هشدار شدید جمهوری اسلامی به احمدینژاد
آفتاب: روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقاله شماره روز چهارشنبه خود نسبت به خروج دولت نهم و شخص رییسجمهوری از «مسیر تعادل» هشدار داد و اعلام کرد که تداوم این وضعیت، «كشور را بهسوی یك فاجعه به پیش میبرد؛ فاجعهای كه با هیچ وسیلهای قابل كنترل نخواهد بود این روزنامه در سرمقاله خود توضیح داده: حوادث پیاپی در یكماه و نیم اخیر كه همگی حكایت از تصمیم گیری های غیرمتعادل دارند متاسفانه بوی آزاردهنده «افراط» و فاصله گرفتن از «تعادل» را به مشامها میرسانند. ماجرائی كه فاصله گرفتن از تعادل و تسلیم «افراط» شدن را به اوج رساند، تصمیم شتابزده رئیس جمهور درباره مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره بیمه ایران بود. قبل از آن نوع برخورد با نظامیان نیروی دریائی انگلیس كه به آبهای سرزمینی كشورمان تجاوز كرده بودند یك اخطار در همین زمینه بود كه جدی گرفته نشد. ماجرای بخشیدن یك بخش از استان فارس به یك شهر و بلوائی كه بر سر آن در جریان سفر رئیس جمهور به آن استان برپا شد و همه ما آنرا به حساب یك غفلت گذاشتیم و از كنارش با سكوت گذشتیم نیز مورد دیگر بود و فقره اخیر نیز نوع اظهارنظر رئیس جمهور درباره برقراری رابطه با مصر است كه در مصاحبه ایشان در ابوظبی بیان شد. سرمقاله «جمهوری اسلامی» تاکید دارد: این تعداد اشتباه از یك رئیس جمهور در مدتی كمتر از یكماهونیم (از 14 فروردین تا 24 اردیبهشت 86 ) آنهم در مسائل مهمی كه بعضی از آنها به سیاست خارجی و بعضی دیگر به مدیریت كشور و آبروی اشخاص و اعتبار نهادها و بنیه اقتصادی كشور مربوط می شود، بسیار زیاد است . به نظر میرسد سكوت درباره این امور جایز نیست و به معنای ترجیح دادن منافع جزئی بر مصالح كلی نظام و كشور و ملت است در ادامه این مطلب آمدهاست: میتوان به سبك روزنامههای وابسته به دولت و رسانهملی برای هر یك از این تصمیمات هورا كشید و كف زد و تفسیر و تحلیل و سرمقاله منتشر كرد و البته بعد از دو سه روزی با كمال شرمندگی یكباره سكوت فرمود و یا آن تعریف و تمجیدها را پس گرفت. اما اینها زیبنده رسانههای یك كشور اسلامی و انقلابی نیست معلوم است كه از باب « حب الشیئی یعمی و یصم» یا براساس «منافع و مصالح جناحی» و یا بهصورت «دستوری» میتوان مرتكب چنین روشهائی شد ولی اصحاب چنین رسانههائی قطعا نمیتوانند به این سئوال پاسخ بدهند كه امكانات و اموال بیت المال را آیا میتوان اینگونه در خدمت تمایلات قرار داد؟ در ادامه این مطلب، به انتقاد از عملکرد دولت در هریک از این موارد پرداخته شده که مشروح آن چنین است: 1 ـ بازداشت نظامیان نیروی دریائی انگلیس كه در سوم فروردین سال جاری به آبهای سرزمینی ایران در جنوب تجاوز كرده بودند، اقدامی شایسته و درخور تقدیر بود. این حق نیز برای مسئولان نظام وجود دارد كه به هر دلیل كه خود تشخیص میدهند، افراد بازداشت شده را آزاد كنند. از نوع اعلام آزادی حتی با استفاده از عنوان «عفو» هم كه باید پس از محاكمه و تصمیم گیریهای قضائی باشد در میگذریم و فقط این سئوال را مطرح میكنیم كه در كدام كشور و كدام عرف مرسوم است كه دزدان دریائی و متجاوزان به سرزمین این و آن را تكریم كنند و نفر اول اجرائی كشور با آنها دست بدهد و به آنها هدیه بدهند و لباس نو بپوشانند و با سلام و صلوات بدرقهشان كنند؟ راه صحیح این بود كه آنها را با همان لباس خودشان سوار قایق میكردید و همراه با چند سرباز به همان نقطه دریائی كه بازداشت شده بودند، میفرستادید و به نظامیان عراقی تحویلشان میدادید. این طوری علاوه بر اینكه به اهداف سیاسی خود میرسیدید، آنهمه انتقاد و سئوال را هم در افكار عمومی پدید نمیآوردید تا رسانههای وابسته به دولت مجبور شوند دستگیری قدرتمندانه و بدرقه ناشیانه را در یك ردیف قرار دهند و هر دو را نشانه قدرت و تدبیر و درایت ! شما قلمداد كنند. 2 ـ شورشهای چند روزه اقلید علیه تصمیم رئیسجمهور در مورد الحاق بخش «خسرووشیرین » به آباده را نمیتوان تایید كرد ولی بدون تردید آن تصمیم را هم نمیتوان تایید كرد. حتی قبل از انقلاب شاه هم كه خود را مالك و صاحب كشور و ملت میدانست به خودش اجازه نمیداد وقتی مردم یك شهر میگویند فلان بخش را به شهر ما ملحق كن او همانجا بگوید: «مال شما باشد!» این قبیل امور مجاری قانونی دارند و باید مراحلی را از جنبههای سیاسی و امنیتی و اجتماعی طی كنند تا به نتیجه برسند. آیا تجربیات استان شدن قزوین و تقسیم شدن خراسان به سه استان در این زمینه برای كسی كه خود مدتی فرماندار و استاندار بود، كافی نیست! 3 ـ مبارزه با فساد در دستگاهها یك نقطه قوت برای هر دولتی است كه واقعا درصدد چنین مبارزهای ـ البته بدون اهداف تبلیغاتی و سیاسی و نان آنرا خوردن ـ باشد. این مبارزه اگر از سرعت و قاطعیت برخوردار باشد، یك اقدام انقلابی است. اما همین كار اگر بدون حساب و كتاب و خارج از چارچوبهای قانونی و اخلاقی و رعایت حرمت و كرامت انسانها صورت بگیرد، نه تنها یك اقدام انقلابی نیست بلكه متهم ساختن انقلاب است. تكیه بر گزارش یك فرد اخراجی از بیمه ـ كه وزارت اطلاعات او را از حراست بیمه ایران اخراج كرده و توسط رئیس دیوان محاسبات به سمت بازرسی گمارده شدهاست ـ نمودن و بدون بررسی های قانونی حكم عزل همه اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل بیمه ایران را صادر كردن خسارتهائی برای اقتصاد مدیریت اعتماد عمومی و مهمتر از همه آبروی اشخاص و خانوادهها دربر دارد. رئیس جمهوری كه «مهرورزی نسبت به همه بندگان خدا» را شعار خود قرار داده چگونه به خود اجازه میدهد با تكیه بر چنین گزارشی آنهم قبل از آنكه مراحل قانونی طی شود و صحت و سقم ادعاها روشن گردد به وارد شدن چنین لطماتی به آبروی اشخاصی كه باید تحت حمایت او باشند، راضی شود؟ تردیدی نیست كه این كار رئیسجمهور با قصد لطمه زدن به آبروی این افراد صورت نگرفته ولی این كافی نیست رئیسِجمهور باید تحفظهائی داشته باشد كه مانع خدشه وارد شدن به كرامت آحاد مردم شود. فرزندان این افراد بعد از آنكه آبروی پدران آنها از طریق تبلیغات رسانهای بویژه صداوسیما برباد رفته و به حیف و میل بیت المال متهم شدند در مدارس و دانشگاهها و جامعه چگونه از حیثیت خانوادگی خود دفاع كنند؟ همسران آنها در برابر فامیل و همسایگان چه بگویند؟ خود آنها برای جبران حیثیت خود چه كنند ؟اعتماد مردم به بیمه را چگونه میتوان برگرداند؟ و... رئیس دیوان محاسبات همان است كه سال گذشته از قول یك فرد سوری گفته بود اگر قرار باشد خدا پیامبر دیگری بفرستد، او آقای احمدی نژاد خواهد بود. همان وقت افراد زیادی از جمله عدهای از نمایندگان مجلس به رئیس جمهور توصیه كردند با این فرد برخورد كند. اگر به این توصیه عمل میشد، اكنون او نمیتوانست عامل چنین خطای بزرگی باشد. بعضی از اصولگرایان برای این اقدام تعبیر « پوست خربزه زیر پای رئیس جمهور گذاشتن» را بهكار بردهاند. این تعبیر برای تبرئه كردن رئیس جمهور خوباست ولی واقعیت ایناست كه اینها بازی با الفاظ است زیرا تقصیر را به گردن دوروبری ها انداختن هرگز مشكلی را حل نمیكند. از طریق بازی با كلماتی از قبیل «تقصیر» و «قصور» نمیتوان ضعفهای اساسی را نادیده گرفت . رئیس جمهور نباید به خود اجازه بدهد قانون را دور بزند و درباره چیزی كه نیازمند بررسی و تصمیم گیریهای قانونی توسط عناصر حقوقی و قضائی است، راسا تصمیم بگیرد و آنرا از طریق رسانه ملی اعلام كند. 4 ـ شاید بتوان گفت شعارهای بازگشت به دوران امام خمینی سردادن با برقراری رابطه با مصر بدون آنكه دولت مصر از كمپ دیوید فاصله بگیرد و آنچه در فرمان حضرت امام در زمینه قطع رابطه با دولت مصر آمده (بسم الله الرحمن الرحیم. جناب آقای دكتر یزدی وزیر امورخارجه با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریكا و صهیونیست دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیك خود را با دولت مصر بنماید. روح الله الموسوی الخمینی 58 2 11 ) در دنیای امروز كه دنیای تضادها و عجایب است چیز غریبی نیست ولی تمایل نیست به برقراری رابطه با دولت حسنی مبارك كه دلال صهیونیسم است و انقلابیون مصر و فلسطین و جهان عرب او را مهره آمریكا و رژیم صهیونیستی میدانند را با ملتمسانهترین عبارت بیان كردن در شان نظام جمهوری اسلامی ایران نیست .
حتی برای برقراری رابطه با یك دولت مستقل و آزاد و مقتدر و محبوب و مردمی این چنین ملتمسانه و سر از پا نشناخته سخن گفتن با مصالح كشور منطبق نیست، چه رسد به دولت حسنی مبارك كه منفور و ضد مردمی و دلال صهیونیسم و نوكر آمریكاست. آنهم درست در زمانی كه اجلاس شرم الشیخ به میزبانی همین دولت و با هدف خارج ساختن حاكمیت از دست اكثریت شیعه عراق برگزار شد و درست در روزی كه توطئه دولت مبارك با چند كشور عربی برای سرنگونی دولت نوریمالكی افشا شد و درحالیكه هنوز پرچم شاهی بر روی قبر شاه معدوم در مسجد رفاعی قاهره خودنمائی می كند و هرساله با میزبانی حسنی مبارك مجلس یادبود شاه با حضور فرح و درباریها در قاهره برگزار میشود. ما با این التماس و تمنای برقراری رابطه با دولت وابسته حسنی مبارك چه جوابی برای انقلابیون مصر و فلسطین و جهان عرب و جهان اسلام داریم؟ با فرمان امام و مساله كمپ دیوید میخواهیم چه كنیم؟ شما اگر میخواهید با حسنی مبارك رابطه برقرار كنید بسم الله ولی لااقل همان شرطهائی كه او قبلا پذیرفته بود ولی چون عمل نكرد حتی وزیر خارجه دولت اصلاحات كه شما آنرا دولتی غیر انقلابی و اهل مسامحه میدانید حاضر نشد رابطه برقرار شود را رعایت كنید. وانگهی حتی اگر شرط ها هم محقق شوند این شتابزدگی غیر منطبق با واقع و قبل از طی شدن مراحل قانونی چیست كه شما را وادار می كند بگوئید «اگر دولت مصر اعلام آمادگی كند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران را در قاهره برپا میكنیم» سفارت برپا كردن كه خم رنگ رزی نیست ... در ادامه مطلب تاکید شده: ما دوست نداریم رئیس جمهورمان طوری سخن بگوید و طوری تصمیم بگیرد كه به عدم برخورداری از «تعادل» متهم شود. اگر میخواهید شعار «دولت عدالت محور» به عمل نزدیك شود، باید طوری سخن بگوئید و عمل كنید كه همگان «تعادل» را در اظهارات و عملكردهایتان احساس و لمس كنند زیرا تعادل محور عدالت است . اینگونه بودن را برای شما آرزو میكنیم آقای رئیسجمهو |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر