UNSC Resolution # 1803 --- قطعنامه سوم شورای امنیت علیه ایران
متن کامل و نامهای جدید در قطعنامه شورای امنیت
قطعنامه های سازمان ملل باید حداقل از آرای موافق 9 کشور عضو موقت برخوردار بوده ودارای رای منفی پنج عضود دائمی - امریکا،انگلستان، فرانسه، چین،روسیه - نباشد . چنانچه یک از اعضاء دائمی قطعنامه را وتو کرده و یا به آن رای منفی بدهند ، قطعنامه ساقط شده و از تصویب نمی گذرد .
خطوط اصلی این قطعنامه مشابه قطعنامه های پیشین است . در این قطعنامه نام سیزده ایرانی دیگر به فهرست اسامی افرادی که در قطعنامه های پیشین از آنها نام برده شده بود اضافه شده است .
"شورا از همه كشورهاي عضو مي خواهد تا در مورد ورود يا گذر افرادي كه مستقيما در فعاليتهاي اتمي حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم تحويل تسليحات اتمي ايران نقش دارند يا از آن حمايت مي كنند، هشیار باشند"
نام افرادی که در قطعنامه به آنها اشاره شده از این قرار است :
امير علايي - مهندسي سانتريفيوژها.
محمد فدايي آشتياني - مجموعه غني سازي نطنز
عباس رضايي آشتياني- اداره اكتشافات و استخراج معادن
هاله بختيار - توليد مگنزيوم با غنای بالا
مرتضي بهزاد - توليد اجزاء دستگاه هاي سانتريفيوژ
دكتر محمد اسلامي - موسسه تحقيقاتي و آموزشي صنايع دفاع
سيد حسين حسيني - پروژه رآكتور تحقيقاتي آب سنگين اراك
محمد جواد كريمي ثابت - شركت انرژي نوين
حميد رضا مهاجراني - مديريت تاسيسات تبديل اورانيوم.
سرتيپ محمد رضا نقدي - معاون سابق تحقيقات لجيستيك و صنعتي ستاد كل نيروهاي مسلح
هوشنگ نوبري - مديريت مجموعه غني سازي نطنز
عباس رشيدي -غني سازي در نطنز
قاسم سليماني - عمليات حفاري معادن اورانيوم
متن کامل قطعنامه
شوراي امنيت، با يادآوري اظهارات رئيس شورا در 29 مارس 2006 و قطعنامه 1696 در 31 جولاي 2006 و قطعنامه 1737 در 23 دسامبر 2006 و قطعنامه 1747 در 24 مارس 2007 و با تاييد مفاد آنها، با تاكيد بر تعهدات خود در قبال پيمان منع توليد و تكثير تسليحات هسته اي ، لزوم تعهد همه كشورها در قبال اين پيمان مبني بر اجراي كامل وظايف خود در اين زمينه و يادآوري حق همه طرفين در چارچوب بندهاي اول و دوم اين پيمان براي توسعه تحقيقات، توليد و استفاده از انرژي اتمي در مسير اهداف صلح آميز بدون وجود هيچگونه تبعيضي در ميان آنها، با نگراني جدي يادآور مي شود:
- همانگونه كه در گزارش هاي قبلی مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي تاييد شده است، ايران به صورت كامل و پايدار فعاليت هاي غني سازي و بازفرآوري و پروژه هاي مربوط به آب سنگين كه در قطعنامه هاي 1696، 1737 و 1747 ذکر شده است، عمل نكرده، همكاري هاي خود با آژانس بر اساس پروتكل الحاقي را از سر نگرفته و به اقداماتي كه شوراي حكام آژانس از آن خواسته بود نيز عمل نكرده، و به مفاد قطعنامه هاي مذكور كه براي اعتماد سازي ضروري هستند پايبند نبوده و نسبت به خودداري ايران از انجام اين اقدامات ابراز تاسف مي نمايد.
- با نگراني اشاره مي كند كه ايران نسبت به حق آژانس در بازبيني اطلاعات مربوط به طراحي كه از طريق تلاش هاي ايران براي قانون اصلاح شده 103 مخالفت كرده است، و تاكيد مي كند بر اساس بند 39 توافقنامه ايران با پادمان، قانون 103 را نمي توان به صورت يكجانبه اصلاح و يا به حالت تعليق در آورد و حق آژانس در بازبيني اطلاعات طراحي كه در اختيار آن قرار گرفته است يك حق دايمي است كه به مرحله ساخت و وجود مواد هسته اي در تاسيسات هسته اي هيچ ارتباطي ندارد.
- ضمن ستايش از آژانس براي تلاش هاي آن جهت حل مسائل باقي مانده مربوط به برنامه هسته اي ايران در برنامه كاري ميان مدير كل آژانس و ايران با استقبال از پيشرفت هاي صورت گرفته در اجراي اين برنامه كاري كه در گزارش 15 نوامبر 2007 دبير كل نيز به آن اشاره شده است، بر اهميت ارائه نتايج سريع و محسوس و اجراي موثر اين برنامه كاري توسط ايران از جمله با ارائه پاسخ به تمامي سئوال هاي مطرح شده از سوي آژانس تاكيد مي كند، تا آژانس بتواند از طريق اجراي اقدامات شفاف ساز لازم بتواند صحت و كمال اظهارات ايران را تاييد كند.
- اعلام مي كند تعليق ياد شده در پاراگراف دوم قطعنامه 1737 و همچنين پايبندي كامل و بازبيني شده الزامات تعيين شده توسط شوراي حكام آژانس به حل ديپلماتيك، راه حل حاصل از مذاكرات كه تضمين مي كند برنامه هسته اي ايران صرفا براي اهداف مسالمت آميز است منجر خواهد شد.
- تاكيد مي كند کشورهای چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا تمايل دارند اقدامات اساسي بيشتري را جهت بررسي يك راهبرد كلي براي حل مساله هسته اي ايرانيان از طريق گفت وگو و بر اساس پيشنهاد ژوئن 2006 خود انجام دهند.
- از رهنمود ارائه شده توسط نيروي كار اقدامات مالي بمنظور كمك به كشورها در اجراي تعهدات مالي خود بر اساس قطعنامه 1737 شوراي امنيت استقبال مي كند.
- مصمم است با اتخاذ اقدامات مناسب براي متقاعد كردن ايران به پايبندي به قطعنامه 1696 ، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 و الزامات آژانس عمل كند . همچنين تا زماني كه شوراي امنيت تشخيص دهد اهداف اين قطعنامه ها برآورده شده است، شورا براي جلوگيري از توسعه فنآوري هاي حساس ايران در زمينه برنامه هاي هسته اي و موشكي خود تلاش خواهد كرد.
- با ابراز نگراني از اينكه خطرات توليد و تكثير ناشي از برنامه هسته اي ايران و طبق اين متن، قصور ايران در اجراي تعهدات خود در قبال شوراي حكام آژانس و اجراي قطعنامه هاي 1696، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 شوراي امنيت و همچنين با توجه به مسئوليت خطير شوراي امنيت در چارچوب منشور سازمان ملل براي حفظ صلح و امنيت بين المللي
- با اجراي بند چهل و يكم فصل هفتم منشور سازمان ملل؛
1- شورا با تاييد اينكه ايران بايد بدون هيچ تعللي گامهاي مورد نظر شوراي حكام آژانس در قطعنامه 14/2006 كه براي ايجاد اعتماد در خصوص صلحآميز بودن برنامه اتمي ايران و همچنين حل مسائل باقي مانده ضروري هستند، بردارد و طبق اين متن ، بر تصميمات خويش مبني بر اينكه ايران بايد بدون تعلل بيشتر گام هاي مورد نظر در پاراگراف دوم قطعنامه 1737 را بردارد، تاكيد مي كند و تاكيد مي كند آژانس به دنبال اين تاييديه است كه ايران بند اصلاح شده 103 را بكار بندد.
2- شورا از همه كشورهاي عضو نيز مي خواهد تا در مورد ورود يا گذر افرادي كه مستقيما در فعاليتهاي اتمي حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم تحويل تسليحات اتمي ايران نقش دارند يا از آن حمايت مي كنند، از خاك خود مراقب باشند.
شورا همچنين از كشورها مي خواهد تا كميته اي را كه بر اساس بند 18 قطعنامه 1737 تشكيل شده است(در اين متن با عنوان كميته از آن ياد مي شود) از ورود يا گذر افراد مورد نظر از خاك خود مطلع كند. منظور افرادي است كه در پيوست 1737، پيوست اول قطعنامه 1747 يا پيوست اول اين قطعنامه نامشان ذكر شده است. آنها همينطور بايد افرادي را كه شوراي امنيت يا كميته اعلام كرده است مستقيما در پيشبرد يا حمايت از فناوري اتمي حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم هاي تحويل تسليحات اتمي از جمله از طريق مشاركت در تامين قطعات، كالاها، تجهيزات، مواد و فناوري اي كه بر اساس پاراگراف هاي سوم و چهارم قطعنامه 1737ممنوع اعلام شده اند، نقش دارند، زير نظر بگيرند و ورود و گذر آنها را از خاك خود به اطلاع كميته برسانند مگر در مواقعي كه سفر آنها مستقيما مرتبط با بخشهاي ب ، قسمت اول و دوم پاراگراف سوم قطعنامه 1737 است.
3 - شورا تاكيد مي كند كه هيچ چيز در پاراگراف بالا مستلزم اين نيست كه يك كشور مانع از ورود اتباع خود به خاك خود شود و همه كشورها بايد در راستاي اجراي پاراگراف بالا ملاحظات بشردوستانه از جمله موازين مذهبي و همينطور اهداف مطرح در اين قطعنامه، قطعنامه 1737 و قطعنامه 1747 از جمله بند 15 منشور آژانس بينالمللي انرژي اتمي را رعايت كنند.
4- شورا تصميم مي گيرد كه تمامي كشورها بايد اقدامات لازم بمنظور جلوگيري از ورود يا گذر افراد نامبرده در فهرست دوم اين قطعنامه و همچنين افراد ديگري كه توسط شوراي امنيت يا كميته از آنها به عنوان افرادي كه در فعاليتهاي اتمي حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم تحويل تسليحات اتمي ايران مستقيما نقش دارند يا از آن حمايت مي كنند را اتخاذ نمايند. آنها همينطور بايد افرادي را كه شوراي امنيت يا كميته اعلام كرده است مستقيما در پيشبرد يا حمايت از فناوري اتمي حساس توليد و تكثير يا توسعه سيستم هاي تحويل تسليحات اتمي از جمله از طريق مشاركت در تامين قطعات، كالاها، تجهيزات، مواد و فناوري اي كه بر اساس پاراگراف هاي سوم و چهارم قطعنامه 1737 ممنوع اعلام شده اند، نقش دارند، زير نظر بگیرد، مگر در مواقعي كه سفر آنها مستقيما مرتبط با بخشهاي "ب" ، قسمت اول و دوم پاراگراف سوم قطعنامه 1737 است و اينكه هيچ چيزي در اين پاراگراف نبايد مانع از آن شود كه كشوري به اتباع خود اجازه ورود به خاك خود را ندهد.
5- شورا تصميم مي گيرد اقدامات تحميل شده توسط پاراگراف چهار فوق نبايد شامل مواردي شود كه كميته در مورد مواردي خاص تصميم مي گيرد چنين سفرهايي بر اساس نيازهاي بشردوستانه ، از جمله فرايض ديني ، يا در زماني كه كميته به اين نتيجه برسد كه چنين استثنايي باعث پيشرفت اهداف قطعنامه كنوني مي شود نبايد اجرا شود.
6- شورا تصميم مي گيرد كه تدابير مورد نظر در پاراگراف 12 و 13 و 14 قطعنامه 1737 بايد شامل اشخاص و سازمانهاي فهرست شده در پيوست اول و سوم اين قطعنامه و هر شخص يا سازماني كه از طرف آنها يا در مسير آنها فعاليت مي كند و يا سازمانهايي كه مالكيت يا اداره آن در اختيار آنها است، و افراد يا سازمانهايي كه شورا يا كميته تشخيص مي دهند به افراد يا سازمان هاي ياد شده در طفره رفتن از تحريم ها، يا نقض مفاد اين قطعنامه ، قطعنامه 1737 يا قطعنامه 1747 كمك كرده اند شود.
7- شورا تصميم مي گيرد كه ايران نبايد اقدام به تامين، فروش يا انتقال مستقيم يا غير مستقيم مواد يا سلاح مربوطه از طريق خاك، اتباع، ناو يا هواپيماي خويش كند و همه كشورها بايد تامين اين قطعات را از ايران از طريق اتباع خود يا استفاده از كشتي يا ناو هواپيمابر خويش، در داخل يا خارج از ايران ممنوع اعلام كنند:
الف )تمامي اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فن آوري كه تعيين شده است، بجز تامين، فروش يا انتقال ، بر اساس الزامات پاراگراف قطعنامه 1737، اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فنآوري تعريف شده در بخش اول و دوم پيوست آن سند، و بخش 3 تا 6 كه پيشتر به اطلاع كميته رسيده است، تنها زماني كه صرفا جهت استفاده در رآكتور آب سبك تهيه مي شود و زماني كه چنين تامين، فروش يا انتقالي براي همكاري هاي فني كه توسط آژانس در اختيار ايران قرار خواهد گرفت يا تحت نظارت آن همانگونه كه در پاراگراف 16 قطعنامه 1737 تعيين شده است نبايد از آن جلوگيري به عمل آيد.
ب) تمامي اقلام، مواد، تجهيزات، كالاها و فن آوري تعريف شده در بخش دوم سند 815/2006- شورا از تمامي كشورها مي خواهد در پذيرفتن تعهدات جديد عمومي براي كمك هاي مالي جهت تجارت با ايران، از جمله ارائه اعتبارات صادراتي ، تضمينها يا بيمه ، به اتباع خود يا سازمانهايي كه در چنين تجارتهايي دست دارند هوشيار باشند تا از چنين كمك هاي مالي كه ممكن است به توليد و تكثير فعاليت هاي حساس هسته اي يا توسعه سيستم هاي تحويل تسليحات هسته اي همچون مواردي كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است اجتناب شود.
9- شورا از تمامي كشورها مي خواهد بر فعاليت هاي موسسات مالي كشور خود با تمامي بانك هاي موجود در ايران، خصوصا بانك ملي و بانك صادرات و شعبات و زير مجموعه هاي آنان در خارج از اين كشور هوشيار باشند تا از اينكه چنين فعاليتهايي به گسترش فعاليت هاي حساس هسته اي يا توسعه سيستم هاي تحويل تسليحات هسته اي، همانگونه كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است اجتناب شود.
10- شورا از تمامي كشورها مي خواهد مطابق با قوانين و اختيارات حقوقي ملي خود و مطابق با قوانين بين المللي محموله هايي را كه توسط كشتي ها و هواپيماهايي كه به سمت ايران و يا از ايران توسط شركت هواپيمايي ايران و يا شركت حمل و نقل دريايي جمهوري اسلامي ايران وارد فرودگاه ها و بنادر آنها مي شوند را مورد بازرسي قرار دهند، زيرا دلايل منطقي وجود دارد كه تصور كنيم آن كشتي يا هواپيما در حال حمل كالاهايي است كه بر اساس اين قطعنامه و قطعنامه 1737 يا قطعنامه 1747 ممنوع اعلام شده اند.
11- شورا از تمامي كشورها مي خواهد در صورتي كه بازرسي كه در پاراگراف فوق به آن اشاره كرديم صورت گرفت، طي پنج روز كاري گزارشي كتبي در مورد بازرسي، خصوصا توضيح در مورد دلايل بازرسي و همچنين اطلاعات مربوط به زمان، مكان، شرايط و نتايج به دست آمده مرتبط با آن بازرسي را اعلام كنند.
12- شورا از تمامي كشورها مي خواهد طي 60 روز از زمان تصويب اين قطعنامه اقداماتي را كه در راستاي اجراي موثر پاراگراف هاي 9 - 8 - 7- 6 - 4 - 2 - 10 كه در بالا به آنها اشاره شده بود انجام داده اند را به كميته گزارش كنند.
13- شورا تصميم مي گيرد كميته اي كه متعاقب پاراگراف 18 قطعنامه 1737 تشكيل شده است بايد بررسي كند و اقدامات مناسبي را در مورد اطلاعات مربوط به نقض احتمالي اقدامات اعمال شده در قطعنامه هاي 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه انجام دهد.
14 -شورا بر آمادگي چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا بمنظور بهبود تلاش هاي ديپلماتيك بمنظور ترويج از سرگيري مذاكرات، و مشورت ها بر اساس پيشنهاد خود به ايران، با اين ديدگاه كه به يك راه حل جامع، بلند مدت و مناسب براي اين مساله دست يابد و در نتيجه آن امكان برقراري تمامي روابط و همكاري هاي گسترده تر با ايران بر اساس احترام متقابل و اعتماد سازي بين المللي در مورد اينكه برنامه هسته اي ايران صرفا صلح آميز است تاكيد مي كند و اعلام مي كند در صورتي كه ايران تمامي فعاليت هاي مرتبط با غني سازي و بازفرآوري، از جمله فعاليت هاي تحقيقاتي و توسعه اي كه آژانس آنها را تاييد كرده است، به حالت تعليق در آورد مذاكرات مستقيم خود با آن را آغاز خواهد كرد.
15 -شورا نماينده عالي سياست خارجي و امنيت مشترك اتحاديه اروپا را تشويق مي كند تا به ارتباطات خود با ايران بر اساس پيشنهادات در بسته ارائه شده از سوي چين، فرانسه ، آلمان، روسيه ، انگليس و آمريكا با اين ديدگاه كه شرايط لازم براي از سر گيري مذاكرات را ايجاد كند ادامه دهد.
16- شورا از توافق ميان ايران و آژانس به منظور حل تمامي مسائل باقي مانده در ارتباط با برنامه هسته اي ايران و پيشرفتهايي كه در اين خصوص صورت گرفته استقبال و آژانس را تشويق مي كند فعاليت هاي خود را براي مشخص شدن مسائل باقي مانده ادامه دهد، و تاكيد مي كند اين اقدام باعث خواهد شد جامعه جهاني بار ديگر به صرفا صلح آميز بودن طبيعت برنامه هسته اي ايران اعتماد كند و از آژانس در تقويت پادمان هاي خود در مورد فعاليت هاي هسته اي ايران مطابق با توافقنامه پادمان بين ايران و آژانس حمايت مي كند.
17- شورا بر اين مهم تاكيد مي كند كه تمامي كشورها، از جمله ايران، اقدامات لازم را اتخاذ كنند تا اطمينان حاصل شود كه هيچ ادعايي نبايد اعلام كند كه به عنوان مثال دولت ايران، يا هر شخص يا سازماني در ايران، يا اشخاص يا سازمانهايي كه در قطعنامه 1737 و قطعنامه هاي مربوطه به آنها اشاره شده، يا هر شخصي كه از طريق يا به نفع آنها در هرگونه قرارداد و يا ديگر تبادلات دست دارد و از فعاليت آنها بخاطر دلايل ذكر شده در قطعنامه كنوني ، قطعنامه هاي 1737 و قطعنامه 1747 جلوگيري شده است دروغ بگويد.
18 -شورا از دبير كل آژانس مي خواهد طي 90 روز گزارشي مبني بر اينكه آيا ايران تمامي فعاليت هاي ذكر شده در قطعنامه 1737 و همچنين در مورد پايبندي ايرانيان به تمامي اقداماتي كه شوراي حكام از ايران خواسته و ديگر مفادي كه در قطعنامه هاي 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه از آنها خواسته شده است به شوراي حكام آژانس و در موازات آن به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارائه كند تا مورد بررسي قرار گيرد.
19 -شورا مجددا تاكيد مي كند كه بايد اقدامات ايران را در سايه گزارشات مربوطه در پاراگراف فوق را بررسي كند؛
الف )اين شورا بايد اجراي تدابير را تا زماني كه ايران همه فعاليتهاي بازفراوري و غني سازي را متوقف كرده است، از جمله تحقيق و توسعه كه آژانس راستي آزمايي كرده، به حال تعليق درآورد تا مذاكرات را با حسن نيت پيش ببرد و يك نتيجه قابل قبول دوجانبه و زودهنگام محقق شود.
ب )اين شورا بايد تدابير مورد نظر در پاراگراف هاي 7، 6، 5، 4، 3 و 12 قطعنامه 1737 و همينطور پاراگراف هاي 6، 5، 4، 2 و 7 قطعنامه 1747 ، و پاراگراف هاي 9، 8، 7، 6، 4، 2 و 10 اين قطعنامه را در زودترين زمان ممكن بعد از دريافت گزارش مورد نظر در پاراگراف فوق مبني بر اينكه ايران كاملا به تعهدات خود در قطعنامه هاي مذكور شوراي امنيت و برآوردن درخواست هاي شوراي حكام طوري كه به تاييد شوراي رسيده باشد، عملي كند.
ج) اين شورا بايد در صورتي كه گزارش مورد نظر حاكي از آن باشد كه ايران به قطعنامه 1696، قطعنامه 1737، قطعنامه 1747 و اين قطعنامه عمل نكرده است، تدابير مناسب ديگري را بر اساس بند 41 منشور هفتم سازمان ملل اتخاذ كند تا ايران را متقاعد نمايد كه به اين قطعنامه ها و درخواست هاي آژانس پاسخ مثبت بدهد، و تاكيد مي كند كه تصميمات بعدي زماني لازم خواهند شد كه چنين تدابير ضروري شوند.
20- شورا اين مساله را همچنان پيگيري خواهد كرد.
• پيوست اول:
امير علايي بخاطر مديريت و مهندسي سانتريفيوژها.
محمد فدايي آشتياني بخاطر شركت در توليد كربن آمونيوم اورانيل و مديريت مجموعه غني سازي نطنز
عباس رضايي آشتياني از مقامات ارشد اداره اكتشافات و استخراج معادن سازمان انرژي اتمي ايران
هاله بختيار بخاطر دست داشتن در توليد مگنزيوم با غناي 99 و 9 دهم درصد
مرتضي بهزاد بخاطر دست داشتن در توليد اجزاء دستگاه هاي سانتريفيوژ
دكتر محمد اسلامي رييس موسسه تحقيقاتي و آموزشي صنايع دفاع
سيد حسين حسيني در پروژه رآكتور تحقيقاتي آب سنگين اراك دخالت دارد
.م.جواد كريمي ثابت رييس شركت انرژي نوين كه در قطعنامه 1747 نامبرده شده بود.
حميد رضا مهاجراني بخاطر دست داشتن در مديريت تاسيسات تبديل اورانيوم.
سرتيپ محمد رضا نقدي معاون سابق تحقيقات لجيستيك و صنعتي ستاد كل نيروهاي مسلح / رييس سابق ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز كه در تلاش ها براي دور زدن تحريم هاي اعمال شده توسط قطعنامه هاي 1737 و 1747 شوراي امنيت سازمان ملل متحد دست داشته است.
هوشنگ نوبري بخاطر دست داشتن در مديريت مجموعه غني سازي نطنز
عباس رشيدي بخاطر دست داشتن در فعاليت هاي مربوط به غني سازي در نطنز
قاسم سليماني مدير عمليات حفاري اورانيوم در معدن اورانيوم ساقند
*پيوست دوم
الف )افرادي كه نام آنها در قطعنامه 1737 شوراي امنيت سازمان ملل متحد ذكر شده است:
محمد قنادي معاون تحقيقات و توسعه
داود آقاجاني، نطنز
بهنام عسگرپور مدير عامل اراك
ب)افرادي كه نام آنها در قطعنامه 1747 شوراي امنيت سازمان ملل متحد ذكر شده است:
سيد جابر صفدري - مدير تاسيسات غني سازي نطنز
امير رحيمي رئيس مركز تحقيقات و توليد سوخت اتمي اصفهان كه بخشي از شركت توليد و تهيه سوخت هسته اي سازمان انرژي اتمي ايران است و در فعاليتهاي غني سازي مشاركت دارد.
*پيوست سوم
شركت ابزار برش كاوه بخاطر دست داشتن در توليد اجزاء دستگاه هاي سانتريفيوژ
شركت هاي بازرگاني تجارت توانمند ساكال و شركت هاي سيستم ساكال. اين شركت سعي كرده بود براي نهادي كه در قطعنامه 1737 به آن اشاره شده است محصولات حساسي را خريداري كند.
شركت الكترونيكي صنام - زير مجموعه صنايع هوا و فضاي وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاي بالستيكي ايران دست دارد.
گروه فني اتحاد - زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاي وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاي بالستيكي ايران دست دارد.
كارخانه هاي صنعتي ماشين هاي دقيق، كارخانه كاربردي آكا که زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاي وزارت دفاعاست كه براي تهيه برخي تجهيزات مورد استفاده قرار مي گرفته است.
لابراتوار جابر ابن حيان در فعاليت هاي چرخه سوخت هسته اي فعاليت دارد.
شركت صنعتي جزا زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاي وزارت دفاع كه در برنامه موشك هاي بالستيكي ايران دست دارد.
صنايع متالورژي خراسان زير مجموعه صنايع مهمات است كه به وزارت دفاع ايران وابسته است. اين گروه در توليد اجزاء دستگاه هاي سانتريفيوژ شركت دارد.
شركت توليدي باتري نيرو ، اين شركت زير مجموعه سازمان صنايع دفاعي ايران است .وظيفه آن ساخت واحدهاي نيرو براي ارتش ايران از جمله سيستم هاي موشكي است.
صنايع انرژي پيشگام در ساخت تاسيسات تبديل اورانيوم اصفهان مشاركت داشته است.
شركت تهيه تجيزات ايمني زير مجموعه سازمان صنايع هوا و فضاي وزارت دفاع ه در برنامه موشك هاي بالستيكي ايران دست دارد .
شركت تماس در فعاليت هاي مربوط به غني سازي شركت داشته است. تماس يك نهاد پوششي است كه چهار شركت تحت پوشش آن تاسيس شده اند. يكي از آنها در زمينه استخراج اورانيوم، يكي در زمينه كنسانتره و ديگري در زمينه فرآوري اورانيوم، غني سازي و پس مانده هاي آن فعاليت مي كنند
Security Council authorizes more sanctions against Iran over nuclear issue

Fourteen Council members voted in favour of the resolution, which voiced concern at “the proliferation risks presented by the Iranian nuclear programme,” while Indonesia abstained. The resolution adds to Council sanctions imposed in 2006 and another round last year.
Under the resolution, the International Atomic Energy Agency (IAEA) Director General Mohamed ElBaradei has been asked to report within 90 days on whether Iran has fully suspended uranium enrichment activities, in line with a previous Council demand.
The Council’s five permanent members – China, France, Russia, the United Kingdom and the United States – and Germany (currently not a Council member) also said they were willing to develop “all-round relations and wider cooperation with Iran,” starting with direct talks and negotiations, if it was willing to suspend all enrichment-related and reprocessing activities.
Member States are called on to inspect cargo entering or leaving Iran reasonably suspected of transporting goods prohibited as part of any one of the three Council resolutions on this issue, and then to report to the Council on the details of those inspections.
In addition, the resolution bans the trade and supply of “dual-use” items, materials and technologies that can be adapted for military as well as civilian purposes.
Travel bans have been imposed on an extra five Iranian officials and 12 Iranian companies face having their assets frozen, while all States are asked to step up their monitoring of financial institutions in their territories that have dealings with banks based in Iran, particularly Bank Melli and Bank Saderat.
If Iran does not comply with the resolution, and with the earlier two resolutions imposing sanctions, Council members reserved the right to take further steps to pressure Tehran to comply.
In a statement of behalf of China, France, Germany, Russia, the UK, the US and the European Union, British Ambassador John Sawers said the text reflected the international community’s ongoing serious concerns about the issue.
Mr. Sawers said the countries remained ready to undertake the necessary diplomatic and political efforts to reach a negotiated solution, and that a top EU official has been asked to meet with a senior Iranian official to address the concerns of both sides.
For his part, Indonesia’s Ambassador Marty M. Natalegawa told the Council meeting that Jakarta was not convinced that “more sanctions, however incremental, well targeted and reversible, would move us forward in resolving the question of Iran’s nuclear programme.”
Iran’s representative Mohammed Khazaee said that today’s resolution did not meet “the minimum standards of legitimacy and legality,” and emphasized that Iran’s nuclear programme was entirely peaceful and did not belong within the purview of the Council.
Meanwhile, Mr. ElBaradei told a meeting of the IAEA Board of Governors in Vienna that the agency has been “able to clarify important outstanding issues regarding the scope and nature of Iran’s declared enrichment programme.”
He said the “one outstanding issue that is relevant to Iran’s past activities is the so-called alleged studies involving possible weaponization activities,” which the IAEA became aware of in 2005.
Mr. ElBaradei said that after Iran was initially reluctant to fully discuss the issue, it has since agreed in a joint work plan to tackle it, while maintaining that the alleged studies either relate only to conventional weapons or are fabricated.
“However, a full-fledged examination of this issue has yet to take place,” he noted, stressing that the IAEA will follow due process in determining the authenticity of documents related to the alleged studies.
The Director General called on Iran to be as “active and cooperative as possible in working with the Agency to clarify this matter of serious concern.”
نظرهای خوانندگان
سروش با آن گستردگی اندیشه به سرچشمه هایی نزدیک شده است که در طول تاریخ بسیار از دگراندیشان و عقلا ازبیان آن با این صراحت ابا داشتند . چه خوب بود که در ایران ما آزادی اندیشه وجود داشت و روشنفکران واقعی میتوانستند در این خصوص تحلیل ها واقعی و به دور از تعصب ارائه دهند تابسیاری ازنقاط تاریکی که درذهن من و امثال من سالیان است رنج مان می دهد و نه مجالی برای بیان آنها داریم و نه اجازه میدهندکه سئوا ل خود رابه روشنایی ابراز داریم و اگر حتی به اشاره نیز گفته شود چوب تکفیر برسرمان زده خواهد شد و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . بودن سروش در دنیای دیگر که امکان مطالعه و تدقیق رابرای او فراهم آورده بدون شک راهگشای بسیار ارزنده برای نسل های آتی خواهد بود و بطور جد میگویم مانند جانتان از جان سروش محافظت کنید تا ایشان مجال یابد حرف های نابی را که همه تشنه شنیدنش هستیم به روشنی وراستی و باتکیه به منطق قوی ومستدل خود و رابطه های تاریخی آنها بیان دارد. با تشکر
-- سحاب رحمت ، Jan 6, 2008 در ساعت 04:43 PMalist omidwarm edameh pida konad
-- بدون نام ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMاین هم برای خود سخنی است و تحلیلی ولی به شدت خارج از سنت اسلامی ، پس مخاطبی جز عده معدود ندارد و حتی بالقوه هم امید آن که موجی ایجاد کند نمیرود. این که دو سه تن معدود در گذشته های دور چیز مشابهی گفته باشند یا بتوان حرفشان را کم و بیش همین طورها فهمید دردی را دوا نمیکند. واقعش را بخواهید اگر ادله لزوم نبوت درست باشد خدا باید شریعت جدید و پیغمبر جدیدی بفرستد. وصله پینه این کتاب آسمانی مشکلی را حل نمیکند. اگر چیزی را خدا برای اجتهاد مجتهدین گذاشته است که مسائل را راست و ریست کنند خوب عین همین کار را می توانست با شریعت موسی بکند و بیهوده زحمت ما مدهد. اگر خدا قضاوت در باره این مسائل را به عقل مردمان واگذاشته است اکثریت عظیم مردم که تابع احساس و عاطفه اند و واقعاً مذهب هم با احساس کار دارد نه عقل فلسفی ، چه کنند؟ اصلاً فرض لزوم نبوت به نوعی مستلزم نقض آن است. ظاهراً باید همان اصول اخلاقی به آن صورت که مردم می اندیشند (حالا علماء علم اخلاق هر چه می خواهند بگویند) ، به بیان دیگر اصول تمدن، مبنای کار باشد یا مذهب را تفسیر پراگماتیستی کنیم و وجودش را به دلیل فوائد مادی زمینی روی هم رفته بهتر از عدم بدانیم که آن وقت باید پای لرزش هم بنشینیم.
-- بدون نام ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMبالاخره آقای سروش نمی خواهند دو کلمه ای لااقل درباره گذشته ای نه چندان دور از مواضع و سوابقشان موضعگیری کنند. در دوره ای از این تارخ پس از بهمن 57، حالا عرصه سیاست و خشونت و کشتار به کنار، عرصه فرهنگ این ملت هم داغها دیده و البته جناب استاد هم در گوشه ای از این نمایش حاضر بوده اند. در عرصه اندیشه شخصی شان به هر وادی که قدم می نهند مبارکشان، اما در گستره گفتگو، این حق مخاطب ایشان است.
-- حمید ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMآنچه كه دكتر سروش به آن اشاره مي كنند، چيز تازه اي نيست كه تا كنون در ذهن كسي خطور نكرده باشد و يا تحليلي بر آن صورت نگرفته باشد. اما يك نكته را نبايد فراموش كرد و آن اينست كه پيامبر انساني فراتر از ديگر انسانهايي ايست كه تا كنون پا به عرصه وجود گذاشته اند. بحث اينكه چگونه اين موضوع اثبات ميشود كاملا با آنچه كه از مفاهيم قرآني استنباط مي گردد، مرتبط است.به زبان ساده، پيامبر انساني بود كه در شرايط خاص مكاني و زماني با سرنوشت مخصوص به خود زندگي مي كرد. اينكه انوار آيات قرآن بر قلب پيامبر تابيده و بر زبانش جاري شده، دليلش ساختار وجودي پيامبر بوده كه اگر كسي ديگر پيدا بشود كه لحظه لحظه زندگيش منطبق بر زندگي پيامبر شود، اين آيات بر قلب او هم خواهد تابيد اما ميدانيم كه اين امر از محالات است. پس ديد پيامبر نسبت به هستي و آنچه كه در آن اتفاق مي افتد، جنبه علمي ندارد كه آنرا با ديگر دانشمندان مقايسه كنيم بلكه جنبه احساسي دارد كه در اين انسان به يقين تبديل شده است. قرآني كه پيامبر آورده، ديگر تكرار نخواهد شد و كامل تر از آن نخواهد آمد به همان دليل كه زندگي پيامبر ديگر تكرار نخواهد شد. بايد توجه داشت كه اين يك بحث منطقي نيست . قرآن را بايد از نو تفسير نمود و براي اين كار مي بايست تمام آنچه را كه تا كنون از تفاسير ديگران اكتساب كرده ايم، كاملا فراموش كنيم. به اعتقاد من پيامبر چيزي را در كتاب خود بيان نموده كه اگر چه عده اي آنرا درك نموده اند اما نمي توان همه انرا يكجا باز كرد كه اين كلاف در هم خواهد پيچيد.
-- سعيد پورمشكي ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMبا سلام
-- رضا ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMدرباره این سخنان دکتر سروش و گفته های پیشینش نکته ای یا به تعبیر دیگر ذهن مشغولی ای دارم که آن را بیان می کنم. امبدوارم دکتر سروش عزیز آن را در یابد و آن اعجازهای لفظی قرآن است. چگونه ممکن است متن بشر ساخته ای واجد این ویژگی ها باشد؟
به نظر من تا زمانی که در مملکت ما کسانی غیراز آنهایی که برخاسته از انقلاب هستند حق اظهار نظر در مسائل دینی را ندارند و جامعه ما به یمن دخالت افکاری چون افکار آقای عبدالکریم سروش در چنبره شرک و دیکتاتوری و بی عدالتی بسر می برد بسط و انتشار هر بحث دینی غیر از بحث مشرکانه بودن و ضد دینی بودن نظریه ولایت فقیه کاری بیهوده ای است که فقط نطام ولایت فقیه از آن سود می برد. آقایان اگر آزادی خواه اند و در عین حال دغدغه دین و مذهب دارند چرا به نظریه ولایت فقیه نمی پردازند که از لحاظ دینی هزار ایراد به آن وارد است. بعبارت قرآنی چرا "یکفروا بالطاغوت" نمی کنند. به نظر من خطای امروز آقای سروش به مراتب بیشتر از خطای دیروزشان است. چراکه تا همین چند سال پیش ایشان از همین قرآن در راستای توجیه حکومت ولایت فقیه و استقرار قدرت اصلاح طلبان (موافق ولایت فقیه) استفاده می کردند و اینک که می باید از همین قرآن در ضدیت با افکار غلط خودشان و طرفداران "ولایت فقیه" استفاده کنند،آن را زیر سئوال می برند. آقای سروش و امثالهم را باید رها کرد تا روزی که آزادی اظهار عقیده و بیان در کشور ما برای همگان تامین شود . برای رسیدن به چنین وضعتی من معتقدم که می باید با همین داده ها ی مذهبی (مثل قرآن و سخنان علی بن ابی طالب و حرکت امام حسین) با آخوندها مبارزه کرد و ثابت نمود که اینان همه دروغگو و شبهه بافند.
-- حسین میرمبینی ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMدر باره برخطا انگاری محمد پیامبر(ص)
اشاره دکتر سروش در باره تازه نبودن این عقیده درست است و البته این از اهمیت شجاعت او در بیان این مطلب نمی کاهد. اما نکته ای که دوستی دیگر نیز اشاره کرده است و آن اینکه تصور غلطی است که فکر کنیم اگر اعتقاد مسلمانان و به ویژه شیعیان را در باره محمد و قرآن نقد کنیم به نقد نظام ولایت فقیه خواهد انجامید نیز درست است. قرآن را چون صاحبش رحمان و رحیم است و نقد را دوست دارد می توان نقد کرد اما نظام ولایت فقیه را نه، چون صاحبش کاری به رحمانیت خدا ندارد و جبار است.
-- علی اصغررمضانپور ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMاما نکته مهمتر آن است که اگر درست به یاد داشته باشم از آموزه هایی که دکتر سروش ترویج می کرد یکی این بود که امر اعتقادی و به تعبیر دیگر امر اعتباری را نمی توان در سازوکار امر واقعی مورد سنجش قرار داد بنا بر این مثلاً نقد نظر تاریخی قرآن از طریق تحقیق علمی تاریخی بر اساس اصول رآلیسم انتقادی امکان پذیر نیست و هکذا... بنا بر این سامانه نقد وحی یا در درون سازوکار پذیرش وحی است و یا خارج از آن. چنانکه تعبیری را که ایشان از مولوی نقل کرده است را می توان بر علیه ایشان نیز به کار برد چون مثال کوزه و بحر می تواند به این معنا باشد که هنگامی که کوزه به بحر متصل می شود دیگر کوزه نیست. به نظر من مهمتر از نقد قرآن از موضع حقانیت یا عدم حقانیت فهم کارکرد های آن است که می تواند در درون بحث فهم تاریخی قرار گیرد مثل این که قرآن در شرایط مبارزه برای تحقق رسالت نازل شده است ، امری که شکل تاریخی خاص آن در زمان نزول به پایان رسیده است.
(الف)
دو آیه زیر به روشنی بیان می کند که مخاطب اصلی قرآن عربی اهالی مکه و حوالی آن است:
انعام آيه 92 :
وَهَـذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ
و اين خجسته كتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم، (و) كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مىكند. و براى اينكه (مردم)امالقرى (=مكّه) و حوالی آن را هشدار دهى. و كسانى كه به آخرت ايمان مىآورند، به آن (قرآن نيز) ايمان مىآورند، و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مىكنند.
شورى آيه 7 :
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ
و بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا (مردم) مكّه وحوالی آن را هشدار دهى، و از روز گردآمدن -كه ترديدى در آن نيست- بيم دهى؛ گروهى در بهشتند و گروهى در آتش.
(ب)
آیه 44 سوره سبا به روشنی بیان می کند که پیش از حضرت محمد (ص) برای آن مردم پیامبر دیگری نیامده بود. به عبارت دیگر مخاطب پیامبران پیشین مثل موسی و عیسی نبوده اند. اگر قرار است رسالت پیامبران و کتاب آن ها جهانی باشد چرا خداوند پیامبران پیش از حضرت محمد و کتابشان را برای مردمی که حضرت محمد رسولشان بود... نفرستاده است؟
ما کتاب هايی به آنان نداده بوديم که آن ها را بخوانند و پيش از تو هشدار دهنده ای به سويشان نفرستاده بوديم
وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ (سبا:44).
(ج)
آیات زیر به روشنی نشان می دهدکه مخاطب هر پيامبر قوم خودش بوده است:
فاطر آيه 24: هيچ امتى نبوده مگر اينكه در آن هشداردهندهاى گذشته است
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ
ما تو را بحق، (به سِمَت) بشارتگر و هشداردهنده گسيل داشتيم، و هيچ امتى نبوده مگر اينكه در آن هشداردهندهاى گذشته است.
اعراف آيه 59: مخاطب نوح قوم خودش
لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست، من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم.
اعراف آيه 65 : مخاطب عاد قوم خودش
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ
و به سوى عاد، برادرشان هود را (فرستاديم)؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست، پس آيا پرهيزگارى نمىكنيد؟
ابراهيم آيه 5 : مخاطب موسی قوم خودش
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم (و به او فرموديم) كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور، و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعاً در اين (يادآورى)، براى هر شكيباىِ سپاسگزارى عبرتهاست.
عنكبوت آيه 16: مخاطب ابراهيم قوم خودش
وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
و (ياد كن) ابراهيم را چون به قوم خويش گفت: (خدا را بپرستيد و از او پروا بداريد؛ اگر بدانيد اين (كار) براى شما بهتر است.)
توبة آيه 70 : قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و ...
-- آرش ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMأَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
آيا گزارش (حال) كسانى كه پيش از آنان بودند: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مَدْيَن و شهرهاى زير و رو شده، به ايشان نرسيده است؟ پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مىداشتند.
با سلام مجدد من فرضیه ای دارم که شاید تبیین بهتری باشد.
برخی آیات قرآن هستند که از سطح دانش آن زمان پیامبر و فرهیختگان جامعه حجاز آن موقع بیشتر است. بنابراین به سختی می توان آن ها را به خود پیامبر نسبت داد. دلیل آن هم این است که توضیح و تفسیری بر این آیات در آن زمان در دست نمی باشد. اما با دانش کنونی بشر و دید ساختاری به قرآن برای ما حالا قابل درک است. برخی آیات قرآن بر عکس بسیار ابتدایی بیان شده و از نظر بکار بردن فعل هم بسیار ناقص است. آین ها می تواند جمله های خود پیامبر باشد که- در اثر اصرار مردم مبنی بر نزول آیه ای در موردی خاص- ممکن است از طرف پیامبر قرائت شده باشد. ولی اشتباه و یا سر درگمی به وقت جمع آوری آیات در دو دهه بعد... آن ها را در قرآن گنجانیده باشد.
-- بدون نام ، Jan 7, 2008 در ساعت 04:43 PMخب اندیشمندان و دین پژوهان می توانند روی این فرضیه هم کار کنند. خود من در حال حاضر فرصت آن را ندارم. هم مدل ساختاری که از قرآن پیشنهاد می کنم جوابگوی بسیاری از مسایل می باشد!
قرآن، بخشی از تجارب شخصی محمد(ص) از خدای خویش است که آن را همانند زرتشتیان و یهودیان تنها خدای جهان دانسته است... اگر چنین بود که پس از حضرت، همچنان که شروش به آن اشاره می کند، کسی دیگر تجربه و وحی دینی نداشته باشد امروزه واقعاً در دنیای عجیب و غریبی می بودیم...
-- آرش ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PM1- هدف آقای دکتر سروش از این نظرات چیست؟ ایشان چرا می خواهند دریافت جدیدی از دین و قرآن و وحی ارائه دهند؟ آیا این همان تکرار نظریه قبلی ایشان نیست که « دین ثابت است اما فهم ما از دین فرق می کند». حال سوال اینست که دین چیست که فرق نمی کند؟ آن قسمت ثابت و لا یتغیر چیست و در این مقاله «جنبه غیر بشری دین » کدام قسمت است؟
حال پس از تمامی این سوالات دوباره می پرسم: « نظرات دکتر سروش باز کننده کدام گره است؟ » و اصلا آیا قرار است ایشان گرهی از گره های بشری را بگشایند؟
-- از وراث مالک دوزخ ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMتا جایی که به حیطه کاربرد مربوط می شود، این نظریه چیزی را تغییر نمی دهد:
* * *
الان اختلاف مومنین،در دول اسلامی بر سر این است که درست و نادرست، در تفسیر قران، کلام خداوند ، کدام اند
و بعدا دعوا بر سر آن خواهد بود که "جنبه های ذاتی و عرضی" قرآن، کلام پیامبر، کدامند.
کدام پیام، "گوهرین" است و کدام "جبنهی کاملاً بشری".
* * *
-- دانش آموز ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMدر دول سکولار هم، اصحاب قدرت ، هر زمان، کاری می کنند و بعد ملت بحث می کنند که آیا این کار منطبق با ذات"پیام گوهرین" اعلامیه حقوق بشر بود یا اینکه نه، جنبه کاملا بشری داشت و عرضی بود.
از دکتر سروش خواهش می کنم هرگز این بحث را مطرح نکنند زیرا شدیدا بحث روشنفکری دینی که در حال رویش و بسط می باشد را به بن بست می کشاند. قران کلام جاودانه الهی است و پیامبر تنها واسطه بوده است کاملا می توان با اعجاز های معنوی قرآن آنرا درک کرد. اگر چه یک سری موضوعات مطرح شده در قرآن بد تفسیر شده است و کاربرد آنها در زمان و مکان دوره پیامبر صادق بوده است و قرآن هیچ وقت سخنی از کاربرد آن در تمام دوره ها و مکان ها نیاورده است؛ اما این هرگز خللی بر الهی بودن و حقیقت محض بودن کلام آن وارد نمی سازد.
-- بدون نام ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMسلام
-- کورش خردپژوه ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMاین مقاله چکیده ای از نظریه بسط تجربه نبوی فیلسوف وعارف اصلاح گر دکتر عبدالکریم سروش است
اقای دکتر آرش نراقی دراین باب نکته یابی های قابل تاملی انجام داده است
شما را دعوت میکنم در قسمت مقالات سایت دکتر نراقی مقاله مورد نظر را که با نام
بازخوانی نظریه سروش درباره تجربه نبوی و بسط آن میباشد بخوانید
http://www.arashnaraghi.org/
آقای دکتر سروش بر بستر موهومات خمینی با جامعه ای کم دانش تجربه ای کردند که نتیجه اش جامعه به اصطلاح اسلامی امروز ایران است . بهتر است آقای سروش دست از سر روشنفکری اسلامی بردارند و بعنوان یک روشنفکر غیر دینی نظر یات واقعی خویش را با مردم در میان بگذارند.هرچند که ما از نتیجه عملی کارشان متأثر شده ایم وجامعه امروز ایران با چنین بحث هائی فاصله بسیار دارد.
-- بی نام ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMدر تأیید فرمایش حکیمانه همزبان محترمی که از اعجاز لفظی قرآن مجید سخن گفته بودند آیه مبارکه زیر را به عنوان نمونه یادآور می شوم. اگر بدون مراجعه به راست و ریست کاری های مفسران توانستید معنی معقولی برای این فرمایش الهی پیدا کنید و حد اقل فعل محذوف هر جمله آن را حدس بزنید آن وقت می توان نثر قرآن را در سطح نثر معمولی عربی دانست تا چه برسد به اعجاز:
و یستفتونک فی النساء قل الله یفتیکم فیهن و مایتلی علیکم فی الکتاب فی یتامی النساء التی لا تؤتونهن ما کتب لهن و ترغبون ان تنکهوهن و المستضعفین من الولدان و ان تقوموا للیتامی بالقسط (آیه 127 سوره چهارم - النساء)
" از تو در باره زنان نظر می خواهند بگو خدا در باره آنان فتوا میدهد (چه فتوائی و کجا معلوم نیست) و آن چه از کتاب بر شما خوانده میشود در باره دختران یتیمی که حق آنان را نمی پردازید و میخواهید با آنان ازدواج کنید و کودکان مستضعف و این که در حق یتیمان به عدالت بکوشید".
اصلاً میشود فهمید این آیه مبارکه چه میخواهد بگوید؟ آیا این است آن چه آن را اعجاز میخوانید؟
-- بهمن ب ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMنقد چنين گفتاري نياز به مقدّمات و تمهيدات مفصّلي دارد امّا از آنجا كه در اين مصاحبه ايشان از آوردن دلايل پيچيده- مانند قبض و بسط- پرهيز كرده اند، من هم خيلي ساده درباره ي قرآن مثالي مي زنم تا نشان دهم كه به راحتي مي توان جور ديگري هم به مسأله نگاه كرد.
-- ع. ايماگر ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMفرض کنید « من» به عنوان یک فرد بخواهم پیغامی را« توسّط» دوستی به « آشنا» یی برسانم، آیا این توانایی را دارم یا نه؟ اینجا ما سه موضوع داریم، من، واسطه و آشنا. یک وقت هست برای او تعریف میکنم که چنین چیزی را به او بفهمان. مثلاً پدر نفر سوّم فوت کرده و من از واسطه میخواهم که با زبانی که خودش صلاح میداند آرام آرام آنرا به او بفهماند. اینجا محتوای پیام از من است ولی شکل آنرا واسطه و فهم و شعور او تعیین میکند. ولی یک وقت هست کلمه به کلمه از او میخواهم که پیام را به آشنای من برساند- با فرض اینکه قوّهی حفظ کامل و بینقصی دارد- آیا این ممکن است یا نه؟ بدیهی است که کاملاً امکان پذیر است. حالا سؤال من این است که قرآن کدام یک از این دو صورت است و اگر خدا میخواست که به صورت دوّم باشد آیا میتوانست یا نه؟ تأکید قرآن در جای جای خود و تصریح پیامبر و امامان در تمام گفتارهای خود این است که این کلام، کلام خداست نه انسان و انصافاً آن خدایی که در حدّ یک انسان - مانند من- نتواند از انسانی به عنوان واسطه و پیامبر- بدون دخل و تصرّف در شكل و محتواي پيام- استفاده کند، حقّا که خدای ناتوانی است.
.......
براي نقد حكومت در ايران و مخالفت با تئوري ولايت فقيه، به آساني مي توان از دل سنّت عالمان مسلمان و يا سيره ي عملي امثال آقاي سيستاني در زمان ما استفاده كرد. چرا بايد عاقبت متفكّري مسلمان به جايي برسد كه عملاً ادّعا كند وحي يا قرآن داراي( اشتباه) است؟
سوال اصلی و همیشگی من از تلاشهای روشنفکرانه سروش همواره نه چیستی که چرایی این نظریات ؟سروش به کدام سوال سیاسی/اجتماعی ما و نسل من پاسخ گفته ؟از وارث دوزخ هم ممنون
-- ترجیحا بی نام ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMهمه نوع اعتدال مذهبی به نفع جامعه است. شاید ایران هم بواسطه این نوع آرایشگران برود به سمت جدایی دین و دولت ...
-- بدون نام ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMکتاب قرآن سالها بعد از محمد، بدستور خليفۀ دوم جمع آوری و مکتوب شده است. اين کتاب در واقع نقل آنچيزی است که برخی اصحاب پيامبر از او در خلال سالها شنيده بوده اند. هيچ آيه ای بی ارتباط و ناخودآگاه از پيامبر صادر نشده است، بلکه هر آيه در يک بستر تاريخی و متناسب با حادثه يا واقعه اي، آورده و گفته شده است. علاوه بر آن محمد از سيزده سالگی تا پيش از نبوت، حين تجارت به سرزمينی می رفته است که مهد دين های آسمانی و پر از معتقدين و متعلمين اين دينها بوده است. با نگاهی به کتاب های عهد قديم و جديد می بينيم داستانهای آمده در قرآن همان افسانه هايی است که محمد از انجيل و تورات شنيده و برای مردم خود تعريف کرده است. بنظر من محمد يک مصلح اجتماعی بوده است که در مقطعی از زندگی خود کمر به اصلاح قوم خود بسته است. اما اصلاحات او مناسب قوم خودش و همان مقطع زمانی بوده است.
-- Arman ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMآن چه كه آقاي سروش و گروه ديگري كه خود را روشنفكر ديني (هرگز با هم جور نمي شوند) مي نامند، نه تنها تا كنون دردي از درد هاي اين ملت را درمان نكرده است، بلكه وضعيتي پر از تناقض و سردرگمي براي ديگر منتقدين و روشنفكران، فراهم نموده است. شايد نظرات تازه آقاي سروش جالب باشد اما تا زماني كه ايشان بخواهد همه چيز را در قالب دين و مذهب نقد كند و همه چيز را در قالب دين درآورد و به حكومت ديني از هرنوع آن كه باشد راي بدهد، باز هيچ دردي نه از جامعه روشنفكري و نه از عموم مردم درمان نخواهد كرد.
-- فرايا ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMآیا "قرآن" می توانست "قرآن تر" از این باشد که هست ؟؟
البته که آری
اگر محمد بن عبدالله، عمر کمتر و یا بیشتری می کرد و در نتیجه با مسائل و حوادث کمتر یا بیشتری روبرو میشد ، مسلما حجم قرآن متفاوت می بود وقرآن این نبود که هست.
اگر مردم هم عصر وی برخی پرسش های سطحی را از پیامبر نمی پرسیدند که وی ناچار به پاسخ باشد و اگر مخاطبین به جای پرسیدن از ماههای حرام و اهله و حیض زنان و...سئوالات هوشمندانه تری می پرسیدند، اگر برای مثال شجاعت زیر سئوال بردن آنچه در رابطه با اسرای بنی قریظه روی داد را - داشتند...اگر می توانستند از تعریف صوری کلماتی چون کافر و نجس و...عبور کنند و "کل مشرکین نجس" را آگانه نقد کنند...اگر محمد نه در عربستان سعودی و نه در سال ... میلادی، بلکه در زمان و مکان دیگری با مسائل و مخاطبین دیگری بدنیا می آمد...اگر و اگر... مسلما قران این نبود که هست.
-- همنشین بهار ، Jan 8, 2008 در ساعت 04:43 PMدر خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
-- اسدالله ط ، Jan 9, 2008 در ساعت 04:43 PMجهدی کن و سر حلقه رندان جهان باش
خرسندم که چنان که از این تحلیل پیداست اندک اندک حجاب تعلیم خانواده و سنت جامعه و عادت نفس از جلوی چشمان شما بر داشته میشود و دعاء اللهم ارنی الاشیاء کما هی در حق شما مستجاب. اکنون که به اینجا رسیده اید تلاشی دیگر در جهت فکر کردن کاملاً تعقلی فرموده و بیاندیشید که آیا اصلاً مفهوم خدا به این صورت که ما تصور میکنیم معقول است تا به نبوتش به رسد. درست است که جهان رازی دارد ولی آن راز را در این تخیلات پیچیدن فقط یک قدم از جهالت تام بت پرستی جلوترست (و شاید هم نه). و چون کشف آن راز بی نهایت از من محدود ساخته نیست مشغول ساختن خود به خیالبافی ، عملی است نه مرضی عقل. به جای چونین خیالبافی ها ، همت بر مشاهده زیبائیهای جهان باید بستن و اوقات به دلخوشی ، و زندگی به بهینگی و نظافت و شادی باید سپردن ، و در خانواده و اجتماع رابطه مهر و دوستی باید پیشه کردن. همان توصیه خردمندانه گیلگمش در چهار هزار سال پیش. شگفتا و دریغا که جهان پس از چهار هزار سال هنوز به مرتبه عقلانیت گیلگمش نرسیده است.
1-اگر آنگونه که سروش می گوید که قران ساخته ذهن محمد ص باشد باید در قدرت حق تعالی شک و تردید کرد زیرا هیچ اراده ای در جلوگیری از گمراهی بشریت نداشته است. زیرا ذهنیات اشتباه یک انسان از جانب خدا به انسانها منتقل شده است که خداوند هیچ اراده ای در تغییر آن ندارد
-- مهدی ، Jan 9, 2008 در ساعت 04:43 PM2-نظم دقیق آیات و اعجاز معنوی آن – که فرزند مرحوم بارزگان گوشه ای از آنرا به زبان علمی بیان کرده است- گواه بر الهی بودن آیات دارد. ضمن اینکه مفاهیم ان به گونه است که قران حتی 1 درصد مشابهت ( به لحاظ لفظی)با کلام مولا علی در نهج البلاغه ندارد. در حالیکه ایشان گرداوری قران را بر عهده داشت
3-آقای سروش، توسعه قابل ملاحظه نگرش روشنفکری دینی مدیون شما و سایر اساتید همچون کدیور و غیره طی سالیان گذشته بوده است. این نهال هنوز نوپا است و مطرح کردن اینگونه مباحث ,بدون در نظر گرفتن ظرفیت و کشش جامعه حتی در بین قشر روشنفکر باعث جسارت بیشتر سنت گرا ها در هجمه هر چه تمام به روشنفکری دینی و گریز مردم از آن به خاطر نادیده انگاشتن اعتقادات بنیادین دین می گردد
با سلام،
-- بدون نام ، Jan 12, 2008 در ساعت 04:43 PMنظر بسیار اندیشمندان حال حاضر جهان و ایران نیز با دکتر در یک راستاست، ولی بیان عقیده مخالف با اسلام ناب محمدی کاریست بس دشوار
"بسم الله الرحمن الرحیم"
-- حسین ، Jan 12, 2008 در ساعت 04:43 PMآه.........از این همه غفلت
دوستان عزیز و جناب دکتر سروش
کافی ست کتاب "نظم قرآن" نوشته دکتر مهدی بازرگان را بخوانید تا بفهمید حتی یک دکترای ریاضی هم نمیتواند چنین نظمی در کتاب به وجود اورد ....مگر خداوند
دوم اینکه پیامبر اسلام که تا قبل از نبوت سواد نوشتن نداشت چگونه میتواند چنین اشعاری!! بگوید؟
. یکی ازدلائل الهی بودن قرآن را این می دانند که هیچکس دیگر نمی تواند مثل آن جملات را با آن زیبایی و فصاحت بیاورد. خوب معلوم است که اگر قرار باشد جملات دیگری بهمان زیبایی و فصاحت و معنا باشد جز خود آن جمله نمی شود ، و باید رونوشت شده باشد.
-- رضا ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PMاصلا می شود در بین میلیونها کتابی که تا حال نوشته شده است دو تا پیدا کنیم که توسط دو نویسنده ی مختلف نوشته شده باشد و کاملا مثل هم باشند؟ خود ما هم اگر در حال تفکر باشیم گاهی چیزهایی به ذهنمان می رسد که اگر بلافاصله آنرا یادداشت نکنیم و زمان از آن بگذرد دیگر نمی توانیم عین آنرا بخاطر بیاوریم و با همان حالت بنویسیم. بدیهی است کسانی هستند که واقعا در نوشتن و استفاده ی درست و بموقع از کلمات موجود در زبانها مهارت فوق العاده دارند و حتی در صحبت کردن آنها انسان تعجب می کند چگونه چنین زیبا می گویند. تازه اگر کسی در زمان ظهور اسلام نبوده که بتواند عین آن جملات و یا بهتر از آنها را بیاورد کجا معلوم در آینده حتی پس از هزاران سال هم کسی پیدا نشود که بهتر از آنرا بیاورد؟
ولی در آنزمان محمد بهترین حرفها را بر زبان جاری می کرد. و بهمین دلیل هم نظر عامه ی مردم را بخود جلب کرد و مردم ستمدیده و غیر ظالم با وحدت زیر پرچم او سعی کردند خود را نجات دهند. بسیاری از تعالیم محمد جنبه ی اخلاقی دارند که با خلقت نوع انسان هماهنگی دارد و در هر زمان می تواند کاربرد داشته باشند. ولی بعضی دستورالعملها مخصوص همان زمانست که برای اصلاح امور آنزمان بوده است و شاید فعلا کاربردی نداشته باشند.
اصلا مگر محمد با در دست داشتن کتاب پیامبری خود را اعلام کرد؟ تا آنجا که ما شنیده ایم قرآن مجموعه ی گفته های محمد است که بعدها توسط کسانی که آن گفته ها را بخاطر داشته اند جمع آوری شده و چه بسا عین گفته ها نباشد. تازه بعضی ها هم مدعی هستند که کلمات اصلی محمد که توسط علی جمع آوری شده در دست نیست و مثلا توسط امام زمان ارائه می گردد. این آقایان نمی گویند که اگر کتابی در دست نباشد اصلا بود و نبودش چه تفاوتی دارد و اگر خدای محمد می خواست دستورالعملهایش را با این کتاب به مردم ارائه دهد، چه نیازی به این چنین قائم موشک بازیها داشت؟! . تا آنجا که من توجه کرده ام بیشتر جاهایی که در قرآن کلمه کتاب آمده است، منظورش مجموعه ای از نوشته های روی صفحات کاغذ بهم پیوسته نیست. بلکه منظورش هر موجود مشهود در عالم است.که قابل مطالعه و تفکر در مورد آن است. بلی با مطالعه ی دقیق موجودات عالم می توان به راز هستی پی برد و نظم و قانونی را که در هر پدیده وجود دارد مورد مطالعه قرار داد و آموخت که همه ی پدیده ها و اعمال و رفتار و عکس العملها از قانون خاصی که در خود آنها نهفته است پیروی می کند و می توان پی برد به این حقیقت که آنچه در مورد تقدیر و سرنوشت و پاداش و مکافات اعمال تصور می شود واقعیتی است نهفته در خود آنها که در قانون خلقت وجود دارد. این قانون است که همه باید سعی کنند یاد بگیرند تا در سایه ی این دانش و پیروی از اصول لایتغیر آن به سعادت واقعی نائل شد. حالا اسم این خالق و قانون آنرا هر چه می خواهید بنامید. دیگر نه احتیاج به تعصب کور کورانه است و نه انکار نسیجیده . بلکه قبول واقعیت ، همانگونه که هست.(بر گرفته از مقاله یدینداری و... در http://aznegahema.blogspot.com
فرايند تفكر نميتواند در چارچوب تنگ حسابگريهاي سياسي و باندبازي محصور بماند البته بوده اند انديشه منداني كه از ترس صاحبان زر و زور تقيه ورزيده اند ولي لامحاله شعاع تفكر توانسته افقهاي ناپيموده را در نوردد آنچنانكه هم اينك محققاني حين تتبع در محتويات تورات و انجيل، حتي به وجود تاريخي موسي و عيسي نيز تشكيك كرده اند شگفتا كه در اين كشمكش لايه هاي پنهان و زيباي اين متون مقدس ، بيشتر خود را نمايانده است. در نهايت بايد بدانيم كه حقيقت ،با زيبائي و نيز با خير(فردي و اجتماعي) اينهماني دارد.
-- سهراب ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PMاين سخن دكتر سروش همانطور كه خودشان گفته اند نظريه جديدي نيست و شادروان احمد كسروي در كتاب "در پاسخ بدخواهان" به روشني آن را بيان مي كند:
-- فرشاد ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PM" . . . در داستان ذوالقرنین در قرآن گفته میشود
4. درباره این داستان سخنان « حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا » : میشود
« بلغ مطلع الشمس » و « بلغ مغرب الشمس » : بسیاری رانده شده. ولی من از همه آنها چشم پوشیده تنها به دو جمله
میپردازم. آیا رسیدن به فرودگاه خورشید یا به درآمدگاه آن، جز با یکرویه و هموار بودن زمین تواند ساخت؟!. آیا با
گرد بودن زمین، کسی به فرودگاه یا درآمدگاه خورشید تواند رسید؟!.
میدانم خواهند گفت: ذوالقرنین چون به کنار دریا رسید و از دور دید خورشید در دریا فرو میرود، آنجا را
دید که در » : فرودگاه خورشید پنداشت. میگویم: این تأویلست. در آیه نامی از دریا برده نشده، بلکه گفته شده
« رسیدن » و پیداست که خواستش دریا نیست. آنگاه دوباره میگویم: سخن ما در .« چشمه پر از گل سیاهی فرو میرود
است و باز میگویم: اگر زمین گرد است، کسی هرچه برود به فرودگاه یا درآمدگاه خورشید نخواهد رسید.
شما ببینید چیزی به این آشکاری آنان نفهمیده اند، و با این نافهمی در برابر ما آن زباندرازیها را میکنند. ببینید
دروغگو کیست، ماییم یا آنان؟!. ببینید آیا ما معنی قرآن را نمی دانیم یا آنان؟!.
اکنون به این چه توان گفت؟!. آنان باید یا بگویند این آیه ها از قرآن نیست و به آن افزوده شده، یا بگویند زمین
پیغمبر اسلام دانسته و فهمیده دروغ » . گرد نیست و آنهمه دلیلها را دربارۀ گرد بودن زمین دور اندازند. یا بگویند
.« گفته
آنچه ما میدانیم هیچکی از اینها نیست. این آیه ها از قرآنست. زمین نیز گرد است. بنیاد گزار اسلام نیز دروغ
نگفته. مردی با آن استواری و بزرگی، نشدنیست که دروغ گوید. راستی آنست که او دانسته خود را گفته. او از
دانشها همان را میدانسته که در زمان او میبوده."
www.kasravi.info
آقا اگر وحی هم خطا دارد پس ما در این دنیا ول معطلیم یعنی چی که وحی هم خطا دازد عقل ادمی هم خود خطا می کند پس در این دنیا کی درست میرود !!!! اگر وحی علم وعقل همه خطا دارد پس چی خطا ندارد !!!!
-- اسماعیل ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PMمسئله اينجاست که با تاکيد قران بر اين نکته که اين سخنان از جانب خدا است و پيامبر در ارسال پيام خدا امين است و تاکيد بر تنبيه پيامبر در صورت تحريف پيام خدا . اگر پيامبر سخنان خودش را منصوب به خدا کرده ايا راست گو و امين بوده و قضاوت تاريخ چه خواهد بود ايا به بهانه اصلاح يک جامعه ميتوان از ادعا سخن گفتن با خدا استفاده کرد. اگر پيامبر حقيقتا به خدا متصل شده و کوزه ای از بحر پر شده است ايا خطاهای قران قابل توجيح هستند نکات علمی اشاره شده در قران در مقابل عظمت کهکشانها و جهان همانا به مقياس بحر و کنجايش کوزه است ولی حتی در همين محدوديت هم دچار خطا و اشتباه پس کوزه از بحر پرنشده و نتيجه منطقی اين است که اتصالی به عالم بالا وجود نداشته و اين کلامات از زبان پيامبر صرفا يک احساس اتصال است که به يک باور تبديل شده که در اين صورت متاسفانه بايد گفت اين احساس نتيجه اشفتگی ذهن است.از دکتر سروش سپاس گزارم که قدم مثبتی را شروع کردند ولی سوالهای بيشماری به جا مانده که اميدوارم شجاعت پاسخگوی داشته باشند
-- azad ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PMبا نظر دوست عزیز رضا موافقم پس این همه اعجاز چه میشود
-- مصطفی ، Jan 14, 2008 در ساعت 04:43 PMبه نظر مي رسد بخت آقاي سروش اين بوده كه خرطوم مورچه خواران در دست در جوار خوابگه مورچگان به آبياري گل مشغول باشد .
-- بي نام ، Jan 15, 2008 در ساعت 04:43 PMخدا قوت
بسمه تعالي
جاي بسي تاسف و تاثر است كه فرد انديشمندي چون دكتر سروش جا پاي فرد مرتدي چون سلمان رشدي مي گذارد. من ايشان را به تفقه و تدبر بيشتر در اين كتاب سراسر اعجاز آسماني دعوت مي كنم. قرآن كتابيست كه خداوند بر حفظ آن سو گند خورده و نظم و اعجاز حيرت آور حاكم بر سراسر اين كتاب بزرگ بر صحت و عدم هر گونه تحريف آن دلالت دارد و بدون شك اين نظريات واهي بر عظمت اين كتاب آسماني خدشه اي وارد نخواهد ساخت، "يريدون ليطفو نورالله بافواههم و الله يتم نوره ولو كره الكافرون"
به جاي ايجاد اوهام يكجانبه، من ايشان را به يك مناظره علمي با انديشمندان مسلمان دعوت مي كنم.
دكتر غ. چابكرو-استاد دانشگاه
-- دكتر غلامرضا چابكرو ، Jan 15, 2008 در ساعت 04:43 PMI want to know why my idea about this subject was not released?
-- azad ، Jan 16, 2008 در ساعت 04:43 PMI wish you followed your principles as
democrasy supporters.
آقاي سروش:چقدر خوب بود كه كسوت استادي و عنوان فيلسوفي را براي خود حفظ ميكرديد و وارد اين بحث كه به ادعاي عموم نهايت ندارد و جز خسته كردن خود و انگ خوردن از طرف اين آخوندهاي.....چيز ديگري عايدتان نميشود نميشديد.در هر صورت توصيه من به آقاي سروش اينست كه برويد و جامعه شناسي و فلسفهء خود را دنبال كنيد.مطمءنن از آنراه به يك سري مجهولات پي خواهيد برد كه اثبات كننده آن چيزي خواهد بود كهاز راه اثبات حقانيت و يا وحي بودن يا نبودن قرآن ميخواهيد بآن برسيد.
-- بدون نام ، Jan 16, 2008 در ساعت 04:43 PMمهدي 16jan2008 15:25
در میان تذکرات خوانندگان تذکر جناب بهمن ب را بسیار مفید یافتم. مراجعه ای به مورد ذکر شده روشن میکند که همه آن چه آقایان در مورد اعجاز لفظی و معنوی می گویند تصور و آرزوست که صد البته بر جوانان عیب نیست.
-- نادعلی ، Jan 16, 2008 در ساعت 04:43 PMبسم الله...
-- سلیمانی ، Jan 17, 2008 در ساعت 04:43 PMافلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا.
به نظر من کسانی که به قرآن ایمان آوردند، و حاضر شدند جانشان را برای باقی ماندن آن بدهند قبل از جستجو برای اثبات قرآن به وسیله استدلال های ساخته ذهن بشر، خود این کتاب را بدون تعصب و غرض ورزی مطالعه کردند. اثبات قرآن خود قرآن است و تمام شبهات وارد شده به آن توسط خودش پاسخ داده شده. البته اگر خدا لطف کند و جزء "صم بکم عمی" نباشیم.
متشکر از ترجمه مصاحبه!
-- بدون نام ، Jan 17, 2008 در ساعت 04:43 PMدین ، وحی و معجزه چیزهایی نیست که بشه خیلی قطعی در موردشون نظر داد و به نظر من عقل خیلی ما رو نمیتونه به قطعیت برسونه. من به نظر دکتر احترام میگذارم اما فکر میکنم قرآن تنها و تنها از یک سرچشمه آسمانی است و پیامبر تنها و تنها یک انتقال دهنده هست.
-- امیر ، Jan 17, 2008 در ساعت 04:43 PMشاید دلیل چنین اعتقادی از سوی دکتر مساله عجیب بودن برخی آیه ها باشه (مثل اختیار چند زن و ...) اما فکر میکنم یک انسان برای حرکت در جهت درک دین نیاز به یک تجربه عملی (عرفان) داره و تنها عقل نمیتونه تحلیل گر مفاهیم قرآن باشه.
شاید دکتر سروش اگر به اونجایی میرسید که مولانا رسیده بود اعتقاد دیگری پیدا میکرد.
امیدوارم اعتقادات ما محصول تنها تفکراتمان نباشد بلکه آنرا در تجربه زندگی بدست آورده باشیم.
تعصب دشمن عقلانیت و در نتیجه دشمن انسانیت است عزیزانی که از معجزه بودن قران دم می زنند گویا نخواندن شهاب تیر های فرشتگان بر شیاطین است- زمین صاف-خورشید حرکت می کند-اسمان سقف با ستون های نامرئی-ستارگان تزئینات اسمان که قیامت میریزنند- خدا بر تخت سوار(عرش)-تبدیل انسان به بوزینه و ... یا از تعصب چراغ عقل را خاموش کردند که نبینند تزه بگذریم از ایات قتال و دست و پا بریدن و شکنجه گاه جهنم برای باور کردن که تعصب چه می کند به ایران ما و متولیان و مجریان قران بنگرید و جرات دانستن داشته باشید
-- علی طباطبائی ، Jan 21, 2008 در ساعت 04:43 PMآنچه از آقای دکتر سروش نقل شده از زبان ایشان جدید و از زبان دیگران قدیمی است که بعضا در بخش نظرات اشاره شده و خود ایشان هم اشاراتی داشته اند. به هر حال تلاش ایشان نو اندیشی در حوزه دین است اما گمان میکنم بحثهای اینچنینی که به امهات اعتقادی مسلمین ارتباط پیدا میکند بیش از آنکه نتایج مفید معرفتی داشته باشد؛اثرات سوء اعتقادی خواهد داشت کما اینکه دیگرانی هم که این راه را رفته اند نتایج مثبتی نگرفته اند. باید بپذیریم که اینجا "مرز" است و نمی توان این سو ایستاد و از قوانین آنسو تبعیت کرد. فی المثل اگر توضیحات جناب سروش را درون دینی بدانیم تکلیف "کلام الله" که به کرات در وصف قرآن بکار رفته چه خواهد شد؟
-- سعید صفایی ، Jan 21, 2008 در ساعت 04:43 PMضمنا جناب سروش باید بهتر بدانند که نظر معتزله در باب مخلوق بودن قرآن ارتباط چندانی به مدعای ایشان ندارد و بیشتر به بحث قدیم یا حدوث قرآن برمی گردد.
سروش اگر راست میگه بره با آیت الله سبحانی بحث کنه
-- بدون نام ، Jan 23, 2008 در ساعت 04:43 PMیکی بر سر شاخ بن می برید.
-- غلامرضا نوزادی ، Jan 28, 2008 در ساعت 04:43 PMآیا دیدگاه جناب سروش درون دینی است یا برون دینی؟ بنظر میرسد جناب دکتر، در مرکز دایره دین نشسته اند وبعنوان روشنفکر دینی، احکام برون دینی صادر می نمایند. جدای از اینکه احکام فوق در زمینه قران، بیشتر به توصیفی شاعرانه می ماند تا استدلالی کلامی و فلسفی و مبتنی بر مستندات متقن تاریخی.
بنظر میرسد نوعی خانه تکانی درونی و پوست اندازیبرونی {با توجه به مواضع ساختار شکنانه اخیر}همچون آقای مجتهد شبستری، برای آقای دکتر سروش نیز، ضروری باشد.
با درود.
با سلام. نهضت اصلاح طلبی در ایران با آرا و اندیشه های آیت ا... منتظری و دکتر سروش به بار نشست. آن چه در ایران بر این دو بزرگوار رفت متاسفانه هیچ نشانی از اسلامیت و حریت نداشت. اما نکته این است که آیا واقعا دیدگاه دکتر تا این حد دچار دگرگونی شده و یا این گونه ای موضع گیری ناشی از آزرده خاطری، رنج دیدگی و نهایتا رفتاری است که با ایشان توسط حاکمیت شده؟ اگر چنین است جای بسی تاسف است چرا که ذره ای از ظلمی که بر آقای منتظری و یاران نزدیکش رفت بر ایشان وارد نشد؛ اگرچه آنها که جز از طریق اندشه با یک اندیشمند برخورد می کنند به شدیدترین وجه محکومند. اما آقای دکتر عزیز ما در حد شاید بتوان گفت بی نهایت، دینداری را از شما آموختیم، بسیاری از جوانان مسلمان اهل عمل به دین که معتقد به اصلاحات هستند شما را از طریق معرفی والدینشان، متفکری عارف و صد در صد به عنوان یک practical moslem می شناسند؛ اما این نظر شما ناشی از هر چه باشد، حتی اگر حاصل تجربه ای دینی باشد برای امثال ما و فرزندانمان َ قابل توجیه - نه عقلانی و نه با مشربی عارفانه_ و حتی اندیشیدن هم نیست. آیا اندیشمندی چون شما نباید تاثیر کلام خویش را در حد یک تفکر قابل تامل ابتدا بررسی کند و پس از آن نشر دهد؟ ما به عنوان کسانی که انگ دگراندیشی را به خاطر جانب داری از شما و اندیشه هایتان بر جان و دل خریده ایم از شما انتظار تعقل یشتر داشته و داریم. امید که خداوند هیچ گاه ما را به خود وانگذارد.سپاس
-- ایرانی ، Jan 30, 2008 در ساعت 04:43 PM1- دنیای جدید راززدایی نکرده بلکه صرفا صورت مسأله را پاک کرده و به پدیدارها دلخوش شده است. آقای سروش که به خدای ناپدیداری -لااقل در ظاهر امر- قائل است چگونه می خواهد خدا و خرما را جمع کند.
-- بی ، Feb 4, 2008 در ساعت 04:43 PM2- این اشکال که آخونده ها بخاطر نانشان چنین می گویند خب آقای سروش هم بخاطر نانش چنین می گوید. بهتر است در مباحث علمی از این هوچی گریها پرهیز شود.
3- اصلا قرآن و وحی نبوی در پیش پیامبر و صحابه، چونان رازی نبوده که بخواهد راززدایی شود. حالا برای شما راز است من نمی دانم. خب لابد تحت تأثیر نگاه پدیدارگرایانه جهان غرب است که بازگشت ما به همان ایراد نخستین است.
4- جناب سروشی که مولوی را می پرستد بیش از این از او توقعی نمی رود. مولوی با همه ادبیات قوی ای که دارد عقل و شعورش تا بدین حد است که باور کرده است که شیطان، معاویه را برای نماز از خواب بیدار می کند، خب کسی که از خرد، اندک بهره ای دارد و در تاریخ اندک نگاهی، افکنده است، می داند که این وصله ها به معاویه نمی چسبد. اما مولوی سروش این را نمی دانسته. خب از سروشی که معبودش اینست نیز نباید توقع فهمی بیش از این داشت.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
من هم فکر میکنم امروز بیشتر از هر چیز باید ولایت فقیه را نقد کرد که هر چه میکشیم از آن است
-- بدون نام ، Feb 4, 2008 در ساعت 04:43 PMبا سلام
-- جلیل ، Feb 5, 2008 در ساعت 04:43 PMگرچه من یکی از طرفداران پر و پا قرص دکتر سروش هستم، اما در مورد قرآن ذکر این نکته لازم است که با توجه به محتوای قرآن یا باید آن را صرفا از جانبخدا بدانیم و یا اینکه (خدای نکرده) به پیامبر شک کنیم؟
انا نزلناه الذكر و انا له لحافظون - قرآن كريم
-- مهدي دادفر ، Feb 5, 2008 در ساعت 04:43 PMتمام داشته هاي خود از مثنوي و همچنين مباحث معرفت ديني را كه منتهي به پيگيري بيشتر و آشنايي با شخصيت هاي ارزشمند ديگر وآثار مكتوب و گفتاري آنان گرديد عمدتآ هدايت الهي و برخوردار از آثار و گفتار متين - شيوا و پر محتواي شما مي باشم وبه عنوان استادي مسلم و گنجينه اي ارزشمند
به حيات و وجود و هموطني شما مي بالم . تمام دانسته ها براي روشن شدن انسان است همچنانكه در يك مدار الكتريكي اگر :
-سيم مثبت قطع شود
-سيم منفي قطع شود
جريان برقرار نميگردد .
اگر :
سيم مثبت مستقيما با سيم منفي برخورد كند جرقه و قطع فيوز را بدنبال دارد.
ولي اگر :
به هر دو به دو سر يك مصرف كننده - لامپ - متصل گردند آن را روشن خواهند نمود .دراين مثال با دست زدن به سيم منفي -نول- جرياني احساس نميشود ولي همين عمل با سيم مثبت برق گرفتگي بدنبال دارد .
انرژي- حقيقت-در مثبت جريان دارد و منفي براي اختلاف پتانسيل و ايجاد جريان است .
بنابراين اگر منفي ها از جامعه حذف شوند ما فرشته خواهيم داشت و اگر مثبت ها از جامعه بشري حذف شوند ما حيوا ن خواهيم داشت كه خلاف اراده الهي براي خلقت انسان -داراي صفات و نظرات مثبت و منفي يا درست و نادرست- ميباشد.
چون خداوند جماد - نبات -حيوان و فرشته را جداگانه خلق نموده است .
مطابق سنت الهي در خصوص انسان همواره دو جريان حق و باطل وجود خواهد داشت ولي جريان داراي انرژي حق است ونظرات ناصحيح-باطل- براي برقراري اختلاف پتانسيل و ايجاد جريان [كان زهوقا] است و برخورد مستقيم هم تنش- جرقه - ايجاد ميكند .در اتم هم بار مثبت در هسته -مركزيت-قرار دارد.
بعضي تحليل ها و نظرات حتي اگر منفي باشد براي جريان يافتگي مثبت و -روشن - شدن انسان لازم است و تفكر و تعمق بيشتر در منابع شناختي را بدنبال دارد. در مورد قرآن اينكه تعدادي از آيات شريفه مكان و زمان پيامبر اكرم را مخاطب قرار داده - و روح حاكم بر آنها -فارغ از قالب مانند ترجمان ضرب المثل قابل تعميم به جوامع آينده ميباشدمي با شد ترديدي نيست . ليكن قرآن - ذلك كتاب لا ريب فيه - خود را معرفي نموده است و حفاظت آن را نيز خداوند قادر عهده دار گرديده و غواصي و صييد گوهرهاي معاني را به عهده ما قرار داده است پس بهتر است همچنان غواصي ماهر در اين اقيانوس بيكران خداوندي باشيم تا غريقي بيجان . همچنان توفيقات روز افزون شما را در توليد علم و معرفت از حضرت باريتعالي خواستارم .
به نام خدا
-- بدون نام ، Feb 8, 2008 در ساعت 04:43 PMآقای سروش دچار دینداری پارادکسیکال شده است.دیانتی از نوع تضاد، تقابل انکار و تصدیق، علم و جهل و نور و ظلمت. انکار لفظ و تصدیق معنا. ایشان در صدد انکار معنی بوده اند،اما از آن جهت که موقعیت ایشان اقتضای ظاهری دیندار میکند تنها به انکار الفاظ پرداختند.
دکتر نرگس فراهانی عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز
آقای سروش، بدون اطلاعات کافی در مورد زبانشناسی قرآنی به اظهار نظر می پردازند،و گمان می کنند که با مطالعه ی مثنوی می توان درباره ی هر موضوع دینی و قرآنی نظر داد.
-- دکتر دزفولی ، Feb 9, 2008 در ساعت 04:43 PMآیات 44تا 46سوره ی مبارکه ی الحاقه:
-- افسانه ، Feb 10, 2008 در ساعت 04:43 PMو لو تقول علینا بعض الاقاویل(46)لاخذنا منه بالیمین(45)ثم لقطعنا منه الوتین(46)
و اگر محمد (به دروغ)به ما سخنانی می بست محققا او را به دست راست می گرفتیم ورگ گردنش را قطع می کردیم
به نام او
سخت است آنجا که می بینیم روشنفکران مکتب علی همان می کنند که کوفیان زمان علی.و بیشک این بار نیز می توان صدای ناله های علی را در چاه های اطراف کوفه شنید.این بار علی به جای گریستن خون می فشاند که مدرس کتاب حکیمانه او(نهج البلاغه) و نه کوفیان جاهل این چنین آگاهانه و اما مذبوحانه اسلام را می کوبند.و نمیدانیم این بار چه باید گفت که فرزندی از کشور اسلام ا ینچنین جاهلانه سخن از زیباترین نمونه خلقت می گوید.دکتر سروش ایا آنجا که اسلام را با روحانیت می سنجید و درکتان از اسلام را با مقایسه آن با مسلمانان در قالبی اینچنین حقیر می ریزید نمی توان گفت که در تمام عمر با مارکسیسمی مبارزه کرده اید که در امتحان نهایی خود مهر بطلان بر تمام درسهای این کلاس زدید و به مارکسیسم همان هدیه کردید که می خواست؟متاسفم شما با بشری خواندن درک پیامبر از وحی همانند مارکسیسم تمام معنویات را نفی و برگ ننگین دیگری بر کتاب مارکس ها افزودید که اینبار سیاه تر از دیگر صفحات بود به این دلیل که مدعی شیعه ی علی اینبار اینچین مادی گرایانه بر آنچه آموخته بود پشت نمود.در سنجش معیار شنجیدن باید بین دو هم سان انتخاب شود و شما پیامبر را با مولوی می سنجید متذکر می شوم که مولوی مذمون شعر خود را(ریختن بحر در کوزه )برای تشبیه شما و امثالهم به کار می برد.و اما استفاده از لفظ شعر برای وحی منزل بر پیامبر حقیقت بزرگ و زشتی را در بیانات شما آشکار می سازدکه شما ازدرک حکیمانه که نه حتی ابتدایی آیات قرآن عاجز بو ده اید و دیدگاه شما از درک قرآن در حد همان دانشجوی مسیحی بیگانه با قرآن دانشگاه آمستردام وهاروارد و غیره است زان که:
آیات 224تا226سوره ی مبارکه الشعرا:
و الشعرائ یتبعهم الغاون(224)الم ترانهم فی کل وادیهیمون(225)و انهم یقولون ما لا یفعلون(226)
و شا عران را مردم جاهل و گمراه پیروی می کنند آیا نمی بینی (که شاعران)خود در بحر وادی حیرت سر گشته اند؟وآنان خود بسیار سخن می گویند که خود عمل نمی کنند
آیات 41تا 43سوره ی مبارکه الحاقه
و ما هو بقول شاعرقلیلا ما تومنون(41)ولا بقول کاهن قلیلاما تذکرون(42)تنزیل من رب العالمین(43)
این سخنانسان شاعری نیست و البته عده ی کمی به آن ایمان می آورندو نه سخن کاهن غیب گو(گرچه بازهم مردم اندکی به آن ایمان می آورند) و همانا این قرآن فرستاده ی خدای عالمیان است
باوجود روشنفکران آگاهی چون دکتر سروش سیا آمریکا نیازی برای سرمایه گذاری برای انحراف مسلمانان نخواهد دید
دنیا به سرعت در حال تحول است و انسان به اسرار ی دست می یابدکه قبلا از انها نامی هم برده نمی شد.عظمت خداوند و کائنات بسیار فراتر از آنچه است که از گذشته به ما رسیده است.دکتر سروش شما در دنیای امروز بیگانه اید زیرا از زمان خود جلوتر رفته اید .تعصبات این زمانه مانع درک سخنان شما است.شاید تا 50 سال دیگر آنچه که شما فکر میکنید فراگیر شود.اما امروز شما را همانند گالیله تکفیر میکنند.افرادی که زیاد میدانند در کنار کسانی که کم میدانند فقط زجر میکشند زیرا کسی آنها را درک نمیکند .
-- Chelcheleh ، Feb 10, 2008 در ساعت 04:43 PMدر سال 2004 سرعت دقیق نور بوسیله ی یک فیزیکدان مصری از آیات آغازین سوره ی نجم بدست آمد. چطور آقای سروش می گویند پیامبر از علم هیچ اطلاعی نداشته اند.
-- نازنین محمدی ، Feb 11, 2008 در ساعت 04:43 PMمن از آقای سروش یک سوال دارم:
-- علیرضا ، Feb 12, 2008 در ساعت 04:43 PMآیا شما به قرآن چه کلام خدا باشد چه کلام پیغمبر ایمان دارید؟
اگر ایمان ندارید در این صورت مشکلی با شما نداریم واگر ایمان دارید خود قرآن در سوره ی مبارکه ی یس
می گوید: و ماعلمناه الشعر و ما ینبغی له ان هو الا ذکر و قرآن مبین.
صحبت های ایشان دارای اسلوب علمی نیست که بتوان بطور علمی آن را پاسخ گفت.
به آقای سروش پیشنهاد می کنم این مقاله با مطالعه کنند>
-- قباد ، Feb 12, 2008 در ساعت 04:43 PMhttp://sociologyofiran.com/index.php?option=com_content&task=view&id=571
&Itemid=65
موفق باشید
شرم اورست قبل از این باور نمیکردم سروش چنین گفته باشد
-- محمد مهدی جوکار ، Feb 12, 2008 در ساعت 04:43 PMهرگونه که به قران بنگرم هرگز نمیتوان انرا خیلاتی وهم ÷نداشت چراکه بسیار شیوا و جامع است
ایا در سخن خدا (قران) بزرگ اندیشه نمیکنید /مومنون 48
بقول گیـــبــون : قران دلیل روشنی بر وجود و یگانگی خداوند است
روزیکه اسمان را چون طومار نوشته ها درهم میپیچیم و مانند افرینش نخست که افریدیم انرا باز میگردانیم این وعده ای برعهده ی ماست و بیتردید انجام دهنده ی انیم
1-با اينكه بنده در پاره اي از مسائل به جناب سروش موافق نيستم ، از جمله بحث سكولاريزم ،اما در اين مورد خاص بسيار بسيار با ايشان موافقم و شهامت ايشان را (با توجه به اينكه ايشان نسبتا به طيف مذهبي ها تعلق دارد) مي ستايم .
-- بيدگاني ، Feb 13, 2008 در ساعت 04:43 PM2- متاسفم از اينكه دوستاني نظر دادند كه ايشان بهتر فلان مقاله (در له قرآن) رو بخونند بعد .. فراموش نبايد كرد كسي كه وحي قرآن رو انكار كند آن هم در يك جامعه كاملا سنتي ، آگاه است كه خلاف جريان آب شنا مي كند و اين سختهاي بسيار دارد و براي آن نيز بايد آماده باشد .
حتم بدار كه ايشان پيش از شما با نظرات قرآن مداران آشنايي كامل داشته چون خود در جواني بگمان بنده يكي از آنها بوده .
اافرادي مذهب كه بعد ازآموختن دروس حوزوي و آشنايي بيشتر با ماهيت دين اسلام ، كسوت روحانيت رو كنار گذاشتند در تاريخ ما كم نبوده . امثال كسروي ، عارف قزويي ، تقي زاده ، علي دشتي .
اينان بعد از درك اصل مطلب و نه برداشت قشري همچون ملايان از دين به روشنگري پرداختند و رسالت خود رو نسبت به جامعه به انجام رسوندند .
اگر جناب سروش واقعا بفكر روشنگري واقعي در باب دين باشند بنده تولد ايشون رو صميمانه تبريگ مي گويم .
صراحت کلام و شجاعت ایشان بسیار ستودنی است چه باور به این نظریه داشته باشیم و چه نداشته باشیم
-- binesh ، Feb 13, 2008 در ساعت 04:43 PMمتشكرم خيلي خوب بود
-- مريم دات كام ، Feb 14, 2008 در ساعت 04:43 PMاین گفته ها بارها ازجمله کتاب بیست وسه سه سال دکتر دشتی تکرار شده لیکن تا مردم ما ازسلطه عرب و جهل بیرون نرفته اند گوشی برای شنیدن نیست یا اگرهست در اقلیتی مظلوم ومسیر به سوی انحطاط ایران با اصالت است
-- آریوبرزن ، Feb 16, 2008 در ساعت 04:43 PMایا کلام خداوند قدسی تر ازذات خداونداست؟ اقایان وقتی درمباحث کلامی علاوه بر وجودوعدم خدا،حتی درباره دست وبازو ،وچشم وگوش و صندلی وتخت خداوند نیزاظهار فضل مینمایند،چگونه است که مبتلای کفرو ارتداد نمی شوند، اما اگر فیلسوف فاضلی چون سروش ،تاویل جدیدی از نقش زمانه وزمینه شخصیتی پیامبر،درحدوث قران ارائه نماید بایدمرتدوقران ستیز نامیده شود.{طنز زمانه است که القاب فوق توسط روشنفکر مکلائی چون خرمشاهی،ازارادتمندان وستایشگران سابق دکترسروش،در حالی صادر میشود که روحانی معممی چون ایت...ایازی، قران پژوه بزرگ حوزه قم ،بسیار محترمانه وبی هیچ انگی ،با سروش مواجهه علمی میکند}
-- غلامرضا نوزادی ، Feb 18, 2008 در ساعت 04:43 PMپیروز باشید.
اصلا"برایم عجیب نیست که عده ای بدون پی بردن به اصل منظور استاد بزرگ دکتر سروش اینقدر قلم فرسایی می کنند و بدون دقت در عمق مفاهیم آن با اعتماد به نفس ابراز نظر می کنند ونسبت کفر وارتداد به او میدهند طبق فرموده ی حضرت محمد اگر ابوذر می دانست چه درقلب سلمان است اورا تکفیر می کرد
-- نجمه مقدس ، Feb 20, 2008 در ساعت 04:43 PMواقعا از دكتر بعيد است آيا ايشان خودش را عقل كل ميداند خوب است فكر كنند فكر چه انساني ميتواند انهمه مطلب را در حد ايه هاي قران با انهمه معجزات گرد هم اورد درثاني اگر سفارشش درباب زنان به خاطر زن دوستي بود چرا زنان بيوه پير را گرفت كه تازه اين كمترين دليل است من كه قبلا به ايشان احترام مي گذاشتم متاسفم كه همان عقل ناقص بشري ام در انتخاب اشتباه كردم
-- ساسا ، Feb 21, 2008 در ساعت 04:43 PMاگر روزی مالک کلام بیاید و بگوید این ها که گفته ای منظور من نبوده چه پاسخی به او می دهید؟
-- زینب دوران ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:43 PMاعجاز قرآن، ماورای اشعار حافظ و مولوی است! قرآن کشک نیست که این جناب آستین بالا زدهاند که بسابندش.
-- سوسن جعفری ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:43 PMبرای عالیجناب سروش متأسفم! البته بادسنج ایشان بسیار عالی در حال فعالیت است. تبریکات صمصمانه معروض داشتیم!
البته در اوضاع کنونی که اگر بتوانی ضربهای به اسلام و محمد وارد کنی، میتوانی سر سفره ارباب زر و زور و تزویر بنشینی و دیپلم افتخار بگیری و کرسی استادی دانشگاههایاشن را تصدی کنی، لاف زدن فرمودهاند!
اعجاز قرآن، ماورای اشعار حافظ و مولوی است! قرآن کشک نیست که این جناب آستین بالا زدهاند که بسابندش.
برای عالیجناب سروش متأسفم! البته بادسنج ایشان بسیار عالی در حال فعالیت است. تبریکات صمصمانه معروض داشتیم!
از آقای جامی خلاف این نشر اکاذیب انتظار داشتیم.
-- سوسن جعفری ، Feb 22, 2008 در ساعت 04:43 PMمن فكر مي كنم اينگونه نظريات دكترسروش بيشتر ريشه در اعتقادات مقابله جويانه ي ايشان با تفكرات احمد فرديد دارد كه منجر به رويكردي مقابله جويانه با يكي از علوم مورد علاقه ي فرديد يعني اتيمولوژي {علم ريشه يابي زبانهاي مختلف} هم شده كه سر از تحليل قران و تنزيل آن به پيام محمد در آورده است
-- قلاووز ، Feb 26, 2008 در ساعت 04:43 PM