اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ فروردین ۲۹, چهارشنبه

Ebrahim Nabavi 1385 Part 11

قسمت یازدهم مروز وقایع سال 85 را می خوانید، این مرور فردا به پایان می رسد، در مطالب امروز چنین خواهید خواند: درگیری میان ایران و عراق بالا می گیرد، متکی: عاشقتم، مالکی: ولم کن. وقتی سنی ها و شیعه ها به جان هم می افتند. چرا اعلمی گفت: « عزم ما برای احضار رئیس جمهور به مجلس جدی است؟» پروژه هسته ای در سکوت پیش رفت. حسین الله کرم: کوههای راکی را منهدم می کنیم. سمفونی هسته ای در دهه فجر، پنجره دان داش گلیر، آی بری باخ بری باخ! الهام امین زاده با بیل بالای سر تنگه: اگر لازم باشد تنگه هرمز را می بندیم. چرا حداد عادل در یک سفر شهرستانی گفت: جیب های من خالی است، پول نخواهید؟ جلوگیری از ورود نمایندگان آژانس و پشیمانی یک روزه ایران. فراکسیون چه کنم چه کنم در مجلس لی لی پوتی ها. خاتمی و جان کری به داووس رفتند. رفسنجانی: وضعیت کشور عادی نیست. احمدی نژاد: وضعیت کشور عادی است. مصاحبه ای در شرایط جنگی که مجری تلویزیون در آن چرت می زد. احمدی نژاد: کی گفته؟ جنگ کجا بود؟ گرونی؟ من نگران باشم؟ اصلا! تظاهرات در کاراکاس علیه دیکتاتوری فردی چاوز. قطعنامه سوم: 15 بر صفر ایران در موضوع هولوکاست محکوم شد. عاشورا و تاسوعا از کربلا تا لس آنجلس، از تهران تا آمستردام. احمدی نژاد در دوران صامت: بهش بگو دو ماه حرف نزنه. سه فعال زن دستگیر و آزاد شدند. دولت عراق علیه دولت ایران. ای مزدوران تشیع صفوی! آمریکا: حمله می کنیم، آمریکا: حمله نمی کنیم. چگونه اصلاحات به هاشمی نزدیک شد؟ مسعود ده نمکی و اخراجی ها، حتی از جشنواره. سقوط در 22 بهمن، جلوی هزاران چشم نگران. زاهدان، دو انفجار در دو روز پی در پی. جهش بزرگ کشاورزی به جای جهش بزرگ هسته ای و .....

اختلاف ها آغاز می شود
با آغاز بهمن 85 دو واقعه همزمان اتفاق افتاد، از یک طرف ماه محرم آغاز شد و همزمان با قدرت نمایی شیعیان در جهان، بحث شیعه و سنی جدی شد و از طرف دیگر فشارهای آمریکا به سوی ایران افزایش یافت. آمریکا تصمیم گرفته است رابطه بدون مرز و غیرقابل کنترل میان ایران و عراق را کنترل کند. هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق گفت: « ما از یک سو موقعیت آمریکا را درک می کنیم و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی خود را در نظر داریم.» زیباری در مورد حضور ایرانیان در عراق گفت: « بازدید کنندگان سیاسی احتمالا باید تائید شخص نخست وزیر را به دست آورند و ممکن است این دیدارها به اطلاع آمریکا برسد.» وی گفت: « ماموریت دو دیپلمات ایرانی در عراق مشکوک بوده است....» عراق اعلام کرد:« با دستور حکومت مرکزی بغداد، مرز شلمچه بسته شده است.» اما وزارت کشور بطور یکطرفه اعلام کرد که « مرز شلمچه باز است.» هادی دراجی، دستیار مقتدی صدر دستگیر شد. در هفته گذشته چهارصد نفر از شیعیان طرفدار مقتدی صدر دستگیر شدند. از دوم بهمن و با آغاز محرم، شور حسینی در کربلا و نجف بالا گرفت. روز دوم بهمن 24 سرباز آمریکایی در عراق کشته شدند. در یک انفجار نیز 6 نفر کشته و 15 نفر مجروح شدند. در منطقه شیعیان بغداد در اثر انفجار دو اتومبیل بمب گذاری شده هفتاد نفر کشته و 110 نفر زخمی شدند. مسجد « الحاج» مربوط به شیعیان نیز در بغداد منهدم شد. همزمان مقتدی صدر به بایکوت پارلمان و دولت پایان دادند. علی لاریجانی در دیدار با بشار اسد در دمشق گفت: « هدف ایران و سوریه حفظ امنیت و ثبات منطقه است.» علی لاریجانی گفت: « برخی کشورهای منطقه به آمریکایی ها آدرس غلط می دهند.» یک هفته بعد، بوش دستور کشتن یا دستگیری اعضای سپاه در عراق را صادر کرده است. بوش گفت که این دستور در مورد دیپلماتها و شهروندان عادی نیست.علاء بروجردی گفت: « دستور تازه بوش کاری تروریستی است.» هاشمی گفت: « شرایط عادی نیست، باید به مردم بازگشت وبا تدبیر بیشتری عمل کرد.» اما بادامچیان گفت: « وضعیت ایران عادی است.» دکتر احمدی نژاد گفت: « آمریکایی ها با نیروی نداشته شان می خواهند ما را بترسانند.» محسن رضایی گفت: « دل مردم از دل دولتمردان بزرگتر است.» محسن رضایی گفت: « اروپا و آمریکا از ما عاجزانه درخواست کمک دارند.»

سنی ها و شیعه ها به جان هم می افتند
به نظر می رسید که اهل سنت از رهبری طلبی ایران در دنیای اسلام زیاد دل خوشی ندارند. پرده های بالا رفت و هرچه گفته نمی شد، گفته شد. ملک عبدالله از سیاستهای تبلیغ شیعه در منطقه توسط جمهوری اسلامی شدیدا انتقاد کرد. سعود آل فیصل نیز گفت: « ایران در امور اعراب دخالت نکند.» ریاض اعلام کرد که: « سنی ها تغییر مذهب نمی دهند.» پادشاه عربستان سعودی همچنین گفت: « ایران نحوه رفتار با جامعه جهانی را از ما یاد بگیرد.» اعلام شد که در جریان دو انفجار انتحاری در محلات شیعه نشین بغداد، پانزده نفرکشته و سی نفر زخمی شدند. شیخ یوسف قرضاوی یکی از معتدل ترین علمای اهل سنت، گفت: « کلید حل مشکل جنگ شیعه و سنی دست ایران است.» با فرارسیدن روزهای عاشورا و تاسوعا یک شورش بزرگ در عراق رخ داد. اول گفته شد که شورشیان سنی بودند، بعد معلوم شد از آن شیعه های تندرو بودند و رهبرشان مثل احمدی نژاد دچار توهم هاله نورانی شده بود و فکر می کرد امام زمان است. چیزی شبیه یک جنگ واقعی اتفاق افتاد. خبرگزاری الجزیره علام کرد که « بیشتر کشته شدگان در نجف از شبه نظامیان شیعه ایرانی و افغانی هستند.» اما رسانه های معتبر اعلام کردند که گروه مذکور شیعه بودند و رهبرشان از اهالی دیوانیه عراق بوده است. در درگیری پلیس عراق و ارتش آمریکا با این گروه 210 نفر زخمی و 300 نفر کشته شدند. سرانجام آرامش در کربلا و نجف برقرار شد و یک و نیم میلیون عزادار در میان ده هزار پلیس و نیروی امنیتی آمریکایی و عراقی بدون اینکه کسی به آنها حمله کند، عزاداری کردند و با این وجود، یک میلیون نفر در جریان عزاداری خودشان را مجروح کردند. در این میان ایران تلاش کرد خونسردی خودش را حفظ کند. سفیر ایران در عراق اعلام کرده که ایران می خواهد شعبه بانک ملی را در بغداد راه بیندازد. از طرف دیگر سفیر ایران گفت که ایران چون در بازسازی مناطق جنگی تجربه دارد، می خواهد در بازسازی عراق کمک کند. برهم صالح، معاون مالکی به تهران آمد و در دیدار با متکی گفت: « صبر مردم عراق نسبت به اقدامات تهران و واشنگتن در کشورشان به سر آمده است.» همزمان با دستور حمله آمریکا به پاسداران ایرانی، در یک نشریه سپاه نوشته شد که « گروگان گرفتن آمریکایی ها مثل آب خوردن است.» بوش هم داغ کرد و گفت: « اگر جمهوری اسلامی به خشونت در عراق دامن بزند، با واکنش سخت آمریکا روبه رو خواهد شد.» حسن روحانی گفت: « آمریکا برنامه های مختلفی برای مقابله با ایران دارد، اما ایران باید با برنامه ریزی و استراتژی مناسب و پرهیز از تحقیر دشمنان در مقابل این دشمنی ها بایستد... کشوری که یک دشمن واحد دارد، برای خود دشمن دیگری ایجاد نمی کند.» وسط این بزن و بکش ، کاظم جلالی گفت: « مردم را نگران نکنید.»

سوال از دولت و تقدیم بودجه با تاخیر
با جدی شدن احضار وزرا به مجلس و طرح سووال از رئیس جمهور و تشکیل فراکسیون منتقدان دولت، اکثریت تلاش کرد تا جلوی گسترش این موج را بگیرد. در اولین روز بهمن، اعلمی در یک نطق مفصل وزیر مخابرات را مورد سووال قرار داد و گفت: « به بهانه مقابله با سایت های غیراخلاقی به جان سایت های سیاسی افتاده اید.» اعلمی در مورد سووال از رئیس جمهور گفت: « اتفاقا 56 درصد امضاکنندگان این طرح به فراکسیون اصولگرایان وابستگی دارند.» وی گفت: « عزم ما برای احضار رئیس جمهور به مجلس جدی است.» از سوی دیگر فراکسیون اکثریت با 37 نفر تشکیل جلسه داد، قرار بود 76 نفر در این جلسه شرکت کنند. اکثریت مجلس که اقلیت پیدا کرده بود، به تلاش افتاد. سعید ابوطالب از فراکسیون جدید گفت: « فراکسیون جدید اصولگرایان خلاق در مجلس شورای اسلامی اعلام موجودیت کرد.» ابوطالب گفت: « فراکسیون اصولگرایان در دو سال گذشته نتوانست به وظایف خود عمل کند.» روز اول بهمن احمدی نژاد در هنگام تقدیم لایحه بودجه، در حالی که دنبال نردبان می گشت تا بودجه را به دست حداد عادل که آن بالا نشسته بود بدهد، گفت: « خناسان نمی توانند روابط دولت و مجلس را مخدوش کنند.» حداد عادل گفت: « نمایش زیبای همکاری دولت و مجلس با تقدیم لایحه بودجه آغاز می شود.» دولت در عرض سه روز نرخ محاسبه نفت را 12 دلار پائین تر از هفته قبل گرفت و با این کار خودش نشان داد که تا چه حد محاسبات دقیقی دارد. بر اساس این بودجه، دولت که قرار بود اتکای بودجه را به نفت کم کند، اتکای آن را بیشتر کرده و در راستای گسترش خصوصی سازی، اعلام شد که 73 درصد بودجه 86 در اختیار شرکت های دولتی است. در جریان تقدیم بودجه احمدی نژاد گفت: « قطار هسته ای شدن کشور به راه افتاده و این قطار را کسی نمی تواند متوقف کند و ترمز آن را بکشد و این قطار به سرعت پیش می رود.» احمدی نژاد گفت: « در حال حاضر دفاع از حق هسته ای تبدیل به یک خواسته عمومی شده است، خط قرمز ما خود انرژی هسته ای است.... تدبیر نظام این بود که در مورد ایران قطعنامه ای صادر نشود، یا قطعنامه دیر صادر شود و صادر شدن قطعنامه به تعویق بیفتد و یک قطعنامه کم محتوا در مورد ایران تصویب شود. شما دیدید که این اتفاق نیز افتاد و آنها در 29 ژوئن که مانند 29 اسفند ماست، قطعنامه را صادر کردند و این قطعنامه مرده به دنیا آمد و مطمئنا این قطعنامه تاثیری بر اقتصاد و سیاست کشور ما نخواهد گذاشت... ما تا کنون هیچ هزینه ای نپرداخته ایم...» احمدی نژاد اعلام کرد که « در 9 ماه نخست سالجاری رشد اقتصادی کشور از مرز 6 درصد فراتر رفته است.» در این نطق مفصل احمدی نژاد برخی افتخارات دولت نهم را اعلام کرده و گفت: « کنترل تورم از افتخارات مجلس هفتم و دولت است.» وی گفت: « رتبه ششم در بازیهای آسیایی دوحه نسبت به رتبه یازدهم دوره قبل یکی دیگر از افتخارات دولت نهم است.» آگاهان توضیح دادند که علت کاهش رتبه فوتبال ایران در جام جهانی از رتبه هفدم به رتبه چهلم، ربطی به دولت ربطی به دولت احمدی نژاد ندارد. محسنی اژه ای وزیر اطلاعات گفت: « علت گرانی مسکن در وزارت اطلاعات در حال بررسی است.»

پروژه هسته ای در سکوت پیش رفت
سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت که ایران قصد ندارد پروژه هسته ای خود را تغییر دهد، اما « اگر آمریکا بطور رسمی تقاضای مذاکره در مورد برخی از مسائل منطقه ای داشته باشد، این تقاضا قابل بررسی است.» وی در حالی که طرح حمله به ایران را یک فضاسازی و جنگ روانی می خواند، جنگ را غیرواقعی ارزیابی کرد، با این وجود از آمریکا خواست دست از لجاجت بردارد. 3200 چترباز آمریکایی وارد بغداد شدند. آیت الله منتظری گفت: « قدرت آمریکا باید فراتر از شعارهای روز بررسی شود.» محسن رضایی گفت: « غیرت ابوالفضلی جوانان ایران تحریک شود، منطقه را تبدیل به عاشورا و کربلا می کنند.» محسن رضایی گفت: « ملت یک سیلی به مدیران ناکارآمد و ده سیلی به آمریکا می زند.» در اولین روز بهمن، محسن رضایی گفت: « برخورد آمریکا با ایران قطعی است» اما احمدی نژاد جواب داد: « آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد.» علی لاریجانی گفت: « دشمنان، قدرت حمله نظامی به ایران را ندارند.» اما داین وایت از مقامات آمریکایی اعلام کرد: « جنگی بزرگ با ایران در راه است.» داین وایت بخش بزرگی از نیروی هوایی، زیردریایی ها، موشک های پدافند هوایی و موشک های بالستیک ایران را به عنوان برخی اهداف اولیه حمله آمریکا اعلام کرد. کوندالیزا رایس هم در حالی که داشت دستش را روی ماشه فشار می داد، گفت: « از درگیری با ایران پرهیز می کنیم.» اما دموکراتهای کنگره آمریکا گفتند: « به بوش هشدار می دهیم که دست نگه دار، می دانیم می خواهی به ایران حمله کنی.» القدس العربی گفت: « هواپیماهای آمریکایی در مرز ایران گشت زنی کردند.» روز دوم بهمن رحیم صفوی و محسن رضایی برای سرکوبی هر نوع تجاوزی آمادگی خود را شدیدا اعلام کردند. تمرین موشکی نیروی زمینی سپاه در گرمسار آغاز شد. حسین مرعشی گفت: « دنیا را علیه خود بسیج نکنیم.»

کوههای راکی را منهدم می کنند
حسین الله کرم، نابغه استراتژی گفت: « سازماندهی منطقه به رهبری ایران از جمله رویکردهای مثبت دولت بوده است.... ما در حال نزدیکی به کشورهایی مانند سوریه و لبنان، دولت فلسطین و حماس هستیم... و تعامل با آمریکای لاتین باعث می شود که تکرار اشتباهات از سوی مقامات پنتاگون به معنای پرتاب موشک های دوربرد ایران به سمت کوههای راکی در حیات خلوت آمریکا است.» آگاهان توضیح دادند: کوههای راکی سه هزار مایل با واشنگتن و پنتاگون و کاخ سفید فاصله دارد.

سمفونی هسته ای در دهه فجر
قرار بود در دهه فجر جشن هسته ای اعلام شود، اما وحشت از جنگی جدی همه چیز را به هم ریخت. در روز اول بهمن زارع رئیس ستاد مرکزی دهه فجر گفت: « 22 هزار دانش آموز تهرانی سرود انرژی هسته ای را هم خوانی می کنند.» اما دو هفته بعد، دهه فجر تمام شد. خبر خوش هسته ای داده نشد. و مدیر دفتر موسیقی و شعراعلام کرد که ارکستر ملی قطعه انرژی هسته ای را که قرار بود توسط 22 هزار دانش آموز خوانده شود، اجرا نمی کند.

تنگه هرمز را می بندیم
اولین پاسخ همین بود، تنگه هرمز را می بندیم. حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: « تهدید امنیتی ایران، تهدید جریان 46 درصد انرژی دنیاست.» در همین حال، الهام امین زاده گفت: « حرف های زیادی در تنگه هرمز برای گفتن داریم.» کمال دانشیارنیزگفت: « کنترل کامل تنگه هرمز در توان ایران است.» وی گفت: « اگر خلیج فارس ناامن شود، بیشترین آسیب را کشورهای مصرف کننده نفت خواهند دید.» در تمام این اظهارات چند چیز فرض شده است: « اگر ما تنگه هرمز را ببندیم هیچ کسی آن را باز نمی کند.»، « وقتی تنگه هرمز را ببندیم، خودمان یک تنگه دیگر در زیر زمین خانه عمه مان داریم که از آنجا نفت و بنزین وارد می کنیم.»، « ارتش آمریکا برای آب تنی به خلیج فارس آمده است.» همزمان با اینکه تقریبا حمله آمریکا به ایران قطعی شد، نفت به قیمت زیر پنجاه دلار رسید. تحریم های اعلام شده آغاز شده بود. احمدی نژاد که بارها در مورد تماس های تلفنی اش با رهبران جهان دروغ گفته بود، اعلام کرد: « سی رئیس جمهور با من تماس گرفتند و گفته اند که در صورت تحریم به ما کالا می دهند.» یک روز بعد، نیکلاس برنز گفت که « دور دوم تحریم ایران در راه است.» وزیران خارجه اتحادیه اروپا اعلام کردند که بصورت کامل و بدون تاخیر تحریم های شورای امنیت علیه ایران را اعمال می کنند. محمود احمدی نژاد هم گفت: « تحریم ها هیچ اثری بر اقتصاد ایران ندارد.»

جیب های من خالی است، پول نخواهید
در حالی که آمریکا برای ضربه زدن به اقتصاد ایران تلاش می کرد، دولت در بحران عمیق اقتصادی فرورفته بود. حتی حسین الله کرم هم گفت: « دولت نتوانسته به وعده های خود در زمینه مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامه عمل بپوشاند.» حداد عادل که روز دوم بهمن برای سفر استانی به خراسان رفته بود، به کسانی که به دیدارش آمده بودند گفت: « از من پول نخواهید، جیب خالی است.» مسوولان خراسان نیز اعلام کردند که « ما آب آشامیدنی و گازرسانی می خواهیم.» اعلمی نماینده تبریز همان روز گفت: « هرگاه احمدی نژاد در برابر پرسش نمایندگان یا خبرنگاران در مورد گرانی لجام گسیخته کم می آورد، تکیه کلامش این است که بیایید و از نزدیک خانه ما خرید کنید!... به نظر می رسد وی عمدتا تغافل و فرافکنی می کند... توصیه مشفقانه ما به رئیس جمهور این است که اجازه ندهند او را در دام واهی هاله های خیالی اسیر نمایند..» احمدی نژاد در مقابل اعتراض نمایندگان مجلس که می گفتند قیمت گوجه فرنگی 3000 تومان است، گفته بود: بیائید از میدان تره بار ما خرید کنید، آنجا 1200 تومان است. فایننشال تایمز نوشت: « درآمدهای غیر نفتی پیش بینی شده در بودجه 86 غیرواقعی است.» جریان میانه رو تصمیم گرفت بر وضع بودجه نظارت کند. هاشمی رفسنجانی در مورد تمایل رهبری به انقلاب اقتصادی حرف زد. رفسنجانی گفت: « باید کمربندها را بست و به میدان آمد.... هنوز کسانی اجرای سیاست های اصل 44 را ضدعدالت می دانند.» دو ساعت بعد، حداد عادل گفت: « دولت در هیچ جای جهان بازرگان خوبی نیست.» یک ساعت بعد محسن رضایی گفت: « نظام اقتصادی کشور باید اصلاح شود... مجلس لایحه اجرای سیاست های اصل 44 را به عنوان عیدی مردم تصویب کند.» یک ساعتی بعد، هاشمی شاهرودی گفت: « اجراي سياست‌هاي اصل 44 ‬قانون اساسي ، تحول بسيار مهمي در نظام اقتصادي و روابط اقتصادي جامعه ايجاد مي‌كند.» علی آقامحمدی گفت: « ساختار بودجه باید متناسب با سیاست های اصل 44 تغییر کند.» فعلا عدد 44 تبدیل به عدد جادویی روز شده است و فکر می کنم از فردا به مدت یک ماه موضوع اصل 44 را روزی دو میلیون بار بشنویم. در این وسط وسط ها، ناله استاد ابراهیم یزدی هم بلند شد و گفت: « دخالت هاشمی و خاتمی در بحران اتمی ضروری است.»

ائتلاف برای نجات کشور
روز اول بهمن، بهزاد نبوی اعلام کرد که ائتلاف هاشمی و خاتمی برای نجات کشور در حال شکل گیری است. مریم بهروزی گفت: « هاشمی نیازی به خاتمی ندارد.» برادر جانباز مجتبی شاکری هم گفت: « البته چهره های مقبولی مانند هاشمی و خاتمی تیزهوش تر از آن هستند که فریب امثال تاج زاده، بهزاد نبوی و سعیدحجاریان را بخورند.» مجتبی شاکری گفت: « نباید فراموش کرد که بهزاد نبوی روزی گفته بود قانون اساسی که مفسر آن شورای نگهبان باشد، به درد چهارشنبه سوری می خورد.» فعال شدن نیروهای منتقد دولت برخی چشم ها را متوجه کسانی کرد که در اثر فشارهای موجود از کشور بیرون رفته بودند و بازنگشته بودند. روز اول بهمن مسعود بهنود در مقاله ای نوشته است که « آیا اکبر گنجی باید بماند یا برگردد؟» دو روز بعد شبکه ششم صدا و سیما در خبری گفت: « گروه سیاست و عملیات مربوط به ایران و سوریه در وزارت خارجه آمریکا با حضور سعید رضوی فقیه، حسین باستانی، علی افشاری، اکبر عطری و محسن سازگارا تشکیل شده است.» سعید رضوی فقیه که در همان روزها در ایران بود، در این مورد شدیدا اعتراض کرد.

بازرسان آژانس نیایند
به نظر می رسید دولت خودش را آماده گسترش فعالیت در نطنز می کند. روز دوم بهمن دولت از ورود 38 نفر از بازرسان آژانس اتمی به ایران جلوگیری کرد. بروجردی گفت: « این مساله به معنی تجدید نظر در اصل همکاری با آژانس انرژی اتمی نیست.» متکی که در سوریه بسرمی برد، گفت: « عدم پذیرش برخی بازرسان در چارچوب ضوابط آژانس است.» جرج بوش هم لحنش را تغییر داد و گفت: « برای حل مشکل هسته ای ایران به دیپلماسی ادامه می دهیم.» حسنی مبارک و پرویز مشرف هم لحن خود را آرام تر کردند و گفتند که باید بر راه حل دیپلماتیک برای پرونده هسته ای ایران تاکید کرد. اما حسین مرعشی اعلام کرد که « احمدی نژاد در مورد دستیابی به انرژی هسته ای دروغ می گوید.» بسیاری معتقد بودند دولت می خواهد نشان بدهد که در حال غنی سازی است، در حالی که این موضوع واقعیت ندارد. روز سوم بهمن، الهام شدیدا تاکید کرد که دولت به همکاری با آژانس ادامه می دهد. لاریجانی هم با البرادعی تلفنی حرف زد و گفت: « بازرسان آژانس می توانند به فعالیت های خود در ایران ادامه دهند.» یک هفته بعد یعنی روز دهم بهمن علاء الدین بروجردی اعلام کرد که 3000 سانتریفیوژ در نطنز مشغول فعالیت شده است. سازمان انرژی اتمی این اظهارات را تکذیب کرد. گاردین نوشت: « ایران امکان فعال کردن سه هزار سانتریفیوژ را ندارد.» البرادعی گفت: « ایران حداقل تا پنج سال دیگر امکان ساخت سلاح اتمی ندارد.» یک روز بعد، احمدی نژاد گفت: « رئیس جمهور پیگیر و اعلام کننده مواضع هسته ای است.» وی گفت: « سیاست های کلان هسته ای از سوی رهبری ابلاغ شده است.» بحران هسته ای ادامه داشت. علی لاریجانی گفت: « پیام جدیدی از آمریکایی ها دریافت نکردیم.» وی در پاسخ به طرح البرادعی مبنی بر توقف تحریم در مقابل تعلیق سریع، گفت: « البرادعی باید طرح مدونی برای بررسی به تهران ارائه کند.» لاریجانی مشت محکمی به دهان نماینده روسیه زد که گفته بود: « امکان لغو تحریم ایران وجود دارد، اما لغو تحریم ایران منوط به تعلیق است.» لاریجانی گفت: « غنی سازی را متوقف نمی کنیم.» لاریجانی در کمال خونسردی گفت: « برای اقدام بعدی شورای امنیت وقت زیاد داریم.» روز 14 بهمن اعلام شد که دوربین های اضافی هم در اصفهان کار گذاشته شده است. لاریجانی گفت: « همکاری با آژانس ادامه می یابد و بازرسی ها همچنان آزاد خواهد بود. دوربین ها کار می کند.» روز 15 بهمن بالاخره مشکل نطنز حل شد. سازمان انرژی اتمی امکان بازدید از اصفهان را برای خبرنگاران فراهم کرد. این سازمان سه دوربین اضافی هم در اصفهان نصب کرد. آقازاده گفت: « قطعنامه را اجرا نمی کنیم.» وی توضیح داد که: « ایران به اجرای پیمان ان پی تی متعهد است.»

مجلس در حال چه کنم چه کنم
به دنبال بحث احضار رئیس جمهور به مجلس که تعداد امضاهای آن به بیش از پنجاه امضا رسیده بود، فراکسیون اصولگرایان دچار بحران شد. افروغ روز سوم بهمن گفت: « فراکسیون جدید اصولگرایان برای جلوگیری از خودکشی سیاسی بود.» افروغ به نقش باهنر به عنوان منشی احمدی نژاد در مجلس اشاره کرد و گفت: « در گذشته دولت هر کاری داشت به باهنر می گفت و او به اکثریت القاء می کرد.» وی توضیح داد که: « اصولگرایان واقعی ما هستیم، دیگران باید جدا می شدند.» باهنر گفت: « احضار رئیس جمهور به مجلس نباید بر رسیدگی بر امور اساسی مردم سایه افکند، زیرا عمده خواسته مردم هنوز هم مساله تورم، بیکاری و ناهنجاری های اجتماعی است.» علاء بروجردی و احمد توکلی برای جلوگیری از شکاف در اکثریت دست به تلاش زدند. عصر چهارم بهمن 85 بیش از صد نفر از نمایندگان مجلس برای ملاقات با هاشمی رفسنجانی رفتند. رفسنجانی به نمایندگان گفت: « نمایندگان باید در بررسی ها و اظهار نظرهای مربوط به بودجه، کارشناسانه و دقیق برخورد کنند.» هاشمی گفت: « نباید بگذاریم طرح های اقتصادی به دلیل مسائل سیاسی در کشور معوق بمانند.» هاشمی در کمال خونسردی گفت: « شورای تشخیص مصلحت بر روند تصویب بودجه نظارت خواهد داشت و اگر ضرورت پیدا کند، تذکر خواهد داد...» هاشمی گفت: « فرصت سوزی خیانت به کشور است.» بعد از این جلسه هاشمی با سفیر انگلیس ملاقات کرد و ضمن رد کردن پیش شرط برای مذاکره، گفت: « جمهوری اسلامی به دنبال ماجراجویی در خصوص انرژی اتمی نیست.» روز هفتم بهمن خوش چهره از فراکسیون جدید، گفت: « نام خلاق فعلا یک ایده است.» گرامی هم گفت: « مردان بزرگ نظام باید وارد صحنه شوند.... چالش بین دولت و مجلس جدی است... شصت نماینده نامه دعوت رئیس جمهور به مجلس را امضا کردند.» عماد افروغ گفت: « تشکیل اصولگرایان خلاق واکنش به دولت گرائی پارلمانی است.»

خاتمی به داووس رفت
شرکت خاتمی در اجلاس داووس موضوع مهمی بود. اجلاس داووس یکی از محافل مهم اداره جهان است که تقریبا مقدرات اقتصادی و سیاسی جهان را تعیین می کند. روز دوم بهمن اعلام شد که خاتمی برای شرکت در اجلاس داووس به سوئیس می رود. موضوع اجلاس امسال خاورمیانه است و سران 24 کشور در این اجلاس شرکت می کنند. خاتمی به داووس سوئیس رفت و روز هفتم بهمن در نشستی با جان کری شرکت کرد. آنان با هم چند کلمه ای حرف زدند. در نشست نسبتا مشترک خاتمی- کری، خاتمی از موضع مریخی ها از دولت های ایران و آمریکا خواست در پرونده اتمی خویشتنداری کنند و جان کری هم از بوش انتقاد کرد. همزمان با برگزاری اجلاس، فرانس پرس نقل کرد که در روزنامه یدیعوت آهارانوت اسرائیل مصاحبه ای با خاتمی صورت گرفته و در این مصاحبه خاتمی علیه هولوکاست حرفهایی زده است. ابطحی از قول خاتمی مصاحبه را بشدت تکذیب کرد. چنین مصاحبه ای هرگز چاپ نشد، اما بی بی سی دریافت که خبرنگار این روزنامه خاتمی را در یکی از سالن های اجلاس دیده است.

سمند، پژو، پراید، در حال انفجار
یکی از حوادث تقریبا عادی سال 85 انفجار خودروهای مونتاژ شده داخل بود. به نظر می رسید که نوعی بی دقتی در سیستم کنترل تکنیکی کشور وجود دارد. برای مثال دهها ماشین پژوی 405 صفر کیلومتر خودبخود آتش گرفت و سرنشینانش را سوزاند. یک ماشین سمند هم به محض خریداری شدن خودسوزی کرد و منفجر شد. دوم بهمن یکی از واگن های متروی کرج به تهران، بدون هیچ دلیل منطقی آتش گرفت. راهنمایی و رانندگی اعلام کرد تا وقتی پراید نقص کمربند ایمنی اش را برطرف نکند، این اتومبیل را شماره گذاری نمی کند. منصور دفتریان، رئیس هیات مدیره انجمن مهندسی گاز گفت: « سالانه 30 میلیارد دلار انرژی در ایران به دلیل استاندارد نبودن و اسراف انرژی هدر می رود.» در اولین هفته بهمن، یک دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه تربیت مدرس به دلیل انفجار کپسول هیدروژن کشته شد و دو روز قبل از آن اعلام شد که دکتر اردشیر حسین پور، دانشمند اتمی دانشگاه شیراز، به علت گازگرفتگی در سن چهل و چهار سالگی درگذشته است.

وضعیت اضطراری است
سیاستمداران کهنه کار می توانستند معنی بحران را حس کنند، اما دولتی که خودش عامل بحران بود، نمی خواست این را بپذیرد. روز هفتم بهمن رفسنجانی در نمازجمعه گفت: « وضعیت کشور عادی نیست.» بادامچیان جواب داد:« وضعیت کشور ایران عادی است، وضعیت آمریکا عادی نیست.» احمدی نژاد گفت که « دشمنان با فضاسازی و استفاده از عناصر زبون بلندگو به راه انداخته اند تا ملت ایران را نگران کنند.» مهدی کروبی گفت: « مردم از اوضاع کشور نگران هستند.» متکی هم که توسط اعلمی برای سووال به مجلس خوانده شده بود، گفت: « خاورمیانه در حال ورود به یک موقعیت جنگی است.» ظاهرا کمی از نگرانی شدید جنگی کاسته شده است، چون ناو هواپیمابر آیزنهاور که وسط خلیج فارس لنگر انداخته بود، خلیج فارس را ترک کرد و به شرق عمان رفت. روسیه اعلام کرد: « تحویل 29 مجموعه موشک تورام یک به ایران تمام شده. این موشک ها صددرصد دفاعی است. برد این موشک ها چهل کیلومتر است و برای انهدام هواپیما، هلی کوپتر، موشک بالدار و هواپیمای بدون سرنشین استفاده می شود.» آمریکایی ها می خواستند در کردستان عراق یک پایگاه نظامی درست کنند، که موضوع منتفی شد و کردها با ایجاد این پایگاه مخالفت کردند.

کی گفته؟ جنگ کجا بود؟
روز سوم بهمن احمدی نژاد در صدا و سیما حاضر شد. خلاصه اظهارات احمدی نژاد در سخنان دیشب در صدا و سیما چنین بود: « همه مشکلات کشور از گذشته مانده است... رابطه ایران و کشورهای جهان در طول سال گذشته بشدت گسترده شده است... برای هسته ای شدن هیچ هزینه ای ندادیم... جنگی در جریان نیست و خطری وجود ندارد.... علت گرانی همه چیز دولت های قبلی است... اظهارات احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی که از بس خسته کننده و تکراری بود، باعث چرت زدن و خمیازه کشیدن مجری تلویزیون هم شد، وی از یک اصطلاح جدید استفاده کرد. احمدی نژاد در پاسخ هر سووالی گفت: « کی گفته؟» وی در پاسخ به احتمال حمله آمریکا گفت: کی گفته؟ حمله؟ و در پاسخ سووال مربوط به گرانی کالاها گفت: گرانی؟ کی گفته؟ و در پاسخ به اینکه آیا نگران کشور نیستید؟ گفت: من؟ نگران؟ نه، اصلا نگران نیستم. شهرداری تهران اعلام کرد که پس از گفتگوی صمیمانه رئیس جمهور با مردم، سی هزار تلویزیون شکسته شد و دویست و پنجاه نفر از خوشحالی سکته کردند. در مقابل خونسردی احمدی نژاد، عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب اعلام کرد که « خطر حمله به ایران جدی است.»، از طرف دیگر هاشمی رفسنجانی هم در پاسخ غیر مستقیم به احمدی نژاد که گفته بود « اصلا نگران کشور نیستم» اعلام کرد که « اوضاع کشور نگران کننده است.» اما یک هفته بعد، رحیم صفوی گفت: « غرب به دنبال ضربه زدن به اقتصاد ایران است.» رحیم صفوی با رد نکردن احتمال صدور قطعنامه شدیدتر علیه ایران گفت: « احتمال حمله نظامی به ایران بسیار ضعیف است.»

حزب الله برای سرنگونی سینیوره می آید
معلوم نبود این چه رازی بود که وقتی ایران تحت فشار جهانی قرار می گرفت، در عراق و لبنان و فلسطین درگیری شدید می شد و حزب الله و حماس شهر را به هم می ریخت؟ از سوم بهمن اعتصاب گسترده در لبنان برگزار شد، به گفته حسن نصرالله قرار بود این اعتصاب بدون خشونت برگزار شود، اما در یک روز سه کشته و صد مجروح داشت. شهر اینقدر شلوغ بود که فواد سینیوره برای رفتن به اجلاس پاریس با هلیکوپتر از بیروت خارج شد. حسن نصرالله هم که قرار بود چاه نفت عمه اش را بفروشد، به سینیوره گفت: « حتی حاضریم سه میلیارد دلار هزینه جنگ را هم بپردازیم، مشروط به اینکه سینیوره در مورد هزینه های دیگر پاسخگو باشد.» یک روز بعد، حزب الله لبنان به اعتصاب پایان داد. حسن نصرالله که اعلام کرده بود: « مخالفان قادرند فردا دولت را سرنگون کنند.» فواد سینیوره دولت های ایران و سوریه را به حمایت از تظاهرات ملی علیه دولت به رهبری حزب الله لبنان متهم کرد. روز دهم بهمن از ساعت ده صبح آتش بس فوری بین فتح و حماس برقرار شد، اما این آتش بس از ساعت ده و سه دقیقه شکسته شد و درگیری فتح و حماس با وجود اعلام آتش بس شدت گرفت. در لبنان نصرالله که دستور اعتصاب برای سرنگونی دولت را صادر کرده بود، تازه متوجه شد که جنگ داخلی به نفع آمریکاست، وی گفت: « آمریکا به دنبال جنگ داخلی در لبنان است.» وی خواستار تحقیق در خصوص عوامل ناآرامی هفته گذشته لبنان شد.» نصرالله گفت: « از هر ابتکار عملی برای حل بحران لبنان حمایت می کنیم.»

قهرمانی که می خواست سلطان بشود
در کاراکاس نیز شهر شلوغ بود. در پی اعطای اختیارات ویژه به چاوز از سوی مجلس این کشور، روز چهارم بهمن تظاهرات گسترده مردم در کاراکاس علیه چاوز صورت گرفت. مخالفان چاوز در تظاهرات گفتند: « با دیکتاتوری فردی مبارزه کنید»، « ما خواهان دموکراسی بیشتری هستیم.» آنها گفتند:« ما خواهان رواج دیکتاتوری در کشور خود نیستیم.» از طرفی چاوز در کمال صداقت اعلام کرد که اگر مردم بخواهند رئیس جمهور مادام العمر می شوم. از طرف دیگر ونزوئلا شب گذشته اعلام کرد قصد دارد با ایران در زمینه هواپیماهای جنگی از طریق طرحهای ساخت جنگنده بدون سرنشین و جنگنده های اف پنج آمریکایی که واشنگتن با نگهداری آنها مخالفت می کند، همکاری کند.

قطعنامه علیه ایران، موضوع: هولوکاست
سریال قطعنامه هایی علیه ایران تمام نمی شد. این بار ونزوئلا هم وقتی دید پول های ذخیره ارزی کشور ته کشیده و احمدی نژاد فعلا در حال محو شدن است، علیه ایران رای داد. قطعنامه محکومیت انکار هولوکاست در سازمان ملل با اجماع اکثر حاضرین روز هفتم بهمن 85 جلسه تصویب شد. تنها کشوری که رای مخالف داد، ایران بود. نماینده ایران جلسه را ترک کرد. واحد مرکزی خبر هم اعلام کرد: « به علت حضور نیافتن حدود یک سوم اعضای سازمان ملل، این قطعنامه بدون رای گیری تصویب شد.» موضع روسیه جالب بود. نماینده روسیه گفت: « اگر هولوکاست نبود، پس ارتش روسیه زندانیان را چگونه از اردوگاه آشویتس آزاد کرد؟»

کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا
عاشورای 85 واقعا که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا بود. مراسم عاشورا و تاسوعا در پاریس با شکوه تمام برگزار شد. هلندی ها از تهران نوحه خوان آوردند. در کشمیر مراسم عزاداری توسط پلیس به خون و خونریزی کشیده شد. در بیروت مراسم عاشورا مثل همیشه با شکوه و جلال و جبروت و نصرالله برگزار شد. در تهران هم فیلمی بود، خانم های خوش تیپ، همگی جنیفر گریان مثل همیشه بغل دستجات سینه زنی راه می رفتند، برادران هم همگی کربلایی دی کاپریو یک دست زنجیر و یک دست موبایل مشغول عزاداری بودند. برای اولین بار تقریبا در تمام شهرهای بزرگ دنیا، از مسکو تا لس آنجلس مراسم عاشورا برگزار شد و نمایشی از آئین شیعی عاشورا جلوی چشم مردم دنیا گذاشته شد. در همین روز ویندوز ویستا آخرین اثر میکروسافت دیروز وارد بازار جهانی شد و در تمام جهان با قیمت 600 دلار و در تهران با قیمت سه هزار تومان وارد بازار شد. به دنبال ارائه این ویندوز، بیل گیتس اعلام کرد می خواهد بازنشسته شود تا به کارهای خیریه اش بپردازد، وی گفته بود که به دختر 11 ساله اش اجازه نمی دهد بیش از 45 دقیقه در روز با کامپیوتر بازی کند.

احمدی نژاد در دوران صامت
معلوم نشد چه اراده ای احمدی نژاد را وادار کرد تا از نیمه دوم بهمن 85 سکوت کند. سفرهای وی برای مدتی قطع شد و یا در سکوت طی شد. وی در روز دهم بهمن با اولین تاکسی خالی به آسایشگاه کهریزک رفت و با سالمندان این آسایشگاه ملاقات کرد و هیچ حرفی نزد. روز چهاردهم بهمن رئیس جمهور به یک کار نسبتا مفید که در آن تخصص دارد، پرداخت و فاضلاب شمال اصفهان را افتتاح کرد و گفت: « مردم سرمایه گذاری کنند، دولت حمایت می کند.» احمدی نژاد که به بشاگرد رفته بود، درآنجا به غرب گفت: « دوران استیلای شما به پایان رسیده است و ملت ایران همه موانع را از پیش پای خود برداشته است.» احمدی نژاد گفت: « ایران باید به عنوان الگو در عرصه جهانی مطرح شود.» احمدی نژاد که می خواست روز 22 بهمن خبر خوش هسته ای بدهد، به جای آن خبر خوش علمی داد. این خبر که با حضور وزیر بهداشت اعلام شد، کشف داروی مداوای ایدز بود که ریشه گیاهی دارد. تولید این دارو از هشت سال قبل آغاز شده بود و گفته شد بزودی وارد بازار می شود. تا آن زمان سیزده واکسن جدید در هشت کشور جهان تولید شده بود. از طرف دیگر رئیس جمهوری گامبیا نیز اعلام کرد که با استفاده از داروهای سنتی و گیاهی در طول سه روز ایدز را درمان می کند. روز پانزدهم بهمن رئیس جمهور موفقیت محققین پزشکی کشور در ترمیم ضایعات نخاعی در تالار بیمارستان امام خمینی را جشن گرفت. احمدی نژاد در بیمارستان امام خمینی گفت: « هیچگاه در زمینه های فعالیت علمی و درمانی احساس محدودیت مالی نکنید، چرا که دولت با تمام توان پشتیبان شماست.» وی گفت: « همه پول و توان کشور فدای یک تار موی یک هموطن.» هاشمی هم گفت: « ایرانیان می توانند کارهای بزرگی انجام دهند، همانطور که بیست سال پیش بحث دانش هسته ای را آغاز کردند.» احمدی نژاد گفت: « زودتر از چشم انداز به قله خواهیم رسید.» همزمان با این سیاست سکوت، صادق واعظ زاده به عنوان معاون علمی و فنآوری رئیس جمهور منصوب شد و اعلام شد که « فرار مغزها در دولت نهم به دو و نیم برابر افزایش یافته است. براساس همین خبر سالانه 150 هزار نفر از بهترین مغزهای ایرانی در حال ترک کشور هستند.» اتفاق عجیب نیمه دوم ماه بهمن صدور جملاتی از احمدی نژاد بود که از وی بعید می نمود. وی در دیدار با حکیم که روز 16 بهمن صورت گرفت، گفت: « باید هوشیاری بیشتری به خرج دهیم.» احمدی نژاد در مراسم اهدای جایزه کتاب سال گفت: « تعامل فرهنگی زیباترین تعامل بین انسانهاست.» احمدی نژاد در همین مراسم گفت: « بشر بیش از استراتژی سیاسی به اندیشه و فرهنگ نیاز دارد.» همچنین احمدی نژاد با مشرف دیدار کرد و گفت: « احداث خط لوله صلح در راستای تقویت ثبات منطقه است.» دیروز رسول منتجب نیا نماینده سابق مجلس در مورد خطر جنگ این سووال را پرسید که: « چرا همه نگرانند، جز احمدی نژاد؟»

سه فعال زن دستگیر و آزاد شدند
روز دهم بهمن و در پی انتشار اطلاعاتی از سوی حسین درخشان در اینترنت، سه نفر از فعالان زن که برای شرکت در یک جلسه کاری به هند می رفتند، دستگیر و 24 ساعت بعد آزاد شدند، حسین درخشان در نقش روابط عمومی وزارت اطلاعات دلیل دستگیری آنها و دیگر دستگیر شدگان این وزارت را در وب سایت خود اعلام می کرد.

ایران این طرف، عراق آن طرف
خط کشی میان ایران و عراق جدی شد. روز 11 بهمن هاشمی رفسنجانی در دیدار با معاون رئیس جمهوری عراق گفت: « اشغالگران عراق در صدد ترسیم چهره ای خشن از ایرانیان هستند.» پنتاگون اعلام کرد: « حمله به مقر نظامیان آمریکا در شهر کربلا به حمایت ایران انجام شده است.» بوش هم اعلام کرد: « ضربه نظامی علیه ایران به معنی اشغال نیست.» سفیر ایران در بغداد گفت: « ما نمی خواهیم عراق بهای دشمنی ما با آمریکا را بپردازد.» سه روز بعد، در 14 بهمن، متکی با عبدالعزیز حکیم دیدار کرد. حکیم بلافاصله گفت: « حامل هیچ پیامی نیستم.»، متکی از موضع وزیر خارجه عراق گفت: « آمریکایی هاباید رویکردشان را در عراق تغییر دهند و هرچه سریع تر دیپلمات های ما را آزاد کنند.» متکی گفت: « مسوولیت امنیت عراق باید به دست دولت نوری مالکی سپرده شود.» نوری مالکی هم تعارف را بکلی کنار گذاشت و در مصاحبه با سی ان ان اعلام کرد: « من اطمینان دارم و باز اطمینان کامل دارم که ایران نظامیان آمریکایی در عراق را نشانه گرفته است، اما اجازه نمی دهم کشورم به میدان نبرد شما تبدیل شود... ما از ایران و آمریکا می خواهیم مشکل خود را در مکان دیگری حل کنند... نه به ایران بخاطر شیعه بودن مردمش اجازه می دهیم سیاستهای خود را در عراق پیاده کند و نه به کشورهای عربی اجازه می دهیم که به دلیل همزبان بودن با ما، در امور داخلی کشور دخالت کنند.» در عراق انفجارها ادامه داشت، اگرچه کمتر شده بود. در حمله انتحاری در بازار مود غذایی بغداد 52 نفر کشته و 122 نفر زخمی شدند. در یک انفجار در یک منطقه مسکونی 121 نفر کشته و 226 نفر زخمی شدند. الوطن نوشت که جیش المهدی از شهرک صدر عقب نشینی کرده و به طرف ایران آمده است. اما ایران این موضوع را تکذیب کرد. هاشمی رفسنجانی نیز با عبدالعزیز حکیم دیدار کرد و گفت: « در صورت فراهم شدن شرایط مناسب، آماده هرگونه همکاری برای سازندگی عراق هستیم.» بازداشت جلال شرفی دیپلمات ایرانی یک نقطه سیاه در این دوران بود. در حالی که دولت عراق اعلام کرده بود که دیپلمات ایرانی توسط دولت عراق بازداشت شده است، ایران اعلام کرد که آمریکا این دیپلمات را دزدیده است. روز هجدهم بهمن آمریکا اعلام کرد که اصلا در ماجرای دستگیری جلال شرفی نیست. مساله این بود که سه نفر از نیروهای دولت عراق در جریان دستگیری جلال شرفی دستگیر و یکی از آنها کشته شد، و دولت عراق تازه بعد از دو روز متوجه شد که خودش جلال شرفی را دستگیر کرده است.

ای مزدوران تشیع صفوی
روز پانزدهم بهمن ماه، جنگ میان نحله های مختلف فکری اهل سنت، با شیعیان وارد مراحل عملی شد و نتیجه هژمونی طلبی شیعیان به سبک احمدی نژاد پس از یک سال به شیعه کشی و منزوی کردن شیعیان انجامید. رهبر صوفیان الجزایر گفت: « تشیع مصیبت بارتر از افراط وهابیون است.» یک روزنامه یمنی از « دستور رئیس جمهور یمن برای کشتار شیعیان در این کشور» خبر داد. مصر دفتر مجلس شیعیان را تعطیل کرد. دبیرکل این مجلس گفت: « ما قربانی اختلافات سیاسی ایران و مصر هستیم.» حداد عادل در دیدار با حکیم گفت: « معرفی صدام به عنوان قهرمان عرب، بالاترین اهانت به اعراب است.» آگاهان گفتند: دقیقا مثل این می ماند که بگویند احمدی نژاد قهرمان ملی ایران است، این بزرگترین اهانت به ایرانیان است. آیت الله مکارم شیرازی روز 18 بهمن گفت: « وهابیون به صراحت هرکسی را که برخلاف عقیده شان است، کافر و مهدور الدم معرفی می کنند.» مکارم شیرازی گفت: « متاسفانه اخیرا جمعی از علمای اهل سنت به کتب روایی شیعه مانند بحار الانوار، اصول کافی و کتب دیگر مراجعه کرده اند...» معلوم نیست وهابی ها برای اینکه نظر شیعه را بفهمند به جای بحارالانوار چرا آثار امیل زولا و الکساندر دوما و هری پاتر را نمی خوانند؟ در لبنان هم مسیحی ها، هم اهل سنت و هم شیعیان به اعتراض علیه حزب الله پرداختند. علی لاریجانی گفت: « از تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین حمایت می کنیم.» روز پانزده بهمن روزنامه اولترا راست « سیاست روز» به دلیل اهانت به اعتقادات اهل سنت توقیف شد. این روزنامه در یک اشتباه چاپی خلیفه دوم مسلمانان را زنازاده خواند.

حمله می کنیم، حمله نمی کنیم
در حالی که به نظر می آمد آمریکایی ها دارند همه امکانات حمله را فراهم می کنند، اما دائما تکرار می کردند که حمله نمی کنند. آمریکا در حال ایجاد فضای تبلیغاتی ضدایرانی در سطح جهان بود. هیلاری کلینتون روز 14 بهمن گفت اگر رئیس جمهور شود شاید به ایران حمله کند. فاطمه آجرلو نماینده مجلس به هیلاری کلینتون گفت: « از این خانم بیشتر از این انتظار نمی رفت.... این ها همه از یک جنس هستند.» دکتر خرم گفت: « هدف کوتاه مدت آمریکا این است که ایران کماکان فرصت ضرب الاجل شورای امنیت را از دست بدهد.» لاوروف گفت: « آمریکا به روسیه اطمینان داده که به ایران حمله نمی کند.» از طرف دیگر مانور نظامی شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، یعنی عربستان، قطر، عمان، کویت، امارات و بحرین آغاز شد. روز 15 بهمن خبرگزاری ها اعلام کردند که « سه فرمانده سابق آمریکایی از بلر خواستند که جلوی بوش را بگیرد.» قرار شد احمدی نژاد ساکت بماند و لاریجانی به کنفرانس امنیتی مونیخ برود تا جلوی بحران را بگیرد. لاریجانی گفت: « به مونیخ می روم، اما با آمریکا مذاکره نمی کنم.» حکیم گفت: « مذاکره ایران و آمریکا به نفع منطقه است.» آیت الله خامنه ای در دیدار با حکیم گفت: « سیاست جمهوری اسلامی ایران حمایت از دولت عراق است.» با این وجود آیت الله خامنه ای برای حمایت از دولت عراق اعلام کرد که « آمریکا باید از این کشور خارج شود.» ملک عبدالله در دیدار با مرکل گفت: « ایران کشور دوست و همسایه ماست، اما آنچه در حال حاضر دولت این کشور انجام می دهد، اشتباه است.» روز 18 بهمن لاریجانی گفت: « هیچ وقت نگفته ایم با کسی مذاکره نمی کنیم، در مونیخ با مقامات غربی مذاکره می کنیم.» لاریجانی به مونیخ رفت و روز 22 بهمن سخنانی منطقی و مستدل در مورد مواضع ایران گفت. کار به جایی رسید که جوزف لیبرمن سناتور دموکرات حقیقت جمهوری اسلامی را کشف کرد و گفت: « انگار لاریجانی و احمدی نژاد از دو کشور هستند.» مک کین، سناتور جمهوریخواه گفت: « کلمات لاریجانی قشنگ هستند، اما...» تغییر جهت پروژه ایران نیز یکی از مسائل مهم بود. آمریکا جهت پرونده حمله به ایران را عوض کرد، این کشور اسنادی منتشر کرد که در انفجارها و حملات تروریست ها از اسلحه ایرانی استفاده شده است. احمدی نژاد هم روز 22 بهمن با ای بی سی مصاحبه کرد و گفت: « اگر اسلحه ایرانی در عراق پیدا شده، اسلحه آمریکایی و توپ و تانک و هلیکوپتر آمریکایی هم در عراق فراوان است.» احمدی نژاد گفت: « احتمال حمله آمریکا به ایران بسیار کم است.» بولتون، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل گفت: « مذاکره با ایران بی فایده است، زمان به نفع ما نیست و حمله به ایران بهتر از ایران اتمی است.» از سوی دیگر دکتر ولایتی مشاور رهبری نیز وارد بازی شد. دکتر ولایتی اعلام کرد: « تعلیق تابوی ما نیست.» هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: « آمریکا حسن نیت نشان دهد، موانع مذاکره رفع می شود.» بوش گفت: « به شرط تعلیق غنی سازی، ایران مذاکره کند.» بوش ادامه داد: « ایرانی ها مردمی متمدن هستند، اما آنچه دولت ایران انجام می دهد، آنها را منزوی خواهد کرد.» جنتی گفت: « محاصره کشور به نفع ما شد، چون آمریکا در تیررس ایران قرار گرفت.» به نظر می رسید که مثلث هاشمی، ولایتی، لاریجانی هر کدام مشغول تمیز کردن گندکاری های احمدی نژاد هستند. ولایتی در تاریخ 25 بهمن گفت: « نسل کشی یهودیان را به عنوان واقعیت تاریخی می پذیریم.» لاریجانی نیز گفت: « موضوع هولوکاست مربوط به تاریخدانان است نه اهل سیاست.» سخنگوی کاخ سفید گفت: « اگر ایران در مسیر دستیابی به انرژی غیرنظامی هسته ای حرکت کند، ما پیشنهادات بسیار سخاوتمندانه ای به آنها ارایه می کنیم.» ولایتی گفت: « پیشبرد همزمان تکنولوژی هسته ای و مذاکرات، سیاست ماست.» هاشمی رفسنجانی نیز مطابق معمول از جملاتی که فاعل و فعل و قید و صفت دارد، اما مفعول آن مشخص نیست، استفاده کرد و در حالی که لبخند می زد، از زیر میز یک لگد به ساق پای احمدی نژاد کوبید و گفت: « اگر کارهایی کنیم که طرف مقابل بتواند علیه ما اجماع درست کند، اشتباه کرده ایم.» بوش گفت: « شایعه حمله به ایران ساخته مخالفان من است.» فرانسه گفت: « آمریکا در حال طراحی جنگ با ایران نیست.» شیرزاد گفت: « در صفحه شطرنج سیاسی به گوشه ای رانده شده ایم که امکان مات کردنمان فراهم شده است.»

اصلاحات به هاشمی نزدیک می شود
در نیمه دوم سال، در جبهه دانشجویی تحرکاتی اتفاق افتاد، تحکیم تا حدی به بازسازی خود پرداخت و دانشگاه از انفعال درآمد، اگرچه جریان نفوذ و رشد چپ در این میان خطرناک بود، ولی نشان از تنوع بیشتری از اندیشه ها در دانشگاه داشت، زنان نیز کمپین یک میلیون امضا را آغاز کردند و آنان نیز فاصله خودشان را با جبهه اصلاحات حفظ کردند، از سوی دیگر در گروههایی چون معلمان و کارگران نیز مطالبات اجتماعی انباشته وجود داشت. در حقیقت تنوعی از نارضایتی ها به دلایل مختلف که بسیاری از آنها سیاسی نبود، وجود داشت، در 25 بهمن صدها نفر از دوستداران تاریخ و فرهنگ کشور برای جلوگیری از آبگیری سد سیوند که بطور جدی پاسارگاد را تهدید می کند، جلوی مجلس رفتند و تظاهرات کردند. با افزایش نارضایی های اجتماعی ناشی از شرایط داخلی و خارجی، نیروهای سرخورده و نومید به تدریج فعال تر شدند؛ روز 14 بهمن 85 جبهه مشارکت بعد از دیدار با هاشمی اعلام کرد: « به هاشمی نزدیک تر شده ایم.» یک روز بعد رضا خاتمی گفت: « راهمان را در انتخابات شوراها پیدا کردیم.» بادامچیان هم با احساس خطر ناشی از فعال شدن اصلاح طلبان، گفت: « زنگ انتخابات مجلس هشتم از حالا زده شده است.» همین بادامچیان گفت: « اصولگرایی با قدرت طلبی جور در نمی آید.» محمد قوچانی بعد از چندماهی که شرق غروب کرد و به محاق تعطیل رفت، اعلام کرد که روزنامه اخبار را تا قبل از عید منتشر می کند. خبر بد هم این بود که از سفر عبدالله مومنی و هاشم آقاجری به آمریکا به دعوت دانشگاه ام آی تی جلوگیری شد. خبر بدتر اینکه ماموران امنیتی از سفر مهندس سحابی به اصفهان هم جلوگیری کردند. در این میان عباس عبدی و سعید لیلاز کسانی بودند که تقریبا بطور دائمی با افکار عمومی سخن می گفتند. روز 25 دی هاشمی رفسنجانی گفت: « نگذاریم که اسلام سطحی نگر جامعه را رنج دهد.» جبهه مشارکت درست در حالی که هزارکار مانده داشت، به فکر کار تئوریک افتاد. بیطرف گفت: « مبانی تفکر اصلاح طلبی تدوین می شود.» معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت نیز اعلام کرد: « احزاب اصلاح طلب مبانی تفکر اصلاح طلبی را مورد بحث قرار می دهند.» موسوی لاری نیز اعلام کرد: « مبانی تفکر اصلاح طلبی با محوریت خاتمی در حال تدوین است.»، هدایت آقائی نیز گفت: « جلسات اصلاح طلبان برای تدوین مبانی تفکر اصلاح طلبی برگزار می شود.» فعال شدن اصلاح طلبان باعث شد تا کیهان و نشریات راست و هرزه گوهایی مانند فاطمه رجبی، خاتمی را مورد حمله بیشتر قرار دهند. آنها منابع مالی سفرهای خارجی خاتمی را مورد سووال قرار دادند. روابط عمومی موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها گفت: « هزینه سفرهای آقای خاتمی از سوی دعوت کنندگان تامین می شود و هیچ منبع داخلی در تامین هزینه ها نقشی ندارد.» هاشمی رفسنجانی گفت: « نباید به خشکه مقدس ها اجازه سلطه بر کشور داد.» از سوی دیگر روزنامه کیهان تلاش می کرد به هر نحو که شده است، اسامی فعالان اصلاح طلب را درست و غلط به آمریکایی ها بچسباند. روز 29 بهمن روزنامه کیهان نوشت: « يك منبع مطلع خبري به كيهان گفت اين تور اطلاعاتي كه به سرپرستي دختر مايكل لدين (مدير انستيتو آمريكن اينتر پرايز) طي ماههاي گذشته ديدارهايي را با علي كشتگر، ويكتوريا آزاد، حسين باقرزاده، فرشاد بيان، عليرضا جباري، عباس معروفي، ابراهيم نبوي، مهدي خلجي، مينا مطلبي و... برگزار كرده است.»

عشق و پارلمانتاریسم و آنارشیسم
انگار 270 نماینده مجلس را در یک مخلوط کن برقی گذاشته و دکمه آن را زده اند، همه چیز قروقاطی بود. روز 17 بهمن خوش چهره از منتقدین دولت در مجلس گفت: « اختلالات و آشفتگی بودجه 86 چنان فراوان است که مانند بیماری است که اگر شکافته شود، نمی توان آن را جمع کرد، لذا باید با تصویب ماده واحده ای نمایندگان وارد ریز بودجه نشوند.» در همان روز مهدی کوچک زاده، نماینده عصبی مجلس، به حضور کریستین امانپور که برای بازدید یو سی اف اصفهان به این شهر رفت، اعتراض کرد و گفت: « دادن اجازه ورود به افرادی که عناد و دشمنی اربابان آنها با نظام مقدس جمهوری اسلامی بسیار روشن است، هیچ توجیهی در پیشگاه ملت ایران ندارد.» کوچک زاده گفت: « خبرنگاران باید در اعتراض به حضور وی اقدامی انجام دهند.» خبرنگاران اعلام کردند: ما اگر می توانستیم به کسی اعتراض کنیم، به شما اعتراض می کردیم. یک هفته بعد، الهام سخنگوی دولت، این بار نه به تنهایی بلکه با همسر پر سروصدایش به مجلس رفت تا به جای کریمی راد، وزیری که در تصادف اتومبیل کشته شد، برای وزارت دادگستری رای اعتماد بگیرد. غلامحسین الهام با تفاوتی ناچیز و یک رای ناپلئونی موفق به گرفتن رای اعتماد از مجلس شد. وی که فاطی را هم به جلسه علنی مجلس آورده بود، رای اعتماد گرفت. الهام گفت: « من زنم را بیشتر از وزارت دوست دارم.» آگاهان گفتند: این که چیزی نیست، همه زن شما را از مجلس بیشتر دوست دارند. یک روز بعد، ابراهیم امینی با اشاره به رای پائین الهام گفت: « رای الهام، نشانه جایگاه احمدی نژاد در مجلس است.» از طرف دیگر اعلمی هم گفت: « اکثریت نمایندگان، مشتاق احضار احمدی نژاد به مجلس هستند.»

اخراجی ها، بمب جاذبه خشونت و صمیمیت
مسعود ده نمکی سالها بود که دیگر رفتار تندروانه را کنار گذاشته بود، او پس از تعطیل نشریاتش دچار مرام بازی« واسه چی تعطیل شون کردن» شد. به همین دلیل به سفارش کسانی چون میرشکاک سر به بیابان گذاشت و کشاورزی کرد و کتاب خواند، وقتی برگشت فیلم « فقر و فحشا» را ساخت، این فیلم میلیونها بار از شبکه های فارسی لس آنجلسی پخش شد، فلیم ضعیف بود، ولی بود. فیلم دوم، یعنی « کدام استقلال، کدام پیروزی» ضعیف تر از فیلم اولی بود، اما همه می دانستند که بالاخره هر ایرانی که پس از انقلاب رشد کرده، یک باری هوس فیلمسازی حرفه ای کرده است و اصولا علت رشد سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب، استبداد سیاسی بود، به قول گودار: « در ایران بعد از انقلاب شما فقط می توانستید در سینما حرف بزنید، چون تنها جایی بود که روحانیون در آنجا حضور نداشتند.» ( کایه دو سینما، ویژه کن 98) شاید به همین دلیل بود که ده نمکی « اخراجی ها» را با نگاهی کمدی ساخت. از 15 بهمن معلوم شد که فیلم اخراجی های ده نمکی در حال تبدیل به مهم ترین سوژه سال سینمای ایران است. همانطور که انتظار می رفت، هیات داوران چشم به روی فیلم پر سروصدای ده نمکی بست و باعث شد او که گفته بود « نه مرغ می خوام، نه سیمرغ» بالای صحنه برود و سینماگران را یاد ایام جوانی اش بیندازد. اما فیلم مسعود ده نمکی فیلم مردمی جشنواره فیلم فجر شد. فیلم بیشترین انتقادها و تحسین ها را برانگیخت، اما پدیده سال شد. بعدا هیات داوران جشنواره برای نخستین بار، از ده نمکی رسما عذرخواهی کردند و فیلم در اکران نوروزی رکورد میلیاردی فروش را زد.

آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو
بازی داخلی و خارجی در داستان آمریکای جنایتکار ادامه داشت. در داخل چنان سخن گفته می شد، گوئی حمله آمریکا بزرگترین نعمت است و در خارج چنان صحبت می شد، گوئی ما بیچارگانی هستیم که زیر چکمه های آمریکای ظالم له می شویم. و مهم این که درست در زمانی که آمریکا در حال نابودی ما بود، ما می خواستیم ملت آمریکا را که می خواستند ما را نابود کنند، نجات دهیم. سردار فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روز 18 بهمن گفت: « ملت بیدار شده آمریکا از دست فرقه نومحافظه کاران نجات خواهند یافت.» ده روز بعد، آمریکا دارایی سه شرکت ایرانی را بلوکه کرد و ژاپن هم دارائی 10 شرکت و 12 مقام ایرانی را بلوکه کرد. سوئیس هم که به مدت 24 ساعت رفیق شخصی لاریجانی شده بود، به تحریم کنندگان پیوست. رایس گفت: « نگرانی های مان را در مورد فعالیت های ایران در عراق به تهران منتقل کردیم.» رایس گفت: « هنوز تصمیمی برای صدور قطعنامه تازه علیه ایران نگرفته ایم.» از طرفی تعلیق موضوع اصلی بود. حسینی، که روز23 بهمن اعلام کرده بود که تعلیق قابل بررسی است، یک روز بعد اعلام کرد که « موضوع تعلیق تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست.» علی لاریجانی یک امامزاده جدید در سوئیس پیدا کرد و به آنجا متوسل شد. لاریجانی گفت: « سوئیس هیچ پیشنهاد جدیدی به ما ارائه نکرده است.» آمریکایی ها در یک الگوسازی دقیق کره شمالی، در 25 بهمن ضلع سوم مثلث شرارت را راضی کردند که هرگونه فعالیت اتمی را متوقف کند و در عوض از آمریکا کمک مالی بگیرد. کیم جونگ ایل برای یک هفته سهمیه غذایی ملت گرسنه کره شمالی که جز انرژی هسته ای چیز دیگری نداشتند، افزایش داد.

سقوط در 22 بهمن
روز 22 بهمن فرارسید و خبر خوش هسته ای اعلام نشد. احمدی نژاد وعده داد که خبر خوش هسته ای را دقیقا در هنگام برداشت خرمن یعنی بیستم فروردین اعلام می کند. حسینی اعلام کرد که طرح تعلیق قابل بررسی است. البرادعی گفت ایران باید تعلیق را سریعا اجرا کند. فرانسه با طرح لاریجانی مخالفت کرد. لاریجانی در مونیخ با خواهش و تمنا گفت:« ما می توانیم سانتریفیوژهایی را به کار بیندازیم که فقط اورانیوم را تا حد اندکی مثلا چهار درصد غنی کنند...» در تهران نماد عملی تلاش های احمدی نژاد را می شد دید. در جریان راهپیمایی مردم در میدان آزادی، یک مرد جوان سی و دو ساله، جلوی چشم مردم، تلاش کرد تا برای نشان دادن همت و غیرت انقلابی مردم، از برج آزادی بالا برود. نیروهای حفاظت پلیس خواستند به او کمک کنند تا در این صعود احمدی نژادی سقوط نکند. مرد جوان اعلام کرد که تا آخر به راهش ادامه خواهد داد و برای صعود به قله برج آزادی نیازی به حمایت دیگران ندارد. مرد جوان، در حالی که سه متر تا بالای برج مانده بود، سقوط کرد و جلوی چشم مردم بلافاصله کشته شد. در سوی دیگر جهان پرچم انقلاب همچنان سرخ و افراشته بود، فیدل کاسترو در بیمارستان، در حالی که نه می توانست تکان بخورد، نه می توانست حرف بزند و فقط زنده بود، برای اینکه به افتخارات چپ یک افتخار دیگر اضافه کند، استفاده از ماهواره را در کوبا ممنوع کرد.

روز تلخ زمستانی
شاید سومین دهه بهمن جزو تلخ ترین و مصیبت بارترین روزهای سال بود. روزهایی چنین چند بار تکرار شد. تعداد کسانی که در این روزها در ایران به دلایل سیاسی و اجتماعی، مثل ترور، اعدام، درگیری کشته شدند، از چهار سال دوم خاتمی بیشتر بود. امام جمعه میانه با ضرب چاقو کشته شد. سه نفر به عنوان تروریست بمب گذار دراهواز اعدام شدند. چهار مجرم قتل و مسائل ناموسی اعدام شدند. دو نفر از اشرار مسلح در شرق کرمان در درگیری کشته شدند. در جریان یک عملیات شبه انتحاری جندالله اتوبوس حامل نیروهای سپاه در زاهدان مورد حمله قرار گرفت. در این واقعه 18 نفر کشته شدند و حدود 24 نفر مجروح شدند. مقامات مسوول در زاهدان ساعت هشت صبح اعلام کردند که یک نفر از تروریست ها دستگیر شده، تا ساعت 12 ظهر اعلام کردند که سه نفر دستگیر شده اند و ساعت 2 بعد از ظهر اعلام شد که همه تروریست ها دستگیر شدند. مقامات استان سیستان و بلوچستان گفتند که افراد دستگیر شده که دو روز قبل از پاکستان وارد ایران شده بودند اعتراف کردند که « با حمایت محافل استکباری و غربی ها اقدام به این کار کردند.» قرار بود شب فیلم اعترافات دستگیر شده ها پخش شود. یک روز بعد عبدالمالک ریگی در تلویزیون مجاهدین ظاهر شد و اعلام کرد که قرار است عملیات تروریستی دیگری در زاهدان انجام شود. اما این عملیات تروریستی تلفات نداشت. نیروهای انتظامی هر کسی در اطراف محل واقعه وجود داشت، یعنی 65 نفر را به عنوان مظنون دستگیر کردند. همه آنها بعد از اعدام آزاد شدند. اما دادگاه علنی هشت ساعت بعد از وقوع حادثه، برگزار شد. شورای امنیت حمله تروریستی زاهدان را محکوم کرد. نماینده زاهدان گفت: « آقایان مسوول! اگر نمی توانید امنیت را برقرار کنید، مردم را مسلح کنید.» فرماندار زاهدان گفت: « آمریکا در انفجار زاهدان دست داشته است، چون سلاح های کشف شده ساخته آمریکا و انگلیس است.» شاید مسوولان نیروی انتظامی کشور یک موضوع مهم را نمی فهمیدند که سختی شرایط هم یکی از مسائل کار است. روز 16 بهمن مسوول نیروی انتظامی سیستان و بلوچستان گفت: « مشکل قاچاق این استان، بخاطر پاکستان است و تا وقتی کشورهای همجوار وجود دارند، قاچاق هم وجود دارد.» اما اسدالله بادامچیان موضوع را ار تخصیص رها کرد و تعمیم داد و گفت: « ضعف مدیریت در کشور از نگرانی های مهم است.»

جهش بزرگ کشاورزی به جای قله هسته ای
دولت احمدی نژاد بتدریج تبدیل به استانداری تهران، در مرحله بعد، تبدیل به فرمانداری اسلامشهر، و در مرحله بعد تبدیل به بخشداری برقان شده بود. دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد که « مهم ترین دستاورد دولت نهم، خدمت رسانی به مناطق محروم است.» قرار بود احمدی نژاد 28 بهمن راس هیاتی به شهرستان کرج سفر کند و از موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج بازدید کند. یک روز قبل رئیس جمهور طرحی را که یک سال قبل در هیات دولت با قدرت تمام تصویب کرده بود که به موجب آن سازمان مدیریت قرار بود در استانداریها ادغام شود، با قدرت تمام پس گرفت. دولت احمدی نژاد اعلام کرد که از انقلاب اداری صرف نظر کرده و از انجام آن منصرف شده است. یک روز بعد دولت احمدی نژاد اعلام کرد که از انقلاب اداری صرف نظر کرده و از انجام آن منصرف شده است. لایحه بودجه نیز به امان خدا رها شده و تا آن روز 60 تغییر از طرف خود دولت کرده و نمایندگان مجلس هم بیش از 3000 اصلاحیه در مورد آن داشتند. رئیس جمهور در بازدید از کرج گفت: « ایران در آستانه یک جهش بزرگ کشاورزی است.» احمدی نژاد گفت: « به تولید کشاورزی صدمیلیون تن رسیدیم.» احمدی نژاد: « روند مهاجرت به شهرها کند شده و ما امیدواریم بزودی این روند معکوس شود.» رئیس جمهور می خواست از یک جای بلند جهش کند و به یک قله بزرگ جهانی برسد، نوع آن زیاد مهم نبود.

Ebrahim Nabavi 1385 Part 10

می خواستم این مرور را در ده قسمت تمام کنم، اما حجم حوادث چنان زیاد بود که نشد. به همین دلیل این نوشته تا دو روز دیگر ادامه دارد. در نوشته امروز چنین می خوانید: صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت برای تحریم ایران. کرکری های پس از انتخابات ادامه دارد. درگیری میان دانشجویان ستاره دا که از سوی وزیر علوم به بی ناموسی متهم شدند. دولت در سراشیبی سقوط اقتصادی، پولها تمام شد و شکاف دولت و مجلس به جرخوردن رسید. اعدام صدام منطقه را به هم ریخت، دنیای عرب در التهاب، شدت یافتن جنگ شیعه و سنی و پیدایش جنگ فارس و عرب. پخش فیلم رقص در ترکیه با حضور رحیم مشائی مجلس و دولت را درگیر کرد. چرا فرمانده سپاه گفت: ایران بزودی به ابرقدرت منطقه تبدیل می شود، دلیلش چی بود؟ سفر استانی احمدی نژاد به خوزستان. وزیر دادگستری در تصادف رانندگی کشته شد. حسنی سخن گفت: اگر دریاچه ارومیه کلا خشک شود مگر چه اتفاقی می افتد؟ گرانی سروصدای باهنر را هم درآورد. وزیر آموزش و پرورش به مجلس احضار شد، گاف پشت گاف. صدای طبل جنگ از خلیج فارس می آمد، نیروهای آمریکا به خلیج فارس آمدند. کوفی عنان رفت و بان کی مون به جای او دبیرکل سازمان ملل شد، اوه اوه اوه! وقتی بودجه سه روزه آماده می شود. سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین به مدت یک هفته به انضمام هزاران عکس در کنار دهها رهبر در جهان. پنج مقام نظامی امنیتی و دیپلماتیک و غیره ایرانی در اربیل دستگیر شدند. گاز در 11 استان کشور الکی الکی قطع شد. طرح ساعت بانکها سوژه لج و لج بازی یک سال مدام. آمریکا گفت: ایران تهدیدی برای صلح جهانی است...

شورای امنیت محکوم کرد
شب دوم دی ماه رسیده بود که تیتر روزنامه کیهان آماده شد. با تیتر درشت نوشتند: « طرح تصویب نشد و تصویب آن به زمانی مبهم و نامعلوم موکول شد.» اما یک ساعت بعد، در نیویورک، شورای امنیت سازمان ملل متحد طرح گسترده تحریم ایران را باتفاق آرا تصویب کرد. سخنگوی امور خارجه مطابق معمول همان جمله تکراری را گفت: « اقدام شورای امنیت فراقانونی، خارج از چارچوب و برخلاف مقررات صریح منشور ملل متحد است.» به نظر می رسید آمریکا و اروپا یک هجوم همه جانبه را تدارک دیده است. از یک سو خسته کردن دولت احمدی نژاد و از نفس انداختن نیروی مسلمانان تندرو و منزوی کردن ایران شیعه، از جانب دیگر به هم زدن رابطه ایران با متحدان مالی چینی و روسی که در رای گیری علیه ایران رای داده بودند و در سوی سوم مثلث از بین بردن هژمونی انقلابی ایران در دنیای اسلام و دنیای عرب و درگیر کردن ایران با مسلمانان و اعراب. تونی بلر سریعا به متحد کردن اعراب علیه ایران مشغول شد. وزیر دفاع جدید آمریکا گفت: « با تمام قدرت در عراق و خلیج فارس می مانیم.» در داخل ایران، دولت سعی داشت موج بی کفایتی خود را در عرصه سیاست خارجی با هجوم تبلیغات دولتی بپوشاند. الهام دو روز پس از صدور قطعنامه گفت: « اعضای شورای امنیت از صدور قطعنامه علیه ایران پشیمان هستند.» احمدی نژاد گفت: « شما آبرویی برای سازمان ملل نگذاشته اید.... این چه شورایی است که دربست نوکر اسرائیل، انگلیس و آمریکاست؟» محمد سعیدی، معاون بین الملل انرژی اتمی گفت: « قطعنامه 1737 شورای امنیت براساس تصمیم چند کشور خاص اتخاذ شده که مبنای حقوقی ندارد و نمی توانند مفاد آن را به اجرا بگذارند.» شیرزاد تنها سیاستمدار متخصص انرژی اتمی کشور گفت : « در مساله انرژِی هسته ای به مرحله خطیر رسیده ایم.» حداد عادل اعلام کرد: « ما نمی دانیم در برابر وضع موجود بخندیم یا گریه کنیم.» خطر جنگ و تحریم احساس می شد، پورمحمدی که سالها خطرات امنیتی را چشیده بود، گفت: « بایستی سازمان مدیریت بحران در کشور تشکیل شود.» اگرچه در داخل دولت تلاش می کرد بی کفایتی خود را در تشدید دشمن ستیزی بپوشاند، اما نمایندگان مجلس دولت را مورد سووال قرار می دادند. روز پنجم دی ماه هادی حق شناس، نماینده مجلس گفت: « اعتماد بی جا به روس ها و چینی ها کرده ایم، 1.5 میلیارد دلار برای نیروگاه اتمی بوشهر به روس ها داده ایم و برخلاف تصور ما در قطعنامه یک نفر هم رای مخالف نداد، در سال پیش آمریکا دشمن ما بود، اما اکنون اروپا، آسیا و حتی روسیه به ضرر ما رای می دهند، آنها با هم اجماع کرده اند.» پیش بینی های بی حساب و کتاب سرداران غلط از آب درآمده بود. پس از قطعنامه قیمت نفت به دوبرابر شد و نه حتی یک دلار، فقط پنجاه سنت، اضافه شد. منوچهر متکی برای هزارمین بار تهدید کرد: « سه هزار سانتریفیوژ بزودی آماده بهره برداری می شود.» در روز هشتم دی ماه علی لاریجانی فعال تر از دیگران وارد صحنه شد و گفت: « ما دنبال رفتار رادیکال نیستیم، اما اگر آنها شروع به چنین رفتاری کنند خودشان باید پاسخگو باشند.»

مجلس طرح دو فوریتی را تصویب کرد و پشیمان شد
شمشیر کهنه وقتی از غلاف بیرون کشیده شد، فقط صدای ریختن زنگ هایش گوشخراش بود. بلافاصله روز چهارم دی، بعد از تصویب قطعنامه شورای امنیت، مجلس شورای اسلامی که در طول سال قبل بارها طرح یک فوریت و دو فوریت الزام دولت به خروج از ان پی تی را تصویب کرده بود، یک بار دیگر این طرح را تصویب کرد. رئیس جمهور مجلس را ملزم کرد که مجلس دولت را ملزم کند که دولت مصوبه الزام مجلس برای الزام دولت به خروج از ان پی تی را تهیه کند، همه می دانستند این بلوف هرگز اجرا نمی شود. ایران پس از شش ماه که هر روز اعلام می کرد سه هزار سانتریفیوژ مشغول کار است، تهدید کرد که سه هزار سانتریفیوژ را فعال می کند. ژاپن از تحریم ایران شدیدا استقبال کرد. فرانسه گفت: « سرکشی به انزوای کامل ایران می انجامد.» یک روزنامه روس نوشت: « تحریم های محدود تهران نتیجه توافق مسکو و واشنگتن است.» آمریکایی ها توپ را وسط زمین دولت و مجلس ایران پرت کردند، جایی که دعوای تازه ای در حال آغاز بود.

کرکری خواندن های پس از انتخابات
دوم دی ماه، حتی خود بادامچیان هم می دانست که شمارش آرا ایراد داشته است، اما همه پذیرفتند که بازی را ادامه دهند. یک هفته پس از اعلام نتایج هر گروهی تلاش کرد به جامعه اثبات کند که اکثریت در اختیار اوست. بادامچیان گفت: « مسجد جامعی که گروه خونی اش به اصلاح طلبان نمی خورد، نجفی هم کارگزارانی است.» حجت الاسلام قوامی هم دست بالا را گرفت و گفت: « اگر اصلاح طلبان رد صلاحیت نشوند، مجلس هشتم را در اختیار خواهند گرفت.» در این میان شکست خورده اصلی به کرمانشاه رفته بود تا با دیدن انبوه جمعیت روستاها و شهرهای کوچک تصاویر تلویزیونی را در اختیار داشته باشد. احمدی نژاد در کرمانشاه اعلام کرد که گروههای زیادی خواستند از«عکس ما» برای انتخابات استفاده کنند و با استفاده از نام ما در انتخابات پیروز شوند، ولی ما اجازه ندادیم. پدر داماد احمدی نژاد، که تصادفا دبیر کل جمعیت آبادگران بود، گفت: « همان خدایی که دولت را سرکار آورد بنا به عللی توی گوشش زد.... میلیاردها پول در اختیارتان بود، چکار کردید؟.... به خدا اگر کار ویژه بچه های ما نبود امکان نداشت همان دو نفر هم رای بیاورند. این شکست خدایی بود.» اما دکتر رامین اعلام کرد: « پیروزی ائتلاف اصولگرایان به منزله پیروزی ما نیز تلقی می شود.» احمدی نژاد بازی دن کیشوتی اش را با آسیاهای بادی بوش ادامه داد و در جریان سفر کرمانشاه به جرج بوش گفت: « از کاخ شیشه ای بیرون بیایید و نفرت ملت ها را ببینید...» اما رمضانزاده، سخنگوی دولت خاتمی توضیح داد وقتی خاتمی برای بازدید به جایی می رفت، مردم از او استقبال فراوانی می کردند، بدون اینکه جایی تعطیل بشود، در حالی که در جریان سفر احمدی نژاد به کرمانشاه حتی مدارس ابتدایی هم تعطیل بود. سخنگوی دولت سابق گفت: « مردمی بودن در انتخابات مشخص می شود نه در میتینگ های مقامات.» اما توپ سخنگوی دولت موجود پرتر از این حرف ها بود. الهام گفت: « عده ای که از مردم شکست خورده اند، سعی می کنند برای دولت مشکلاتی ایجاد کنند. این عده به دنبال ناکارآمد کردن دولت هستند.» یکی از خبرنگاران از الهام که در مصاحبه مطبوعاتی چهارم دی شرکت کرده بود، پرسید: « تا آنجا که ما می دانیم کسی در بم زندگی نمی کند. » الهام گفت: « اگر کسی در بم زندگی نمی کند، پس چطور این همه مردم رای دادند؟» اگرها و اماها شکفتند و شکوفا شدند، امیر محبیان گفت: « اگر اصولگرایان یک لیست داشتند، حتی یک نفر هم از اصلاح طلبان رای نمی آوردند.» اما اسدالله بادامچیان که سنش سی سالی بیشتر از محبیان بود، واقعگراتر از او گفت: « ائتلاف رایحه برآورد غلطی از رای مردم داشت.» پروین احمدی نژاد هم به دفاع از برادرش گفت: « مگر لیست رایحه را دولت تنظیم کرده که اگر رای نیاورد، به معنی شکست دولت باشد؟»

نگذاریم جوانان آلوده شوند
حتی تا دی ماه سال 85 هم مسوولان کشور ایران فکر می کردند که جوانان کشورهای دیگر جهان قرار است جوانان وطن ما را آلوده کنند. آمارهای سال 85 تکان دهنده بود؛ ایران در میان 146 کشور جهان، به لحاظ وضع محیط زیست در رتبه 132 قرار گرفت. به لحاظ فساد دولتی در رتبه 103 قرار داشت، از نظر مصرف مواد مخدر در رتبه اول قرار داشت و از نظر میزان تصادفات در رتبه اول یا دوم جهان بود. روز دوم دی اعلام شد که تهران همچنان در شرایط وارونگی هوا و در مه و دود خواهد بود. در هفته اول دی ماه روزانه 20 تا 25 نفر به دلیل آلودگی هوا در تهران مردند. روز هشتم دی ماه براساس اعلام نیروی انتظامی 90 هزار سی دی غیراخلاقی در تهران کشف شد. پلیس اعلام کرد یک پسر 16 ساله که سالها با عموی 23 ساله اش رقابت عشقی داشت، وی را به قتل رساند. روز چهارم دی یک مقام نیروهای انتظامی اعلام کرد که میزان زنان خیابانی دستگیر شده در پنج ماهه اول سال 85 نسبت به سال 84، به میزان 18 درصد افزایش داشته است. آیت الله مصباح یزدی گفت: « ما باید جوانان را از آلودگی هایی که در جهان ایجاد شده، مصون نگه داریم..»

ماموران ایرانی دستگیر شدند
اولین بار خبر در روز چهارم دی، چنین اعلام شد. نیروهای آمریکایی چهار کارشناس نظامی ایرانی را که به دعوت طالبانی رئیس جمهور عراق، برای بهبود شرایط امنیتی به این کشور رفته بودند، دستگیر کردند. خبر هشدار دهنده بود، کسی هشدار را جدی نگرفت.

وحشت از انتخابات
نتیجه انتخابات آذر، مجلس را به وحشت انداخت، آنها اول شرایط انتخاب شوندگان را تغییر دادند و بعد بحث بر سر همزمانی انتخابات راه افتاد. روز چهارم دی ماه و در پی تصویب یک مصوبه مجلس مبنی بر افزایش سطح تحصیلات انتخاب شوندگان مجلس از فوق دیپلم به فوق لیسانس، مجلس یک مصوبه دیگر را تصویب کرد که« انتخاب شوندگان باید « پنج سال سابقه اجرایی، علمی، آموزشی یا مدیریتی در بخش های دولتی، نظامی انتظامی، عمومی یا خصوصی با تائید هیات های اجرایی و نظارتی استان ذیربط داشته باشند.» یک روز بعد عبدالفتاح سلطانی، حقوقدانی که بسادگی متهم به جاسوسی و به دشواری آزاد شده بود، گفت: « مصوبه مجلس تجاوز به حقوق ملت است.» طرح همزمانی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نیز مطرح بود. جلالی، نماینده مجلس اعلام کرد که چون با طرح تجمیع، انتخاب نمایندگان مجلس همزمان با انتخابات ریاست جمهوری انجام خواهد گرفت و این به معنی افزایش مدت نمایندگی از چهار سال به پنج سال برای مجلس هفتم است، و این کار برخلاف حقوق ملت است، به همین دلیل طرح تجمیع رد شد. شورای نگهبان روز هشتم دی مصوبه مجلس را در مورد شرط فوق لیسانس برای نمایندگی رد کرد.

ابن سینای دانشمند و زاهدی که وزیر علوم شد
اظهارات وزیر علوم مبنی بر اینکه دانشجویان اخراجی که با نام ستاره دار خوانده می شدند، فساد اخلاقی داشتند، مجلس را به واکنش واداشت. خود وزیر علوم، در مورد سخنان خودش اعلام کرد: « چنین صحبت هایی وقیحانه است.» دانشجویان سه ستاره هم در یک نامه شدیداللحن به وزیر علوم پاسخ دادند. احمدی نژاد گفت: « راه برای ظهور امثال ابوریحان ها و رازی ها و ابن سیناها بسته نیست.» بدنبال این اظهار نظر مقبره ابوریحان، رازی و ابن سینا بشدت لرزید. روز هشتم دی نماینده بندرعباس گفت: « زاهدی دانشجویان را به تجاوز به ناموس مردم متهم کرده است، در صورتی که اینان هیچ سابقه محکومیتی نداشته و وزیر علوم تنها قصد بی آبرو کردن دانشجویان را دارد تا کارهای خلاف خودش را پوشش دهد.» وزرای کابینه گوئی همگی جمع شده بودند که دردسرهای جدیدی ایجاد کنند. سلیمانی، وزیر ارتباطات اعلام کرد: « قطع اینترنت ربطی به وزارت ارتباطات ندارد.» آگاهان توضیح دادند که اینترنت به وزارت نفت و حج و زیارت مربوط است. وزیر ارتباطات که دولتش شش شبکه تلویزیونی و دهها شبکه رادیویی و چندین روزنامه داشت، روز پنجم دی ماه گفت: « دولت نهم بلندگویی ندارد که بتواند صحبت های خود را بیان کند؛ چرا که وابسته به هیچ حزبی نیست.» هزاران کیلومتر آن طرف تر سخنان بی حساب و کتاب صادر می شد. رحمانی، رئیس دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا، بعد از کلی که فکر کرد و آمار گرفت، گفت: « در آمریکا 8 تا 12 میلیون مسلمان وجود دارند که حدود 2 میلیون نفر آنان شیعه هستند. 85 درصد از این شیعیان ایرانی اند.» تمام ایرانیان لس آنجلسی با این آمار جزو شیعیان آمریکا بشمار می آمدند. لیلا فروهر و شهرام شب پره آماده عملیات استشهادی شدند.

دولت در سراشیبی
دولتی که تا چهار ماه قبل به نظر کاملا مقتدر می رسید در سراشیبی سقوط قرار گرفت. از یک طرف داستان بودجه و مسائل اقتصادی بود و از طرف دیگر مجلس و محافظه کاران هم تا پنج شش ماه دیگر باید خودشان را برای دموکراسی انتخاباتی مجلس هشتم آماده می کردند. در این آمادگی هرکسی خرجش را از دولت سوا می کرد، در افکار عمومی جلوی سقوط خودش را گرفته. دوستان سابق احمدی نژاد به انتقاد جدی از او پرداختند. روز هشتم دی ماه علاء بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی گفت: « دولت باید به جای حل مشکلات جهان به حل معضلات و مسائل مردم داخل کشور فکر کند.» تعدادی از نمایندگان مجلس از برپایی کنفرانس هولوکاست انتقاد کردند. استاندارکهکیلویه هم از اینکه احمدی نژاد در جریان سفرش به این استان قول هایی به مردم داده و به آنها عمل نکرده از وی انتقاد کرد. دولت اعلام کرد که از اول دی ماه بودجه ندارد و تمام بودجه سالانه اش را خرج کرده است. کارشناسان اعلام کردند که دولت 72 هزار میلیارد کسری بودجه دارد و بودجه سال گذشته احمدی نژاد که تحت عنوان « اولین بودجه عملیاتی کشور» اعلام شده بود، شکست خورده است. رفتارهای دولت هم بی حساب و کتاب بود و هم پر از اشتباه. علی اکبر محرابیان، نماینده ویژه رئیس جمهور« اعتبار متروی تهران را به اشتباه در اختیار سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور قرار داده بود.» درست در چنین شرایطی که دولت در بن بست مالی بود، در روز هشتم دی وزیر دارائی عراق در سفر به ایران یک یادداشت تفاهم برای دریافت یک وام یک میلیارد دلاری از ایران را به امضا رساند.» در بیرون از دولت و حکومت هم انتقادها جدی بود. شمس الواعظین که یخ پس از انتخابات اش آب شده، روز هشتم دی گفت: « دولت احمدی نژاد ناکارآمدترین دولتی است که با عوام زدگی می خواهد مشکلات خود را حل کند.» وی گفت: « بسیاری از مشکلات دولت ناشی از بی اطلاعی است.»

فراکسیون منتقدین دولت از اصولگرایان جدا شد
فرض می کنیم این خبر درست باشد که یکی از اصلاح طلبان که با باهنر در سفری هوایی همراه شده از او بشنود که ما مجبوریم از دولت دفاع کنیم، شما چرا انتقاد نمی کنید؟ برای زیر سووال بردن دولت، به اندازه کافی سووال و سوژه وجود داشت. همین موضوع بود که ریشه فراکسیون جدید را به وجود آورد. به نظر می رسید مجلس دچار دوگانگی در برخورد با احمدی نژاد است، گروهی از نمایندگان به رهبری کسانی مانند اعلمی و افروغ و خوش چهره در مجلس از اکثریت جدا شدند. مجلس دیروز ساعت کار بانکها را برخلاف نظر دولت تغییر داد. محمد رضا باهنر، نایب رئیس اول مجلس دیروز گفت: « حرکات شتابزده و سیاستهای تند را در واکنش به قطعنامه شورای امنیت توصیه نمی کنم.»

اعدام صدام، کبریت در انبار باروت
روز هشتم دی ماه، از صبح خبری اعلام شد که به موجب آن صدام حسین قرار بود تا 48 ساعت بعد اعدام شود. از ساعت 12 شب بغداد نخوابید، گروهی در سراسر جهان از وحشت دیکتاتور و گروهی شادمان از انتقام و گروهی دیگر با احساسی از خفت و ذلت به دوربین های تلویزیونی که تا ساعت شش صبح خبر مرگ صدام را گزارش لحظه به لحظه می کردند، چشم دوختند. تا زمانی که صدام دست آمریکایی ها زندانی بود، همه چیز بخوبی پیش رفت. آنها با صدام مثل یک زندانی رفتار کردند. بعد از صدور حکم، وی برای اجرای حکم به مدت نیم ساعت به هموطنانش تحویل داده شد. عراقی ها هم صدام را به وحشیانه ترین شکلی که می شد تصور کرد، اعدام کردند. تنها تصویر پخش شده به وسیله یک موبایل دوربین دار چند ثانیه از اعدام را ضبط کرد. چند ساعت بعد، تصویر روی اینترنت بود، مهم ترین تصویر سال 85 همین چند ثانیه بود. عاملین اجرای حکم موقع اعدام با او درگیر شدند، به او توهین کردند، و قبل از اینکه شهادتین اش را جاری کند اعدامش کردند. در هنگام اعدام صدام صدای این شعار می آمد که « زنده باد مقتدی، صدر زنده است.» اعدام کنندگان به شیوه شیعیان صلوات می فرستادند. این چند ثانیه تصویر تمام معادلات منطقه را به هم ریخت. دختر صدام حسین پدرش را شهید خواند. تاجیکستان از اعدام صدام اظهار نگرانی کرد. حماس این اعدام را ترور سیاسی نامید. قذافی عزای عمومی اعلام کرد. ایران می خواست سه روز جشن بگیرد. از یکسو طرفداران صدام می گفتند که آمریکایی ها و ایرانی ها صدام را کشتند. اما جلال طالبانی در گفتگوی تلفنی با احمدی نژاد گفته بود: « نگرانی این بود که برخی با همکاری آمریکایی ها صدام را از مجازات فراری بدهند و علیه ملت عراق توطئه کنند.» فلسطینی ها در سوگ صدام به خیابان آمدند و در حالی که عکس صدام و عرفات را در دست داشتند، به دادن شعار علیه دولت عراق و آمریکا پرداختند. همزمان با همین موضوع، لشگر جهنگوی پاکستان اعلام کرد که قصد حمله به رهبران و علمای شیعه و اماکن مقدس شیعیان را در پاکستان دارد. طالبان وعده داد که در سال جدید میلادی که با اعدام صدام تمام شده بود، حملات انتحاری و چریکی اش را به نیروهای خارجی افزایش می دهد. در ایران اوضاع به گونه ای دیگر بود. دری نجف آبادی، دادستان کل کشور گفت: « سرنوشت صدام نشان داد جباران رسوا می شوند.» اما خاتمی گفت: « نه تنها از کشته شدن صدام، بلکه از مرگ هیچ فردی حتی افراد جنایتکار خوشحال نخواهم شد.» مرگ صدام، باعث چند بحران در منطقه شد؛ از یک سو ایران به عنوان قاتل صدام در میان مسلمانان و کشورهای منطقه که صدام را قهرمان دنیای عرب می خواندند، منزوی شد. جنگ شیعه و سنی بالا گرفت و جنگ فارس و عرب به آن اضافه شد. جهان اسلام با ایران فاصله ای جدی گرفت.

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
درست در زمانی که فیلم اعدام صدام تمام جهان را تکان داده بود، یک فیلم دیگر در ایران دست به دست می گشت. روز یازدهم دی ماه بود که پخش فیلم رقص زنی در یک گرد هم آیی اسلامی در ترکیه که رحیم مشائی مدیر میراث فرهنگی در آن حضور داشت، مجلس و دولت را به هم ریخت. فیلم متعلق به یک سال قبل بود و رقص مراسم جنبی یک سمینار فرهنگی بود. یک منبع دولتی اعلام کرد که: « فیلم مونتاژ شده است و انتشار آن پس از 15 ماه از یک فتنه حکایت می کند.» اما سعید ابوطالب، نماینده مجلس که سابقه فیلمسازی داشت « هرگونه شبهه مونتاژ در این فیلم را رد کرد.» عماد افروغ نیز توپ را توی زمین احمدی نژاد پرت کرد و گفت: « منتظر واکنش رئیس جمهور درباره مشائی هستیم.» مشائی یک سال قبل در مصاحبه با یک خبرنگار ترک گفته بود: « استفاده از روسری در ایران اجباری نیست، ایرانیان در ترکیه می توانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند، هم بی حجاب باشند و هم با مایو بگردند.» عماد افروغ گفت: « حضور معاون احمدی نژاد در مراسم رقص زنان در ترکیه وهن جمهوری اسلامی است.» سجادپور، معاون مشائی اعلام کرد: « ما که نمی توانستیم بخاطر رقص نمایشگاه را ترک کنیم.» رحیم مشائی گفت: « اجرای رقص در میان برنامه ناگهانی بود. ما پس از آن مجلس را ترک کردم.» آگاهان به ایشان توضیح دادند که هیچ لزومی نداشت که بعد از رقص از مراسم خارج شوند، چون دیگر مشکلی نبود، می توانستند همانجا باشند و عکس بدون رقص هم بگیرند. خبرگزاری فارس مدعی شد که رحیم مشائی به مدت 12 دقیقه در محل اجرای رقص بوده است. رحیم مشائی گفت: « به موقعش خدمت خبرگزاری فارس می رسیم. به من تهمت زدند، پای تهمت هم باید بایستند.» وی از عماد افروغ و ابوطالب، نمایندگان مجلس شکایت کرد. عماد افروغ گفت: « رحیم مشائی توهم دارد.» و اضافه کرد: « تشنه دریافت شکایت آقای مشائی هستم.» و ادامه داد که« کوتاه نمی آیم، متقابلا شکایت می کنم.» الهام، سخنگوی دولت گفت: « قضاوت در مورد سی دی مشائی با قوه قضائیه است.» الهام به شکلی عجیب و باورنکردنی گفت: « آقای مشائی پس از متوجه شدن برنامه جلسه را ترک کرده است.» نوزده نماینده مجلس به احمدی نژاد تذکر دادند. مشائی در پاسخ توضیحات مفصلی داد و گفت: من پس از رقص اعتراض کردم و گفتم نو اسلامیک.

ایران بزودی به ابرقدرت منطقه تبدیل می شود.

در دی ماه احساس خود ابرقدرت بینی در کل مسوولان بطور اعم و در مسوولان نظامی بطور اخص اوج گرفت. به دنبال شکوفه زدن این احساس، نشانه های آن پیدا شد. فرمانده سپاه گفت: « ایران بزودی به ابرقدرت منطقه تبدیل می شود.» ، بلافاصله پس از این اظهار نظر، گاز هفتاد درصد از مشترکان خرم آباد قطع شد. در مرحله دوم در یک تصادف زنجیره ای صد اتومبیل در منطقه کوچصفهان در حوالی رشت به همدیگر خوردند و اتومبیل ها از بین رفتند. در مرحله سوم کریمی راد، وزیر دادگستری ابرقدرت ایران در جاده تصادف کرد و چون ایران در حال ابرقدرت شدن است، آمبولانس دیر رسید و وزیر دادگستری در این تصادف کشته شد. یک روز بعد از اینکه صفوی گفت: « ایران بزودی به ابرقدرت منطقه تبدیل می شود.» جریان گاز در 11 استان کشور قطع شد. مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران گفت: « گاز همه وزارتخانه ها و ادارات دولتی از پنج شنبه گذشته، و به منظور تامین مصرف خانگی گاز قطع شده است و احتمال می رود که برق نیز در تهران قطع شود.» خبرنگاران گفتند: « قطع گاز در برخی استان های کشور زندگی مردم را فلج کرد.» کیهان اعلام کرد که « مشکل گاز مناطق سردسیر امروز برطرف می شود.» با ادامه قطع گاز در 11 استان کشور، مردم سقز برای اعتراض به این وضع به خیابان آمدند. احمدی نژاد اعلام کرد: « ایران بزودی کلید تولید صنعتی سوخت را خواهد زد.» وی گفت: « مردم جهان از ما می خواهند نجات شان بدهیم.... روزانه دهها هزار نامه از سراسر جهان پیش من می آید که در آنها اقشار مختلف سراسر جهان ضمن بیان وضعیت نامناسب خود از ما می خواهند که ایران مقتدر بماند و روزی بتواند آنها را هم از دست طاغوتیان نجات دهد.» قبل از اینکه احمدی نژاد موفق به نجات مردم جهان شود، یک مدرسه در روستای « المنی» در لرستان به دلیل استفاده از وسایل گرمایشی غیراستاندارد دچار حریق شد. خوشبختانه هیچ آسیبی به دانش آموزان نرسید. فقط تعداد زیادی از دانش آموزان مدرسه زخمی و مجروح شدند.

کشورهای غربی رو به نابودی هستند
احمدی نژاد سه روز پس از اعدام صدام حسین به استان خوزستان سفر کرد. وی در سخنرانی اش گفت: «کشورهای غربی رو به نابودی هستند.» وی اعلام کرد: « ما سر سوزنی از حقوق هسته ای خود عقب نمی نشینیم.» احمدی نژاد گفت: « سرنوشت صدام برای جنایتکاران درس عبرت است.» رئیس جمهور کلکسیون شیرینکاری هایش را کامل کرد و چند جمله به زبان عربی برای مردم عرب زبان این شهر گفت. این در حالی بود که نیروهای عاقل کشور احساس خطر می کردند. روز سیزدهم دی ماه حسین موسویان، عضو سابق هیات مذاکره ایران گفت: « بحران باید همین جا متوقف شود.» ظریف اعلام کرد: « هنوز خیلی دیر نشده است.» هاشمی رفسنجانی گفت: « این قطعنامه خطرناک است.» درست پس از قطعنامه 1373 بود که هاشمی وارد معادله سیاسی شد و دعوای وی با احمدی نژاد آشکارتر شد. همانطور که هاشمی خطر جنگ را هشدار می داد، احمدی نژاد گفت: « قطعنامه چیز مهمی نیست.» وی رسما اعلام کرد: « ایران امروز یک ایران هسته ای است.» عکس های جمعیت سرمازده خوزستان تابلوهایی که در دست داشتند نشان می داد، روی تابلوها نوشته بود: « نفت و گاز حق مسلم ماست» احمدی نژاد که روز دوازدهم دی گفته بود : « مشت های ملت به صورت هر زورگویی نواخته می شود.» روز سیزدهم دی ادامه داد: « کسانی که مقابل ایران بایستند با سیلی کوبنده مواجه می شوند.» دفتر ریاست جمهوری اعلام کرده است که در جریان سفر به خوزستان یک میلیون نفر از مردم این استان به احمدی نژاد نامه نوشتند. این دفتر اعلام کرد که تا کنون300 هزار نامه باز شده و تقریبا اکثر نویسندگان نامه ها درخواست کار داشتند.

دولت هر روز نه گاف
گاف دادن های احمدی نژاد همچنان ادامه داشت. به دنبال درگذشت کریمی راد، وزیر دادگستری در تصادف اتومبیل، احمدی نژاد حکم سرپرستی الهام را برای وزارت دادگستری و با حفظ سمت صادر کرد و اعلام کرد که بزودی وزیر دادگستری را معرفی می کند. اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان توضیح داد که « وزیر دادگستری را رئیس قوه قضائیه پیشنهاد کرده و رئیس جمهور از آن پیشنهادات یکی را انتخاب می کند.»

چه کسی صدام را اعدام کرد؟
تازه پس از مرگ صدام بود که همه کسانی که آرزوی مرگش را می کردند، شاید بخاطر شکل بدی که مرگ وی منعکس شد، خودشان را از زیر بار این مسوولیت کنار کشیدند. جلال طالبانی گفت: « من در جریان اعدام صدام نبودم.» معلوم شد که ماجرای گفتگوی تلفنی احمدی نژاد و طالبانی از اساس دروغی از سوی احمدی نژاد بود، دفتر ریاست جمهوری خبر ملاقات هادی ساعی با رئیس جمهور را منتشر کرد. هادی ساعی گفت در این مدت در تهران نبود و اصلا با احمدی نژاد ملاقات نکرده است. مالکی، نخست وزیر عراق هم دچار افسردگی بعد از اعدام شد و اعلام کرد که دوست ندارد نخست وزیر عراق باشد و از این مقام راضی نیست. سخنگوی ارتش آمریکا در عراق نیز اعلام کرد که ارتش آمریکا در اعدام صدام نقشی نداشته است. از طرف دیگر طرح فراری دادن صدام به اردن توسط آمریکائی ها فاش شد. ظاهرا آمریکایی ها می خواستند صدام را از خودشان بدزدند و به اردن بیاورند و به خودشان تحویل بدهند تا او را از دست خودشان نجات داده و در اختیار خودشان بگیرند. در مقابل موجی که در دنیای عرب برخاسته بود که صدام را قهرمان دنیای عرب می دانست و الجزیره به آن دامن می زد، حداد عادل گفت: « سید حسن نصرالله شجاع ترین مرد جهان است.» حسنی مبارک روز شانزده دی گفت: « اعدام صدام وحشیانه بود.» عطاء الله مهاجرانی در مقاله اش نوشت: « صدام که تا مغز استخوان در خدمت منافع آمریکا بود، چطور می تواند قهرمان ضدآمریکایی باشد؟»

حسنی به من گفت، چی گفت؟
در میان آن همه خبرهای بد فقط حسنی می توانست روزنه امیدی برای مردم باشد. آیت الله حسنی مرجع تقلید طنزنویسان ایرانی در روز 12 دی در یک مصاحبه شرکت کرد. وی گفت: « اصلاح طلبان می گفتند که می شود حتی علیه خدا تظاهرات کرد و امام زمان(عج) را استیضاح کرد.» وی در مورد اهمیت کشاورزی گفت: « باید کشاورزی را توسعه داد. من نمی فهمم در ادارات چه خبر است که همه می خواهند در آن ها استخدام شوند.» وی گفت: « به احمدی نژاد پیشنهاد دادم که به هر کشاورز مقداری از کویرها را بدهید، اما نمی دانم چرا به پیشنهادم جوابی نداد.» وی در مورد اهمیت تولید کشاورزی در کویرها گفت: « اگر کویرها را آباد کنیم ولی نتوانیم محصول تولید کنیم کویرهای آباد هم روی دستمان باد می کند.» حسنی در ادامه سخنان گهربارش گفت: « اگر دریاچه ارومیه کلا خشک شود مگر چه اتفاقی می افتد؟» وی به یک موضوع مهم فلسفی در تاریخ بشر اشاره کرد و درباره ضدانقلاب گفت: « باید نسل ها عوض شود و این ها از بین بروند و یا من.» آیت الله حسنی گفت: « آزادی در اسلام همیشه مورد نکوهش است... ما در اسلام آزادی نداریم...کسانی که امروز از آزادی حرف می زنند به نوعی ضدانقلاب هستند.» حسنی در مورد اینکه چرا طرفدار هاشمی است، اما معتقد است با وجود اینکه هاشمی بهتر از احمدی نژاد است، اما با این وجود این احمدی نژاد بهتر از هاشمی است، گفت: « من خیلی به این دولت اعتقاد دارم، البته من خودم به آقای هاشمی رای دادم و الآن هم فقط هاشمی را اصلح می دانم... احمدی نژاد هم کمتر از هاشمی نیست و به اعتقاد من مسایلی را که هاشمی نتوانست ریشه کن کند، احمدی نژاد ریشه کن کرد.»

هنر آشپزی باهنر
آش گرانی چنان شورش درآمده بود که باهنر هم فهمید. باهنر، بالاخره سروصدایش درآمد و در روز شانزدهم دی گفت: « سطح عمومی قیمت ها در برخی موارد از کنترل بیرون رفته است.... بعضی سیاستهای کلی دولت در ارتباط با مسکن، قیمت ها را افزایش داده است...» وی اظهار داشت: « به عملکرد دولت نهم نقد دارم.... قرار بود نفت و چیزهای دیگر را سر سفره ببریم، نشد، نباید دعوای خودمان را سر سفره مردم ببریم.» اعلمی اعلام کرد بعضی نمایندگان مجلس در حال تهیه طرح استیضاح دولت هستند. احمدی نژاد روز بیستم دی گفت: « انشاء الله تا یک سال آینده با همکاری سایر قوا به جایی خواهیم رسید که این نوسانات تند را کنترل و مهار کنیم.» وی گفت: « کسانی از رانت خواران با دامن زدن به نوسانات اقتصادی، می خواهند ملت ایران از آرمان های بحق خود دست بکشند.» اسماعیل جبارزاده گفت: « احمدی نژاد رانت خواران را معرفی کند.» سرپرست مجتمع قضائی امور اقتصادی اضافه کرد: « منتظریم رئیس جمهور صاحبان ثروتهای نامشروع را معرفی کند.» به دنبال جستجوی بی امان نیروهای امنیتی انتظامی و اقتصادی برای کشف عامل گرانی کالاها، جوانفکر، مشاور رئیس جمهور اعلام کرد که « اس ام اس ها در افزایش گرانی نقش دارد.»

تغییرات در دولت، نه چندان زیاد
در شانزدهم دی در دولت احمدی نژاد تغییراتی اتفاق افتاد، قرار شد صادق محصولی رئیس انجمن پابرهنگان میلیاردر دبیر هیات دولت شد. الهام هم قرار شد به عنوان کوچولوترین وزیر دادگستری تاریخ ایران انتخاب شود. زریبافان هم قرار شد بشود مسوول دفتر رئیس جمهور. پس از بازگشت احمدی نژاد از دو سفر استانی پی در پی ، دولت پس از چند ماه تشکیل جلسه داد و در آغاز جلسه وزرا به شکلی کاملا تصادفی متوجه شدند که برای سال آینده باید لایحه بودجه را بدهند. به همین دلیل بررسی لایحه بودجه در هیات دولت آغاز شد و بعد از ساعتها بحث و تبادل نظر، دولتی که هفته قبل در یک جلسه دویست طرح استانی را در خوزستان تصویب کرد، تبصره یک بودجه را به تصویب رساند. محمد عظیمی معاون پارلمانی نهاد ریاست جمهوری گفت: « بودجه 86 هنوز مراحل مقدماتی خود را می گذراند و تکمیل نشده است.» شاهی عربلو اعلام کرد: « به احتمال قوی بودجه بعد از عید تصویب می شود.» اما هادی حق شناس گفت: « بررسی بودجه به هر حال باید در سال 85 انجام شود.» اعلام شد که علیرغم افزایش پایه نفتی، به جای 48 میلیارد دلاری که یک سال قبل در حساب ذخیره ارزی بود، موجودی حساب ذخیره در حال حاضر فقط 10 میلیارد و 400 میلیون دلار است. یکی از نمایندگان مجلس روز 19 دی گفت: « اگر بودجه تا 20 دی هم به مجلس بیاید بسیار دیر است.»

به سوی سوسیالیسم تخیلی
دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد سفر دوره ای احمدی نژاد از جمعه شب به آمریکای لاتین آغاز می شود. وی در این سفر به ونزوئلا، نیکاراگوئه و اکوادورمی رود. هوگو چاوزاعلام کرد که « برق و مخابرات ونزوئلا را ملی کرده است.» وی به تنهایی نظام حکومتی ونزوئلا را هم تغییر داد و نام حکومتش را جمهوری سوسیالیست ونزوئلا گذاشت. چاوز گفت: « ما به سوی سوسیالیسم حرکت می کنیم و هیچ چیزی و هیچ کسی در این راه جلودار ما نیست.» مجلس در بحران بود و شاید بدترین زمان برای یک سفر خارجی بود، اما دل احمدی نژاد برای چاوز می تپید. بحث برسر اینکه سووال بکنیم یا نه در مجلس جدی شد. حمید رضا حاجی بابایی، عضو هیات رئیسه مجلس گفت: « سووال از رئیس دولت حق نمایندگان است.» وی ادامه داد: « اما من اگر جای آنها بودم این کار را نمی کردم.» وی که کشف جدیدی کرده بود، گفت: « تا کنون هیچ رئیس جمهوری را در جمهوری اسلامی به مجلس نیاورده اند.»

وزیر آموزش و پرورش در مجلس
در پی ایجاد حریق در مدارس کشور و مشکل ایجاد گرما، فرشیدی به مجلس احضار شد. فرشیدی گفت: « استعفای من مشکل حریق را در مدارس حل نمی کند.» آگاهان گفتند: شما استعفا بدهید، قطعا مشکل حریق در مدارس حل می شود. همین وزیر گفت: « تغییر ساعت شروع به کار مدارس حرفی خیابانی و کارشناسی است.» وزیر آموزش و پرورش گفت: « با داشتن 150 هزار واحد آموزشی حتی نمی توان با قاطعیت گفت که هیچ سیمی اتصال نخواهد داشت.» وزیر آموزش و پرورش گفت: « احتیاج به 670 هزار بخاری 85 هزار تومانی لیزری داریم.» وی گفت: « مشکلات مدرسه ای را با نوشتن نامه به وزرای دیگر حل می کنیم.»

ایران، اسرائیل و فلسطین
یک منبع خبری اعلام کرد که اسرائیل قصد حمله به ایران را دارد. ایران گفت شدیدا تلافی می کنیم. اما اسرائیل بلافاصله اعلام کرد که قصد حمله به ایران را ندارد. در پی این امر گروهی از بهائیان ایرانی برای جلوگیری از حمله اسرائیل به ایران با اولمرت ملاقات کردند. درگیری میان فتح و حماس شدیدا بالا گرفت و نیروهای فتح به مغازه های طرفداران حماس حمله کردند. و تعدادی از طرفداران فتح و حماس همدیگر را زخمی کردند و کشتند. به نظر می رسد که تنها راه حلی که برای صلح میان فلسطینی ها مانده است این است که اسرائیل یک هیات صلح را برای آشتی میان فتح و حماس تعیین کند. حماس در 19 دی اولین اقدام خودش را برای تشکیل دولت انجام داده و « واحد شنود» خودش را برای در نظر گرفتن همه مکالمات تلفنی فلسطینی ها فعال کرد.

صدای طبل جنگ
از بیستم دی ماه 85 خیلی لازم نبود گوش تان را به زمین بچسبانید تا صدای طبل جنگ را بشنوید. آمریکا ناو آیزنهاور را به خلیج فارس فرستاد. هاشمی گفت می خواهد به قم برود. معلوم نبود هاشمی رفسنجانی برای زیارت جمکران به قم رفت یا اینکه می خواهد وضع خطرناک کشور را برای روحانیون قم تشریح کند. روسیه و چند شرکت چینی بخاطر حمایت از ایران توسط آمریکا تحریم شدند. با فاصله ای نه چندان از تحریم بانک صادرات، بانک سپه توسط آمریکا تحریم شد. هواپیماهای آمریکایی به مقر نیروهای اسلامگرا در سومالی حمله کردند و آنجا را بمباران کردند. در بغداد هلیکوپترهای آمریکایی به مقر گروهی از تروریست های بعثی حمله کردند و حدود پنجاه نفر را کشتند. چینی ها، به یک اردوگاه تروریست هایی که توسط القاعده آموزش دیده بودند حمله کرده و هجده تن از آنان را کشتند. به دنبال تغییر زلمای خلیل زاد از سفارت عراق به نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، سفرای این کشور در بیروت و سوریه نیز تغییر کردند.

کوفی عنان رفت، بان کی مون آمد
همزمان با انتخاب زلمای خلیل زاد، یک آمریکایی افغانی تبار به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، یان کی مون دبیر کل جدید این سازمان که اهل کره جنوبی است، در اولین بیانیه خود اعلام کرد: « جامعه بین المللی به چالش های هسته ای تحمیل شده از سوی ایران و کره شمالی توجه کند.» از همه اینها گذشته، درست در همان ساعاتی که جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج گفته بود که تنگه هرمز در پنجه فولادین ماست، یک زیردریایی آمریکایی در جنوب تنگه هرمز با یک کشتی ژاپنی در تنگه هرمز برخورد کرد. متکی که از زبان وزارت خارجه امارات حرف می زد، گفت: « کشور برادر امارات به هیچ کشوری اجازه نمی دهد علیه منافع جمهوری اسلامی ایران حرکتی انجام دهد.» کامرز بانک آلمان اعلام کرد کلیه ارتباطات ارزی خود را با بانک ها و موسسات مالی ایرانی به حال تعلیق درمی آورد. این بانک هشتمین بانک اروپایی بود که چنین کاری می کرد. همزمان با سفر تفریحی احمدی نژاد به ونزوئلا، نیکاراگوئه و اکوادور، رایس به خاورمیانه آمد تا در مورد ایران با رهبران اسرائیل، فلسطین، اردن، مصر، عربستان سعودی و کویت دیدار کند.

جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی
در داخل کشور اصولگرایان بطور جدی رفتار احمدی نژاد را نقد کردند. روزنامه جمهوری اسلامی در یک مقاله مفصل در مورد انرژی اتمی، از احمدی نژاد خواست که دیگر در مورد انرژی اتمی اظهار نظر نکند. سخنگوی فراکسیون اکثریت مجلس به احمدی نژاد اخطار کرد که فقط زیر نظر رهبری در مورد انرژی هسته ای حرف بزند. در این شرایط بازرسان انرژی اتمی وارد ایران شدند. علی لاریجانی گفت: « اصرار نداریم از ان پی تی برویم.» وی گفت: « تا مجبور نشده ایم بیرون نمی رویم.» آسوشیتد پرس روز 23 دی اعلام کرد: « توقف غنی سازی در نطنز را اعلام کرد.» اما فلاحت پیشه گفت: « نه، غنی سازی متوقف نشده است.» سیاست خارجی کشور در بحرانی از امیدهای مبهم و نومیدی های روشن دست و پا می زد. به نظر می رسد که احمدی نژاد از هرگونه اظهار نظر در قضایای هسته ای و غیره ممنوع شده. روزنامه کیهان یک کلمه هم در مورد انرژی هسته ای نمی نوشت.

پاسخ مختصر و صریح
با گذشت دو هفته از ارسال نامه احمدی نژاد به پاپ بندیکت شانزدهم، پاپ در یک جواب دندان شکن گفت: « ایران باید با جامعه جهانی همکاری کند.» وی اضافه کرد: « اسرائیلی ها حق دارند با صلح در کشورشان زندگی کنند.» پاسخ پاپ صریح و مشخص بود.

بودجه کشور در دست سرداران و سرمایه داران

روز 20 دی آقای محترمی به نام کردبچه با یک لباس تمیز ظاهر شد و اعلام کرد که بودجه امسال آماده است. آقای کردبچه توضیح داد که آقای محصولی و سردار ممبینی به عنوان مشاور در تنظیم بودجه حضور داشتند. معلوم شد دولت اصلا در جریان بودجه نیست و احمدی نژاد بودجه امسال را شخصا و با حضور یکی دو مشاور نظامی داده است از طرف دیگر، آقای کردبچه تلویحا توضیح داد که مسوولیت بودجه امسال با سازمان برنامه و بودجه نیست. در همین روز اعلام شد که دولت در سال گذشته 3.7 برابر بیش از حد تجویز شده از درآمد نفت استفاده کرده است. یعنی به جای 14 میلیارد دلار، مبلغ 52 میلیارد دلار از پول نفت در ده ماه گذشته نابود شده است.

گاز شهر آلوده است
بحران یکی پس از دیگری می رسید. رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس در روز بیستم دی اعلام کرد که: « گاز شهری آلوده است.» اما وزارت بهداشت گفت: « هنوز گزارشی مبنی بر آلودگی گاز شهری به وزارت بهداشت نرسیده است.» آقای پیرموذن گفت: « هوای خانه ها در هنگام مصرف گاز شهری باید 40 درصد رطوبت داشته باشد.» آقای فتح الله امی، مدیر طرح جامع آلودگی هوای تهران گفت: « طبق آمار بانک جهانی دولت ایران در سال 2006 متحمل پرداخت 8 میلیارد دلار خسارت بابت آلودگی هوا شد.»

طرح جدید بوش برای امنیت عراق

همانطور که بسته پیشنهادی اروپا را احمدی نژاد اشتباها از پنجره اتومبیلش دور انداخت، طرح بیکر نیز به سرنوشت بسته مذکور دچار شد. بوش طرح جدید خود را برای امنیت عراق اعلام کرد. اولین موضوع طرح، قطع کامل نفوذ ایران از عراق بود. نوری المالکی گفت: « از طرح جدید بوش در مورد عراق حمایت می کنیم.» اما، یکی دو ساعت بعد رسانه های کشور نوشتند که « مالکی با طرح بوش برخورد سردی کرد.» رایس پس از دیدار از اسرائیل به دیدار ابومازن رفت و به او گفت که ما « به تشکیل کشور مستقل فلسطینی پایبندیم.» ابومازن هم گفت: « دستگاههای امنیتی فلسطین باید به سلاح مجهز شوند.» همزمان با سفر رایس، هیلاری کلینتون، بعد از بغداد به کابل رفت و با حامد کرزی دیدار کرد. نیکلاس برنز هم گفت: « اگر ایران غنی سازی در تاسیسات نطنز را حتی بطور موقتی متوقف کند، آمریکا حاضر است با ایران وارد گفت و گو شود.» حسینی، پیشنهاد آمریکا را ریاکارانه خواند. اما احمدی نژاد در کاراکاس در گفتگو با الجزیره گفت: « ایران در شرایط عادلانه و مناسب منعی برای گفتگو با آمریکا ندارد.» شرایط احمدی نژاد برای گفتگو با آمریکا بشرح زیر اعلام شد: « آمریکا باید موجودیت و استقلال دولت منتخب عراق و حق تعیین سرنوشت ملت این کشور را به رسمیت بشناسد.» وی همچنین گفت: « ما رژیم صهیونیستی را برسمیت نمی شناسیم.» احمدی نژاد در مورد توقف غنی سازی هیچ چیزی نگفت. در روز 24 دی علی لاریجانی با پادشاه عربستان دیدار کرد... هیچ جزئیاتی در مورد گفتگوهای آنان منتشر نشد.

دیپلمات های امنیتی پاسدار سپاه قدس؟
نیروهای آمریکایی به محلی در اربیل حمله کردند و پنج ایرانی را دستگیر کردند. ایران این افراد را دیپلمات و دفتر مذکور را کنسولگری خواند. اما مقامات نظامی آمریکا در عراق گفتند که: « ایرانیان دستگیر شده در عراق از اعضای سپاه پاسداران هستند و با سپاه قدس ارتباط داشته اند و مسوولیت رساندن کمک های نقدی و اسلحه به جنگجویان مخالف حضور نیروهای ائتلاف در عراق را برعهده داشته اند.» سخنگوی دولت عراق هم گفت: « دفتر دولت ایران در اربیل که مورد حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفته یک دفتر دیپلماتیک نبود.» واعظی، وزیر امنیت عراق گفت: « افزایش نیروهای آمریکایی در جهت اجرای طرح امنیتی بغداد است.» وی گفت: « پشتیبانی آمریکا از نیروهای عراقی، به درخواست فرماندهی عراق است.» محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات نیز در حالی که اصلا به روی خودش نمی آورد که قضیه پنج دیپلمات چیست، پس از دیدار با مقامات امنیتی عراق اعلام کرد که: « بطور کلی در مورد گروگانگیری بحث شد، اما به صورت جزئی نه.» اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس با صدای بسیار آهسته و آرام گفتند: « مسوولان دولت به جای سخنان غیرضروری و گاه نسنجیده اجازه دهند پرونده هسته ای در مسیر صحیح خود پیگیری شود.» ظاهرا منظور آنان سخنگوی وزارت خارجه بود که دیروز گفت: « غنی سازی در نطنز متوقف نشده است.» محمد عطریانفر گفت: « موضع لاریجانی در مورد پرونده هسته ای بسرعت به دیدگاههای دولت در گذشته نزدیک می شود.»

دیدار در کاراکاس
دو سفر استانی احمدی نژاد پس از اعدام صدام و کمی پس از قطعنامه 1737 و سفر وی به کاراکاس از یک سو نشان می داد که رهبران کشور نمی خواهند وی را جلوی ویترین بگذارند، از سوی دیگر مخالفت های داخلی را در جناح طرفدارش افزایش داد. در کاراکاس جشن برقرار بود، چاوز درست چند روز قبل از این دیدارشبکه تلویزیونی RCTV را که موضعی انتقادی نسبت به دولت داشت تعطیل کرد. وزیر خارجه ونزوئلا این اقدام را گامی در جهت حفظ آزادی مطبوعات دانست. همزمان با رسیدن احمدی نژاد به بانجول و بعد کاراکاس، هیلاری کلینتون به بغداد و کوندالیزا رایس به اسرائیل وارد شد. یک روز قبل از ورود رایس به اسرائیل، اولین وزیر فلسطینی وارد کابینه یک دولت در جهان شد. دولت اسرائیل رالب مجادلی مسلمان و عرب فلسطینی تبار را به عنوان وزیر فناوری و علوم اسرائیل تعیین کرد. حماس اعلام کرد بزودی جمله نابودی اسرائیل را از مرامنامه خود حذف می کند. از طرفی مسوولین وزارت فرهنگ سودان غرفه های ناشران ایرانی را در دومین نمایشگاه بین المللی کتاب سودان تعطیل کردند. دولت امارات نیز روزنامه همشهری را در امارات توقیف کرد. فرانسوی ها نیز از پروژه گازی پارس جنوبی کنار کشید. در کاراکاس اوضاع روبه راه نبود، چاوز که برای دادن گزارش به مجلس رفته بود، برای استقبال احمدی نژاد حاضر نشد و معاونش از رئیس جمهور استقبال کرد. ساعتی بعد، احمدی نژاد در دیدار چند ساعته با چاوز اعلام کرد که « آماده است صدها میلیارد دلار برای پروژه های مالی دیگر کشورها صرف کند تا از استیلای آمریکا جلوگیری کند.» هوگو چاوز گفت: « مرگ بر امپریالیسم آمریکا» چاوز به نقل از یک پیرزن ونزوئلایی که در سال گذشته اولین بار تراکتور دیده است، گفت: « این پیرزن چهل سال است کشاورزی می کند، اما نمی دانسته تراکتور چه کارآیی دارد.» در این مراسم هوگو چاوز کتابی را که در مورد آیت الله خمینی به زبان اسپانیولی چاپ شده بود به احمدی نژاد ارائه داد، احمدی نژاد نیز بدون اینکه توضیح بدهد که اگر کسی در ایران طرفدار تفکر سیمون بولیوار باشد احتمالا زندانی می شود، کتاب فارسی ای را در مورد بولیوار به چاوز هدیه داد. هوگو چاوز با اشاره به اورتگا و مورالس و احمدی نژاد گفت: « هر روز تعداد ما بیشتر می شود و حتی می توانیم یک گروه موسیقی تشکیل دهیم و من نوازنده تنبور خواهم شد و «اوو» مورالس می تواند خواننده گروه باشد.» احمدی نژاد از کاراکاس به ونزوئلا رفت و پس از یک سال و نیم که همیشه با بیست نفر محافظ برای سفر می رود، درحالی که سوار ماشین دانیل اورتگا شده بود و اورتگا رانندگی می کرد، از محله های فقیرنشین ماناگوآ دیدن کرد. احمدی نژاد در ماناگوآ اعلام کرد که « تهران قصد دارد که در عملیات ریشه کن کردن فقر در فقیرترین کشور آمریکای لاتین شرکت کند.» احمدی نژاد اعلام کرد که شرکت های ایرانی بزودی 40 هزار واحد مسکونی در ونزوئلا می سازند و بخشی از مشکل مسکن ونزوئلا را حل می کنند. محمود احمدی نژاد در دیداربا اورتگا جمله ای را که دیروز از چاوز یادگرفته بود، تکرار کرد و گفت: « ما امروز در دنیا تنها نیستیم. نیکاراگوئه، ایران، ونزوئلا و کشورهای انقلابی همه با هم هستیم و با هم خواهیم ایستاد.» احمدی نژاد سپس برای شرکت در تحلیف رئیس جمهور جدید اکوادور به این کشور رفت و به عنوان تنها مقام غیر آمریکایی در این مراسم شرکت کرد. مسکو، کشف تازه ای کرد و یکی از نمایندگان دومای روسیه گفت: « سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین پاسخ سفر رایس به منطقه بود.»

ساعت بانک ها موضوع اصلی کشور
شورای نگهبان ساعت نه صبح روز 23 دی اعلام کرد که مصوبه مجلس در مورد ساعت کار بانکها قانونی است و باید اجرا شود. اما ساعت ده صبح همین شورای نگهبان در جریان بررسی ساعت کار بانکها به این نتیجه رسید که مصوبه مجلس در مورد تعیین ساعت بانکها مغایر قانون است و تعیین ساعت بانکها در اختیار قوه مجریه است.

جشنواره طنز قالیباف
بی تردید در دوران احمدی نژاد شکوفائی طنز بیش تر از پیش شده بود. جشنواره عبید در داخل کشور برگزار شد و منوچهر احترامی برنده جایزه آن شد. م.ف. در وب سایت بازتاب در ستونی به نام دوربرگردان انتقادات جدی و شیرینی از دولت می کرد، نیک آهنگ کوثر و فرجامی نوشتن طنز را با جدیت شروع کردند. سایت انتخاب نیز ستون طنز خود را آغاز کرد. از سوی دیگر جشنواره طنزی از طرف شهرداری تهران برگزار شد و تعداد زیادی از طنزنویسان کشور در آن شرکت کردند. قالیباف که در این مراسم سخن می گفت، اعلام کرد: « جرات حضور در جمع طنزپردازان بسیار سخت تر از رفتن به جبهه و جنگ است.» رویا صدر، معروف به بی بی گل، در مورد جشنواره طنز قالیباف نوشت: « تا به حال به عنوان یک طنزنویس، اینقدر احساس سرافکندگی و خجالت نکرده بودم.... اکبر عبدی در این جلسه از قالیباف خواست به طنزنویسان خانه بدهند، منوچهر آذری هم گفت: ما بیکاریم، به ما کار بدهید.» در این مراسم سعدی افشار هم به عنوان یکی از طنزنویسان بزرگ کشور روی صحنه رفت. براساس گفته بی بی گل عزیز تعداد آثار زیاد بود و جمعیت زیادی از برنامه استقبال کرده بودند.

بودجه و سالسای لاتینی
در حالی که صاحب عزا در نیکاراگوئه مشغول آموزش رقص سالسا بود، اعضای هیات دولت داشتند خودشان را برای آماده کردن بودجه جر می دادند. از روز 24 دی اعلام شد که جلسات بودجه هیات دولت از ساعت 7 صبح تا 9 شب برگزار می شود. وزیرعلوم به دلیل فشار کاری در سی سی یو بستری شد. اعلمی، در تذکر به حداد عادل گفت: « به آقای احمدی نژاد تذکر می دادید در شرایط فعلی بودجه در اولویت است.» حداد عادل هم از دولت انتقاد کرد و گفت: « دولت مصوبات خود را هم اجرا نمی کند.» اسدالله بادامچیان هم بدنبال رفیقش باهنر از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد کرد و گفت: « دولت در سیاست و مدیریت اقتصادی خود تجدید نظر کند.» به دنبال همین انتقادات، 150 نماینده مجلس در مورد « اتخاذ سیاستهای مقطعی و غیرنظام مند.» در بودجه به دولت هشدار دادند. الیاس نادران توضیح داد که اولا بررسی بودجه به 67 روز کاری بدون احتساب تعطیلات نیاز دارد و ثانیا بستن بودجه با پایه نفتی 45 دلار بیش از حد خوش بینانه است. اما جان کلام توسط جان نگروپونته، مدیر اطلاعات ملی آمریکا بیان شد. وی گفت: « سیاست های اقتصادی خود ایران، از تحریم زیانبارتر است.» در مجلس فراکسیون جدید درحال تشکیل بود، تعداد امضاهای سووال از احمدی نژاد به پنجاه نفر رسید. در همین روز مجلس با اعلام مخالفت خود با یک طرح و یک لایحه دو فوریتی اجازه برداشت پیاپی از صندوق ذخیره ارزی را نداد.

ایران تهدیدی برای صلح جهانی است
علائم فیزیکی جنگ برای ایران جدی تر شد. وزیر دفاع آمریکا گفت: « دلیل افزایش فعالیت های آمریکا در خلیج فارس مقابله با ایران است.» سولانا گفت: « ایران از حمایت گروههای خرابکار دست بردارد.» جرج بوش گفت: « ایران تهدیدی برای صلح جهانی است.... هر ایرانی در عراق دستگیر شود، با وی برخورد می کنیم.» از طرف دیگر ارتش آمریکا اعلام کرد که نیروهای تازه نفس آمریکایی وارد بغداد شدند. سایت آفتاب نوشت که هشیار زیباری به سی ان ان گفته است که دفتر اربیل کنسولگری بود و دستگیرشده ها دیپلمات بودند و دولت عراق در جریان رفت و آمد آنها بود. اما رادیو فردا به نقل از رویترز نوشت که بنا به گفته هشیار زیباری « ایرانی های دستگیر شده دیپلمات نیستند و حتی کارت شناسایی که نشان دهد کارمند وزارت خارجه هستند را ندارند، اما مقامات محلی در جریان رفت و آمد آنان بودند.» در همان حالی که 21000 نیروی تازه نفس آمریکا وارد بغداد شده است و خانم رایس هنوز از در بیرون نرفته، خانم کلینتون وارد می شود و نماینده دشت آزادگان از سقوط یک هواپیمای جاسوسی آمریکا در مرز دشت آزادگان خبر می داد، خانم رایس گفت: « حتی صحبت از حمله به ایران حطرناک است.» علی لاریجانی برای جلب حمایت چین به پکن رفت ولی فیلسوف دیپلمات پشت دیواربلند چین و درهای بسته ماند. از طرفی لاریجانی پیام رئیس جمهور و رهبری را برای اینکه عربستان میان آمریکا و ایران میانجیگری کند، به پادشاه عربستان تقدیم کرد. سعود الفیصل در دیدار با رایس گفت: « از اهداف استراتژی جدید بوش در عراق حمایت می کند.» مالکی گفت: « درباره موفقیت طرح امنیتی بغداد خوشبین هستم.» در بغداد صدای بلندی برخاست و در انفجاری که جلوی دانشگاهی در بغداد رخ داده بود، حدود 70 نفر کشته و صد نفر زخمی شدند. اما ماجرا به اینجا خاتمه پیدا نکرد. در روز 27 دی هشت کشور عرب، شامل مصر و اردن و کویت و عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که تا یک ماه قبل اکثریت جمعیت شان به ایران به عنوان نوک حمله جنگ اسلام و آمریکا نگاه می کردند، همگی رفتند بغل دست آمریکا و علیه ایران بیانیه صادر کردند. شیخ محمد آل صباح وزیر خارجه کویت هم به عنوان سخنگوی این هشت کشور گفت: « دخالت های ایران در عراق همه ما را نگران کرده است. به همین دلیل ما در بیانیه خود از تمایل خود به افزایش نیروی آمریکا در عراق برای ثبات عراق سخن گفته ایم.» دولت ترکیه سفرای خود در ایران، عربستان سعودی، عراق و سوریه را به آنکارا احضار کرد. افغانستان اعلام کرد: « آمریکا هرگز از حاک ما برای حمله به ایران استفاده نخواهد کرد.» بوش گفت: « تشکیل پایگاههای نظامی در خلیج فارس به معنی جنگ با ایران نیست.» سخنگوی بوش هم گفت که اطمینان می دهد « حمله به ایران شایعه است.» احمدی نژاد در گفتگو با العربیه گفت: « آمریکا جسارت آغاز جنگ دیگری را ندارد.» متکی به شروان وائلی وزیر مشاور امنیت عراق گفت: « دولت عراق مسوول دیپلمات های ربوده شده است.» انگلیسی ها امروز « محمد الفرطوسی فیلمبردار شبکه ایرانی العالم را در بصره بازداشت کردند.»

چرا سفر رفتی؟ تو بی خبر رفتی؟
پس از بازگشت احمدی نژاد از کاراکاس انتقاد از سفر وی جدی تر شد، مجلس نیز صریحا رودرروی او ایستاد، تقریبا کسی از احمدی نژاد دفاع نمی کرد. تقریبا همه جناح ها و رسانه های شان از سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین انتقاد کردند. خوش چهره گفت: « سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین در فصل بودجه توجیه ندارد.» وزیر مسکن کابینه در روز 27 دی در مجلس به سووالات نمایندگان پاسخ داد. سعیدی کیا گفت: « دولت برای کاهش قیمت مسکن لایحه فوریتی ارائه می کند.»حداد عادل گفت: « مردم و مجلس راه حل فوری تری نیاز دارند.» حداد عادل اضافه کرد: « دولت آبی بر آتش گرانی مسکن بریزد.» احمدی نژاد تلاش کرد از سفرش دفاع کند. وی گفت: « سفرم بسیار موفقیت آمیز بود.» احمدی نژاد برای اثبات موفقیت سفرش گفت: « یکی از نشانه های موفقیت سفرم، عصبانیت نظام سلطه است.» علی لاریجانی هم در مورد سفرش به عربستان که هنوز آغاز نشده ناکام ماند، گفت: « نتایج مذاکره با عربستان بسیار مثبت بود.» لاریجانی گفت: « آمریکا و انگلیس به دنبال تراشیدن دشمن فرضی در منطقه هستند.» در بیرون از دولت همه اعلام نگرانی می کردند و دنبال راه حل می گشتند. مرعشی گفت: « ضرورت دخالت هاشمی در پرونده هسته ای احساس می شود.» عبدی گفت: « از مواضع هاشمی در مسائل هسته ای حمایت می کنم.» زیباکلام نیز گفت: « اینکه ما بدون هیچ انعطافی در مقابل قطعنامه بایستیم، دقیقا همان چیزی است که بوش و رادیکالهای کاخ سفید می خواهند.» زیبا کلام گفت: « دولت نهم کاری کرد که اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت.» وی سووال مهمی را پرسید که: « برنامه هسته ای برای مملکت است یا مملکت برای برنامه هسته ای؟»

شهرام جزایری در دادگاه
شهرام جزایری در حالی که روزهای دفاع دادگاه چند صد ساله اش را به عنوان یکی از قربانیان سیاست در اقتصاد می گذراند، گفت: « چون به کسی وابسته نیستم گرفتارم.» وی ادامه داد: « در ایران به راحتی می شود پولدار شد.» جزایری گفت: « 160 میلیارد تومان سرمایه دارم.» وی ادامه داد: « به شیوه پول درآوردنم افتخار می کنم.»

عجیب ترین طلاق سال
در روزهای آخر دی 85 ماجرای عجیبی رخ داد. در نیویورک عجیب ترین طلاق سال به دادگاه رفت. همسر خاخام موشه آریه فریدمان بخاطر روبوسی شوهرش با احمدی نژاد از او تقاضای طلاق کرد. عکس فرنچ کیس خاخام و مردی که می خواست اسرائیل را از روی نقشه جهان حذف کند، در همه نشریات جهان چاپ شده بود.

Ebrahim Nabavi 1385 Part 9

در این بخش از مرور وقایع سال 1385 برخی وقایع اواخر پائیز را می خوانید که: انتخابات شوراها و خبرگان برگزار شد؛ اصلاح طلبان متحد شدند، اصولگرایان قاطی کردند، تحریمی ها در لاک سکوت رفتند و میانه روها پیروز شدند. اعتراض دانشجویان به احمدی نژاد و آتش زدن عکس او، دروغگو! برو بیرون! چگونه حمایت مالی علنی جمهوری اسلامی از حماس و حزب الله بحران فلسطین و اسرائیل را به بحران داخلی در لبنان و فلسطین تبدیل کرد؟ و چگونه شد که در بازیهای آسیایی قطر، ایران کشوری عربی و ابن سینا و رازی عرب نامیده شدند؟ درگیری میان ایران و عراق یواش یواش شروع می شود. طرح بیکر مطالعه شد، اما طرح بوش اجرا شد، چرا؟ و ناگهان... سقوط هواپیمای آنتونف سپاه در مهرآباد و کشته شدن 37 نفر از سپاهیان در این سانحه. سفر احمدی نژاد افسرده به کرمانشاه و رفتن به قله های اتمی. وقتی تمام همسایگان با حمایت انگلیس شروع به مخالفت با ایران می کنند. و چرا احمدی نژاد مرد سال مجله تایم نشد؟ قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در ایران درست در روزی که نه اعدام در ایران صورت گرفت....

کیف مصری
بالاخره نمایندگان مجلس هفتم اینقدر گیر دادند، تا وزیر رفاه را برداشتند و مصری را جاش گذاشتند. به دنبال انتخاب مصری، اقدامات وزیر مذکور برای ایجاد رفاه در خانه ملت آغاز شد. ایشان نیم ساعت بعد از دریافت رای اعتماد، پنجاه نفر از نمایندگان مجلس را در « وزارت رفاه و امور مجلس» دعوت کرد و بعد از پذیرایی شایان ذکر از آنان، به هر کدام از آنها یک کیف سامسونیت و هدایایی به ارزش یازده میلیون و پانصد ریال داد. دو سه روز بعد، وزارت رفاه و امور مجلس ، اهدای کیف های یک میلیون تومانی را تکذیب کرد و اعلام کرد که این تعداد کیف اصلا قابل نمایندگان عزیز را نداشت.

قبل از برگزاری انتخابات
محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت گفت: « ماه عسل دولت رو به اتمام است.» اصلاح طلبان روی یک لیست توافق و ائتلاف کردند. ابراهیم اصغرزاده خرجش را جدا کرد و گفت لیست خودش را می دهد. ابراهیم یزدی گفت: « از لیست واحد اصلاح طلبان حمایت می کنیم.» البته هنوز چنین لیستی موجود نبود، اما در حال آماده شدن بود. موسوی لاری گفت: « برخی نمی خواهند تب و تاب انتخابات جدی شود.» حزب اعتماد ملی اعلام کرد: « در همه کشور کاندیدا داریم.» از طرف دیگر ائتلاف اصلاح طلبان اعلام کردند: « به دلیل رد صلاحیت ها امکان رقابت نداریم.» اما یک کلمه هم بشنوید از مادر عروس. سید محمد خاتمی گفت: « اصلاح طلبان تاکنون در زمینه ائتلاف خوب پیش رفته اند.» محمد علی نجفی از « تحریمی ها خواستند که پای صندوق بیایند.» روز هفتم آذر بالاخره اعلام شد که فهرست 15 نفر از اصلاح طلبان برای شوراها قطعی شده است. خاتمی وارد میدان شد و کروبی نیزاین فهرست را تائید کرد. موسوی لاری هم اعلام کرد که « هاشمی رفسنجانی از اصلاح طلبان حمایت می کند.» خاتمی گفت: « انتخابات شوراها فعلا یگانه سنگر دفاع از جمهوریت در ایران است.» بهزاد نبوی اعلام کرد: « آگاه سازی جامعه تنها راه ما برای تحمیل انتخابات آزاد است.» یک روز بعد، مرتضی حاجی گفت: « با اعتماد ملی به توافق صد درصدی می رسیم.» کروبی هم از خر شیطان پیاده شد و گفت: « به سمت تفاهم حداکثری با ستاد ائتلاف اصلاح طلبان پیش می رویم.» کروبی گفت: « از اقدامات نیروهای غیبی در انتخابات نگرانیم.» روز نهم آذر لیست ائتلاف اصلاح طلبان از طرف اصلاح طلبان و اعتماد ملی منتشر شد. مرتضی حاجی اعلام کرد. « فرماندار سابق گرگان به دلیل اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی رد صلاحیت شد.» همچنین صلاحیت سه نفر از اعضای شورای شهر اصفهان که قبلا توسط هیات اجرایی تائید شده بود، توسط هیات نظارت رد شد. روز دوازدهم آذر بود که بهزاد نبوی حرف اصلی را زد و گفت: « حضور گسترده مردم در انتخابات تخلفات انتخاباتی را بی اثر می کند.»

دود سفید از هیچ جای اصولگرایان بلند نشد
در ستاد اصولگرایان اوضاع خراب بود. روز هفتم آذر بدون هیچ دلیل شناخته شده ای مهندس چمران گفت: « خداوند اصولگرایان را می شناسد و آنها که اصولگرا هستند، خودشان را می شناسند.» بیادی، دوست و یارغار احمدی نژاد، دولت را متهم کرد که در انتخابات دخالت می کند. حداد عادل گفت: « امیدوارم باز هم دود سفید از دودکش اصولگرایان بلند شود.» اما سید احمد خاتمی، نومیدانه گفت: « شکست شرافتمندانه بر پیروزی غیراخلاقی در انتخابات ترجیح دارد.» طرفداران احمدی نژاد نیز که رهبری دخالت آنان را در انتخابات ممنوع کرده، ستادهای طرفداران دولت را تشکیل دادند، با اسامی حامیان عدالت و دولت، حامیان امام اول و دوم، حامیان هاله نور، حامیان دوازده امام، حامیان تپه های پاستور و با تشکیل این ستادها طابق النعل بالنعل، پیروی از رهبری را انجام دادند. مریم بهروزی اعلام کرد: « پروین احمدی نژاد حذف شد.» چمران، در نقش فاگین، در کمال ناامیدی اعلام کرد: « هنوز امید رسیدن به لیست واحد وجود دارد.» صادق زیباکلام گفت: « احمدی نژاد باعث شکاف راست شد.» آگاهان توضیح دادند که به این نوع پارگی معمولا شکاف نمی گویند، به نظر می رسد اوضاع و احوال مربوطه در منطقه راست محل مذکور جرخورده است. خوش چهره گفت: « جریان حامیان دولت خودش ماهیت دولتی دارد.» اولین تجمع انتخاباتی گروههای حامی دولت برگزار شد. یکی از دانش آموزانی که در این نشست حضور یافته بود، به یکی از خبرنگاران گفت که نمی داند برای چی در این مراسم شرکت کرده است. او گفت که از طرف مدرسه آنها را برای شرکت در این مراسم آورده اند. مهرداد بذرپاش گفت: « هرجا هتاکی هست، ما هم هستیم.» در انتخابات خبرگان قضیه آنقدر پیچیده بود که تقریبا بدون مترجم نمی شد فهمید قضیه چیست. آیت الله موسوی بجنوردی روز هفتم آذرگفت: « نظارت شورای نگهبان باید استطلاعی باشد»، وی که متوجه شده بود ما منظور ایشان را نفهمیدیم، گفت: « نظارت خبرگان بر رهبری نوعی عزیمت است نه رخصت.»

رد صلاحیت ها از حد گذشت، آما
روز پانزدهم آذر« اسامی 1271 داوطلب تائید صلاحیت شده شورای شهر تهران اعلام شد.» تقریبا همه آدمهای سرشناس رد صلاحیت شدند. آرمین گفت: « سازمان مجاهدین و حزب مشارکت در انتخابات خبرگان نه فهرست می دهیم و نه از لیستی حمایت می کنیم.» شمس الواعظین از « تلاش محافظه کاران برای ایجاد فضای سرد انتخاباتی» خبر داد. رضا خاتمی گفت حضور گسترده مردم باعث جلوگیری از نفوذ و تقلب می شود. محمد قوچانی گفت: « می خواستیم دموکراسی را سر سفره های مردم ببریم.» مناظره تاج زاده و اسدالله بادامچیان برگزار نشد، بادامچیان گفت: « تاج زاده نیامد، چون دانش او از من کمتر است.» ابطحی خبر داد که تاج زاده اساسا از این جلسه بی اطلاع بود. ابراهیم اصغرزاده در نقش اولیورتویست اسم گروه انتخاباتی اش را از « شهروندان ناراضی» به دلیل مخالفت برخی از مسوولان به « جنبش مظلومان شهر» تغییر داد. سایر اصلاح طلبان و نیروهای میانه رو از نتیجه سه انتخاب گذشته درس گرفتند. سعید رضوی فقیه در واکنش به تحریمی های دانشجو در روز هجده آذر گفت: « متاسفانه برخی جریانهای دانشجویی که باید پیشرو و پیشگام باشند، انفعال را ترویج می کنند.» میردامادی گفت: « برای حمایت از ائتلاف مرز نداریم.» کروبی گفت: « در انتخاباتی هستیم که امکانات نابرابر داریم.» الهه کولایی گفت: « انتخابات شوراها بهترین فرصت فراروی ماست.». و از همه جالب تر اظهارات صریح فرخ نگهدار، چپ سابق بود که اعلام کرد که: « تحریم انتخابات یعنی غلبه نظامی گرایان بر کشور.» فرخ نگهدار گفت: « آرزو دارم صندوق های رای به سود نیروهای لیست ائتلاف، به پیش کسوتی شیخ مهدی کروبی پر شود.»

مردی که زیاد اشتباه می کرد
آمدن هاشمی همراه با اشتباهات همیشگی اش آغاز شد. روز 18 آذر دفتر هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: « من هیچ سخنگوئی ندارم.» روزنامه های محافظه کار نوشتند: « تکذیب حمایت هاشمی از لیست اصلاح طلبان.» هاشمی به محض ورود به انتخابات یادش افتاد که رفیق رهبری است. وی اعلام کرد: « در سال 68 مهم ترین مخالفت با رهبری یک فرد را، خود مقام معظم رهبری داشتند.» در همین اوضاع و احوال یکی از روحانیون که معلوم نبود دشمن هاشمی است یا با او عناد دارد، گفت: « مقام معظم رهبری به هاشمی گفتند که حضور شما در انتخابات خبرگان واجب است.» عباس کاکاوند، مردی که از راست آمد، اما چپ نشد، گفت: « 24 آذر، آغاز افول احمدی نژاد است.»

ستاره پروین و قله داداشم
پروین احمدی نژاد وارد انتخابات شد. وی که مثل خیلی از خواهران زینب در این سالها مدیر مدرسه دخترانه بود و احتمالا در پاک کردن ماتیک و لاک از روی لب و ناخن دخترها سابقه داشت، گفت: « سابقه فعالیت سیاسی من به پیش از ریاست جمهوری برادرم بازمی گردد.» پروین گفت: « اگر یک پرنده یک بال داشته باشد و یک بال نداشته باشد، آن پرنده نمی تواند پرواز کند.» وی اظهار داشت: « هیچ شکافی در جریان اصولگرا نیست.» پروین احمدی نژاد اعلام کرد: « نهادهای کشور وقتی هماهنگ تر باشد، عقلائی است، مثل یک مدرسه...» از سوی دیگر زری هم به کمک پری آمد. زریبافان سرانجام برای شرکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در تهران روز 19 آذر از سمت دبیری هیات دولت استعفا داد. قالیباف نیز که یک طرف اصلی دعوا بود، اعلام کرد : « عقبه من در اصولگرایان است.» منتهی به نظر می رسد که اگر چه عقبه اش در اصولگرایان است، اما جلوی او طرف سوسولگرایان است.

تبلیغات بر دیوارهای یخ زده
از بیستم آذر، تبلیغات انتخاباتی شورای شهر شروع شد. راست ها با لیست های متعددی که اکثرا رایحه خوش حدمت می دادند و اصلاح طلبان با یک لیست دو طرف تبلیغات قرار گرفتند. حسین شریعتمداری از اصولگرایان خواست حداقل روی دوازده نفر توافق کنند تا این تعداد رای بیاورند. صدا و سیما هم کلیه میکروفون هایش را دست دولت داد. از طرفی خبر وحشتناک مثل بمب توی سر مردم خورد: « حفاظت صندوق های رای برعهده بسیج قرار دارد.» گروههای مختلف سعی کردند با نشان دادن شهردار، موضع شان را مشخص کنند. مرعشی، سخنگوی کارگزاران گفت: « ما از عملکرد قالیباف راضی هستیم.» اصغرزاده گفت: « مدیریت از نوع کرباسچی به بن بست رسیده است.» بازی تحریم به شکل ضعیف و با اغلاط املایی شروع شد. حنیف یزدانی نوشت: « چگونه نیروهای سیاسی و اجتماعی حاظر( اشتباه از نویسنده است نه من) می شوند، چهره و سرمایه اجتماعی و سیاسی خویش را در بازی های قدرت طلبانه سیاسیون اقتدارطلب به حراج بگذارند؟» در مقابل آرمین گفت: « باید جامعه را برای مشارکت حداکثری در انتخابات قانع کرد.» سازمان ادوار دفتر تحکیم با درد و رنج بسیار در روز 20 آذر اعلام کرد: « به جریان اقتدارطلب و پوپولیست طرفدار دولت رای ندهید.» روز انتخابات فرا رسید و ماه آذر، تکلیف احمدی نژاد را روشن کرد.

اولین نتایج آرا اعلام شد
انتخابات برگزار شد. رایحه خوش خدمت در انتخابات شهرهای بزرگ موفق نشد اکثریت را به دست بیاورد. در انتخابات خبرگان هاشمی رفسنجانی رای اول تهران را بدست آورد. در شورای شهر بازی برای تغییر نتیجه شروع شد. از همان ساعات اولیه انتخابات تعدادی از صندوق های رای گم شد. کروبی با همان لطافت لری خودش گفت: « مگر صندوق رای گیری تغار ماست است که گم شود.» اعلام نتایج آرا نشان می داد که:
1) سیستم رای سازی نظامیان در سراسر کشور دیگر جواب نمی دهد.
2) لیست حامیان دولت و مصباح یزدی رای نیاورد.
3) بازهم سروصدای رای ملت نشانه تقویت نظام است، ادامه یافت و بی اثر بود.
4) داستان تحریمی ها تمام شد و مردم فهمیدند تحریم به ضررشان است.
5) دولت فهمید که اگر تقلب نکند، در هر انتخاباتی بازنده است.
6) اصلاح طلبان و نیروهای میانه رو فهمیدند باید برای آینده رسانه داشته باشند.
7) معلوم شد افکار عمومی منجمد نشده و تغییر نکرده، بلکه ساکت است.

بذر را پاشیدند، ثمره را هاشمی برد
ظاهرا بذری را که حامیان دولت پاشیده بودند، ثمره اش را هاشمی برد. در حالی که حامیان دولت قبل از انتخابات اعلام کرده بودند که 18 میلیون رای آماده دارند و احتمالا سی میلیون نفر از فهرست رئیس جمهور در انتخابات حمایت می کنند، هر سه فهرست حامیان دولت در انتخابات شوراهای استانها، خبرگان و میاندوره ای شکست خورد. از طرف دیگر اصولگرایان اعلام کردند که اکثریت را در شورای شهر به دست آوردند، حزب اعتماد ملی هم اعلام کرد که اکثریت را به دست آورده است. عماد افروغ ، از تاخیر دولت در اعلام نتیجه انتقاد کرد. آگاهان نیز گفتند: اصلا خوبیت ندارد که رئیس جمهوری که در سراسر جهان محبوب است، در کشور خودش حتی بیست درصد لیست انتخاباتی اش هم رای نیاورد.


انتخابات به بدترین شکل برگزار شد
تقریبا همه می دانستند که انتخابات هر مشکلی نداشته باشد، این مشکل را دارد که با بی کفایتی و بی فکری برگزار شده است. ستاد انتخابات کشور تا یک هفته قبل می دانست چه نتیجه ای را باید اعلام کند، اما نمی دانست آرا را باید با دست بشمارد یا با کامپیوتر، هنوز کامپیوترها را نصب نکرده بودند، حوزه ها مشخص نبود و آئین نامه شمارش آرا تنظیم نشده بود.

نتیجه انتخابات بزودی اعلام می شود
بیست و هشتم آذر، تقریبا از ساعاتی پیش از پایان رای گیری پورمحمدی گفت که: « نتیجه قطعی انتخابات شوراها اگر اتفاق خاصی رخ ندهد تا فردا ظهر اعلام می شود.» این اتفاق نیفتاد. ستاد انتخابات کشور تلاش کرد تا به هر زحمتی شده است نام پروین احمدی نژاد را در لیست بالا بیاورد و تا حد ممکن اصلاح طلبان را از فهرست برندگان شورای شهر حذف کند، اما از آنجا که رقبای دولت، یعنی اصولگرایان قدرتمند رای بالایی آورده بودند، تقلب ها چندان تاثیری نداشت. در انتخابات مجلس تهران که قرار بود دو نفر انتخاب شوند، ثمره هاشمی دوازده ساعت بعد از اعلام نام جلودارزاده و غفوری فرد به عنوان برگزیدگان انتخابات میاندوره ای تهران، گفت: « تا آنجا که من شنیده ام، غفوری فرد و بادامچیان دارای اکثریت هستند.» وی بلافاصله افزود: « نتیجه انتخابات عوض شد.» معاون همان ثمره هاشمی گفت: « همان غفوری فرد و جلودارزاده دارای اکثریت هستند.» رایحه خوش خدمت از وزارت کشور خواست که آرای تهران را بازخوانی کند. اسدالله بادامچیان نیز از وزارت کشور خواست که آرا را دوباره بخوانند. شیخ قدرت علیخانی گفت: « نسبت به لیست اعلام شده شورای شهر تردید داریم، زیرا خبرهایی که به ما می رسید، چیز دیگری بود و شمار اصلاح طلبان در لیست قبلی بیش از لیست فعلی است.» تقریبا همه نمایندگان مهم اصولگرای مجلس برگزاری انتخابات را بسیار نامطلوب توصیف کردند. گرامی مقدم، سخنگوی اعتماد ملی نیز اعلام کرد: « نتایج اعلام شده آرای شورای شهر تهران واقعی نیست.» کروبی گفت: « آنها که گفته اند رای مصلحتی است، دخل و تصرف در آن را حرام نمی دانند.» شهر فردا، ارگان ائتلاف اصلاح طلبان اعلام کرد که سردار ذوالقدر، ثمره هاشمی و دانشجو برای تغییرآرای تهران در فرمانداری جمع شده اند. علاء الدین بروجردی گفت: « وقتی کاندیداهای اصلاح طلبان در نقاط مختلف کشور رای آورده اند، یعنی انتخابات سالم برگزار شده است.» اما مهدی کوچک زاده گفت: « حضور حتی یک بازمانده از دوران گذشته ( اصلاح طلبان) در شورای شهر به ضرر ملت است.»

همه پیروز شدند
یک روز بعد، غیر از حامیان دولت که دچار افسردگی بعد از زایمان شده بود، همه جناح های شرکت کننده در انتخابات خودشان را پیروز قطعی انتخابات خواندند. صفدر حسینی با اعلام آمار پیروزی اصلاح طلبان این ادعا را کرد. بلافاصله وب سایت بازتاب نتیجه انتخابات شوراها را پیروز قطعی اصولگرایان خواند. خوش چهره گفت: « خودشیفتگان در انتخابات شکست خوردند.» عماد افروغ گفت:« نتیجه انتخابات یک « نه» بزرگ بود به خودشیفتگی، احساس گرایی و درک سطحی از عدالت.» محسن رضایی اعلام کرد: « از نتایج انتخابات برای تضعیف دولت استفاده نشود.» باهنر گفت: « تمام اصولگرایان حامی دولت هستند.» باهنر همچنین دستور صادر کرد که: « شکست حامیان احمدی نژاد به معنای شکست دولت نیست.» سردار ذوالقدر، اعلام کرد: « تخلف انتخاباتی کذب محض است.» وی گفت: « ما از 1200 رایانه برای شمارش آرای شورای شهر تهران استفاده کرده ایم و با هر رایانه پنج نفر کار می کنند.» طبق آمارهای منتشره در مورد مجلس خبرگان توسط وزارت کشور که در سایت بازتاب و انتخاب منتشر شد، برای اولین بار در تاریخ ایران و جهان تعدادی صندوق رای شمارش شده و آرای آن محاسبه شده، اما به جای اینکه با افزودن آرای جدید، میزان آرای بعضی نامزدها اضافه شود، آرای آنان کم شده بود. از طرف دیگر بنا به اعلام وزارت کشور، پنج صندوق شورای شهر تهران که چهار روز بود مفقودالاثر بود، پیدا شده و بعد از چهار روز به سایت آقامحمدی تحویل داده شد. تا روز سی ام آذر هنوز مشکلی جدی به نام پروین احمدی نژاد وجود داشت، مشکلی که باعث شد شمردن ششصد هزار رای یک روز طول بکشد، ولی شمردن چهل هزار رای آخری دو روز طول بکشد؟ وزارت کشور تلاش کرد تا جای پروین احمدی نژاد از نفر هشتم به نفر هفتم منتقل شود. این کار میلیونها خرج برداشت.

نتیجه انتخابات را خراب نکنید
از یک سو اصلاح طلبان می گفتند در انتخابات تخلف شده است، و راست می گفتند و از سوی دیگر مدعی بودند که براساس آرای اعلام شده آنان در انتخابات پیروز شده اند، و راست می گفتند. روز 29 آذر بود. خاتمی گفت: « اصل انتخابات را نباید زیر سووال ببریم.... وحدت اصلاح طلبان یک دستاورد بزرگ برای کل کشور بود.» خاتمی اضافه کرد: « حیف است شیرینی حضور 28 میلیونی مردم در انتخابات را با شبهات تلخ کنیم.» وی همچنین یک حال مجانی به هاشمی داد و گفت: « رای بالای هاشمی نشان داد ایشان مورد توجه مردم هستند.» ماشاء الله شمس الواعظین هم گفت: « ائتلاف اصلاح طلبان در جمع کردن آرای خاموش موفق شد.» رمضانزاده، سخنگوی دولت خاتمی گفت: « مهم ترین پیام انتخابات این است که حامیان جریان حاکم تنها 3 درصد رای آوردند.» علیرضا رجایی هم پیش بینی کرد که: « روند پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات آتی ادامه می یابد.» یک نتیجه قطعی حامیان دولت را آزار می داد، فهرست حامیان احمدی نژاد در هر سه انتخابات باخته بود. جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور گفت: « میان دولت و ائتلاف رایحه خوش خدمت هیچ ارتباطی وجود ندارد. و دولت جز برگزاری دقیق و قانونمند انتخابات و پاسداری از رای ملت، هیچ نقش دیگری در انتخابات نداشته است.» از طرف دیگر امیررضا واعظ آشتیانی، عضو شورای دوم و نامزد رایحه خوش خدمت شکست را پذیرفت و گفت: « هرکسی گفته احمدی نژاد سی میلیون رای می آورد، خودش جواب بدهد.» همزمان با اولین پیروزی اصلاح طلبان ، راست ها بلافاصله تصمیم گرفتند دادفر، نماینده مجلس سابق را زندانی کنند. مصطفی تاج زاده گفت: « اقتدارگرایان با زندانی کردن دادفر می خواهند شکست های خود را تحت الشعاع قرار دهند.» اما، حکم زندان محمد دادفر توسط رئیس قوه قضائیه متوقف شد و این آقای باحال و بامزه و دوست داشتنی که گاهی اوقات خیلی چیزهای خوبی هم می نویسد، زندان نرفت. از طرف دیگر منصور اسانلو نیز مجددا آزاد شد.

کاخ سفید نظر نمی دهد
یک روز پس از اعلام نتایج، سخنگوی کاخ سفید با متانت با این سووال برخورد کرد: وقتی حامیان دولت بوش در انتخابات شکست خوردند، احمدی نژاد این شکست را پیروزی ایران قلمداد کرد، حالا که حامیان دولت احمدی نژاد درانتخابات شکست خوردند، شما چه نظری دارید؟ سخنگوی کاخ سفید از دادن هر پاسخی به این سووال خودداری کرد.

دانشجوی ستاره دار و بی ستاره ها
همزمان با فعال شدن جو سیاسی ناشی از انتخابات، دانشگاهها نیز تا حدی فعال شدند، اگرچه در سال 85 دو پدیده در دانشگاهها ایجاد شد، از یک سو مهاجرت گردانندگان تحکیم به فرنگ جریان رادیکال تحکیم را کمرنگ کرد، از طرف دیگر انفعال در تمام جریانهای دانشجویی دیده می شد، حاصل این انفعال جریان چپی بود که سیاست داخلی و خارجی اش شبیه احمدی نژاد بود، اما ظاهرا مارکسیست بود. وزارت اطلاعات شدیدا در شکل گیری چپ مارکسیست و جریان انفعال تلاش می کرد. در بیستم آذر، تریبون آزاد در پلی تکنیک تشکیل شد و چهار کلمه حرف حسابی در آن زده شد. در عرض یک سال و نیم شعار« دشمن تبعیض و فساد، محمود احمدی نژاد» در پلی تکنیک به « محمود احمدی نژاد، عامل تبعیض و فساد» تبدیل شد. تدریجا و در پایان پائیز بالاخره یخ دانشگاهها هم آب شد و بعد از مدتهای طولانی که دانشگاه پروژه قبرستان سازی را پشت سر گذاشت، تجمع بزرگ دانشجویان در روز دانشجو برگزار شد و دانشجویان اعلام کردند « دانشگاه زنده است.» به نظر می رسید قضیه تا حدی جدی است.

دانشگاه زنده است
از طرف دیگر احمدی نژاد در کمال شهامت پا به لانه زنبور گذاشت. رئیس جمهور برای اینکه به دانشجویان نشان بدهد هیچ ترسی از حضور در میان آنان ندارد، به دانشگاه رفت، دانشجویان هم برای اینکه نشان بدهند اصلا از حضور رئیس جمهور در دانشگاه خوششان نمی آید، خشتک او را به سرش کشیدند. در این معادله هر دو طرف به وظیفه ملی و میهنی خودشان عمل کردند. روز بیستم آذر احمدی نژاد خودش را به دانشگاه امیرکبیر دعوت کرد. طبیعتا دانشجویان هم وقتی با چهره و کلمات وی مواجه شدند، عصبانی شدند، یکی از آنها در مورد اخراج دانشجویان ستاره دار سووال کرد. وی احساس طنزش گل کرد و با حالتی مسخره گفت: « ستاره دارها را ستوان می کنیم.» دانشجویان که اصلا از این شوخی لوس خوششان نیامده بود، با صدای بلند گفتند: « عامل تبعیض و فساد، محمود احمدی نژاد» و ادامه دادند« دروغگو! برو بیرون» و شروع کردند به سوزاندن عکس احمدی نژاد. احمدی نژاد هم که احساس « خود شهید بینی اش» گل کرده بود، گفت: « افتخار من سوختن در راه تعالی این ملت است.» احمدی نژاد دانشجویان را عامل بیگانه خواند و گفت آنان از بیگانگان پول گرفته اند. با این وجود به رفتارهای « شهرستانی پسند» خودش ادامه داد و گفت: « با این وجود من شما را دوست دارم.» دانشجویان هم عصبانی شدند و به دادن شعارهای شان ادامه دادند. احمدی نژاد گفت: « شما بی حیا هستید.» و ادامه داد: « شما به من توهین می کنید، اما من جواب شما را با آرامش خواهم داد.» احمدی نژاد بعدا اعلام کرد: « ما دانشجویان را به صلابه می کشیم.» یکی از اعضای بسیج دانشجویی امیرکبیر در مورد این مراسم گفت: « توهین کنندگان به احمدی نژاد از قبل سازماندهی شده بودند.... حضور رئیس جمهور خوب و با محتوا بود. ... این پاسخی بود به کسانی که می گفتند رئیس جمهور جرات حضور در دانشگاه را ندارد.» بلافاصله محسن میردامادی در یک اظهارنظر شتابزده گفت: « توهین به رئیس جمهور منتخب مردم را محکوم می کنیم.» در پی اظهارات محسن میردامادی، محمد علی نجفی، نامزد شورای شهر اصلاح طلبان گفت: « سخنان میردامادی موضع شخصی وی و جبهه مشارکت است.» وی ادامه داد: « اتفاقات دانشگاه امیر کبیر نتیجه سیاستهای غلط وزارت علوم است.» رمضان زاده گفت: « حضور احمدی نژاد در دانشگاه برنامه تبلیغاتی برای انتخابات بود.» شاخه دانشجویی جبهه مشارکت اعلام کرد: « اعتراض دانشگاه نتیجه سیاستهای دولت در دانشگاه است.» عطریانفر گفت: « احمدی نژاد باید از دانشجویان عذر بخواهد.» دو روز بعد، به دنبال هو شدن رئیس جمهور محبوب سابق، وزیر کشور که برای سخنرانی به دانشگاه شیراز رفته بود با استقبال دانشجویان مواجه شد و خشتک اش در کمال مهرورزی به سرش کشیده شد. در اواسط آذرماه « دانشجویان پلی تکنیک مانع حضور زاهدی در کلاس درس این دانشگاه شدند.»

کاریکاتوری از دنیای اسلام
واقعیت این بود که کاریکاتوری از دنیای اسلام کشیده می شد. هرکسی هر رفتاری علیه مسلمانان می کرد، بلافاصله گروهی مسلمان، گروه دیگری از مسلمانان را می کشتند. اصولا یکی از مشکلات سال 85 این بود که وقتی یک کاریکاتور ضد اسلامی در دانمارک چاپ می شد، بلافاصله بیست نفر از مسلمین ترتیب یک انفجار را می دادند، و صد نفر دیگر از مسلمین را می کشتند. در یک عملیات فاجعه بار در شهرک صدر 202کشته و 250 زخمی شدند، در این عملیات سنی ها شیعه ها را کشتند. از ماه آذر دعوای مسلمانان از یک سو به جنگ شیعه و سنی کشیده شد، از سوی دیگر بین حماس و فتح درگیری پیش آمد و خاورمیانه وارد التهاب شدید شد. به دنبال انتشار مقاله « رافق تقی» نویسنده روزنامه « صنعت» در جمهوری آذربایجان، آیت الله فاضل لنکرانی حکم ارتداد و مرگ رافق تقی را اعلام کرد.

ابن سینا و ابوریحان بیرونی عرب بودند؟
یکی از وقایع ویژه ای که به موازات جنگ شیعه و سنی داشت پیش می رفت، ایجاد درگیری میان اعراب و فارس ها بود. مسابقات آسیایی دوحه آغاز شد و در همان آغاز مسابقه قطری ها با اعلام اسامی بزرگان ایرانی در تاریخ مانند ابوریحان بیرونی و ابن سینا به عنوان دانشمندان عرب، برای خودشان تاریخ تولید کردند. این اتفاقات جلوی چشم رئیس جمهور کشورمان رخ داد. یکی از خبرنگاران از احمدی نژاد پرسید: آیا شما اعتراضی به اینکه گفته شده ابن سینا و ابوریحان بیرونی عرب بودند و ایرانی نبودند، ندارید؟ وی در پاسخ اعلام داشت: اینها که گفتید چه کسانی هستند؟ کسی از احمدی نژاد سووال نکرد که چرا به این موضوع واکنش نشان نداده است، اما در روز پانزده آذر علیرغم پخش فیلم حضور احمدی نژاد در مراسم رقص و پایکوبی هندی و مصری در دوحه که توسط بیش از یک میلیارد بیننده دیده شده است، دفتر احمدی نژاد اعلام کرد که وی در آن زمان در استادیوم حضور نداشته است.

ما و عراق همدیگه رو دوس داریم
طبیعی بود که وقتی دعوای شیعه و سنی و فارس و عرب شکل بگیرد، دولت های ایران و عراق هم از هم فاصله می گیرند. در حقیقت بدنبال جنگ لبنان، این فاصله گرفتن آغاز شد. احمدی نژاد گفت: « هیچکس نمی تواند ملتهای ایران و عراق را از هم جدا کند.» البته به نظر می رسید دو موجود در چهل پنجاه سال گذشته این دو ملت را از هم جدا کردند: دولت ایران و دولت عراق. اولین درگیری حضوری در دیداری که متکی و بانا( سفیر عراق) داشتند، رخ داد. « بانا» سفیر عراق در حالی که از اظهارات متکی بسیار ناراحت شده بود، گفت: « ایران از جنگ در عراق سود می برد.» وی به متکی گفت: « اگر از بدبینی و دورویی خودداری کنید، به نفع شما خواهد بود.» بانا گفت: « تحلیل متکی اشتباه است. و بدون حضور نیروهای آمریکایی، جنگ داخلی واقعی شروع می شود.» سیدعبدالعزیز حکیم هم گفت: « صدامی ها و تکفیری ها می خواهند عراق به نقطه صفر بازگردد.» در ادامه بحران شیعه و سنی در عراق در حمله به دو خانواده شیعه 9 نفر کشته شدند و دو روز قبل تروریست ها گنبد سلمان فارسی را تخریب کردند. در این درگیری 17 تروریست کشته شدند و 4 تن از آنان دستگیر شدند. آگاهان توضیح دادند که عملیات تروریستی در عراق دیگر شباهتی به تروریسم ندارد، چون وقتی 17 نفر در یک عملیات تروریستی کشته می شوند، لابد دویست نفر در عملیات بوده اند که 17 تا کشته شدند، این دیگر اسمش تروریسم نیست، اسمش جنگ جهانی است. آمریکا طرح جدیدی برای عراق در نظر گرفت. این طرح براساس مطالعاتی که بیکر کرده بود، نبود.

طرح بیکر و طرح بوش
گروه مطالعاتی بیکربررسی های دقیقی در مورد عراق و ایران کرده بودند. جانشین رامسفلد گفت: « گفت و گوی مستقیم با ایران در اولویت برنامه هایم است.» از طرف دیگر طرح بیکر در مورد عراق منتشر شد. جرج بوش اعلام کرد که از طرح بیکر حمایت می کند. براساس طرح بیکر که تحقیقات گسترده ای در مورد ایران انجام داده است، بالاخره دولت بوش متوجه شد که ایران و عراق دو کشور مستقل هستند و شیعه و سنی دو گروه از مسلمانان به شمار می روند. احمدی نژاد اعلام کرد: « تنها شرط ما برای مذاکره با آمریکا خروج آمریکا از عراق است.» عبدالعزیز حکیم به بوش التماس کرد که تو را به حضرت ابوالفضل فعلا از آمریکا نروید. لاریجانی هم ضمن تائید نظرات عبدالعزیز حکیم اعلام کرد: « شرط کمک ایران به آمریکا ارائه جدول زمانی خروج نیروها از عراق است.»

فیفا علیه علی آبادی ها
مجادله فیفا و دولت احمدی نژاد تقریبا در تمام طول سال 85 ادامه داشت. فیفا می گفت دولت حق دخالت در فوتبال را ندارد، در حالی که احمدی نژاد و بالطبع رفقایش هرچه فکر می کردند معنی این کار را نمی فهمیدند و آن را دخالت فیفا در امور داخلی فوتبال ایران می دانستند. سرانجام در روز چهارم آذر دعای امت شهیدپرور و احمدی نژاد مستجاب شد و فیفا ایران را به دلیل دخالت دولت در اداره امور فوتبال از تمام فعالیتهای بین المللی معلق کرد. سه روز بعد از سوی فیفا این تصمیم تا یک ماه لغو شد و به ایران یک ماه دیگر فرصت داده شد. شاید برای نشان دادن یک شیرینکاری برای به دست آوردن فیفا بود که علی آبادی در یک لحظه ابتکار مهمی به ذهنش خطور کرد. وی گفت: « بازیهای آسیایی می تواند بصورت مشترک توسط ایران و یک کشور دیگر برگزار شود» وی اعلام کرد: « ایران آمادگی دارد که مسابقات آسیایی مردان را برگزار کند و یک کشور دیگر هم مسابقات زنان را برگزار کند.» این پیشنهاد را حتی خود علی آبادی هم جدی نگرفت. علیرغم زیبایی های روزافزون فوتبال ایران در سطح جهان، در داخل نیز زیبایی های فوتبال چشمگیر بود. درروز هفتم آذر، در جریان مسابقه فوتبال میان دو تیم صنایع اراک و تربیت یزد، تماشاگران اراکی و مسوولان تیم اراک میهمان نوازی را به حد اعلا رساندند و داور مسابقه صنایع اراک و تربیت یزد به نام « فرشید افشار» از سوی تیم میزبان کتک خورد. و چون احساس می شد این تنبیه کافی نیست، ایشان مورد فحاشی تماشاگران و مسوولان باشگاه و تیم صنایع اراک قرار گرفت. و برای اثبات اینکه ما ایرانیان چقدر به بازی دوستانه و جوانمردانه و پوریای ولی و این قبیل مزخرفات قدیمی احترام می گذاریم، داور مسابقه را به کلانتری بردند و وی را مورد بازجویی قرار دادند.

انحراف به چپ، چرخش به راست
تقریبا در هر ماه از سال 85 احمدی نژاد 25 بار به مسوولان امور جاده ای اخطار می داد که جلوی تصادف را بگیرید، به همین دلیل در روز پنجم آذر در تصادف محور ساوه به همدان که بین یک اتوبوس و یک تریلی رخ داد، از 25 مسافر 12 نفر کشته شدند. دلیل این تصادف تجاوز به چپ اعلام شد.» در اواسط آذرماه دولت ایران اعلام کرد که برای صادرات تصادف از ایران، تولید پیکان در سودان آغاز شد. این در شرایطی بود که تولید پیکان در ایران با مشکل جدی مواجه شده بود. مشکل ترافیک و تصادف با جدیت و عدم درک ادامه داشت. پورمحمدی طی یک اظهار نظر کاملا متفاوت با هر نظر عاقلانه دیگر، گفت: « با افزایش یک میلیون اتومبیل ترافیک افزایش پیدا نکرده است.» شاید به دلیل عدم حل مشکل اتومبیل بود که در ماه آذر خبر عجیبی اعلام شد. گفته شد که هواپیمای فوق سبک با قیمت کمتر از خودروی سواری تولید شد. از این هواپیما برای حمل و نقل مسافر و سمپاشی استفاده می شود. منصور اوجی شاعر بزرگ ایرانی درک مشکل حرکت هر نوع موتوری را توسط ایرانیان به این شکل مطرح کرد و اعتراف کرد: « از وقتی شعر در من جوشید، ماشین را به در و دیوار می زدم! بنابراین ماشین را کنار گذاشتم.» در آسمان نیز اوضاع بخوبی زمین نبود. روز ششم آذر در سقوط هواپیمای روسی آنتونف سپاه پاسداران در فرودگاه مهرآباد، 37 سرنشین کشته شدند. اسامی کشته شدگان منتشر شد. بنا به گفته فرماندهی سپاه، افراد ارشد سپاه در میان این گروه نبودند. آیت الله شاهرودی گفت: « باید جلوی این مسامحه کاری ها گرفته شود.» از سوی دیگر فرماندهی سپاه اعلام کرد: « این هواپیمای آنتونف فقط چهار سال کار کرده بود.» همچنین رحیم صفوی جمله نامربوطی را بیان کرد و گفت: « انفجار هواپیما در هفته بسیج معنا و مفهومی را در بردارد.» در کنار تمام این شایستگی ها و همچنین برای اثبات توانایی های ایران در مورد کنترل انرژی های مختلف، در روز پنجم آذرماه 85 « در گازگرفتگی یک مدرسه ابتدایی در جنت آباد تهران 27 دانش آموز مسموم شده و 18 تن از آنان به بیمارستان منتقل شدند.»

تخیل نکنید، واقعیت را هم نشان ندهید
مشکل هر دو تا بود، هم نمی شد واقعیت را نشان داد و هم از فیلمساز خواسته می شد تخیل نکند. آیت الله ناصر مکارم شیرازی فرمودند: « باید نمایشنامه ها و فیلمنامه های ما طبق اصول اسلام و انقلاب تنظیم شود که به کسی در این راستا آسیبی وارد نگردد.» معلوم نبود که از نظر آقای مکارم آن راستا، کدام راستاست. همچنین آیت الله جوادی آملی اعلام کرد: « صدا و سیما در تولید فیلم، از تخیل پرهیز کند.»

دلی اوغلان، آی دلی اوغلان!
در تمام جهان دیوانه ها با قدرت درحال پیش روی بودند. دکتر حسن عباسی، در دانشگاه خلیج فارس بوشهر گفت: « چیزی به نام اسرائیل در سال 2035 در زمین وجود ندارد.» وی مطمئن بود که دولت احمدی نژاد تا آن موقع وجود دارد. در آن سوی جهان، معمرالقذافی با 200 محافظ وارد نیجریه شد و چون دولت نیجریه فقط با ورود هشت اسلحه موافقت کرد، قرار شد اسلحه های اضافی را به دولت نیجریه تحویل دهند. قذافی برای اعتراض مدتی مسیر تا محل برگزاری جلسه را پیاده رفت، اما دوباره برگشت. فاطی رجبی، همسر مورد الهام، پس از انتخاب هاشمی، در یک نامه عربده کش دوباره سروکله اش پیدا شد و اعلام کرد که ملت ایران به هاشمی رفسنجانی رای نمی دهند. اما عجیب ترین واقعه برگزیده دیوانگان این ماه، مانور نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در روز هشتم آذر بود. فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی گفت: « آمریکا در مانور آخر خلیج فارس در برابر مانور ایران شکست خورد.» آگاهان توضیح دادند که بدنبال این پیروزی عظیم بخشی از کسانی که در مانور نقش نیروهای آمریکایی را بازی می کردند، دستگیر شده و فعلا در حال بازجویی هستند. همچنین چند نفر از نیروهای فرضی آمریکایی نیز شهید شدند که قرار است برای تشییع جنازه اجسادشان را به آمریکا بفرستند.

همایش سترگ ایرانیان
جلسه بزرگ همایش سترگ ایرانیان خارج از کشور برگزار شد. در این جلسه که قرار بود با سخنان احمدی نژاد که مورد علاقه مفرط ایرانیان خارج از کشور است، آغاز شود، احمدی نژاد حضور نیافت، چون به مازندران رفته بود، اما به جای او دبیر شورای ایرانیان خارج از کشور قرار بود شرکت کند، که او هم در این جلسه شرکت نکرد. و سرانجام این جلسه خود بخود برگزار شد و در آن تمام مشکلات ایرانیان خارج از کشور مطرح و بسرعت حل شد.

ارتش صد میلیونی ایجاد باید گردد
آخرین سفر احمدی نژاد قبل از انتخابات به مازندران صورت گرفت. در این سفرمردم تنکابن شعار دادند « مازندران غربی استان باید گردد.» احمدی نژاد قول داد که اگر مردم مازندران قول بدهند که به سرعت بچه دار بشوند، این منطقه استان خواهد شد. وی همچنین در یک اظهار نظر شگفت انگیز اعلام کرد: « با اقدامی انقلابی مشکل کمربندی تنکابن را حل می کنیم.» احمدی نژاد همچنین دو روز پیش اعلام کرد: « بزودی جشن تثبیت هسته ای را برگزار خواهیم کرد.»

نان های غیرقانونی دستگیر شوند
دولت با تمام نیرو برای حل مشکل مردم تلاش می کرد. روز هجدهم آذر اعلام شد که واردات گندم طی 8 ماه اول سال 85 افزایش 1100 درصدی داشت. قیمت نان افزایش یافت، اما استانداری تهران اعلام کرد: « افزایش قیمت نان غیرقانونی است.» یکی از کارشناسان اقتصادی اعلام کرد: « دولت اصلاحات موفق ترین دولت تاریخ ایران در زمینه اقتصاد است.» یک روز بعد، محمود احمدی نژاد اعلام کرد که به مناسبت دهه فجر برای مردم توضیح خواهد داد که علت گرانی چیست. ایشان فکر می کرد که مردم ناراحتند چون نمی دانند علت گرانی کالاها چیست. هنوز متوجه نبود که وظیفه رئیس جمهور توضیح دادن علت گرانی نیست، بلکه از بین بردن گرانی است. واقعا خودت عجب گیر رئیس جمهوری افتادی! در عوض شهرداری تهران اعلام کرد که در راستای جمع و جور کردن عواقب تصمیم گیری ها و اقدامات اخیر رئیس جمهور محبوب سابق، بزودی ده هزار مخزن جدید زباله در تهران نصب می شود.

حزب الله و حماس بحران می سازند و می شوند
به دنبال اعلام علنی کمک مالی 250 میلیون دلاری ایران به حماس در ماه آذر و همزمان با اعطای کمک مالی ایران به حزب الله از طریق مستقیم و کمک برای بازسازی لبنان، تنش در لبنان و فلسطین بالا گرفت. به نظر می رسید یک شیطان با چیرگی تمام در حال به جان هم انداختن مسلمانان و کشتن آنان توسط همدیگر است. روز نوزدهم آذر رهبر انقلاب پس از اینکه ایران اعلام کرد 250 میلیون دلار به حماس کمک مالی می کند، در دیدار با اسماعیل هنیه رئیس حماس گفت: « یقین دارم روزی سرزمین فلسطین به دست فلسطینیان اداره خواهد شد.» دو روز بعد از این دیدار سه کودک فلسطینی توسط حماس که دو روز قبل 250 میلیون دلار پول از جمهوری اسلامی دریافت کرده است، کشته شدند. این سه کودک در درگیری میان فتح و حماس به جای پدرشان به قتل رسیدند. در افغانستان هم هشت کودک در انفجار طالبان کشته شدند. سه روز قبل هم در انفجار گروههای تندروی اسلامی در عراق دو خانواده شیعه با بچه ها و زن و سایر اعضا کشته شدند. همزمان با اعلام کمک ایران به حماس حزب الله لبنان به خیابان آمد و نافرمانی مدنی را برای سقوط دولت سینیوره ادامه داد. نصرالله گفت: « حزب الله تا زمان سقوط دولت نیروهایش را در خیابان نگه می دارد.» از طرف دیگر حسن نصرالله هم گفت که ما می خواهیم دولت را ساقط کنیم، اما قصد جنگ داخلی نداریم. سینیوره هم گفت: مساله اصلی ما اسرائیل است و نباید وحدت ملی لبنان به خطر بیفتد. شهرداری تهران نیز اعلام کرد: « بازسازی بخشی از بیروت را انجام می دهد.» از سوی دیگر احمدی نژاد پس از کنفرانس هولوکاست از تمام پیروان ادیان الهی خواست که برای نابودی اسرائیل متحد شوند. بلافاصله بعد از صدور این دستور ، وزارت اطلاعات اقدام به دستگیری وسیع برخی از مسیحیان در رشت، کرج و تهران کرد. همزمان با همین دستور ، 38 مفتی و رهبر وهابی عربستان سعودی خون شیعیان را مباح دانستند.

در یک قدمی قله اتمی
در آخرین روزهای آذرماه، شکست در انتخابات باعث افسردگی شدید در احمدی نژاد شد. دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد که احمدی نژاد برای دیدار استانی به کرمانشاه می رود. وی به کرمانشاه رفت و به مردم کردستان مژده داد که در یکی از دیدارهای بین المللی لباس کردی خواهد پوشید. به دنبال این اعلام نظر، کریستین دیور و شانل از احمدی نژاد درخواست کردند که به عنوان مدل در برنامه زمستانی مدل لباس های فرانسه شرکت کند. احمدی نژاد در روانسر گفت: « دوران ابرقدرت ها به پایان رسیده است.» احمدی نژاد گفت: « در یک قدمی قله بلند هسته ای ایستاده ایم.» دو روز بعد، احمدی نژاد در هرسین آن یک قدم را هم برداشت و گفت: « جوانان ایران بدون اتکا به زورگویان، فناوری هسته ای را به صورت کامل در اختیار دارند.» پس از دیدار احمدی نژاد از کرمانشاه یکی از اصولگرایان اعلام کرد: « کسانی که ادعای شکست دولت را می کنند، بگویند که مردم کرمانشاه در این هوای سرد چرا از احمدی نژاد استقبال کردند؟» اعلام رسیدن ایران به قله اتمی با موج سرور و شادمانی در منطقه روبرو شد، وزیر خارجه کویت بلافاصله از برنامه های اتمی ایران ابراز نگرانی کرد. پادشاه بحرین با شنیدن اظهارات احمدی نژاد اعلام کرد که جزایر سه گانه متعلق به ماست و « از رسانه ها خواست همچنان بر عربی بودن خلیج فارس تاکید کنند.» حجت الاسلام حکیم نیز از ترس احمدی نژاد از بوش خواست که عراق را حالا حالاها ترک نکند. دولت عربستان نیز که علاقه خاصی به احمدی نژاد دارد، آمریکا را تهدید کرد که در صورت خروج از عراق این کشور به گروه های سنی و ضدشیعه عراق کمک مالی و تسلیحاتی خواهد کرد. در قطر نیز استقبال شدیدی از ایران صورت گرفت و در بازیهای آسیایی این کشور جمهوری اسلامی ایران به نام جمهوری عربی ایران خوانده شد. اما موج ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی مواضع احمدی نژاد از این هم فراتر رفت و پس از حمایت قاطع ایران از ملت فلسطین گروه حماس به جای جنگ با اسرائیل از کمک های مالی ایران استفاده کرد و تعدادی از اعضای فلسطینی فتح را مجروح کرده، دو کودک را به قتل رساند و تعدادی را زخمی کرد. فعلا در اثر مساعی داهیانه رئیس جمهور نابغه ایران، جنگ اسرائیل و فلسطین تبدیل به جنگ فلسطین با فلسطین و مقاومت عراق علیه آمریکا، تبدیل به جنگ مسلمانان شیعه علیه مسلمانان سنی شده است. در همین راستا، یک اسرائیلی در نشریه یدعوت آهارانوت نوشت: « متشکریم محمود! تو زندگی را برای اسرائیل بسیار آسانتر ساختی.» دکمه قرمز را تونی بلر فشار داد. وی در روز 29 آذرگفت: « ایران تهدیدی استراتژیک برای منطقه است.» سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد: « اظهارات بلر دخالت آشکار و مخرب در منطقه است.» حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: « اروپا مسیر بدی را انتخاب کرده است.» قبلا هم معلوم شده بود که آمریکا مسیر غلطی را انتخاب کرده است. دنیای اسلام هم که دنباله روی آمریکاست.

مرد سال، بی مرد سال
وحشت از جنگ باعث شد تا مجله تایم در سال 85 مرد سال که به احتمال قریب به یقین احمدی نژاد بود را برگزار نکند. روز 26 آذر مجله تایم اعلام کرد که امسال از اعلام نام مرد سال خودداری می کند و لذا احمدی نژاد که قرار بود عنوان مرد سال تایم را کسب کند و عکسش برای دومین بار روی جلد این مجله چاپ شود، به این عنوان برگزیده نخواهد شد. از سوی دیگر بالاخره مشکل شیرین عبادی حل شد. وی گفت: « اوضاع ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدتر شده است.»

چرخش در سازمان ملل
در آخرین روز پائیز سال 85 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با 72 رای موافق، 50 رای مخالف و 55 رای ممتنع از موارد نقص حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد. متکی اعلام کرد: « صدور قطعنامه علیه ایران فقط به پیچیده تر شدن شرایط کمک می کند.» جمهوری اسلامی هم برای اثبات نظر مجمع عمومی سازمان ملل، یک روز بعد، شش نفر را در زندان اوین و همان شب سه نفر از متهمان بمب گذاری اهواز را اعدام کرد. آگاهان توضیح دادند که علت همزمانی نه اعدام با قطعنامه سازمان ملل در یک روز ، این بود که مسوولان قضایی کشور می ترسیدند مبادا کسی برایش سووال پیش بیاید که چرا سازمان ملل ایران را مخالف حقوق بشر دانسته است.