اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ فروردین ۷, سه‌شنبه

Ebrahim Nabavi 1385 part 1

در سال 1385 اتفاق افتاد-1

ابراهيم نبوي e.nabavi@roozonline.com - دوشنبه 6 فروردین 1386 [2007.03.26]


نوشته ای که به مدت ده روز خواهید خواند، مروری است بر اتفاقات سال 1385 خورشیدی. این اتفاقات خلاصه سالی است پر از گفته های مضحک و کارهای وحشتناک. من تلاشی برای زیاد خلاصه کردن این نوشته نکردم، چرا که معتقدم نوشته هایی از این دست برای جمع بندی سال گذشته ضروری است. در پایان این نوشته ها موارد زیر را هم اعلام می کنم:
الف: واقعه نگاری روز به روز سال 1385( در یک قسمت)
ب: جملاتی که گفته شدند، مهم ترین ها، مضحک ترین ها، بی منطق ترین ها، و غلط ترین ها
پ: عجیب ترین وقایع سال ایران( سیاسی، خارجی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی)
ت: مهم ترین شخصیت های سال ایران

سال سگ، سال واق واق زیاد
سال 1385 در میان صدای سگ ها آغاز شد. سال سگ از همان روزهای اول با گسترش هاری سیاسی و پاچه گیری بهاری آغاز شد. حزب مشارکت ضمن ادامه بیطرفی از همان اول سال اعلام کرد، سگ ما از کره گی دم نداشت، اما آگاهان تذکر دادند که سگ مربوطه خر بوده و سگ نبوده. از طرف دیگر شیرین عبادی هم اعلام کرد که سگ زرد برادر شغال است. اما رهبری در پیام نوروزی خود پیشنهاد کرد که « میان احمدی نژاد و بوش رفراندوم برگزار شود تا معلوم شود مردم دنیا کدام را بیشتر دوست دارند.»

دلم می خواد به اردبیل برگردم
سفرهای شهرستانی یکی از مهم ترین موضوعات سال 85 بود، غیر از احمدی نژاد که اصولا برای برگشتن به شهرستان، به تهران سفر کرده و در شهر به او پیشنهاداتی شده بود، سایر مقامات کشور نیز کنجکاو شدند که به شهرستانها بروند، شاید آنها هم قدرت درک مسائل بین المللی را در این سفرها پیدا کنند. در نوروز سال 85 احمدی نژاد به یاسوج و دهدشت سفر کرد و مردم این شهرستانها با رئیس جمهوری مواجه شدند که اطلاعاتش در مورد مسائل جهانی مثل خودشان است. احمدی نژاد در این سفر به زبان لری حرف زد و لباس لری پوشید و یک کفش تمیز هدیه گرفت. به دنبال سفر الفنون به میان الوار، آیت الله خامنه ای نیز به روستاهای خوزستان سفر کرد و به زبان عربی با مردم خوزستان صحبت کرد. محسن رضایی هم به «لالی» سفر کرد و به زبان لری با مردم آنجا صحبت کرد. محسن رضایی در لالی به زبانی که انگار لالمونی گرفته بود، بفهمی نفهمی همان حرفی را که هر سال می گفت، تکرار کرد: « سال 85 سال مهمی برای ایران است.» احمدی نژاد هم بعد از اینکه قرار شد مطالعه کتابهای تاریخ سوم تا پنجم دبستان و بخصوص در مورد گلستانچای را آغاز کند، در سفر به یاسوج گفت: «باید میهن عزیز و بزرگ مان را همانند سابقه تاریخی اش بسازیم.» موج سفر شهرستانی، محمد خاتمی، مرد خجالتی سال 85 را که از سوی فاطی رجبی به استریپ تیز دعوت شده بود، گرفت و در اواخر فروردین خاتمی هم به استان گلستان سفر کرد، اما هاشمی رفسنجانی، مرد مرموز در حالی که همچون آبی در زیر کاهی که بعدا به کوهی تبدیل شد، قدم می زد، تا اواسط سال از تهران خارج نشد.

ساعت ها جلو نرود
در اوایل سال خبرش به همه مردم رسید، احمدی نژاد با جلو کشیدن ساعت مخالفت کرد، یکی از افراد فامیل خبر داد که چون ساعت لب تاقچه بود، دستش نرسید و ساعت ها جلو کشیده نشدند. معاون پژوهشی پژوهشگاه نیرو اعلام کرد که اگر ساعت ها جلو کشیده نشود، ایران سالانه 300 میلیارد هزینه خواهد داشت. البته احمدی نژاد گفت: « ثانیه ها در پیشرفت دانش و فنآوری موثر هستند.»، گروهی از کارشناسان برای احمدی نژاد توضیح دادند که این ثانیه ها وقتی جمع بشوند، همان ساعت ها می شوند، اما احمدی نژاد گفت: نه، اشتباه می کنید، ثانیه واحد ساعت نیست، بلکه گرم واحد ساعت است. وی از دانشمندان ایرانی مقیم هاروارد بخصوص دکتر علی نیری دعوت کرد تا در مورد ثانیه و گرم آخرین نظرات خودش را اعلام کند.

خین و خین ریزی در یادگار امام
یکی از مهم ترین اتفاقات سال 1385 این بود که وزیر کشور روز سوم فروردین اعلام کرد که وقایع شش ماهه اول سال 85 از ششماهه اول 84 کمتر است. وی که یادش رفته بود فروردین ماه اول سال است، روز سوم فروردین گفت: « میزان تصادفات رانندگی شش ماه اول سال 1385 نسبت به سال 1384 ده درصد کاهش یافته است.» در دومین روز فروردین 715 نفر در تصادفات جاده ای زخمی شدند. در چهارمین روز سال، تعدادی از اوباش و اراذل بزرگراه یادگار امام را بستند، از خانه آنان یک شمشیر، سه قمه و سه قوطی مشروبات الکلی بدست آمد. جز سیاست، بقیه خلاف هایی که بطور طبیعی جزو زندگی روزانه مردم است، در سال 85 جریان طبیعی خودش را طی کرد. جک استرا، وزیر امور خارجه انگلیس اعلام کرد: «شصت درصد هروئینی که به بازارهای انگلیس وارد می شود توسط قاچاقچی ها از ایران عبور داده می شود.»

گنجی، آزاد باید گردد، اخراج باید گردد...
اکبر گنجی، مردی که موفق شده بود، برای اولین بار رژیم را نه تنها نگه دارد، بلکه بعد از خروج از زندان نیز وزنش را حفظ کند، بعد از شش سال قرار بود برای مراسم عید نوروز آزاد شود تا نوروز را با خانواده اش بگذراند، اما سالارکیا معاون مرتضوی در بازدید از خانه گنجی دیده بود که سبزه آنها به اندازه کافی بلند نیست، سمنو ندارند و سکه های شان تقلبی است، به همین دلیل اعلام کرد که آزادی گنجی به دلیل ده روز غیبت غیر موجه، دیرتر انجام می شود. البته، این تصمیم بعد از آن بود که گنجی از زندان آزاد شده بود. اکبر گنجی از زندان بیرون آمد، دو ماهی در کشور مبارزه کرد و بعد، از ماه خرداد از ایران خارج شد.

روح منی نیازوف، بت شکنی نیازوف

یکی از پدیده های ویژه سال 85 پیدایش و رشد تعداد زیادی مشنگ( بدون فاصله حروف) بود که این مشنگ ها تبدیل به خبرسازان کوتاه جهان شدند، تصاویر اوومورالس، احمدی نژاد، صفرمراد نیازوف، هوگو چاوز، حسن نصرالله و مقتدی صدر در آلبوم عکس های سال 85 جاگرفت. کتاب «رخ نما» اثر صفرمراد نیازاف منتشر و بلافاصله مردم ترکمنستان مجبور به خواندن آن شدند. نیازف گفت: «هر کس کتاب «رخ نما» را که من تالیف کرده ام، سه بار بخواند باهوش تر خواهد شد و مستقیما به بهشت خواهد رفت.» وی چند ماه بعد به دلیل اینکه کتابش را زیاد خوانده بود، به بهشت رفت و ترکمنستان گرفتار یک نابغه دیگر شد.

انرژی هسته ای حق مسلم هیات دولت است
بازی جنگ میان ایران و جهان در سال 85 سه محور اصلی پیدا کرد، اول: تعلیق غنی سازی اورانیوم، دوم: افزایش حضور ایران در منطقه و بحران شدید در خاورمیانه و سوم: دشمنی صریح ایران با اسرائیل که در برگزاری کنفرانس هولوکاست در تهران نشان داده شد. یک جویش کیس طولانی بین احمدی نژاد و خاخام فریدمن باعث شد، این خاخام زنش را از دست بدهد، اما در ایران چیزهای بیشتری از دست رفت. در مورد تعلیق غنی سازی یک اتفاق دائما تکرار شد، ما تعلیق نمی کنیم، ما آماده فکر کردن روی تعلیق هستیم. در ماه فروردین به دنبال اعلام سی روز فرصت به جمهوری اسلامی برای متوقف کردن کلیه فعالیت های غنی سازی، منوچهر متکی گفت: « ایران برای رفع بحران هسته ای موجود آماده سازش است.» وی اظهار داشت: « تحریم ها بر اراده ایران تاثیری ندارد. ما از حق مسلم خود چشم پوشی نخواهیم کرد.» متکی گفت:« برسر برنامه اتمی، ایران خود را برای تقابل با جامعه بین المللی آماده کرده است، ولی تعامل را ترجیح می دهد.» محمد جواد ظریف در نیویورک گفت: « تهران آماده مذاکره است، اما حقوق ایران قابل مذاکره نیست.» محمد البرادعی که برخلاف احمدی نژاد به توانایی های خودش اعتقاد نداشت، گفت: « من خدا نیستم، پس نمی توانم درباره آینده داوری کنم.» در روز دوازده فروردین عجیب ترین نشانه صلح و دوستی در جهان از سوی ایران پرتاب شد. در این روز موشک شهاب 3 در خلیج فارس آزمایش شد. ایران اعلام کرد این موشک را به نشانه اعلام پیام صلح و دوستی به کشورهای حاشیه خلیج فارس پرتاب کرده است. جمعیت آبادگران ایران اسلامی هم که بکلی سرشان به دیوار خورده بود، پیشنهاد کردند که سپاه پاسداران یک مانور نظامی در کنار مرزهای آمریکا برگزار کند.

بیا که بریم به بغداد، ملا منوچ جان!
در سال 85 پبشنهاد برای مذاکره میان ایران و آمریکا یکی از موضوعات روزمره بود، هر هفته یک بار پیشنهاد یک مذاکره مستقیم داده می شد و هفته بعد، مقامات ایرانی یا چشم شان درد می گرفت، یا پای شان توی گودال گیر می کرد، یا یکی از پدران شان می مرد و یا یک چیز دیگر. در ماه فروردین زلمای خلیل زاد از ایران دعوت کرد تا در مذاکره صلحی با آمریکا در عراق شرکت کند. ایران اعلام کرد در این جلسه شرکت می کند، و در مورد همه مسائل جهان مذاکره می کند، اما در مورد مشکلات ایران و آمریکا حرفی نمی زند. محسن آرمین گفت: « چرا مذاکره با آمریکا در مورد مصالح عراق جایز، اما برای تامین منافع ایران ممنوع است؟» متکی بعد از کلی فسفر مصرف کردن، اعلام کرد ممکن است از مذاکره ایران و آمریکا سوء استفاده هایی بشود. این مذاکره با تلاش بسیار بالاخره بعد از یازده ماه برگزار شد و طرف ایرانی و آمریکایی به زبان فارسی به هم دست دادند. طرف ایرانی فارسی را با لهجه عراقی حرف می زد و طرف آمریکایی فارسی را با لهجه افغانی. دو روز بعد از جدی شدن مذاکرات بغداد، ایسنا از قول یک مقام آگاه در وزارت امورخارجه کشوراعلام کرد که اخبار منتشره درباره زمان و مکان مذاکرات ایران و آمریکا که توسط برخی رسانه ها منتشر شده است، تکذیب می شود. دو روز بعد، حسین انتظامی اعلام کرد زمان مذاکرات ایران و آمریکا به تعویق افتاد، ولی بزودی اعلام می شود. ایران برای این مذاکره پیش شرط هایی دارد.

کشتی در شمشک
آنها نه هیکل شان شبیه آرنولد شوارتزنگر بود، نه چهره شان مثل دبیر و جدیدی شناخته شده بود، نه دوبنده و تشک کشتی همراه داشتند، و علاوه بر اینها به جای لباس کشتی لباس تنیس و چوب اسکی با خودشان برده بودند. به همین دلیل شش عضو دروغین تیم کشتی فرنگی که قصد رفتن به مجارستان را داشتند، بازداشت شدند.

هرگز ترکم مکن، هرگز رهایم نکن
اروپا در غم بزرگی فرو رفت. کشورهای اتحادیه اروپا پرچم ها را آتش زدند، چند نفر از غصه دق کردند، موهای سر خاویر سولانا ریخت، ژاک شیراک لباس مشکی پوشید و برلوسکونی اعلام کرد که بخاطر این غم جانکاه دیگر عمل جراجی زیبایی نمی کند. علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس اتمی گفت: « اروپا فرصت را در قبال ایران از دست داد.» درست در همین حال که اروپا داشت فرصت را در قبال ایران از دست می داد، جفری آدامز سفیر جدید انگلیس در تهران کارش را آغاز کرد.

تنگه هرمز، ارتفاعات قزوین و تپه هالیوود
گروهی معتقد بودند که با ساخت فیلم 300 که در سال 1385 روی پرده سینماهای جهان رفت و در آن همه ایرانی ها شبیه اعضای کابینه احمدی نژاد نشان داده شدند، جنگ آمریکا با ایران در حقیقت از تپه های هالیوود در لس آنجلس آغاز می شود، اما گروهی دیگر می گفتند که جنگ از تنگه هرمز آغاز خواهد شد. اما شکرالله عطارزاده، نماینده مجلس و کاشف روابط سکسی سیاسی جوان قزوینی و کوندالیزا رایس، در یک اظهار نظر ادبی، فلسفی و اسلامی گفت: « کوندالیزا رایس یک پیردختر آمریکایی ولگرد است که ناکامی های جنسی وی موجب عقده شده است.» اسماعیل گرامی مقدم، یکی از افراد باقیمانده دوران تمدن در سرزمین لی لی پوت گفت: «برخی گفتارهای نمایندگان پشت تریبون مجلس دور از آموزه های ماست و مستمسکی می شود که مجلس مورد تمسخر و توهین قرار بگیرد.» حداد عادل هم بطور کلی پراند که: « توهین خلاف اخلاق و اسلام و خلاف عقل است.» البته آگاهان توضیح دادند که معنی حرف آقای حداد عادل این نیست که خدای ناکرده مانع اهانت کردن نمایندگان شود، بلکه ایشان یک چیز کلی را همین طوری گفت.

دنیا دیگه مثل ما نداره، نداره نمی تونه بیاره

سال 85 سال جابجایی موقعیت های مختلف ایرانیان در فضای سیاسی بود. مجلس حامی احمدی نژاد به مجلس منتقد او تبدیل شد، تقریبا همه گروه احمدی نژاد از کنارش رفتند و علی ماند و محمود، اکبر گنجی به عنوان نماد مقاومت داخل کشور، تبدیل به سفیر فلسفی نافرمانی مدنی شد، حسین درخشان پس از اینکه موفق به اخذ ویزای آمریکا نشد، برای اثبات ارادتش به اسرائیل رفت و چون این موضوع مثل بمب نترکید، خودش مثل بمب ترکید و ترکش وی به سر کلیه زندانی ها و بازداشتی ها خورد، مرد اول وبلاگ های کشور، بعد از 27 سال کشف کرد که انقلاب اسلامی ایران بزرگترین حرکت پست کلنیالیستی تاریخ است. منوچهر محمدی هم پس از اینکه برادرش کشته شد، به آمریکا رفت و همان کاری را که در ایران نمی کرد، در آنجا نمی کند، اعلمی و افروغ به دو نماینده فعال و منتقد دولت تبدیل شدند و ده نمکی شوخی شوخی مهم ترین پدیده فیلمسازی سال گذشته بود. اما شاید جالب ترین واقعه در تبدیل بنیامین بهادری از یک مجری تلویزیون به یک نوحه خوان و بعد به محبوب ترین خواننده پاپ بود، آلبوم « لکنت» بنیامین که نشان دهنده وضع کلیه سخنگویان ایرانی بود، دو میلیون فروخت و وی مهم ترین پدیده موسیقی سال شد. عماد افروغ در یک اظهار نظر کاملا نامربوط گفت: « دولت نهم باید به تفکر، نظریه پردازی و استراتژی توجه بیشتری داشته باشد.» احمدی نژاد پس از شنیدن این جمله یک هفته داشت فکر می کرد و می گفت: آخه یعنی چی این تفکر و نظریه پردازی و استراتژی؟ یعنی ما اینقدر با اسلام فاصله گرفتیم؟

ما می رویم به مریخ، فقط بخاطر تو
بلندپروازی، رفتن به قله، پرتاب ماهواره و موشک، رفتن به فضا و اصولا رفتن به جاهای بالا بالا یکی از اتفاقاتی بود که در ایران بطور دائمی در سال 85 رخ می داد، شاید موفق ترین مورد آن رفتن انوشه انصاری میلیونر فضانورد ایرانی بود که موفق شد به عنوان یکی از اولین مسافران فضایی ایرانی به آسمان برود تا بتواند حاطرات سه روز فضانوردی اش را بنویسد. وی جزو معدود ایرانیانی بود که وقتی به آسمان رفت و بدون اینکه سقوط کند، به زمین برگشت. در ماه فروردین سال 85 آقای ناطق نوری در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: « احمدی نژاد قبل از انتخابات طرح هایی داشت که آنها را برای ما بیان کرد. این طرح ها خیلی فضایی بود.» ناطق نوری بدون اینکه به سقوط اشاره خاصی کند، گفت: «میوه درخت ما در انتخابات کال از درخت افتاد.»

ایران شده ابرقو، پس ملت ایران کو؟
توجه به سفرهای شهرستانی رئیس جمهور باعث شد تا چهره ایران در صدا و سیما تبدیل به سیمای محلی کشور شود. این کاریک فایده بزرگ داشت و چند ضرر بزرگتر، فایده اش این بود که ملت فهمیدند که یکی از مهم ترین تولیدات جمهوری اسلامی در این سالها، تولید نقاط عقب افتاده کشور است. روز نوزدهم فروردین اعلام شد که قرار است احمدی نژاد در یازدهمین سفر استانی به خراسان رضوی برود. احمدی نژاد گفت: « در سفرهای استانی حماسه انقلاب می بینم.» مرتضی خواجوی مدیرکل پیشگیری از آسیب های سازمان بهزیستی کشوربرای توضیح این حماسه انقلاب اعلام کرد که « سن بزهکاری جامعه به زیر ده سال رسیده، کف سنی فحشاء به چهارده سال و کف سنی اعتیاد به سیزده سال رسیده است.» احمدی نژاد گفت: «موج دوم انقلاب عمیق تر است. اکنون در سراسر کشورشاهد روحیه ای مثبت و سرشار از امید و نشاط در میان مردم هستیم.» مدیرکل پیشگیری آسیب های سازمان بهزیستی کشور برای نشان دادن علت این روحیه مثبت و سرشار از امید و نشاط گفت:« حدود چهارده میلیون نفر با مشکل روانی دست و پنجه نرم می کنند.» احمدی نژاد اعلام کرد: « مردم در سفرهای استانی من بیهوش می شوند. یک امداد غیبی به موج دومی که دولت ایجاد کرد کمک می کند.» مدیر کل پیشگیری آسیب های سازمان بهزیستی کشورگفت: « بیست تا سی درصد دانش آموزان سیگاری هستند.» احمدی نژاد اعلام کرد: « رمز پیروزی ما در برابر قدرت ها، همچون گذشته ایستادگی و مقاومت است.» از طرف دیگر پیروزی های ایران در شهرستانهای کشور در کرمانشاه نیز ادامه یافت. استاندار کرمانشاه اعلام کرد که ورود آقایان به بازار خانم های کرمانشاه ممنوع است. بر این اساس خانمها و آقایان نمی توانند همزمان به خرید بپردازند.

ابن سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، لیلی و مجنون و غیره
در کنار مجموعه بزرگی از پیشرفت های علمی ایران که اکثرا در سن زیر بیست سال جریان داشت، یک تحول بزرگ جهانی نیز در مسائل فرهنگی ایران صورت گرفت. بطور مکرر در سال 85 اعلام شد که خلیج فارس که تا قبل از این خلیج فارس نامیده می شد، خلیج عربی است. در بازیهای آسیایی دوحه و در حضور رئیس جمهور ایران گفته شد که ابن سینا و فارابی و زکریای رازی دانشمندان بزرگ عرب بودند. ترکیه و افغانستان بطور مشترک به مولوی که تمام اشعارش به فارسی است، تابعیت ترک و افغانی اعطا کردند. در فروردین ماه سال 85 نیز عرب ها کاشف به عمل آوردند که لیلی و مجنون عرب بودند و نظامی هم که آنان را به شعر درآورده لابد یا عرب بوده یا ترک. کار به جایی رسید که وقتی رضازاده در دوحه جایزه گرفت، نام ایران به عنوان جمهوری عربی اسلامی ایران خوانده شد. رضا زاده هم گردنش را تکان داد و لبخند ملیحی زد.

گاماس گاماس به سوی کیک زرد
در سال 85 علی لاریجانی در کنار متکی، ظریف، آصفی، احمدی نژاد، علاء الدین بروجردی، حداد عادل، هاشمی رفسنجانی و ولایتی وزارتخارجه ایران را اداره می کردند. به تدریج کار دست علی لاریجانی که از سوی یکی از کارشناسان ملقب به علی بی خیال شده بود، افتاد. در اواخر فروردین 85 آصفی، مرد خونسرد، خوش تیپ و بامزه وزارت امور خارجه در کمال خونسردی و متانت اعلام کرد: « برای مذاکره با آمریکا عجله ای نداریم» آصفی گفت: « ایران علاقمند به ایجاد ثبات و امنیت در منطقه است.» از طرف دیگر تندروها با هر نوع مذاکره ایران و آمریکا مخالف بودند، این تندروها که 95 درصد نیروی فعال حکومت و 2 درصد نیروی عاقل کشور را تشکیل می دادند، اعلام کردند که بازی ایران و آمریکا بازی باخت باخت است. حسین شریعتمداری گفت: «چرا از بازی باخت باخت با آمریکا خارج نمی شویم؟» به دنبال شایع شدن حمله آمریکا به ایران، تقریبا هر ماه یک بار بوش و رایس حمله به ایران را تکذیب کردند. در روز بیستم فروردین بوش گفت: « گزارش حمله به ایران حدسی نادرست است.» دو روز بعد، یعنی 22 فروردین، رئیس ستاد نیروهای مسلح که در اثر تکذیب خبر حمله دچار افسردگی شده بود، گفت: «ایران تجهیزاتی دارد که دشمنان نام آنرا نشنیده اند و در صورت شنیدن هم باور نمی کنند.» در پی همین تحریک به تجاوز، احمدی نژاد گفت: « اخبار عزت بخش هسته ای برای ملت دارم.» احمدی نژاد گفت: «فردا شب خبری اعلام می کنم که دل مردم شاد می شود.» نه در فردای آن روز، بلکه دو سه روز بعد، خبر دست یافتن به تولید کیک زرد به عنوان دستیابی به انرژی هسته ای به مدت یکی دو هفته موضوع مهمی بود، کیک ها پخته شد، زنجیره های انسانی بسته شد، سرود پیروزی از صدا و سیما پخش شد و این خبر بتدریج از اهمیت افتاد.

گازش صادر شده، ولی باید پخش شود
تقریبا همزمان با شکوفه زدن درختان و گرم شدن هوا، یخ هاشمی رفسنجانی آب شد و بتدریج ابتدا صدایش آمد، بعد پایش از پشت پرده دیده شد، بعد محمد آقا با قر دادن وارد صحنه شد و بعد عروس وارد مهمانی شد. هاشمی رفسنجانی به احمدی نژاد یکدستی زد و اعلام کرد که ایران به تکنولوژی هسته ای دست یافته است. هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: « فعلا گازش تزریق شده، ولی باید خیلی توسعه پیدا کند تا به یک واحد صنعتی تبدیل شود.» علیرضا قزوه با سرودن شعر« بشکن دوباره هسته را» حماسه هسته ای را به شعر درآورد. سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد گفت: « تلاش ایران برای دستیابی به تکنولوژی غنی سازی اورانیوم برای جهان نگران کنننده است.»

ما می رویم به آلمان، محمود تنها بماند
با نزدیک شدن بازی های جام جهانی، محمود احمدی نژاد که هیچ فرصتی را برای سفر رفتن از دست نمی داد و چه بسا که فرصت هم می ساخت، اعلام کرد که همراه با تیم ملی به آلمان می رود. اما پس از اینکه به وی گفته شد که وی رئیس جمهور شده است، دادکان از سوی فدراسیون فوتبال اعلام کرد که احمدی نژاد برای دیدار به جام جهانی نمی رود. همزمان با این پیروزی بزرگ در حوزه ورزش، شهرداری تهران اعلام کرد که « شهربازی» تهران برای همیشه تعطیل شده است. و از این طریق یکی دیگر از منافذ جاسوسی دشمن بسته شد. البته « کشوربازی» شدیدا فعال شد. احمدی نژاد شخصا در تمرینات تیم ملی حاضر شد و در حالی که کوچکترین لباس تیم ملی برایش بزرگ بود، پنالتی زد و ضربه اش به گل تبدیل شد. به دنبال این شیرینکاری هایی مانند لری حرف زدن و پوشیدن لباس ترکمنی و لری، زادسر نماینده جیرفت از یک مهارت دیگر محمود دیجیتال خبر داد و گفت: «چند اقتصاددان به من گفته اند که احمدی نژاد بسیار سریع ارقام را در ذهن حفظ و در اندک زمانی آنها را ضرب و تقسیم می کند.»

جنبش کارگری ضدامپریالیستی
همزمان با روز کارگر در ایران اتفاق عجیبی افتاد، هیچ کس فکر نمی کرد مراسم اول ماه مه یا روز کارگر جلوی لانه جاسوسی آمریکا برگزار شود، در حالی که شد. روز 21 فروردین اعلام شد که راهپیمایی روز جهانی کارگر مقابل لانه جاسوسی آمریکا برگزار می شود.

فلاحیان، هاشمی، رضایی و غیره
بازی قضایی اینترپول و پرونده های تروریستی ایران در دادگاه های جهان، در سال 85 به قسمت های بامزه ای رسید، اگرچه تقریبا هیچ کدام از کسانی که مورد اتهام بودند، از ایران بیرون نرفتند، اما بارها و بارها مقامات قضائی و اینترپول اعلام کردند که در صدد دستگیری عوامل ترورهای دهه شصت و هفتاد و غیره هستند. در ماه فروردین 85 یک مقام قضائی در سوئیس بعد از شانزده سال برای فلاحیان حکم بازداشت صادر کرد. فلاحیان هم حکم مربوطه را گذاشت در کوزه و آبش را خورد.

بازگشت سوپرمن
اگرچه در سال 85 حتی کسانی مانند خانم شیرین عبادی هم در اثر طولانی شدن تفاوت خاتمی و احمدی نژاد و بازشدن چشن شان فهمیده بودند که فرق این دو تا چیست، اما به نظر می رسید هنوز خود خاتمی متوجه قضیه نشده است. در فروردین سید محمد خاتمی اعلام کرد که « اگر مردم بخواهند برای بازگشت به قدرت لحظه ای تردید نخواهم کرد.» سید محمد ابطحی مسوول واحد تکذیب و توضیح سید محمد خاتمی گفت: « خاتمی نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شود.»

چرخ های ترکیده ای که زیبا نبود
یکی از چیزهای قشنگ سال 85 این بود که هر فاجعه ای اتفاق می افتاد، از نظر حداد عادل فاجعه مهمی نبود و اصولا اشکالی نداشت، مگر اینکه زیبا نباشد. به همین دلیل بود که هواپیمای حداد عادل که برای شرکت در اجلاس غیرمتعهدها عازم استانبول بود، به دلیل ترکیدن لاستیک هواپیما که یکی از طبیعی ترین موضوعات فضایی کشور است، به ایران بازگشت و در مهرآباد با لاستیک ترکیده بر زمین نشست. حداد عادل گفت: « نشستن در استانبول با چرخ های ترکیده هواپیما زیبا نبود.» چند روز بعد ایران اعلام کرد با کمک روسیه فضانورد به فضا می فرستد. مردم امیدوار بودند که با توجه به تمایل احمدی نژاد به اینکه هر سفری را حتما برود و با امید اینکه معمولا برنامه های فضایی روسیه ناموفق است، احمدی نژاد به عنوان اولین فضانورد ایرانی به مریخ برود و همانجا بماند، اما تا پایان سال هیچ خبری در مورد این موضوع مهم داده نشد.

امنیت ایران و آلمان
وقتی سال 85 آغاز شد، گروه جندالله یکی دو سالی بود که حملات تروریستی شان را آغاز کرده بودند. این شرارت ها در ماه فروردین در زابل ادامه یافت. سردار احمدی مقدم گفت: «اشرار حادثه زابل دستگیر نشده اند.» با این وجود مسوولان نیروی انتظامی کشور در ملاقات با یک هیات مذاکره از وزارت کشور آلمان« آمادگی خود را برای تامین امنیت جام جهانی فوتبال اعلام کردند.» یکی از کارشناسان امنیتی گفت: به هر حال آلمان خیلی شیک تر است.

پسرهایی شبیه دخترها، دخترهایی شبیه پسرها
شاید مردسالاری رایج در جامعه ایران باعث شد که اصولا مردان زیاد از اینکه تیپ مردانه داشته باشند، احساس خوبی نداشته باشند، و طبیعتا دختران نیز از پسرانی که شبیه گی ها لباس می پوشند بیشتر خوششان بیاید. در همین راستا، مدل مو، آرایش و نوع لباس پوشیدن گی ها به عنوان مد رایج مو و لباس پسرها در کشور پذیرفته شد. عشرت شایق نماینده تبریز در مجلس که در سال 85 ملقب به « عشرت رعشه» شد و مهم ترین موضوع زندگی اش نوع لباس پسرها و دخترها و بخصوص پدیده شلوار مردها که انگار اولین بار بود در ایران دیده می شد، مورد توجه وی قرار گرفت. عشرت شایق گفت: « در حالی که اکنون مردان در رقابت با زنان، با این مدل مو و لباس و حتی آرایش ابرو و صورت، گوی سبقت را از زنان ربوده اند، اینکه هنوز مصداق مبارزه با بی حجابی را فقط مبارزه با زنان بی حجاب در نظر می گیرند، خود جای تردید دارد.» ظاهرا علت این اظهار نظر خیره شدن خانم شایق به مدت طولانی به لباس، شلوار و موها و صورت مردان بود. در طول سال این گرایش کاسته شد و خانم شایق بتدریج از اظهار نظر خودداری کرده و به شخصیت محبوب تری تبدیل شد. عماد افروغ نیز در روز 23 فروردین اعلام کرد که از این به بعد « می خواهیم فقط مدهای ایرانی تولید شود.» و شاید یکی از مهم ترین نظراتی که در همین جهت اعلام شد، نظر اسماعیل ططری بود، پهلوان سابق کرمانشاه که تصادفا و به عنوان شوخی مدتی نماینده کرمانشاه شد. ططری در مورد انتخاب مرکل به عنوان رئیس جمهور آلمان گفت: « آلمانی ها اگر بشر بودند، یک زن رقاص رئیس شان نمی شد.» کارشناسان جایزه بهترین تصویرپردازی تخیلی سال را بخاطر این جمله به اسماعیل ططری دادند.

هیچ نظری موجود نیست: