اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۶ فروردین ۲۷, دوشنبه

معماي اورانيوم


آقای آگاهی

1- پرونده هسته اي ايران در حال حاضر با سئوالات متعددي روبرو است كه ميتواند چالش جدّي را متوجه اظهارات و سياستهاي مو جود نمايد . موضوعي كه در اين يادداشت مورد بررسي قرار ميگيرد ابهام در مورد وجود اورانيوم بمقدار لازم در كشور ما جهت غني سازي است. با توجه به اينكه اساس استدلال اين است كه با غني سازي اورانيوم و توليد سوخت هسته اي درتامين انرژي آينده كشور مستقل خواهيم شد، اگر اين سئوال طرح شود كه دستيابي به اين فن آوري نه تنها استقلال بهمراه ندارد كه بر عكس موجب وابستگي شديدتري نيز خواهد شد و دليل آن هم عدم وجود ذخائر قابل ملاحظه اورانيوم در كشور ما است و اين گزاره هم صحيح باشد آنگاه شايد باز نگري در سياستهاي فعلي امري ضروري باشد.

2- بر اساس اطلاعات موجود در سال 1999بيش از 90% توليد جهاني اورانيوم توسط ده كشور تامين گرديدند كه اين كشورها عبارتند از: استراليا، كانادا، قزاقستان، ناميبيا، نيجر، فدراسيون روسيه، آفريقاي جنوبي، اكرائين، آمريكا و ازبكستان كه هر يك از اين ممالك بيش از 1000 تن اورانيوم توليد و روانه بازار كردند. در اين ميان كانادا با 25% توليد در صدرو استراليا و نيجر با 14.8% و 9% توليد جهاني درمرتبه دوم و سوم قرار دارند.. حدود 50% توليد از معادن نزديك به سطح زمين كه كم هزينه ميباشند بوده و 32% از معادن واقع در عمق زمين كه پر هزينه تر ميباشد و مابقي نياز از طرق ساير منابع كه توضيح آن در بند 3 ميايد تامين شده اند. در سالهاي بعد تاكيد بر استخراج اورانيوم از معادن نزديك به سطح زمين داراي اهميّت بيشتري گرديده و بخش اعظمي از معادن درعمق بدليل پر هزينه بودن استخراج تعطيل شده اند.

3- در سالهاي بين 1991 و 1999 معادل 40% نياز جهاني از طريق منابعي غير معادن و بطور مشخص از موجودي سوخت راكتورهاي تعطيل شده تامين گرديدند. از سال 1995 يك منبع مهم ديگر تامين اورانيوم به عرصه آمد كه امتياز آن عمدتا در اختيار آمريكا و روسيه مي باشد و آن استفاده از اورانيوم موجود در سلاحها و موشكهاي هسته اي بود كه در قالب پيمانهاي خلع سلاح اتمي از زرادخانه هاي هسته اي خارج گرديدند و در حال حاضر نيز اين منبع عظيم كماكان مورد بهره برداري اين دو كشور بزرگ اتمي قرار دارند. از سوي ديگر تكنو لوژي استخراج اورانيوم و قيمت جهاني آن اهميت فراواني در استخراج و عرضه آن پيدا كرده است. برابر اطلاعات موجود، عليرغم وجود مقادير قابل توجه اين فلز در نقاط مختلف، تعدادي از كشورهاي توليد كننده بدليل هزينه بالاي استخراج و همچنين عدم برخورداري از تكنولوژي پيشرفته در امر استخراج مراكز اكتشاف خود را تعطيل كرده اند و هم اكنون بدلايل فني، مالي و مديريتي عملا استخراج و عرضه اورانيوم جهت مقاصد تجاري در دست ممالك صنعتي بزرگ قرار دارند.

4- در حال حاضر 24 كشور داراي معادن اورانيوم در نزد آژانس بين المللي انرژي اتمي ثبت شده اند كه بغير از چين، پاكستان و هندوستان مابقي گزارشات رسمي منابع و معادن اورانيوم خود را ارائه ميدهند. ضروري است توجه شود كه هزينه توليد 130 دلار آمريكا براي هر كيلو اورانيوم زياد محسوب و منابع با هزينه توليد كمتر كه عبارت از 80 دلار و 40 دلار در هر كيلو هستند بسيار با صرفه ترند و براي مثال كانادا در سال 1999 ،31% از اين اورانيوم بسيار اقتصادي را به بازار عرضه نمود. پيش بيني ميشود كه تا سال 2015 نياز جهاني اورانيوم مابين 54500 الي 79800 تن باشد در حاليكه توليد جهاني در همين دوره بين 42000 تن تا 62000 در خوشبيتاته ترين حالت برآورد ميگردد .بر اساس چنين واقعياتي است كه تدريجا توسعه بيشتر نيروگاههاي هسته اي مورد بازنگري جدّي قرار گرفته و توجه به منابع ديگر مانند ژئو ترمال رو به افزايش است.

5- بر اساس گزارشهاي رسمي ايران به آژانس، ذخائر اورانيوم قطعي ايران بعد از حدود بيست سال اكتشاف و تحقيق 491 تن برآورد گرديده است كه ميتوان معادل 876 تن منبع احتمالي قابل بهره برداري با هزينه استخراج هر كيلو 80 تا 130 دلار را نيز بر آن افزود. علاوه بر اينها فرضيات غير قابل اثباتي در مورد وجود 4500 تن اورانيوم ديگر و يا احتمال پيدا شدن 5000 تن ذخائر جديد وجود دارند كه تا كنون تائيد نگرديده اند. برابر اين آمار، منابع قطعي اورانيوم ايران را بايد حدود1400 تن برآورد كرد وهر سياستي بايد با توجه به اين ارقام طراحي وبرنامه ريزي شود. مطلبي كه اين آمار و ارقام بزبان روشن بيان ميكنند اين است كه ما بهيچوجه داراي منابع قابل اعتناي اورانيوم كه بتواند نباز بلند مدّت ما را جهت برق هسته اي تامين كنند نيستيم و تامين برق از نيروگاه هاي اتمي بدون تامين سوخت از خارج مقدور نيست و حتّي اگر غني سازي را هم به حدّ كمال انجام دهيم چاره اي بجز وارد كردن اورانيوم(منظور ماده معدنی اورانیوم) از منابع خارجي كه بطور عمده در كنترل كشورهاي خاصّي هستند نداريم و اصولا بحث خود كفائي كشور در اين مورد بنظر نمي رسد كه بر مبناي اطلاعات صحيحي طرح شده باشد.

6- توجه دقيق به اين آمار هر چند مختصر مي تواند براي مسئولين عزيز پرونده هسته اي جالب باشد و براي مثال ميتوان درك كرد چرا پيشنهاد مشاركت بين المللي در پروژه غني سازي ما با سردي مواجه گرديد. وقتي كه ما نه داراي منابع قابل توجه اورانيوم هستيم و نه مصرف كننده اي عمده چون اصلا نيروگاه اتمي نداريم، چرا بايد مثلا اورانيوم آفريقاي جنوبي را بياورند در ايران غني كنند و سپس به آمريكاي شمالي و يا اروپا بفرستند؟ اصلا چنين طرحي توجيه اقتصادي ندارد و طرح فروش سوخت در بازارهاي جهاني با 30% زير قيمت نيز حرفي بيش نيست چه آنكه تنها هزينه حمل ونقل اضافي شايد بيش از 30% قيمت را بالاتر ببرد. از نظر سياسي هم اين واقعيتها دست آويز برخورد جهاني با ايران شده است و مصاحبه اخير دبير كلّ آژانس در اين مورد بقدر كافي گويا است. وي ضمن ردّ اين كه مشكل با ايران در دستيابي به انرژي هسته اي و يا حتّي غني سازي است گفت كه مشكل چيز ديگري است و بعبارت ديگر اين سئوال را مطرح نمود كه چرا وقتي كشوري نه منابع چشمگيري دارد و نه مصرفي دارد روي به غني سازي اورانيوم آورده است ؟ از سوي ديگر سياست راه اندازي 20 نيروگاه ديگر بر مبناي كدام كارشناسي طرح ميگردد و علاوه بر وجود ابهاماتي جدّي در اين سياست لازم است معلوم شود كه براي تامين سوخت آنها چه فكري شده است؟ اين سئوالي است كه مسئولين محترم كشور حتما بايد به آن توجه ويژه نمايند تا خزانه ملّت با هزينه كردن جهت طرحهاي فضائي تهي نگردد. اميد كه دراين بررسي ها فقط منافع اين ملّت شريف درمدّ نظر باشد تا تفكرات ويژه شخصي كه هنوز هم مباني بسياري از آنها نا معلومند و گوش دهيم بقول شيخ بزرگ عطار كه ميفرمايد:
ترا يك ذره در خود عيب ديدن
به از صد نورِ غيب الغيب ديدن

هیچ نظری موجود نیست: