اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ خرداد ۲۷, یکشنبه

آيت‌الله قمي نظام جمهوري اسلامي را مشروع مي‌دانست

به بهانه درگذشت آيت الله طباطبايي قمي؛

آيت‌الله قمي نظام جمهوري اسلامي را مشروع مي‌دانست

خبرگزاري فارس: به گفته يكي از ياران و دوستان قديمي آيت‌‌الله طباطبايي قمي، اين مرجع جهان تشيع نظام جمهوري اسلامي را مشروع مي‌دانست و ارائه برخي از نقطه نظرات از سوي او به منظور اصلاح‌گري بوده است.


آيت الله طباطبايي قمي، در سال 1329 ه.ق در نجف اشرف به دنيا آمد و دوران كودكي را در عتبات عاليات گذراند.
بعد از مدتي به همراه پدر مرحومش آيت‌الله حسين قمي به مشهد آمد و سطوح معقول و منقول را در اين شهر مقدس در محضر علما و مدرسين بزرگ فرا گرفت. در سال 1347 قمري به مكه مشرف شد و در بازگشت از اين سفر در پي كسالتي كه به او دست داد، در شهر اصفهان اقامت گزيد. اقامت قمي در اين شهر شش ماه طول كشيد و در اين مدت از محضر بزرگان حوزه اصفهان نيز بهره برد.
در سال 1350 قمري به اتفاق پدرش به عراق و نجف عزيمت كرد و از محضر آيت‌الله نائيني بهره برد. بعد از مدتي دوباره به مشهد مقدس مراجعت كرد و در واقعه مسجد گوهرشاد و اعتراض مردم عليه بي‌حجابي نقش فعال داشت. بعد از سركوب قيام مردم، آيت‌الله حسن طباطبايي قمي به همراه پدر توسط حكومت رضا‌خاني به عراق تبعيد شد. وي در دوران تبعيد نيز دست از تحصيل و پژوهش علوم ديني بر نداشت و از محضر علماي بزرگ كسب فيض كرد و در عين حال به تدريس مكاسب و كفايه پرداخت. در سال 1368 هجري قمري پس از فوت پدر به مشهد مراجعت كرد و در مسجد گوهرشاد به اقامه نماز جماعت و تدريس خارج فقه و اصول پرداخت.(1)
زماني كه بحث لايحه انجمن ايالتي و ولايتي پيش آمد علماي قم و در راس آنها امام خميني مخالفت شديد خود با اين مسئله را عنوان كردند.
در كنار حوزه قم، حوزه علميه مشهد به رهبري آيت‌الله ميلاني و آيت‌الله سيد حسن طباطبايي قمي به ابراز مخالفت با اين امر پرداختند. البته بايد خاطرنشان كرد كه بعد از انتشار خبر تصويب لايحه حوزه مشهد بلافاصله موضع خود را اعلام نكرد و علت اين امر شايد ناشي از تجربه تلخي بود كه در دوره رضا خان اتفاق افتاد و حوزه مشهد بدون همراهي ساير حوزه‌هاي علميه به مخالفت با سياست‌هاي ضد اسلامي پهلوي اول پرداخت و مجبور شد كه به تنهايي مصائب ناشي از بدرفتاري‌هاي رضا خان را تحمل كند. اما اين وضعيت دوام چندان پيدا نكرد و به واسطه جنب و جوش طلاب جواني كه در خانه برخي از علماي مشهد از جمله آيات عظام ميلاني و قمي تجمع كرده بودند و از حمايت اين علما برخوردار شدند موج مخالفت با اين مصوبه مجلس شوراي ملي بالا گرفت.
علماي مشهد از جمله آيات عظام فقيه سبزواري، حسن قمي، ميرزا احمد كفايي براي بحث و بررسي پيرامون ادامه مخالفت‌ها در منزل آيت الله ميلاني تشكيل جلسه دادند و سيد جلال‌الدين تهراني استاندار خراسان را احضار كردند. در اين جلسه آيت‌الله قمي استاندار را تهديد كرد كه كه مردم را براي تحصن در مسجد گوهر شاد دعوت مي‌كند. سيد جلال متعهد شد كه نارضايتي علماي مشهد را به شاه ابلاغ كند.
علماي مشهد به منظور دستيابي به يك روش مشخص براي برخورد با دولت، مجمعي مركب از آيت‌الله ميلاني، آقا شيخ هاشمي قزويني، آيت‌الله دامغاني، آقاي مرواريد، ميرزا جواد تهراني و آيت‌الله سيد حسن قمي تشكيل دادند كه به تناوب هر دفعه در منزل يكي از علما جمع مي‌‌شدند و به بحث و تبادل نظر پيرامون اين مصوبه مي‌پرداختند.
آيت الله قمي هم در همين ايام در منزل به منبر مي‌رفت و به تفسير قرآن مي‌پرداخت و به طور غير مستقيم به بيان نقطه نظرات انجمن مذكور و مواضع علما در اين خصوص مي‌پرداخت.
با توجه به تشديد فعاليت‌هاي قمي، منزل او توسط برخي از ماموران حكومتي محاصره شد كه به مجرد اطلاع از اين وضعيت، علما به بهرامي رييس سازمان اطلاعات و امنيت خراسان اعتراض كردند و به خاطر موضعگيري علما، محاصره منزل آيت‌الله قمي متوقف شد.(2)
اقدام ديگر علماي مشهد ارسال نامه براي اسدالله علم نخست وزير وقت بود. آيت‌الله قمي در پيام خود خطاب به نخست وزير خواستار صرف نظر وي از تصميمات خلاف دين شد.
همزمان با فرارسيدن محرم سال 42 مبارزات مذهبيون ايران عليه هيئت حاكمه به اوج خود رسيد و طبعاً در مشهد با توجه به همجواري بارگاه حضرت ثامن الحجج (ع) عزاداري‌هاي آن سال رنگ سياسي بيشتري به خود گرفت. يكي از پايگاه‌هاي مبارزه در آن زمان بيوت علما و مراجع بود. آيت‌الله قمي از شب هشتم محرم خود در منزل به منبر مي‌رفت و رژيم را به باد انتقاد مي‌گرفت. وي رسماً اعلام كرد هيئت حاكمه با نظر اجنبي‌ها است كه احكام را پايمال و دستور اسلام را لغو مي‌كنند.
روز عاشورا بيش از 10 هزار نفر از طبقات مختلف در منزل آيت‌الله قمي اجتماع كردند و چند نفر از روحانيون به سخنراني پرداختند و از دولت انتقاد كردند.
زماني كه حوادث 15 خرداد پيش آمد علاوه بر امام آيات عظام قمي و محلاتي را در مشهد و شيراز دستگير كردند. دستگيري آيت‌الله قمي بعد از نماز ظهر و عصر 15 خرداد اتفاق افتاد و ماموران وي را در مسير بازگشت از مسجد گوهرشاد به منزل دستگير كردند. عده‌اي از مردم كه پشت سر آيت‌الله بودند و تلاش مي‌كردند از دستگيري وي جلوگيري كنند، مورد ضرب و شتم و سپس تيراندازي قرار گرفتند و عده‌اي مجروح شدند. آيت‌الله قمي پس از دستگيري توسط آمبولانس به تهران منتقل شد.
وي در تهران هشت ماه در حصر بود و سپس به مشهد بازگردانده شد. يكي از اتفاقاتي كه در اين دوره افتاد، ترور انقلابي حسنعلي منصور بود. فداييان اسلامي در اين مورد به منظور شرعي اعلام كردن اين اعدام انقلابي به برخي از مراجع به گفتگو نشستند و در نهايت آيات عظام ميلاني و طباطبايي‌قمي حكم اعدام را تاييد كردند.(3)
زماني كه امام خميني توسط ماموران رژيم شاهنشاهي به تركيه و سپس عراق تبعيد شدند، آيت‌الله قمي از جمله كساني بود كه از مردم خواستار هوشياري بيشتر در اين زمينه شد.
وي با انتشار اعلاميه‌اي تصريح كرد كه تشرف امام به عراق به منزله پايان تبعيد نيست و مبارزه همچنان ادامه داد.(4)
بعد از اين موضعگيري‌ها تنگناهاي فراواني براي آيت‌الله قمي از سوي رژيم شاهنشاهي فراهم و وي دستگير و به خاش تبعيد شد و 12 ماه در اين منطقه بسر برد و بعد به كرج تبعيد شد. مدت تبعيد او در كرج 12 سال طول كشيد و اين زمان تا پيروزي انقلاب اسلامي به طول انجاميد.(5)
بعد از پيروزي انقلاب، قمي از نهضت اسلامي و مردمي ملت ايران حمايت كرد، اما به مرور زمان به تدريج با برخي سياست‌ها مخالفت كرد. از جمله اين مخالفت‌ها، اعتراض به عملكرد برخي دادگاه‌هاي انقلاب بود.
وي در نامه‌اي به شوراي انقلاب نوشت نسبت به نحوه كار برخي دادگاه‌هاي انقلاب و دستگيري افراد و مجازات‌ تذكراتي داد و توصيه كرد كه دولت موقت با ايجاد آرامش باعث توجه مردم نسبت به حكومت عدل الهي شود.(6)
يكي از نزديكان و منسوبان آيت‌الله طباطبايي قمي در گفتگو با فارس علت اصلي برخي كدورت‌هاي اين مرجع را وجود برخي شكايت‌هاي مردمي نسبت به عملكرد برخي از مسئولان عنوان كرد.
محمد رضا رئيسي با بيان اينكه آيت‌الله قمي چون نسبت به فعاليت‌هاي ضد انقلاب و توطئه دشمنان نگران بود به همين خاطر وقايع و حوادث انقلاب را با حساسيت دنبال مي‌كرد.
بگفته رئيسي در اوايل انقلاب، سرعت رسيدگي در محاكم زياد بود و برخي از قضات نيز هنگام صدور حكم، مجازات سنگين‌تري را براي محكومين صادر مي‌كردند و افرادي كه از نظر خودشان مورد تعدي قرار گرفتند چون منزل مراجع پناهگاهي براي مردم بود به بيت آيت‌الله قمي مراجعه و از تندي برخي از احكام ابراز شكايت مي‌كردند. آيت‌الله قمي بعد از نگارش نامه به شوراي انقلاب و قوه قضائيه، اقدام به انتشار نامه‌اي سرگشاده در اين مورد كرد.
رئيسي خاطرنشان كرد: مسئله دوم اصل مشروعيت مصادره اموال در دادگاه‌هاي انقلاب بود. در مورد اموال طاغوتي‌ها، رباخواران و ملاكين بعضاً حكم به مصادره مي‌دادند. آيت‌الله قمي به اين مسئله اعتراض كرد و معتقد بود كه اموال اين افراد اولاً بايد مشخص شود از منابع نامشروع كسب شده و دوم اينكه صرفاٌ در مواجهه با رباخواران بايستي اموال آنها با افرادي كه ضرر كردند پرداخت شود و حكومت حق ندارد به حساب دولت اين اموال را واريز كند.
رئيسي عامل سوم و مهمترين عامل در ايجاد ناراحتي ميان آيت‌الله قمي و مسئولان جمهوري اسلامي را قضيه جنگ ايران و عراق عنوان كرد.
بگفته وي بعد از پذيرش قطعنامه سازمان ملل متحد توسط عراق، آيت‌الله قمي اعلام كرد كه از اين پس ادامه جنگ مورد تامل است. چون در ميان سربازان عراقي‌، نيروهاي شيعي هستند و دو گروه شيعي نبايد با يكديگر بجنگند اما بايد دانست كه در آن زمان برخي از افرادي كه در جنگ مسئوليت مستقيم داشتند، با مسايل به صورت نزديك آشنايي داشتند و نسبت به بسياري از وقايع و اتفاقات، بيشتر از افراد ديگر نظير آيت‌الله طباطبايي قمي كه در حاشيه بودند متوجه مصالح بودند. آيت‌الله طباطبايي قمي به مجرد عدم توجه به اين درخواستشان، اقدام به انتشار اعلاميه و تحريم جنگ كردند. اين موضوع براي سياسيون قابل تحمل نبود، چون ايران هنوز در وضعيت جنگي قرار داشت و بسياري از نيروها در جنگ فعال بودند و انتشار اين اعلاميه مي‌توانست به دلسردي آنها در جنگ بينجامد به همين خاطر محدوديت‌هايي براي آيت‌الله طباطبايي قمي بوجود آمد.
رئيسي اضافه كرد: البته شايد يكي از دلايل اين امر حفظ جان ايشان نيز بود چون برخي از نيروهاي تندرو بودند كه در چنين شرايطي مي‌توانستند از فرصت استفاده كنند و به ايشان صدمه برسانند و ايجاد محدوديت براي ايشان مي‌توانست جلوي اين تندروي‌ها را بگيرد.
اين دوست قديمي آيت‌الله طباطبايي در ادامه اين گفتگو با اشاره به ارتحال امام(ره) و آغاز رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تصريح كرد: با توجه به روابط قديمي مقام معظم رهبري و اين مرجع تقليد محدوديت‌هاي موجود رفع و حتي با لطف رهبر انقلاب، شرايط براي سفر عمره براي آيت‌الله طباطبايي فراهم شد. برخي‌ها فكر مي‌كردند كه مرحوم قمي به مجرد سفر به يك كشور ديگر، امكان ابراز مخالفت با نظام جمهوري اسلامي را پيدا خواهد كرد اما به محض رسيدن آيت‌الله قمي به خاك عربستان، ايشان نسبت به ماشين تشريفاتي دولت سعودي كه براي مراسم استقبال از ايشان آمده بود بي اعتنايي و عنوان كرد كه من ترجيج مي‌دهم در كنار برادران شيعي خود باشم تا در كنار كساني كه از مذهب اهل بيت پيروي نمي‌كنند. بعد از مراجعت از عمره، شرايط سفر به عتبات عاليات براي آيت‌الله قمي فراهم شد و ايشان بدون محدوديت به همراه جمعي از افراد به زيارت بارگاه ائمه معصومين در عراق رفتند.
رئيسي با رد شايعاتي پيرامون ايجاد تنگناها و محدوديت‌هايي براي آيت‌الله قمي، تصريح كرد: ايشان چند سال پيش به خاطر بيماري پروستات به تهران منتقل و در يكي از بيمارستان‌ها بستري شد. از سوي دفتر مقام معظم رهبري، آيت‌الله محي‌‌الدين انواري به عيادت ايشان آمد و هنگام ملاقات از ايشان خواست اگر مطلبي دارند مي‌توانند به اطلاع مقام معظم رهبري برسانند. آيت‌الله قمي هم در اين ديدار خواستار رفع محدوديت براي پسرشان آقاي محمود طباطبايي قمي شد. محمود طباطبايي سال‌ها پيش، زماني كه در خارج بسر مي‌برد در جريان ايجاد محدوديت براي آيت‌الله قمي قرار گرفت و به همين واسطه اقدام به انتشار برخي مطالب كرد و امكان اين بود كه به محض مراجعت به خاك وطن به لحاظ قضايي مشكلاتي براي او فراهم شود اما با توجه به درخواست آيت‌الله قمي، اطمينان لازم به محمود طباطبايي قمي داده شد و وي دو سال بعد در جريان مسافرت بعدي پدر براي انجام مناسك عمره به عربستان رفت و به همراه آيت‌الله طباطبايي قمي به كشور مراجعت كرد.
اين عضو نزديك به دفتر آيت‌الله قمي در پايان خاطرنشان كرد: اين مرجع در وصيت‌نامه‌اي كه نگاشته بود با توجه به توافقات قبلي ميان مرحوم والدشان آيت‌الله حسين قمي و توليت وقت آستان قدس رضوي در حرم مطهر جايگاهي را براي آرمگاه ابدي خود در نظر گرفتند كه با تاييد مقام معظم رهبري بعد از فوتشان در همان محل مقرر به خاك سپرده شد.

*پي نوشته‌ها
1- گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، جلد 7،قم، 1354، ص 141تا 143
2- مجله 15 خرداد، نهضت انقلاب اسلامي در مشهد، سال سوم، بهار 1372، ص 124
3- ناگفته‌ها، شهيد مهدي عراقي، موسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول، تهران، 1370، ص 247
4- تاريخ سياسي معاصر ايران،‌ سيد جلال مدني، دفتر انتشارات اسلامي، 1362، ص 97
5- روزنامه كيهان، 12 شهريور، 1357
6- طلوع و غروب دولت موقت، احمد سميعي، نشر شباويز، تهران، چاپ دوم، 1372، ص 124
انتهاي پيام/2

هیچ نظری موجود نیست: