اهداف جامعه ایرانی چیست؟ « ما چگونه فکر می کنیم» و آنچه که در ایران مهم انگاشته می شود.

۱۳۸۷ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

آگاهي جمعي؛ شرط لازم بهبود امور

از وبسایت عباس عبدی

سال گذشته تورم امان جامعه را بريد، و امسال هم وضع روشن است و به قول معروف سالي كه نكوست از بهارش پيداست، چرا كه از ابتداي سال جهشي چشمگير را در قيمت‌ها و حتي مسكن شاهد بوده‌ايم، بطوري كه برخي تحليلگران احتمال مي‌دهند، تورم در سال جاري به سطح 30 درصد و بيشتر هم برسد، و اگر تلنگري به اقتصاد و جامعه وارد شود بالا رفتن بيشتر آن هم كاملاً محتمل است.
از سوي ديگر فرياد همه (اعم از مردم و مسئولين) از اين وضعيت تورم بلند است، و معلوم نيست بالاخره چه كسي و چگونه بايد جلوي اين روند را بگيرد. آيا عوامل ايجاد كننده اين پديده ناشناخته است؟ مسلماً خير. هر دانشجوي مقطع كارشناسي اقتصاد و حتي دانشجويان ديگر هم مي‌دانند كه دلايل اصلي و عمده تورم چيست و طبعاً راه جلوگيري از آن هم از دل همين شناخت درمي‌آيد، اما چرا در سطح رسمي خلاف اين سياست‌ها عمل مي‌شود؟

چند روز قبل اتاق بازرگاني تهران تحليلي از اوضاع اقتصادي ارايه كرد و 24 راهكار را براي مبارزه با تورم پيشنهاد كرد، مركز پژوهش‌هاي مجلس و مراكز دولتي ديگر هم بخش اعظم اين راهكارها را قبول دارند و اعلام كرده‌اند، اما چرا حتي يك مورد آنها اجرا نمي‌شود، سهل است كه خلاف آنها عمل مي‌شود. علت چيست؟

در واقع دست‌اندركاران امر نيز خودشان كمابيش به اين راه‌حل‌ها و مشكلات واقف هستند، چرا كه چيز پيچيده‌اي نيست (حتي اگر اذعان نكنند) دانش متوسط هر كس منجر به فهم اين نكات خواهد شد، اما براي اجراي يك سياست يا اصلاح آن به چيزي بيش از دانش و آگاهي مرسوم و فردي نيازمنديم، و تا وقتي كه فاقد آگاهي جمعي در يك موضوع خاص باشيم و باور عمومي و نيروي حمايت كننده از اين باور عمومي در آن زمينه حاصل نشود، امكان آنكه آگاهي و دانش مرسوم و معمول منشاء اثري باشد كم است.

همه مي‌دانند سيگار مضر است، اما اين صرفا يك دانشِ معمول از آثار كشيدن سيگار است ، و فقط وقتي مي‌توان شاهد كاهش مصرف آن بود كه اين دانش به باوري اجتماعي تبديل شود. اين باور از خلال كنش اجتماعي و جمعي حاصل مي‌شود و خود نيز محرك چنين كنشي است و هنگامي كه به باور جمعي تبديل شد، آثار رفتاري خود را برجاي مي‌گذارد، در قانونگذاري، در واكنش در برابر فرد سيگاري، در هزينه سيگار و....خود را نشان خواهد داد.

آگاهي جمعي از يك سو محصول كنش جمعي است، كنشي كه كمابيش سازماندهي خاص خود را دارد، و از سوي ديگر اين آگاهي منشاء و موجد كنش جمعي نيز هست. به علاوه مجراي اطلاع‌رساني خاص خود را دارد. هم‌چنين ارتباط تنگاتنگي با منافع اجتماعي دارد.
اگر آموزش و دانش و آگاهي معمول و فردي از خلال كلاس درس و كتاب منتقل مي‌شود، مجراي انتقال آگاهي جمعي عمدتاً از طريق رسانه‌هاي جمعي است، اگر رسانه‌هاي جمعي قادر به انتقال و توليد اين نوع از آگاهي نباشند، چندان تأثيري در حيات سياسي و اجتماعي نخواهند داشت. مطبوعات كنوني ما از اين حيث دچار ضعف هستند. در اين مطبوعات انواع آگاهي‌ها و اطلاعات وجود دارد، ولي كمتر مطلبي است كه ارايه آن به گونه‌اي باشد كه موجب آگاهي جمعي در آن زمينه شود.

آزادي بيان يكي از شروط وجود آزادي در جامعه است، ولي آنچه كه معرف بهتري براي وجود آزادي در يك جامعه است، امكان نشر و بسط آگاهي اجتماعي است. سال‌ها پيش كه اعتراض به يكي از متفكران ديني اوج گرفته بود، از آقايي پرسيدند كه چرا با بيان اين عقايد مخالف هستيد؟ وي هم پاسخ داد، با بيان آنها در مجامع خاص علمي مخالف نيستيم، بلكه با بيان آنها در جامعه مخالفيم كه به تعبير اين نوشته با تبديل آنها به آگاهي جمعي مخالف بوده‌اند. در واقع دانش را در سر كلاس مي‌توان آموخت، اما آگاهي جمعي محصول و نيز منشاء كنش جمعي است كه عموماً از طريق رسانه‌هاي جمعي و با عمل جمعي و سازمان‌يافته توليد و منتقل مي‌شود و اين نوع از آگاهي است كه عمدتا منشاء تحول و دگرگوني مي‌شود..

اگر مي‌بينيم كه شمارگان مطبوعات بسيار كم است دليل اصلي آن است كه مطبوعات موجود اجازه ندارند كه اين نقش مهم خود را ايفا كنند. مردم هم به مطبوعات از حيث ايفاي اين نقش نيازمند هستند و تا چنين نقشي را ايفا نكنند دليلي براي خريدن آنها ندارند.
بنابراين اگر مي‌بينيم كه مجموعه موسسات و افراد علمي گزارش‌هاي مستند و مستدلي را درباره تورم و راه مقابله با آن ارايه مي‌دهند اما در عمل هيچ اتفاقي نمي‌افتد، سهل است كه اوضاع بدتر هم مي‌شود، از اين روست كه آنان صرفا مطالب علمي موجود در كتاب‌ها را تكرار مي‌كنند و اين تكرار مكررات به نوعي ملال‌آور و براي توده مردم حتي تهوع‌آور هم هست. در جامعه‌اي كه دموكراسي نهادينه شده باشد، امكان تبديل آگاهي و دانش فردي به آگاهي جمعي و سپس تبديل اين آگاه به كنش جمعي به صورت مستمر و پويا فراهم است.
جامعه‌اي كه در آن شاهد ظهور و بروز آگاهي جمعي نباشيم، جامعه‌اي در حال ركود و عقب‌گرد است حتي اگر به لحاظ علمي هم پيشرفت كند، و بايد شاهد آن باشيم كه برخي از سياست‌هاي حاكم بر سرنوشت چنين جامعه‌اي مخالف بديهيات عقلي و علمي باشد. مقابله با آثار سوء اجتماعي اين سياست‌ها از جمله تورم، در گرو شكل‌گيري و بروز آگاهي جمعي و در نتيجه كنش جمعي و نيز كاركرد رسانه‌هاي جمعي در جهت انتقال و شكل‌گيري اين نوع از آگاهي است، و تا چنين اتفاقي را شاهد نباشيم، انتظار حل مشكلات از جمله تورم را نبايد داشت


'ایرانی ها چگونه تحریم را دور می زنند'


دو هفته پس از آنکه خزانه داری آمریکا رسما درباره معامله با بانکهای ایران به موسسات مالی جهانی هشدار داد، روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی تحلیلی به این موضوع پرداخته است که تحریمهای مالی علیه ایران، چگونه باعث رواج یافتن نحوه های غیر رسمی تر انتقال پول به خارج از ایران شده است، که به اعتقاد این روزنامه تحریم ها را کم اثر ساخته است.

فایننشال تایمز گزارش را با روایت نحوه کار "شهرام"، یک مجری طرح های ساختمانی، آغاز می کند که برای انتقال پول به دوبی، جهت سرمایه گذاری در بخش مسکن، از سیستم بانکی استفاده نمی کند.

شهرام به آنا فایفیلد، خبرنگار این روزنامه می گوید که به توصیه صرافی که با او کار می کند، از فرستادن مبالغ بالای 100 هزار دلار در هر بار خود داری می کند و حداکثر 40 هزار دلار یا 50 هزار دلار پول را از طریق حواله می فرستد.

شهرام می گوید: "اگر بخواهم به آمریکا پول بفرستم یا از آمریکا پول دریافت کنم، این کار را از طریق ترکیه انجام می دهم."

حواله: راه حلی به قدمت 13 قرن

فایننشال تایمز می نویسد ایرانیان از طریق بکارگیری روشی بر تحریمهای آمریکا غلبه کرده اند که قدمت آن به قرن هشتم میلادی باز می گردد، اما در دهه های اخیر کارگران مهاجر جنوب آسیا و خاورمیانه بیشتر از آن استفاده کرده اند.

این روزنامه چاپ لندن، قابل اعتماد بودن حواله را موضوعی "جالب توجه" می داند و می نویسد "ایرانی ها، پس از سه دهه تحمل تحریم آمریکایی ها، در دور زدن آنها متبحر شده اند."

راجر بالارد، کارشناس بکارگیری حواله در دانشگاه منچستر به فایننشال تایمز می گوید: "با تلاش آمریکا برای تحمیل تحریمهای سختگیرانه تر، بازار ایران بدون حواله چگونه می توانست کار کند؟"

این روزنامه توضیح می دهد که نقدینگی منتقل شده از طریق حواله، از طریق کارگران مشغول در کشورهای صنعتی جهان تامین می شود که می خواهند برای خانواده های خود پول بفرستند که آقای بالارد حجم این پول را "سالانه 100 میلیارد دلار" برآورد می کند.

او می گوید: "این همه حاصل جهانی شدن در دنیای اقتصاد است."

نحوه انتقال پول توسط حواله

فایننشال تایمز برای توضیح نحوه عملکرد حواله و انتقال پول به خارج از ایران، مثالی را درمورد خرید کفش از یک تولید کننده چینی مطرح می کند.

این روزنامه می نویسد: "آقای الف، وارد کننده کفش های چینی، در تهران با مراجعه به صرافی خواستار انتقال 10 هزار دلار می شود. صراف، با همکار خود در چین تماس می گیرد که او نیز به بانک فروشنده مراجعه کرده و پول را واریز می کند."



"در این حالت طرف چینی 10 هزار دلار از صراف ایرانی بستانکار می شود و وقتی (بعنوان مثال) یک ایرانی در چین می خواهد 5000 دلار پول برای خانواده اش بفرستد، با انجام فرایند عکس، 5000 دلار از طلب او وصول می شود."

فایننشال تایمز توضیح می دهد : "در مرور زمان و با ادامه معاملات طلب ها و بدهکاری های دو طرف یکدیگر را خنثی می کنند و دو صراف با هم بی حساب می شوند."

این روزنامه می نویسد از آنجا که این سیستم بر اساس "احترام متقابل و توافق شرافتی" بنا شده، اگر کسی در معامله خیانت کند، درواقع باعث اخراج خود از سیستم شده است.

تایمز معتقد است این شیوه کار، سرعت بالایی نیز دارد و بخاطر "فقدان بوروکراسی" بسیار از انتقال پول توسط بانک سریعتر است.

نقش دوبی

فایننشال تایمز بر نقش دوبی در تضعیف تحریم تاکید می کند و می نویسد: "مسیر ارسال اکثر کالاهای خریداری شده از اروپا و آسیا یا حتی آمریکا، به دوبی تغییر داده شده، که به این ترتیب تشخیص اینکه مقصد کالا امارات متحده عربی است یا ایران، غیرممکن می شود."

ضمن اینکه برای انتقال پول به سیستم مالی بین المللی، معمولا یک صراف در تهران، از طرق همکار خود در دوبی، پول را به بانکی اماراتی واریز می کند و سپس از آن طریق، پول وارد سیستم مالی بین المللی می شود.

خبرنگار این روزنامه از قول مدیر یک صرافی در اطراف میدان فردوسی تهران (با ذکر نام) می نویسد این دفتر روزانه تا 100 مورد انتقال پول به خارج از ایران انجام می دهد که حدود نیمی از این موارد، مقصد دوبی است.

فایننشال تایمز به نقل از مدیر این شرکت و همچنین "شهرام"، مجری طرح های ساختمانی در ایران و دوبی، می نویسد بانکهای دوبی تمایلی به دانستن اینکه چه کسی پول را انتقال داده، یا اینکه پول از کجا به دست آمده نشان نمی دهند.

واکنش آمریکا

این روزنامه به استناد تجربه خبرنگارش در تهران می نویسد هیچکدام از صرافی ها در تهران مشکل و مخالفتی با انتقال پول به خارج نداشتند، هرچند تاکید می کنند که پس از اعمال محدودیتها از سوی آمریکا، عمده مبادلات با یورو انجام می شود.

ویکتور کومراس، یک کارشناس پول شویی و تامین هزینه گروه های تروریستی در واشنگتن، درباره واکنش آمریکا به نظام ایجاد شده، به فایننشال تایمز می گوید: "، تنها در دو سال گذشته بوده که چند کشور از جمله آمریکا، به تدریج مسئله نظام مند ساختن انتقال پول از طریق حواله را جدی گرفته اند."

فایننشال تایمز: "نقدینگی منتقل شده از طریق حواله، از طریق کارگران مشغول در کشورهای صنعتی جهان تامین می شود که می خواهند برای خانواده های خود پول بفرستند"
فایننشال تایمز شمار دلالان ثبت شده حواله در امریکا را که ملزم به کسب اطلاع درمورد هویت مشتریانشان هستند، 40 هزار نفر ذکر می کند، اما از قول دنیل گلیزر، معاون رئیس بخش تامین مالی اقدامات تروریستی در وزارت خزانه داری آمریکا می نویسد محبوب شدن انتقال پول با حواله، نشان موفقیت تحریمهای آمریکا است.

او می گوید: "این تحریمها، شرایط را برای تامین هزینه های رژیم ایران و برنامه هسته ای این کشور دشوار ساخته است."

آقای گلیزر می گوید: "راه برای فرار کردن از تحریمها زیاد است، اما همین که سازمانهایی مثل سپاه قدس مجبور شوند از نظام مالی بین المللی خارج شوند و رو به استفاده از نظام های پر هزینه تر، پر خطر تر و نا کارآمد تر بیاورند، رویداد خوبی است."

آمریکا و دوبی

با این حال فایننشال تایمز می نویسد: "اعتقاد بر آن است که مقام های آمریکایی از اینکه بانکهای دوبی نقش ایرانیان در مبادلات مالی را نادیده می گیرند، نگران هستند."

این روزنامه خبر می دهد که بانکهای اماراتی، تحت فشار آمریکا، از ترس اینکه برخی شرکتها تنها برای عبور از سد تحریم تاسیس شده باشند، سختگیری بیشتری درباره ایرانی ها انجام می دهند.

فایننشال تایمز از اظهارات مقام های ایرانی اینطور نتیجه گیری می کند که بیش از نیمی از بانکهای دوبی حاضر به واگذاری اعتبار به شرکتهای مستقر در تهران نیستند.

اما، به نوشته فایننشال تایمز، مشکل اینجا است که "سهولت استفاده از حواله، به انتقال دهندگان پول اطمینان می دهد که هرچند رد یک حواله احتمالا به نقطه ای در خلیج فارس ختم شود، اما هیچگاه، یا بسیار به ندرت ثابت می کند که مبدا پول منابع ایرانی بوده اند."

The Ahmadinejad Machine

IRAN'S HARDLINE PRESIDENT

By Dieter Bednarz

The new Iranian parliament is again dominated by loyalists to President Mahmoud Ahmadinejad. He stands a good chance of being reelected next year -- despite the fact that his constituents suffer the brunt of his mismanagement and corruption.

Iran's President Mahmoud Ahmadinejad outrages the international community but continues to enjoy widespread support at home.
Zoom
REUTERS

Iran's President Mahmoud Ahmadinejad outrages the international community but continues to enjoy widespread support at home.

“The president is doing well, in fact, he is doing very well indeed.” Mohammed Ali Ramin leans back, sips his tea, pours in a little milk, and takes another little sip. Then he sets down his glass and folds his hands. The man with reddish-blond hair and a pious full beard enjoys his position as close advisor to Mahmoud Ahmadinejad.

Ramin, 54, who once studied engineering in the German town of Clausthal-Zellerfeld, has been a member of the president’s inner circle of “friends and companions” for years. The university lecturer is said to be an influential figure even among Iran’s religious zealots, and he is proud to have stood beside the late revolutionary leader Ayatollah Ruhollah Khomeini during his exile in Paris. “Anyone who knows my thoughts,” he says knowingly, “also knows what motivates the president.”

And what motivates Ahmadinejad?

Primarily his “boundless love for the people, especially the disenfranchised” and “his commitment to the Islamic principles of truth and justice.” And, of course, “the welfare of the Iranian nation.” Ramin: “Ahmadinejad is the standard-bearer of our people and the entire Islamic world.”

Ramin’s confidence in the government is as unshakable as his faith in the Prophet Mohammed -- and his views are shared by millions of Iranians. After nearly three years in office, the extremist Ahmadinejad still enjoys widespread support among the population -- despite tightened sanctions in the dispute over the mullahs’ nuclear program and international outrage over the president’s Holocaust denials. Following last week’s parliamentary elections, Ahmadinejad’s “Principlists” again emerged as the strongest faction in the Iranian parliament, the Majlis, in spite of fierce attacks from the ranks of the conservative camp. Before the elections, the mullah regime had effectively neutralized the reformist wing by preventing many

of their politicians from running.

Nevertheless, a broad front is forming against the president. The leader of the “critical Principlists,” former nuclear negotiator Ali Larijani, is seeking support among opposition members of parliament to become the new parliamentary speaker. This important political position would boost his chances, should he challenge Ahmadinejad in the upcoming presidential elections during the summer of 2009.

Other members of the moderate conservative camp are also reportedly considering running for office, such as the mayor of Tehran, Mohammad-Bagher Ghalibaf, and the former commander of the Revolutionary Guards, Mohsen Rezai. Former Majlis speaker Mehdi Karroubi and ex-president Mohammad Khatami are the main contenders among the reformers vying for the best position against Ahmadinejad.

Both the reformers and the pragmatic conservatives agree that the government is ruining the country with its “dilettantism,” as former president Ali Akbar Hashemi Rafsanjani puts it. He himself doesn’t intend to get involved in the presidential race, at least not officially. Rafsanjani -- probably the richest man in Iran -- is reportedly speculating over the successor to religious leader Ayatollah Ali Khamenei, who suffers from poor health.

In effect, Ahmadinejad has been steering the country deeper into crisis, especially economically. Experts such as former Khatami advisor Sajed Lailas estimate that inflation has risen to “much more than 25 percent.” To make matters worse, he says that half the country’s workforce is actually unemployed because state-owned enterprises and government agencies have many employees on the payrolls “only as window dressing.” Nevertheless, Ahmadinejad has added a few hundred thousand workers to Iran’s approximately four million government positions because he promised jobs for his constituents. Corruption also continues to drain the country. Lailas says that damage caused by “pilfering and mismanagement” amounts to over $20 billion (€13 billion) a year.

The sprawling city of Tehran reflects the deep rift that divides the country. While ever higher and more luxurious apartment buildings are built to accommodate the nouveaux riches in the affluent north, the southern part of the capital city continues to suffer from rampant urban decay, even under Ahmadinejad. The social gap, says Lailas, has become wider and wider.

To understand why the poor remain loyal to the president, you have to travel to Shush -- a district located halfway to the gigantic shrine of the revolutionary leader, a complex on the southern outskirts of Tehran. In Khomeini’s last will and testament, he asked to be laid to rest near the “Mostazafin” -- the poorest of the poor.

Anyone who owns an old motorcycle in this area ranks among the more prosperous residents. Rahman Behnami, 60, is not one of them. The father of seven children repairs shoes for a living. Over the past 24 years, the glue has eaten into the tips of his fingers. He doesn’t own a watch and he has no teeth, but has “great faith in God.” This also means that he lets his neighbor tell him who to vote for. “We are too poor to take an interest in politics,” says Mehrdad Shiri, 23, who runs two kebab joints with his father and wields a certain amount of influence in Shush.

He “took care of us even when he was the mayor of Tehran,” says Shiri, while he attends to his few customers. He talks about how Ahmadinejad came here personally -- to these filthy narrow streets, where a man like Larijani would never set foot. That’s why Shiri voted for him. And he’ll do it again. The president has a knack of appearing to be everywhere at once -- and that’s one of the secrets of his success. As the former mayor, he knows that elections are not won in the intellectual north of Tehran but among the grassroots, particularly in rural areas. He doesn’t seem to care that his spectacular appearances cost a fortune and actually hinder the work of the government, as the opposition contends. Ahmadinejad has already visited all 30 provinces with his cabinet.

Ahmadinejad began to present himself as a man of the people back when he was the mayor. Shortly after his election in March 2003, he opened a kind of public consultation office where people could air their grievances just a stone’s throw from his residence on 72nd Square, in a rather proper neighborhood in eastern Tehran. Today, less than 100 meters from the plain brick house of the Ahmadinejads, petitioners still submit letters to the current president.

Razai Said Hassan, 60, who has lived a few blocks away for quite some time, can name a handful of acquaintances who have been helped by the head of state: Widows received government grants worth 5 million tumans -- the equivalent of €3,500 -- and others were helped with loans. “He’s really there for us,” says Hassan with praise.

“May God protect him,” says Atife, 28, who has managed to make the jump from the poor south to the center of town. Back in the slums, she had to live in one room with her husband, her son and her mother-in-law. “It was hell.” Now her small family has two rooms in the better neighborhood of Bani Hashem.

In their humble flat, bare light bulbs hang from the ceiling. The sofa, the glass cabinet and virtually all of Atife’s belongings are actually second-hand worn-out furnishings distributed by a private foundation. Out of gratitude, she now visits their Koran readings once a week. An acquaintance of Atife’s owes her happiness directly to the president. A fund created by Ahmadinejad granted her a loan for her wedding.

No one can say how long the head of state can afford to be this generous. Many of the newly-elected members of parliament want to put an end to the populist good deeds and have already announced tough debates on the budget. But even harsh critics like former government advisor Lailas think that Ahmadinejad still has a good chance of being reelected.

According to his close aide Ramin, the president wants to stick to his approach of traveling and distributing to the needy.

“The public coffers are full, very full,” says the friend of the president -- and seeks a comparison with the Prophet: “Didn’t Mohammed distribute the state treasury to the poor before he lay down to sleep?”