.
به رغم همه فوایدی که ایران از این ماجرا در سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی به دست آورده است که یکی از آنها نیز افزایش حمایت توده های مسلمان و عرب در منطقه و سراسر جهان می باشد، ایران این ماجرا را با این امید خاتمه داد که توانسته دو پیام مهم را به انگلستان و نزدیکترین متحد آن آمریکا داده باشد.
اولین پیام آن بود که ایران ارائه دهنده یک کانال ارتباطی جدید در سطح بالا به بریتانیا می باشد که از طریق آن مسایل دوجانبه و بین المللی به شکل بهتری می توانند بین دو کشور بررسی شوند؛ کشوری که بر خلاف آمریکا، ایران با آن روابط دیپلماتیک در سطح قابل قبولی دارد. برخی معتقدند که ایران در صورت لزوم تمایل به افزایش روابط دیپلماتیک خود با انگلستان در بالاترین سطوح را داشته تا از این طریق از بریتانیا به عنوان پلی بین خود و آمریکا تا زمانیکه روابط دیپلمانیک ایران و آمریکا قطع می باشد استفاده کند. این کانال جدید ارتباطی خود می تواند یکی از نتایج این سیاست ایران باشد.
دومین پیام پررنگ کردن نقش دکتر علی لاریجانی به عنوان عنصری بسیار نزدیک به صاحبان قدرت و تصمیم گیرندگان نهایی در ایران بود که احتمالا آقای لاریجانی شخص عملگرایی خواهد بود که در این سوی کانال جدید ارتباطی بین ایران و بریتانیا ایفای نقش خواهد کرد. دکتر لاریجانی بالاترین مقام مذاکره کننده در مساله هسته ای ایران می باشد و وارد کردن وی به این مساله نسبتا کم اهمیت هیچ دلیلی نداشت جز ارسال این پیام به بریتانیا و جهان غرب که اگر آنها وارد مذاکرات مستقیم از جایگاه برایر شوند (همانطور که بریتانیا نهایتا در قبال ملوانان خود عمل کرد) ایران پتانسیل و تمایل به همکاری با غرب برای حل مسایل بین المللی مانند مناقشه هسته ای و مسایل منطقه ای مانند عراق را دارد.
تونی بلر در پاسخ به پرسشی درباره ایران در کنفرانس مطبوعاتی ماهیانه خود در 17 آوریل سال جاری میلادی به خبرنگاران گفت: "فکر می کنم که بسیار مایه شرمساری باشد اگر نتوانیم گفتگوی بهتر و عقلایی تری با دولت ایران داشته باشیم و اگر آنها بخواهند ما برای داشتن این گفتگو آماده ایستاده ایم".
این بیانیه رسمی نخست وزیر بریتانیا تنها دو هفته بعد از آزادی ملوانان و تفنگداران انگلیسی و به رغم اعلام خبر احمدی نژاد در 9 آوریل مبنی بر توانایی ایران برای تولید سوخت هسته ای در مقیاس صنعتی بود.
به نظر می رسد که خوشبختانه در حال حاضر دست کم بریتانا پیام ایران را دریافت کرده است (حتی اگر هنوز آمریکا آن را درک نکرده باشد) که امید می رود به کاهش تشدید بحران هسته ای ایران در ماه های آتی بیانجامد.
حسین انصاریان (*)کارشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی در تهران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر