اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ مهر ۱۰, سه‌شنبه

لغو سخنراني احمدي نژاد در دانشگاه تهران

دفتر تحکيم وحدت مهمترين تشکل دانشجويي منتقد خواستار طرح سوال از احمدي نژاد شده بود

لغو سخنراني احمدي نژاد در دانشگاه تهران

گروه سياسي، فرناز حسنعلي زاده؛ انتظار تشکل هاي منتقد دانشجويي که ديروز چشم به راه رئيس جمهور در دانشگاه تهران بودند با يک اطلاعيه کوتاه به پايان رسيد؛ «سخنراني محمود احمدي نژاد در دانشگاه تهران لغو گرديد.»در حالي که فعالان دانشجويي خود را براي ميزباني و طرح سوال ها از رئيس دولت نهم آماده مي کردند ساعات پاياني يکشنبه شب خبرگزاري ايسنا به نقل از روابط عمومي رياست جمهوري بدون هيچ توضيحي از لغو اين مراسم خبر داد؛ مراسمي که قرار بود در آن احمدي نژاد به دانشگاه تهران بيايد تا پس از اظهاراتش در دانشگاه کلمبياي امريکا، اين بار در جمع دانشجويان ايراني سخن بگويد. دانشجوياني که سال گذشته در دانشگاه اميرکبير هم گردهم آمدند تا شاهد اولين حضور احمدي نژاد باشند اما اين حضور با حواشي مواجه شد که ظاهراً احتمال تکرار اين حواشي موجب لغو حضور روز گذشته احمدي نژاد در دانشگاه تهران شد.البته همين حواشي هم به نوعي در دانشگاه کلمبياي امريکا به وجود آمد و از احمدي نژاد درباره ميزان آزادي ها در ايران پرسيدند اما محمود احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا در پاسخ به کساني که از وي درباره وجود فشار بر دانشجويان و استادان توضيح مي خواستند به صراحت اعلام کرده بود؛ «آزادي در ايران اگر بي نظير نباشد کم نظير است چرا که در ايران درباره هر چيز مي توان اظهارنظر کرد.» وي در پاسخ به انتقادات مطرح شده در اين دانشگاه به حضور پرسروصدايش در دانشگاه اميرکبير اشاره کرد و گفت؛ «در اين دانشگاه از ميان دو هزار دانشجو کمتر از 100 نفر با سخنان من مخالفت کردند و به دنبال ايجاد مشکل در سخنراني بودند اما من به مسوولان وزارت علوم و دانشگاه تاکيد کردم کاري به کار آنان نداشته باشند.» رئيس جمهور حتي پا را از اين فراتر نهاد و از استادان و دانشجويان امريکا دعوت کرد تا براي اينکه با چشم خود مشاهده کنند فضاي دانشگاه هاي ايران تا چه حد از آزادي برخوردار است به دانشگاه هاي ايران بيايند.

احمدي نژاد حتي اعلام کرد جرج بوش هم مي تواند در دانشگاه هاي ايران سخنراني کند و محمدعلي حسيني سخنگوي وزارت خارجه هم روز يکشنبه امکان سخنراني بوش در ايران را تاييد کرد.اما پيش از آنکه استادان و دانشجويان حاضر در نيويورک به فراخوان احمدي نژاد پاسخ مثبت بدهند طيف هاي متنوع دانشجويي در داخل کشور به اين دعوت لبيک گفتند و همزمان با آنکه اعلام شد رئيس جمهور به مناسبت آغاز سال تحصيلي در تالار علامه اميني کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران سخنراني خواهد کرد به دنبال مجال حضور در اين مراسم بودند.چنان که شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با ارسال نامه سرگشاده يي خطاب به احمدي نژاد خواستار امکان سخن گفتن نماينده اين تشکل دانشجويي در اين برنامه و طرح سوال از احمدي نژاد شد؛ «به عنوان منتخبان بزرگ ترين تشکل دانشجويي به شما سلام مي نماييم تا به عهدي که با خود بسته ايم وفادار باشيم و بدي را براي هيچ کسي نخواهيم حتي اگر آن شخص رئيس دولتي باشد که در دانشگاه کلمبيا از آزادي کم نظير در ايران و از خوش رفتاري با منتقدان و دگرانديشان بگويد

اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با اين نامه به پيشواز احمدي نژاد رفتند و از وجود برخي موارد نقض حقوق دانشگاهيان به رغم اين اظهارات گله کردند؛«مسوولان وزارت علوم در طي دو سال رياست وي بر هيات دولت 43 تشکل منتقد دانشجويي اعم از شوراي صنفي، کانون فرهنگي و انجمن اسلامي را تعليق يا منحل کرده است و بيش از 550 دانشجو را راهي کميته انضباطي کرده اند، 70 تن از اعضاي اين اتحاديه بازداشت و بسياري از دانشجويان منتقد ستاره دار و از حق تحصيل محروم شده اند.» اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با اشاره به تمام موارد فوق در پايان از رئيس جمهور خواسته بود تنها يک نفر از اعضاي اين شورا را به داخل سالن سخنراني راه دهد؛«شنيده ايم که به دانشگاه خواهي آمد، به راستي اگر تمام سوالات و انتقادات و اعتراض هايمان را پاسخي هست اجازه دهيد در ميان آن همه ميهمان تنها يک نفر از اعضاي شوراي مرکزي اين اتحاديه به داخل سالن راه يابد و سوالات خود را از رئيس دولت بپرسد. ما فردا پاسخ تان را انتظار مي کشيم. بي شک همگان به نظاره برخورد مردي خواهند نشست که عالميان را براي پرسشگري به کشور خود فرامي خواند.» اما ساعتي پس از انتشار اين نامه در خبرگزاري هاي رسمي کشور روابط عمومي رياست جمهوري از لغو اين برنامه خبر داد . «سخنراني به وقت ديگري موکول شده است.»اين تنها اعضاي دفتر مرکزي دفتر تحکيم وحدت نبودند که خواستار حضور در اين مراسم بودند، فعالان دانشجويي، اعضاي انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي مختلف اعلام کرده بودند خواهان حاضر شدن در اين سخنراني و طرح پرسش هايشان هستند.اما علت اصرار تشکل هاي منتقد دانشجويي براي حضور در يک مراسم سخنراني در دانشگاه ناظر به حضور يک سال پيش رئيس جمهور در دانشگاه اميرکبير بود که در آن منتقدان نه تنها موفق به مطرح کردن سوال هاي خود نشدند بلکه سخنراني احمدي نژاد به جنجال کشيده شد و کار به آنجا رسيد که عکس احمدي نژاد در دست برخي دانشجويان سوزانده شد و اين دانشگاه با سر دادن شعارهاي انتقادي رئيس جمهور را بدرقه کرد. سر و صداي اين مراسم به حدي بود که قريب به يک سال از آن تاريخ رئيس جمهور در دانشگاه هاي پايتخت حاضر نشد. تا اينکه بار ديگر هفته گذشته رئيس جمهور با انتقاداتي مشابه اما اين بار نه در خيابان حافظ بلکه در نيويورک و نه در دانشگاه پلي تکنيک بلکه در دانشگاه کلمبيا روبه رو شود.دو روز پس از پايان اين سفر و مخابره اظهارات احمدي نژاد درباره آزادي بيان در ايران در اغلب رسانه هاي داخلي و خارجي، اخباري مبني بر حضور احمدي نژاد در دانشگاه تهران منتشر شد تا سفر دانشگاهي رئيس جمهور از حافظ تا نيويورک به سمت ميدان انقلاب تغيير مسير دهد و در اولين حضورش در اجتماع بعد از حوادث دانشگاه کلمبيا در يک جمع دانشگاهي حاضر شود.

با تمام اين توصيفات سخنراني و حضور احمدي نژاد کمتر از 12 ساعت پس از اعلام، لغو شد، آن هم در شرايطي که علاوه بر طيف هاي متنوع دانشجو که خود را براي طرح انتقادات در زمينه هاي اقتصادي و سياسي آماده کرده بودند، بينندگان برنامه سخنراني احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا که به گفته منابع رسمي بيش از 500 ميليون نفر بودند به نظاره برخورد وي با دانشجويان نشسته بودند؛ دانشجوياني که اعلام کرده بودند اگر مجال حضور يابند سوال هاي بسياري را از رئيس جمهور خواهند پرسيد.

اما ظاهراً مشاوران رئيس جمهور ترجيح داده اند او از حضور در دانشگاه خودداري کند چرا که شرايط براي حضور به هيچ وجه مناسب نيست.

۱۳۸۶ مهر ۹, دوشنبه

Bolton: We Should Carry Out Regime Change In Iran Because ‘It Did Work In Iraq’

The Jerusalem Post reported yesterday that former U.N. ambassador John Bolton advised Tory delegates in Britain this weekend that they should press for “pre-emptive strike on suspected nuclear facilities” in Iran.

“Because life is about choices, I think we have to consider the use of military force,” Bolton said. He added that any strike “should be followed by an attempt to remove” the “source of the problem,” Iranian President Ahmadinejad.

Fleshing out his hawkish dreams on British television, Bolton suggested that the U.S. overthrow of Saddam Hussein in Iraq was a model for the “policy of regime change” he would like to see done in Iran:

Q: It’s not of the course the policy that worked in Iraq though, did it? I mean, that was the policy of regime change.

BOLTON: No, but I think it did work in Iraq. … Knowing everything we know today, I think it’s unquestionably the case that we were right to overthrow Saddam. We achieved our strategic objective. I think the world is better off for it. […]

I don’t think you should conflate what happened in the post-Saddam period. And whatever happened and however bad it’s been, doesn’t change the fundamental analytical point that we’re better off without Saddam.

Watch it:

There is no “strategic objective” that has been gained through the Iraq war. Rather, it has fueled the spread of terrorism, overstretched our ground forces, caused the unnecessary death of thousands of soldiers and Iraqi civilians, and fundamentally made the world a more dangerous place for the United States.

A military conflict in Iraq is likely to produce the same effects as the Iraq war. Moreover, a military attack on Iran “would not, as is often said, delay the Iranian program. It would almost certainly speed it up.”

Bolton’s unquenchable appetite for war is easy to espouse given that he seems to care little about the disastrous consequences that follow.

۱۳۸۶ مهر ۸, یکشنبه

تجزیه عراق؟

آن همه وعده های شیرین در باره دموکراسی و آزادی در عراق به ثمر رسید! سنای آمریکا با 75 رای موافق(23 رای مخالف) به تجزیه عراق رای داد.یک کشور ویران، یک ملت آواره، دومیلیون عراقی پناهنده در سوریه و اردن و ... و 5/2 میلیون آواره در درون کشور،برافروخته شدن کینه های قومی و طایفه ای و مذهبی در میان مردم.زندگانی سخت و پرمشقت. این ها همه دستاورد آزاد سازی عراق است.
همین خواب را برای ایران هم دیده اند.تقریبا همان سناریو دارد تکرار می شود.سلاح کشتار جمعی جایش را به پرونده هسته ای داده است.به جای القاعده هم در تحلیل ها از حزب الله و حماس و جهاد اسلامی سخن گفته می شود.
سخن بر سر این نیست که ما از رییس جمهور ایران خوشمان می آید یا نه .
طرفدار ولایت فقیه هستیم یا نیستیم.سخن بر سر این است که امریکا کشور ایران را می خواهد.آرزوی بر پایی همان سفارتخانه ای که سایروس ونس در خاطراتش نوشته است؛ سفارت آمریکا در تهران از وزارت خارجه امریکا در واشنگتن بزرگتر بود.با بیش از 1600 کارمند.لابد مثل سفارتی که آمریکایی ها در بغداد می سازند.
به گمانم در تحلیل مسایل ایران نمی توان به این نکته کلیدی توجه نداشت.که آقای احمدی نژاد بهانه اهانت و ناسزاگویی ست.نه این که امریکا با احمدی نژاد مشکل دارد.البته احمدی نژاد با صبوری آمریکا را در موضع ضعف برهان و منطق قرار داده است.برای بوش نامه می نویسد. بوش جواب نمی دهد.دعوت به مذاکره و مناظره می کند، بوش جواب نمی دهد.می خواهد در محل قربانیان فاجعه 11 سپتامبر گل بگذارد و ادای احترام کند.نمی پذیرند.آخر سر هم در اجلاس مجمع عمومی در جلسه سخنرانی بوش می نشیند و با حضور خود ضعف منطق آمریکا را نشان می دهد.و حضور خویش را به رخ آمریکا می کشد.
تمامی این مواضع جهتگیری درستی است که نشان می دهد،کشور و ملت ایران آماده گفتگو و رفع مشکلات است.یادمان باشد که قطع رابطه ی سیاسی با ایران هم یک طرفه از سوی آمریکا انجام شد.
به گمانم موضوع و بحث فراتر از اصلاح طلب یا اصول گراست.در دفاع از ملت ایران و ایران و نظام جمهوری اسلامی که این مجموعه ها با یکدیگر اختلاف اصولی ندارند.حد اکثر بحث در مورد تفسیر و تاویل قانون اساسی و شیوه های اجرایی مبتنی بر همان تفاسیر ست.
اگر می خواهیم به سرنوشت عراق دچار نشویم.کشور ویران و تجزیه نشود.بیش از همیشه ی تاریخ-این نکته را به دلیل این که تاریخ خوانده ام می گویم-نیازمند انسجام ملی هستیم. حتی اگر با انواع بداخلاقی ها رویارو شویم. نبایستی موقعیت خطیر در پیش رو را دست کم بگیریم.به رغم انتقاد ها؛ بایستی دندان روی جگر گذاشت و از آقای احمدی نژاد هم دفاع کرد.تا طمع آمریکا نسبت به کشور و ملت ایران از بن برکنده شود.
تردیدی نیست، مفسران خبری که از واشنگتن و صدای آمریکا بوی کباب به مشام جانشان رسیده است.و برای فرو پاشی جمهوری اسلامی روزشماری می کنند.نمی توانند.افق پیش رو را درست ببینند.بوی کباب و مهمتر از آن دود کباب راه دل و دیده را بر آنان بسته است.ندیده اند که چگونه عراق بر بنیاد دو دروغ اشغال شد؟